کد خبر: 50859

بیژن نفیسی استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

نباید به فضای بسته عادت کنیم

لطمه بسته بودن فضا بیش از زمانی است که فضا باز شده بود.اینکه به فضای بسته عادت کنیم بد است، ما باید تمرین کنیم که این گفتمان‌ها انجام شود و به‌تدریج این مشکلات خود را نشان دهند و نباید ترسید؛ چون اینها به مرور در مسیر درست می‌افتد. نمی‌توان یک شبه ره صد ساله را رفت و باید با تانی جلو برویم.

  به گزارش «فرهیختگان»، بیژن نفیسی متولد سال ۱۳۲۵ از دانشجویان نخستین دوره دانشکده علوم ارتباطات است که اینک از دانشکده‌های دانشگاه علامه طباطبایی به‌حساب می‌آید. او از سال ۱۳۵۰ وارد روزنامه اطلاعات شد و تا امروز به‌رغم فعالیت در دانشگاه و انواع فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی دیگر، هیچ‌گاه تحریریه روزنامه را ترک نکرده است. از بیژن نفیسی بارها به‌عنوان یک روزنامه‌نگار پیشکسوت در رویدادها و مراسم مختلف ازجمله نمایشگاه مطبوعات تقدیر به‌عمل آمده است، اما اینها باعث نشدند که او کار تدریس یا حتی دبیری روزنامه را رها کند. با بیژن نفیسی درباره حواشی برنامه زاویه که باعث شد مدیران صداوسیما تصمیم بگیرند مجری آن را کنار بگذارند، به گفت‌وگو نشسته‌ایم که آن را در ادامه می‌خوانید. این گفت‌وگو غیر از مورد خاص برنامه زاویه، به بحث کلی‌تری با این عنوان هم می‌پردازد که جامعه ما چقدر به برقراری دیالوگ درون خودش نیازمند است و وظیفه و نقش صداوسیما در این میان چیست.

آقای نفیسی چنان که می‌دانید در یکی از برنامه‌های گفت‌وگو‌محور شبکه ۴ با نام زاویه، یکی از میهمانان عبارات نامناسبی را درباره رئیس‌جمهور به‌کار برد که حواشی زیادی در فضای مجازی ایجاد کرد. بلافاصله پس از انتشار بریده‌ای از این برنامه که حاوی توهین به رئیس‌جمهور بود، از سمت دولت هم از مجری و هم از تهیه‌کننده و حتی مدیرشبکه که معلوم نبود در آن لحظه می‌توانست چه کاری انجام دهد، شکایت شد. پس از آن رئیس صداوسیما محافظه‌کاری شدیدی نشان داد که سوژه انتقادات فراوانی شده است. ظاهرا مدیران سیما غیر از عذرخواهی، درحال تغییر مجری برنامه هستند. این علامت خوبی نیست و خیلی‌ها را نگران کرده که فضای گفت‌وگوی باز و آزاد در محافل رسمی جامعه، به بهانه توهین یک میهمان تقریبا گمنام، صدمه‌ای جدی بخورد.

این اتفاق روحیه‌ای را ایجاد می‌کند که نامش محافظه‌کاری است. ما اگر بخواهیم به سمت این برویم که رسانه ملی‌مان برای سطوح مختلف جامعه جذاب باشد و مسائل و مشکلات‌شان را بدون اینکه توهینی بشود و الفاظ غیرمعمولی به‌کار رود، مطرح کند، با این اقدام محتاطانه از آن جلوگیری می‌شود. چون هر فرد در مقام مجری یا برنامه‌ساز، محتاط می‌شود و نوعی خودسانسوری اتفاق می‌افتد.

البته در این مورد عملکرد دولت و صداوسیما به‌طور توامان مورد انتقاد قرار گرفته است. از یک‌سو تحمل وجود ندارد و از سوی دیگر جرات نیست. درنهایت این نتیجه حاصل می‌شود که سال انتخابات است و توقع داشتیم فضا باز شود ولی بلافاصله شاهد هستیم به این بهانه فضا بسته می‌شود.

درست است. فضا بسته می‌شود و لطمه بیش از زمانی است که فضا باز شده بود. اینکه به فضای بسته عادت کنیم بد است، ما باید تمرین کنیم که این گفتمان‌ها انجام شود و به‌تدریج این مشکلات خود را نشان دهند و نباید ترسید؛ چون اینها به مرور در مسیر درست می‌افتد. نمی‌توان یک شبه ره صد ساله را رفت و باید با تانی جلو برویم.

لزوم گفت‌وگو در جامعه چیست؟ اگر برخی مسائل در دیالوگ مطرح نشود، چه صدماتی در پی خواهد آورد؟

گفت‌وگو یکی از بهترین و کارآمدترین شیوه‌های ایجاد ارتباط است که بتوانیم کاری کنیم تا در خلال این گفت‌وگو و دیالوگی که برقرار می‌شود مخاطبان گفت‌وگو یک‌سری از اطلاعات را دریافت کنند، یک شیوه سازنده و مفید است. اساسا برقراری دیالوگ در جامعه، ضرورت ایجاد یک زمینه مردم‌سالار است. مردم‌سالاری در یک جامعه، دقیقا رابطه مستقیمی با شرایطی دارد که امکان گفت‌وگو را فراهم کنیم والا اگر این امکان نباشد یک‌سری پنهان‌کاری می‌شود و یک‌سری حرکاتی انجام می‌شود که می‌توانست با گفت‌وگو حل شود.

حتی دیده می‌شود که در نتیجه نهادینه نشدن گفت‌وگو در جامعه ما، خیلی از اوقات با شیوه‌های فیزیکی مسائلی را دنبال و حل می‌کنیم. نمونه واضح این امر را در خیابان و در برخورد دو خودرو می‌بینیم. خودروها بیمه هستند و می‌توان پیاده شد و به آرامی صحبت کرد و به نتیجه برسیم چه کسی مقصر است. این امر درنهایت به مشاجره و درگیری فیزیکی منتهی می‌شود. اگر این زمینه گفت‌وگو را به‌گونه‌ای فراهم کنیم که نهادینه شود و به صورت فرهنگ درآید. تنها بحث سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیست بلکه در خانواده هم می‌توانیم با گفت‌وگو مسائل خود را حل کنیم. زن و شوهر با هم، پدر با فرزند و... در یک دیالوگ و گفت‌وگویی به نتیجه‌ای برسند و مسائل را حل کنند. ضرورت بر این نیست که هر گفت‌وگویی یک طرف غالب داشته باشد و طرف دیگر باید همیشه بپذیرد که حق با او نبوده است.

آیا ضرورت دارد که گفت‌وگو برنده داشته باشد؟

خیر، هیچ ضرورتی ندارد در گفت‌وگو احساس کنیم که می‌خواهیم برنده شویم. مهم نفس این مساله است که شما نقطه نظرات خود را بیان کردید و مخاطب این را می‌گیرد و او باید قضاوت کند. شما قضاوت فوری و آنی را در آن زمینه نمی‌توانید به نتیجه برسانید بلکه زمان نیاز است. باید بگذرد و به تجربه ثابت شود که آیا شما درست می‌گفتید یا طرف مقابل درست می‌گفت. مردم در این زمینه می‌توانند قضاوت کنند. در نتیجه هیچ‌گاه نباید دنبال این بود که برنده داشته باشیم. خیلی از گفت‌وگوهای ما این چنین است که سعی می‌کنیم با پرخاشگری و یک‌سری از الفاظی که به‌کار می‌بریم احساس کنیم ما برنده گفت‌وگو هستیم و ما حرف خود را بیان کردیم. این درست نیست. مسیر گفت‌وگو در این روش منحرف می‌شود و از اهداف خود دور می‌افتد. مسائل حاشیه‌ای کنار این درست می‌شود که اصل قضیه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و حاشیه بر متن غلبه می‌کند.

مثلا در همین موردی که شما اشاره کردید و بحثی که در شبکه 4 به‌وجود آمد، حاشیه بر متن غالب شد. من به‌عنوان مخاطب نفهمیدم گفت‌وگو چه بود. خود من نمی‌دانم گفت‌وگو در چه موضوعی بود. فقط تکه‌ای از این بحثی که بوده را در شبکه‌های اجتماعی و مطبوعات بازتاب دادند و این ملاک امر شد. حالا ما اکثرا نمی‌دانیم گفت‌وگو از ابتدا درباره چه چیزی بوده است. می‌بینید که در اینجا حاشیه چطور متن را تحت‌تاثیر قرار داد و متن اصلی را به‌طور کلی محو کرد.

در مناظره و گفت‌وگو مهم این است که نباید احساس کنیم حتما باید برنده شویم. مهم این است که حرف‌های خود را بیان کنیم. این باید اساس امر باشد.

در فرمایشات‌تان بیان کردید که گفت‌وگو یکی از ارکان مردم‌سالاری است. برقرار شدن دیالوگ در جامعه، چطور می‌تواند قدرت را مهار کند و کاری کند که برای مردم پیش‌بینی‌پذیر شود؟

زمانی که مسائل طرح شود خودبه‌خود جلوی انحرافات گرفته می‌شود. حضرت امام در ابتدای انقلاب اشاره‌ای داشتند که تلویزیون یک دانشگاه است. این جمله درست است. وسایل ارتباط جمعی می‌توانند نقش دانشگاه را داشته باشند چون این زمینه را فراهم می‌کنند که خیلی از مسائل قبل از اینکه اتفاق بیفتند، جلویشان گرفته شود. این اهمیت دارد که بتوانیم به نحو مطلوبی از این امکان استفاده کنیم.
وقتی انتقادی می‌شود، به طرف هم فرصت داده می‌شود که پاسخ دهد. از این طریق مسئولان خود‌به‌خود به واسطه دیالوگ‌هایی که برقرار شده در جریان خیلی از مسائلی قرار می‌گیرند که صد بار باید سازمان‌های بازرسی با بودجه‌های کلان اداری و... این کار را انجام دهند.

درحالی که شما به‌عنوان خبرنگار ممکن است در یک گفت‌وگویی با یک مسئولی بتوانید کلی از این مسائل را مشخص کنید و در نتیجه بتوان جلوی اتفاقی که پیش می‌رود و ممکن است صدمه‌ای به جایی بزند را بگیریم. این امری است که در دنیا تجربه شده است.

به یاد دارم مطلبی را از نوشته‌های آقای حسنین هیکل می‌خواندم. او یک روزنامه‌نگار معروف مصری بود. هیکل اشاره‌ای داشت که در یک جلسه‌ای نشسته بود و صحبت بود تا یک سازمان و بازرسی‌ای برای نظارت بر عملکرد سازمان‌های دیگر درست شود. بودجه و مسائل آن را مطرح کردند که رقم سنگینی بود، به جمال عبدالناصر که آن زمان رئیس‌جمهور مصر بود گفت چرا این‌قدر امکانات تلف ‌کنید و سازمانی را درست کنید که برای بازرسی بقیه سازمان‌ها باشد. مطبوعاتی را که وجود دارند، اجازه دهید تفحص انجام دهند و گزارشاتی که می‌نویسند هم مکتوب است و ما از طریق مطبوعات در جریان امور قرار می‌گیریم.

عبدالناصر گفت ما نباید سازمانی نظارتی درست کنیم بلکه رسانه‌ها باید دنبال این امر بروند. هیکل می‌گفت این نقش را در یک زمانی رسانه‌ها عهده‌دار شدند که بروند و مسائلی که می‌بینند را بازتاب بدهند و گزارش‌هایی که می‌آمد خود‌به‌خود باعث می‌شد حکومت در جریان مسائل قرار بگیرد. این امکانی است که دیگران تجربه کردند و بدان رسیدند و ما هم باید این تجربه را بکنیم. البته تبعاتی هم دارد که این تبعات را باید بپذیریم.

سعی کنیم از این دوران گذر کنیم و برای این آماده شویم که یاد بگیریم. این فوت و فنی دارد. مسائلی که در گفت‌وگو مطرح است و به صورت مصاحبه در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری و رسانه مطرح می‌کنیم تکنیک است و حساب و کتابی دارد. این‌طور نیست که هر کسی بیاید و گفت‌وگو انجام دهد. باید مطالعاتی داشته باشید و مطالعات در حدی باشد که توانایی سوال و جواب داشته باشید وگرنه اگر کم بیاورید، باید به مسائل حاشیه‌ای بپردازید. مسائل حاشیه‌ای هم کار را خراب می‌کند و متن اصلی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

من در ماه‌های آخر یک دولت توقعی جز چنین ندارم که تند برخورد کند. اما از آن سو آیا موافقید که آن رسانه نباید پاپس می‌کشید؟ یعنی باید محکم‌تر می‌ایستادند و ترس در جان تمام مجری‌های تلویزیون نمی‌انداختند که اگر اتفاقی بیفتد مجری کنار گذاشته می‌شود.

این رفتار محافظه‌کارانه جسارت را از مجری می‌گیرد. در رسانه‌های چاپی هم از خبرنگار این جسارت گرفته می‌شود و نمی‌تواند جرات و جسارتی را داشته باشد که لازمه تهیه خبر و گزارش و انجام مصاحبه است. دیگر در برنامه‌ای که می‌خواهیم در آن دو شخص گفت‌وگو کنند و مجری اداره‌اش کند، این جرات وجود نخواهد داشت و مرزبندی قرار می‌دهند که فلان مطلب بیان نشود، فلان مبحث را وارد نشوید.

 در دعوت از میهمان در برنامه زنده هم مشکل این‌چنینی وجود دارد.

برنامه‌های زنده را در خطر قرار می‌دهد. ممکن است صداوسیما به این سمت حرکت کند که ببینیم اکثر برنامه‌های گفت‌وگومحور از قبل تهیه شده‌اند. هر چه برنامه زنده و به‌روز باشد، مخاطب بیشتری را می‌تواند جذب کند. این دورانی است که رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در آن بسیار فعال هستند. ما در رسانه ملی باید با آنها برابری کنیم و باید توان این را داشته باشیم که چیزی برای عرضه داشته باشیم. چیزی که مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد و او بنشیند و بداند این برنامه‌ای چالش برانگیز است.

مشکلی وجود ندارد اگر برنامه‌ای چالش داشته باشد. در اینجا بحث توهین وجود دارد و این بحث باید زمینه‌ای داشته باشد که تحمل وجود داشته باشد و از این بگذریم. به نوعی به حد مطلوبی برسیم. کسانی که برای گفت‌وگو می‌آیند با آمادگی بیشتری حضور داشته باشند و به نوعی دنبال زمینه‌های اتهام و تهمت و... نروند که اثبات شده نیست و مدرکی هم وجود ندارد.

تا عذرخواهی رئیس صداوسیما حرکت معقولی بود ولی کنار گذاشتن مجری و تهیه‌کننده درست نیست.

این درست نیست. اگر این حمایت‌ها نباشد تبعات آن بعدا صدمات بیشتری به ساخت کار می‌زند.

صداوسیما ممکن است الان از یک خطری برهد ولی به نظر می‌رسد در کل به خود صدمه می‌زند.

درست است. این برنامه مخاطب دارد و آنها می‌بینند که چه اتفاقی افتاد. اگر مدیران سازمان جرات به خرج می‌دادند؛ آن مخاطبان هم می‌گویند در اینجا صحبت کردن آزاد است و اگر انتقادی انجام شود، آن را می‌شنوند. فقط باید رعایت این امر بشود که از مرزبندی‌های اخلاقی خارج نشویم و الفاظی که زیبنده نیست در یک رسانه عمومی منتشر نشود. اینها شامل الفاظی است که ممکن است در محاوره‌های کوچه و بازار بشنویم، ولی در یک جایی که رسمی است، باید این اصول رعایت شود. ولی این دو زمینه‌ای است که نباید یکباره کل امر را زیرسوال ببرد.

 

مرتبط ها