کد خبر: 50444

مطالبات از کره جنوبی حق مسلم ایران است نه آبنبات چوبی مذاکره

خطر بازی در پازل بایدن

امر مسلم این است که فرآیند حل‌وفصل دعاوی میان ایران و کره مستقل از هرگونه مذاکرات مربوط به برجام و تعهدات آمریکا باشد و به هیچ عنوان به شکل یک امتیاز ارائه‌شده ازسوی کاخ‌سفید به ایران تلقی نشود.

  به گزارش «فرهیختگان»، آنچنان که در شماره روز سه‌شنبه «فرهیختگان»، به تفصیل نوشته بودیم یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی کشور و یا درواقع دام‌هایی که می‌تواند هزینه گزافی برای آینده به‌دنبال داشته باشد، تقلیل مذاکرات برجامی و انتظارات واقعی ایران از فرآیند بازگشت و اجرای مجدد برجام توسط ایالات‌متحده به چند اتفاق کوچک و ساده از‌جمله آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده ایران در کشورهایی چون کره‌جنوبی است.

  ویروس ساده‌سازی مواجهه با مشکلات اقتصادی

اگر به‌خاطر داشته باشید حسن روحانی چندی پیش با اشاره به اینکه فرآیند بازگشت آمریکا به برجام نیازی به زمان و مذاکره ندارد با یک ساده‌سازی بی‌سابقه درخصوص موضوعات کلان و پیچیده کشور گفت: «آن آدم کم سواد تاجرمسلک، یک کاغذ را خط‌خطی کرد و گفت من از برجام خارج شدم. خیلی خب، حالا نفر بعد بیاید یک کاغذ خوب بیاورد و یک امضا بکند. یک امضا می‌خواهد. اصلا زمان و مذاکره نمی‌خواهد.» همان‌موقع هم که این خبر تازه منتشر شده بود کارشناسان واکنش‌های زیادی به این مساله نشان دادند و متذکر شدند که نمی‌توان اتفاقات بزرگی که در این 5/2 سال رخ داده را کنار گذاشت و صرفا امید بست که با یک امضای ساده همه‌چیز به حالت اول برگردد.

درواقع همه کسانی که تلاش می‌کنند واقع‌بینانه و فارغ از بازی‌های سیاسی به مسائل فی‌مابین ایران و آمریکا نگاه کنند، تاکید می‌کنند که تحولات پس از 18 اردیبهشت سال 1397 تاکنون آنقدر پیچیده بوده که باید به‌دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و با مدنظر داشتن همه آنها فرآیند بازگشت آمریکا به برجام چنان‌که جو بایدن عنوان کرده و حسن روحانی هم استقبال می‌کند، اتفاق بیفتد.

  بازگشت به برجام؛ بدون رفع کاتسا هرگز!

کمترین و حداقلی‌ترین مساله در این میان ماجرای تحریم‌هاست، تحریم‌های بی‌سابقه و به‌شدت پیچیده‌ای که بعد از خروج آمریکا از برجام و ذیل فشار حداکثری بر ایران تحمیل شده و حالا اگر قرار است که بازگشتی به برجام اتفاق بیفتد ‌باید همه آن تحریم‌ها چه آنهایی که مستقیما به برجام مربوط بوده و چه آنهایی که با بهانه‌های دیگر پس از اردیبهشت 97 اعمال شده، برداشته و برطرف شوند. مهم‌ترین این تحریم‌ها هم همان تحریم کاتساست که با تگ تروریستی بسیاری از نهادهای ایرانی از جمله بانک مرکزی را تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار داده و بازگشت به برجام بدون برداشتن این تحریم‌ها فاقد معناست و درواقع هیچ سودی برای ایران ندارد. یا در مثالی دیگر واضح است که بعد از یک‌بار عهدشکنی از طرف اوباما در اجرای برجام و سپس یک‌نقض عهد بزرگ‌تر از سوی ترامپ که همان خارج‌شدن از برجام بود، دیگر کشوری حاضر نیست به‌سادگی باور کند بازگشت به برجام متضمن همکاری بلندمدت کشورها با ایران به دور از سایه تحریم باشد و لذا لازم است که برای این مساله تدبیری اندیشیده شود.

اینها همه با توجه به ایده اولیه جو بایدن و تیمش برای چگونگی بازگشت به برجام، به‌علاوه فشارهای سنگینی که درون آمریکا به‌ویژه از سوی کنگره وجود دارد و همچنین تلاش‌های بی‌پایانی که رژیم‌صهیونیستی و کشورهای رادیکال عرب منطقه در این زمینه دارند، توضیح می‌دهند که بازگشت به برجامی که مدنظر ایران است و درواقع بازگشت به برجام سال 2015 تا 2017 تعبیر می‌شود، به هیچ عنوان مساله ساده‌ای نیست و آمریکایی‌ها ‌باید اقدامات زیادی در این زمینه انجام دهند و حسن‌نیت بالایی هم در کنار تلاش‌های خود به‌کار گیرند و اگر چنین اتفاقی رخ داد آن زمان ایران می‌تواند تصمیم بگیرید که دوباره به تعهدات هسته‌ای خود در برجام متعهد باشد یا خیر.

  تبعات اظهارات سیاسی روحانی چیست؟

حالا و با وجود همه این بدیهیات که مدت‌هاست کارشناسان مختلف آنها را مطرح می‌کنند، حسن روحانی دوباره پشت تریبون قرار گرفته و از آن حرف‌هایی زده که دقیقا مغایر و مخالف منافع ملی کشور است. او روز گذشته و در جریان جلسه هیات‌دولت گفته است اگر منابع ما آزاد شود (که اشاره به منابع بلوکه‌شده در کره‌جنوبی و ژاپن و شاید هم اروپا دارد) دلار از 24 هزار تومان به 15 هزار تومان می‌رسد.
این حرف حسن روحانی که از چند جنبه قابل بررسی است دوباره از جنس همان ساده‌سازی مسائلی است که صرفا کاربرد اثرگذاری بر افکار عمومی و وعده‌دادن به آنها را دارد و شاید کمتر کاربردی در میدان واقعیت داشته باشد اگرچه که قطعا تبعاتی هم در پی آن برای کشور هست.

اول نرخ ارز صرفا با کم یا زیاد بودن ارز در دسترس بانک مرکزی تعیین نمی‌شود و درواقع در اقتصاد‌ پیچیده این روزهای کشور نرخ واقعی ارز از سوی بسیاری از کارشناسان کمی بیشتر از 20 هزار تومان ارزش‌گذاری می‌شود و رساندن آن به 15 هزار تومان یا اساسا شدنی نیست یا در کوتاه‌مدت صرفا با عملیات‌های ایذایی و برای مدتی محدود ممکن است که امکان آن وجود داشته باشد. در غیر این صورت اگر واقعا بخواهیم پول ملی تقویت‌ شده و نرخ ارز پایین بیاید باید اقدامات گسترده‌تری انجام شود که طبعا نه در توان این دولت است و نه در بازه زمانی محدود باقی‌مانده از آن می‌گنجد.

  تقلیل رفع تحریم به آزادسازی 9.5 میلیارد دلاری در کره‌جنوبی

دوم این‌گونه سخن گفتن دو نتیجه بسیار مخاطره‌انگیز برای کشور دارد. اول اینکه یک انگیزه کاذب در مردم اینجا می‌کند که درصورت عدم‌تحقق می‌تواند باعث افزایش بی‌اعتمادی عمومی شود. البته این گزینه اصلا بعید نیست و حتی بیم آن می‌رود که دولت پس از انجام نشدن چنین وعده‌ای دوباره بگوید که نگذاشتند و اجازه ندادند و کارشکنی کردند و... .

مساله بعدی که ماجرای مهم‌تری هم هست، ایجاد یک تصور خام و کم‌ارزش در طرف مقابل یعنی دولت جدید آمریکا مبنی‌بر این است که ایران از فرآیند بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای صرفا توقعی در حد آزادشدن پول‌ها در کره‌جنوبی دارد و به چنین امتیازی قناعت خواهد کرد. درواقع باید گفت این مساله‌‌ تقلیل برداشته شدن همه تحریم‌ها اعم از برجامی و غیربرجامی (تحریم‌های پس از سال 2017 است) به آزاد شدن 9.5 میلیارد دلار کره‌جنوبی است و نه‌تنها کشور را از فرصت رفع تحریم‌ها محروم می‌سازد که حتی فرصت استفاده از ظرفیت‌هایی چون مکانیسم ماشه برای آمریکای بازگشته به برجام را هم ایجاد خواهد کرد.

با توجه به همین توصیفات امر مسلم این است که فرآیند حل‌وفصل دعاوی میان ایران و کره مستقل از هرگونه مذاکرات مربوط به برجام و تعهدات آمریکا باشد و به هیچ عنوان به شکل یک امتیاز ارائه‌شده ازسوی کاخ‌سفید به ایران تلقی نشود.

سوم صرف‌نظر از چالش‌های ذکر‌شده در بالا، اینگونه سخن گفتن‌های حسن روحانی یک معضل دیگر را نیز برای کشور ایجاد می‌کند. این حرف‌ها درواقع به‌صورت غیرمستقیم تاییدکننده اظهارات منتقدانی است که می‌گویند دولت تعمدا نرخ دلار را بالا نگه داشته تا با آغاز دوره جدید ریاست‌جمهوری آمریکا و انجام مذاکرات برجامی، ناگهان این نرخ را کاهش دهد و آن را ثمره مذاکره و رابطه با آمریکا در افکار عمومی جا بیندازد. برای مثال چند روز پیش قاضی‌زاده‌هاشمی، نایب‌رئیس مجلس گفته بود: «من شنیده‌ام با اینکه منابع ارزی داریم، این منابع حفظ‌ شده برای روی کار آمدن بایدن که با تزریق منابع ارزی مقداری قیمت ارز تا 10، 11 تومان کاهش یابد. دولت می‌خواهد با کنترل قیمت در پنج شش ماه، فضای سیاسی کشور را برای کارهای بعدی مثل انتخابات سال بعد و تلاش برای مذاکره مجدد آماده کند.» این توضیحات که البته به‌نظر ما فاقد دقت لازم و صحت در میدان واقعیت است، از آنجایی که سه چهار روز قبل از حرف‌های حسن روحانی ذکر شده بود، احتمالا در افکار عمومی جلوه کرده و دوباره این ظن و گمان را ایجاد خواهد کرد که نکند دولت تعمدی در بالا نگه‌داشتن قیمت ارز دارد.

مرتبط ها