به گزارش «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحتعنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز میپرداخت. بنمایۀ این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علیاکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده بودند و سپس، بنا به درخواستهای متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیقتر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواستهای مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته بهجهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.
ابوعلیسینا به همان نحو که در ایام تحصیل علوم، از آموختن فقه و ادب و قرآن غفلت نداشت، در دوران تصنیف و تالیف هم از نوشتن کتابها و رسالاتی در تفسیر و تصوف و علم شعر و ترتیبدادن منظومههای علمی و سرودن اشعار فارسی و عربی غافل نماند و به عبارت دیگر، در بیشتر آگاهیها و دانشهای عهد خود وارد شد و رساله و کتاب نوشت؛1 چنانکه جوزجانی آورده است که: «شیخ [= شیخالرئیس ابوعلیسینا] روزی با ابومنصور الجبائی در خدمت امیر علاءالدوله [کاکویه] نشسته بود. مسالهای در لغت پیش آمد. شیخ آنچه در آن باب به یاد داشت گفت. ابومنصور در او نگریست و گفت: تو فیلسوف و حکیمی، لیکن از علم لغت چیزی که مایۀ قبول کلام تو باشد، نخواندهای. این سخن بر شیخ گران آمد و سه سال در تحقیق و مطالعه کتب ادب گذراند و از خراسان کتاب تهذیباللغه تصنیف ابومنصور الازهری2 را بخواست و در لغت، به مرتبهای رسید که کمتر کسی مانند او بود. پس، سه قصیده متضمّن الفاظ غریب بساخت و سه کتاب، یکی بر طریقه ابنالعمید3 و دیگری بر طریقۀ صابی4 و سوم، بر طریقۀ صاحب5 تصنیف کد و فرمان داد که بر آنها جلدهای کهنه بندند و آنگاه آنها را در خدمت امیر به ابومنصور داد و گفت هنگام شکار در صحرا یافتهام. باید که در آنها تحقیق کنی و از مطالب هریک ما را خبر دهی. چون ابومنصور در آن کتب نگریست فهم بسیاری از سخنان آنها را دشوار یافت. شیخ او را در هر لغت که نمیدانست به مواضعی از کتب لغت راهبری میکرد و بدینمناسبت، نام بسیاری از کتب معروف که الفاظ مذکور را از آنها گرفته بود بر زبان او گذشت. ابومنصور دانست که این رسائل از تصانیف شیخ است و محرّض او بر این عمل سخنانی است که آن روز گفته بود. پس از شیخ پوزش خواست. آنگاه شیخ کتابی در لغت تالیف کرد و آن را لسانالعرب نامید و چنین کتابی تا آن وقت، در لغت تصنیف نشده بود. لیکن آن را از سواد به بیاض نیاورد تا درگذشت.»6
به گواهی مورخان تاریخ علم،7 شیخالرئیس سهم بسزایی در ترقی و تکامل علوم در جهان داشته است. مردی عمیق، دقیق و با قدرت استنتاج بالا بود و در دانش پزشکی، چنان درخشید که آوازهاش با سرعتی بیسابقه در میان خاص و عام فراگیر شد و به بالاترین مقام علمی در مجامع آن زمان رسید.8 متفکری منطقی و یک مشاهدهگر برجسته بود. در مشاهدات بالینی خود، بیماریهای گوناگون از ناراحتیهای پوستی و اختلالات سلسله اعصاب تا انواع دیوانگی را بهدقت زیرنظر داشت9 و آنچه برایش اهمیت داشت، خصوصیات کلیِ بیماری بود.10 بعضی نخستین توصیف دردها و داروها را از او میدانند.11
نکتۀ قابلتوجه این است که ابنسینا میکوشید پزشکی را به «رشتهای منسجم و منطقی مانند ریاضیات» تبدیل کند تا بتوان به آسانی، آن را فراگرفت و با اصول و قوانین مشخصی به کار برد. به نظر وی،12 پزشکی دانشی است که با آن میتوان از ویژگیهای جسم انسان آگاهی یافت و هدف آن حفظ تندرستی و بازگرداندن آن به جسم بیمار است. در این تعریف کوتاه، نخست، بر شناخت تن آدمی، سپس حفظ تندرستی، یعنی تشخیص و درمان، تأکیده شده است و پزشکی جدید نیز هدفی جز این ندارد.13
پینوشت:
-1 صفا، ذبیحالله (1384). جشننامۀ ابنسینا، مجلد اول: سرگذشت و تألیفات و اشعار و آرای ابنسینا، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ص 43.
-2 از دانشمندان مشعور لغت؛ متوفی 370 یا 371ق.
-3 وزیر معروف آلبویه؛ متوفی 360ق.
-4 دانشمند مشهور حَرّانی؛ متوفی پیش از 380ق.
-5 صاحب بنعبّاد؛ وزیر و دانشمند عالیمقام شیعه؛ متوفی 385ق.
-6 به نقل از ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم (1299ق). عیونالأنباء فیطبقات الأطباء (عربی)، بهکوشش آگوست مولر، قاهره، بینا، ج 2، ص 7.
-7 قفطی، علی بن یوسف (1903). تاریخالحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکما، تصحیح یولیوس لیپرت، لایپزیگ ، ص 415 – 413؛ ابنخلکان، احمد بنمحمد (1364). وفیاتالاعیان و انباء ابناءالزمان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ افست قم، ص 159.
-8 افخمبطحائی، مریم (1390). «دستاوردهای پزشکی ابنسینا»، دایرهالمعارف پزشکی اسلام و ایران، زیرنظر علیاکبر ولایتی، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی، ص 323.
-9 براون، ادوارد گرانویل (1364). تاریخ طب اسلامی، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ص 125 – 121.
-10 افخمبطحائی، همانجا.
-11 نصر، سیدحسین (1384). علم و تمدن در اسلام، ترجمۀ احمد آرام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ص 220.
-12 ابنسینا، حسین بنعبدالله (1408ق). القانون فیالطب، تصحیح ادوارد قش، بیروت، مؤسسه عزالدین للطباعهًْ و النشر، ج یک، ص 3.
-13 ادیب، عباس(1370). روشنگری در پزشکی کهنه و نو، تهران، البرز، ص 37؛ افخم بطحایی، همانجا.