کد خبر: 50447

مهدی قمی:

عربستان زمینه‌ساز عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی

به نظر می‌رسد فعال‌سازی و ادامه مکانیسم عادی‌سازی روابط کشور‌های حوزه خلیج‌فارس با رژیم صهیونیستی، ماموریت پایانی دولت ترامپ در این حوزه باشد.

  به گزارش «فرهیختگان»، مهدی قمی روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: چهل‌ویکمین نشست سران شورای همکاری خلیج‌فارس با هدف آشتی و مصالحه بین اعضا با حضور مقامات 6 کشور عضو در شهر العلا عربستان برگزار شد. نشستی که از زمان برگزاری آن، فعالان عرصه سیاست از اهداف پشت‌پرده این اتفاق سخن می‌گویند.

عربستان، امارات، بحرین و مصر در ژوئن سال 2017 روابط خود را با قطر قطع و مرزهای زمینی، دریایی و هوایی را روی این کشور بستند و علت این اقدام را حمایت قطر از تروریسم بیان کردند. ادعایی که رسما توسط دوحه رد شد. آنها برای ازسرگیری روابط خود با این کشور نیز شروطی ازجمله تعطیلی پایگاه نظامی ترکیه در قطر، تعطیلی شبکه الجزیره، قطع ارتباط با اخوان‌المسلمین، ایران و... قرار دادند.

حال با گذشت سه سال و نیم از آغاز محاصره و تحریم‌های یک‌جانبه، محمد بن‌سلمان درحالی به استقبال شیخ تمیم‌بن‌حمد آل‌ثانی می‌رود که هیچ‌یک از خواسته‌ها و شروط مذکور عملی نشده است. هنوز اتحاد قطر با ترکیه و ایران پابرجاست. شبکه الجزیره به فعالیت خود ادامه می‌دهد. ملی‌گرایی در قطر افزایش یافته و این کشور نسبت به دوران قبل از محاصره، خودکفا‌تر شده است.

عقب‌نشینی آل‌سعود و اقامه طرح آشتی را نمی‌توان بی‌ارتباط با نتیجه انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا و پیروزی بایدن دانست. ولیعهد بی‌تجربه و بلندپرواز عربستان به زعم خود با این اقدام دمی برای دولت جدید آمریکا تکان داده و از طرفی چون در مدت زمامداری در سیاست‌های کلان با شکست مواجه شده، به‌دنبال راهی برای ایجاد سکوت خبری در رسانه‌هاست. یکی از این رسانه‌ها و البته پرمخاطب‌ترین رسانه عربی، شبکه الجزیره است که می‌تواند در عبور عربستان از باتلاق خودساخته یمن نقش موثری ایفا کند. لذا با این تفسیر آشتی با قطر گزینه قابل‌تاملی برای نفوذ به این رسانه است.

موضوع مهم دیگر این نشست، عدم‌حضور افرادی چون محمد بن زاید ولیعهد امارات، حمدبن‌عیسی آل‌خلیفه پادشاه بحرین و عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر است. غیبت این افراد به‌نوعی تردید موجود در این آشتی را آشکار می‌سازد. علاوه‌بر این، نشان‌دهنده وجود زمینه‌های اختلاف بین بن‌سلمان و بن‌زاید نیز هست. یکی از این موارد مورداختلاف، پیشگامی امارات در عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی است؛ هدفی که بن‌سلمان از ابتدای حضورش در مسند قدرت و بنا به توصیه دولتمردان آمریکایی ازجمله کوشنر (داماد و مشاور ارشد ترامپ) قویا به دنبال تحقق آن بوده و است. اما وجود اختلافات داخلی و مخالفت‌های بعضی از شاهزاده‌های ذی‌نفوذ آل‌سعود، مانع از انجام آن (به‌صورت علنی) تا امروز شده است. حال پیش‌دستی امارات و تلاش آشکار این کشور در جهت عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی و نیز اختلافات مشهود در مساله یمن برای ولیعهد شیفته شهرت و قدرت آل‌سعود بسیار سنگین تمام خواهد شد و به‌نوعی در رهبری عربستان (البته به گمان آل‌سعود) بر کشور‌های عربی ایجاد تردید می‌کند.

اما درحال حاضر سکوت رسانه‌ها در برابر جنایات عربستان و عدم‌بازتاب شکست‌های پی‌درپی سیاست‌های آل‌سعود و نیز جلب‌توجه و اعتماد دولت جدید آمریکا، آنقدر برای عربستان و متحدان عربی‌اش حیاتی است که حاضرند به محاصره چندساله قطر بدون کسب کوچک‌ترین دستاوردی، پایان داده و آشکارا به شکست خود اقرار کنند. لذا واهمه آل‌سعود از رفتن بزرگ‌ترین حامی‌اش یعنی ترامپ و استقرار دولت بایدن دلیل اصلی انجام اقداماتی از این دست است که البته بیشتر به دست و پا زدن بیهوده در باتلاق شبیه است تا تغییر رویه و اتخاذ سیاست‌های صلح‌طلبانه. لازم به ذکر است خیال تغییر سیاست‌های کلان آمریکا و اقدامات آن برای چپاول ثروت‌های ملی سایر کشور‌ها (بدون کوچک‌ترین اعتنا به حقوق حقه آنها) با تغییر دولت حاکم (چه جمهوری‌خواه و چه دموکرات) خیالی است باطل و بیهوده. اهداف همان اهداف شوم قبلی است، تنها تفاوت در راه و چگونگی دستیابی به آنهاست.

و اما مواضع ایران در مواجهه با مساله قطر، اتخاذ همان سیاست‌های دوستانه قبل در قبال همسایگان بود. ایران چندی پس از آغاز محاصره، اجازه استفاده قطر از حریم هوایی‌اش را صادر می‌کند تا به این صورت تحریم‌های یک‌جانبه شورای همکاری خلیج‌فارس را بی‌اثر کند. اقدامی که قطر بابت آن بارها و به صورت علنی مراتب قدردانی خود را ابراز کرده و بدون‌شک در خروج از انزوای این کشور و شکست محاصره نقش بسیار مهمی داشته است. سیاست ایران از ابتدای آغاز این بحران، احترام به استقلال کشورها، توجه به خواست ملت‌ها و استفاده از راهکار‌های دیپلماتیک در فضایی دوستانه و بدون نفوذ ابرقدرت‌های سودجو بوده و است که این مهم تنها با خروج آمریکا و ایادی آن از منطقه محقق می‌شود. حضور آمریکا خود بزرگ‌ترین دلیل ناامنی خاورمیانه است که باعث بروز تنش‌ها و آتش‌افروزی‌ها در کشور‌های منطقه می‌شود.

سخن آخر اینکه شکست ترامپ (به‌عنوان بزرگ‌ترین حامی حکومت بن‌سلمان) در انتخابات آمریکا باعث رعب و وحشت بن‌سلمان شده و او را واداشته تا با تغییر سیاست‌های خصمانه در قبال کشور‌های حوزه خلیج‌فارس، به دولت جدید و شخص بایدن خودی نشان دهد. از طرفی فشار دولت ترامپ و رژیم‌صهیونیستی به ولیعهد سعودی باعث شد با قطر توافق کند. آشتی با قطر زمینه‌ساز ادامه فرآیند عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با رژیم‌صهیونیستی خواهد بود و چه‌بسا کشور بعدی‌ای که نسبت به برقراری رابطه با رژیم‌صهیونیستی اقدام می‌کند، قطر باشد.

به نظر می‌رسد فعال‌سازی و ادامه مکانیسم عادی‌سازی روابط کشور‌های حوزه خلیج‌فارس با رژیم صهیونیستی، ماموریت پایانی دولت ترامپ در این حوزه باشد.

مرتبط ها