به گزارش «فرهیختگان»، مجموعه مقالات علم، مرز بیپایان خلاصه دیدگاههای کارشناسی متخصصان حوزه سیاستگذاری علموفناوری درخصوص آینده تحقیقات و پژوهشهای علمی است که «فرهیختگان» بخشهای مختلف آن را در طول روزهای آینده منتشر خواهد کرد.
در 19 جولای 1945، حدود دوماه و نیم بعد از تسلیم شدن آلمان در جنگ جهانی دوم و سههفته پیش از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، تاثیرگذارترین گزارش سیاست علمی در تاریخ آمریکا بهطور عمومی در واشنگتن دیسی منتشر شد. عنوان «علم، مرز بیپایان» در قالب گزارشی 34 صفحهای توسط «ونواربوش»، رئیس موسسه کارنگی واشنگتن و رئیس اداره تحقیق و توسعه علمی آمریکا به نگارش درآمده است. بوش بهعنوان استاد موسسه فناوری ماساچوست (MIT) پیش از جنگ، از دشواریهای استفاده از دانش و فناوریهای جدید برای رفع نیازهای کشور ازجمله نیازهای نظامی درمانده شده بود. بعد از اینکه بوش در سال 1939 بهعنوان رئیس موسسه کارنگی واشنگتن گماشته شد، رابطه نزدیکی را با فرانکلین روزولت، رئیسجمهور آمریکا و مشاورانش برقرار کرد تا حمایت دولت را برای برنامههای زمان جنگ تقویت کند؛ این کار باعث توسعه تولیدات رادار، پنیسیلین، سلاحهای مقابله با حمله زیردریاییها و بمب اتم شد. علم، این مرز بیپایان درواقع تلاش بوش برای استفاده از این درسها در جنگ و در نتیجه برقراری صلح بوده است.
او در گزارش خود به این بحث پرداخته که محصولات و فرآیندهای جدید بهطور کامل رشد نمیکنند، بلکه آنها بر پایه اصول، قواعد و عقیدههای جدیدی شکل میگیرند که نتیجه پژوهشهای علمی پایه است. این پژوهش پایه، در کالجها، دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی بهخوبی هدایت میشوند که بخش اعظمی از تلاشهای پژوهشی آنها به گسترش مرزهای دانش معطوف میشود. در اینجا، دانشمندان بدون فشار برای ایجاد و رسیدن به نتایجی فوری و ملموس یک برنامه تحقیقاتی گسترده را دنبال میکنند. علاوه بر این، کالجها و دانشگاهها قادرند فارغالتحصیلانی آموزشدیده و خلاق را تربیت کرده و تحویل جامعه دهند که هم بتوانند به خلق ایدههای علمی جدید بپردازند و هم این ایدهها را بهطور کاربردی برای حل مسائل صنعتی، دولتی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند. علم میتواند تنها بهعنوان یکی از اعضای گروه برای رفاه کشور موثر باشد، اما بدون پیشرفتهای علمی، هیچدستاورد و موفقیتی در مسیرهای دیگر نمیتواند سلامت، سعادت و امنیت ما را در قالب کشوری در دنیای مدرن تضمین کند. سیستم پشتیبانی فدرال از پژوهشهایی که ظهور آنها سالها بعد از جنگ اتفاق افتاده، دقیقا به چارچوبی که بوش در علم، مرز بیپایان پیشنهاد داده بود، پایبند نیست. بنیاد ملی علوم آمریکا تا سال 1950 و پس از درگیریهای سیاسی برای تصاحب محدوده و استقلال احداث نشده بود. حمایت از پژوهشهای دانشگاهی، همانگونه که بوش توصیه کرده بود در یک آژانس فدرال واحد متمرکز نشده است، اما این حمایت بین بسیاری از آژانسهای فدرال تقسیم شده و هریک از آنها شیوه نسبتا متفاوتی را برای تامین بودجه تحقیقات اساسی خود در پیش میگیرند. با این اوصاف، پژوهش علم، مرز بیپایان رابطهای اساسی را پس از جنگ میان دولت و پژوهشهای علمی ایجاد کرد و این رابطه بهطور چشمگیری موثر و پربازده واقع شده است.
در 75 سالی که از انتشار گزارش بوش میگذرد، پژوهشهای علمی پایه بهطور روزافزونی به تقویت بخش اقتصادی کشور، پیشرفتهای پزشکی که باعث کاهش مرگومیر و معلولیتها شده، و فناوریهایی که زندگیهای روزمره را دگرگون کرده و درک عمیقی از دنیا و جهان هستی در محل زندگی ما کمک کرده است. حمایت دولتی از تحقیقات و پژوهشهای کالجها، دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی در مرکز شرکتهای تحقیقاتی آمریکا باقی میمانند، اما علم و جامعهای که علم در آن شکل میگیرد و از آن استفاده میشود، طی 75 سال گذشته بهطور چشمگیری دگرگون شده است.
شرکتهای تحقیقاتی بیش از هر زمان دیگری حالت بینالمللی و میانرشتهای بهخود گرفتهاند و به تسهیلات و امکانات بزرگ متکی شده و به بخشهای دیگر اجتماعی شامل اقتصاد و صنعت بخش خصوصی، نظامی و بخش غیرانتفاعی میپیوندند. مسائل جدید و قدیمی ازجمله همهگیریها، بیماریهای مزمن، نابرابریهای اجتماعی، نژادپرستی سیستمی، امنیت سایبری، دوگانگی اجتماعی تغییرات اقلیمی و مهاجرتهای دستهجمعی بروز کرده و جزء مسائلی میشوند که باید به آنها رسیدگی شود. علم بسته به موفقیتهای گذشته گاهی برای حل این قبیل مسائل بهکار میآید و بعضی از این مشکلات به ایجاد این موفقیتهای علمی کمک میکنند. آیا شیوهای که در «علم، مرز بیپایان» تشریح شده، هنوز بهترین راه برای سازماندهی و تامین بودجه تحقیقات علمی محسوب میشود؟ این پروژه، نیروی راهنما برای حمایت دولت از پژوهشهای خلاقانه و اساسی بود که درنهایت چنددهه رفاه، سلامتی و امنیت ملی را برای آمریکا بهارمغان آورد.
* مترجم: ندا اظهری