کد خبر: 49994

سیدمهدی موسوی‌تبار:

وقتی به روح اعتقاد داریم ...

انیمیشن «روح» از زندگی می‌گوید یا مرگ؟

اگر معنای زندگی را درست درک کنیم، بیشتر شبیه یک بوس کوچولو است. روح می‌خواهد به ما بگوید که مهم‌تر از مرگ و زمان مرگ، چرایی و چگونگی زیستن انسان است و حتی چرایی را ارجح بر چگونگی می‌داند.

  به گزارش «فرهیختگان»، سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: «پیت‌داکتر»، «پیکسار»، «والت‌دیزنی»، موسیقی و مرگ و زندگی؛ ترکیب فوق‌العاده‌ای هستند که اغراق نیست اگر بگوییم بهترین انیمیشن سال 2020، یعنی «روح» را پدید آورده‌اند. انتخاب یک معلم موسیقی به‌عنوان شخصیت اصلی فیلم هم انتخاب هوشمندانه‌ای بوده است. موسیقی شاید بین هنرها نزدیک‌ترین رابطه را با روح انسان داشته باشد. اگر گوش را درگاه ورودی انسان برای دریافت موسیقی بدانیم، روح، پذیرای این امواج و اصوات و هدف اصلی این هنر است. حالا و در این انیمیشن یک‌بار دیگر مفهوم مرگ و زندگی و فراتر از آنها هدف در زندگی دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی قرار می‌گیرد. شاید موضوع «روح» تکراری باشد و قبلا هم درباره مرگ انسان در روز و روزگاری که می‌خواهد و اصرار دارد زنده بماند، گفته باشند اما این‌بار شخصیت «جو گاردنر» در قامت یک معلم و نوازنده سرخورده جاز، تماشاگر را با خود به سفری می‌برد که قبلا، برخی از آنها را در کتاب‌های دینی خوانده است. «جو» آرزو داشته به یک ستاره مطرح موسیقی تبدیل شود اما درحال‌حاضر باید به تعداد محدودی بچه بی‌استعداد و بی‌علاقه به موسیقی آموزش دهد. شاید در نگاه اول تصور کنیم که قرار است شاهد روایتی از تلاش یک مرد سیاه‌پوست برای رسیدن به آرزویش باشیم اما خیلی زود مسیر داستان عوض می‌شود و پنجره‌ جدیدی پیش‌روی‌مان باز می‌شود و آن هم جهان پس از مرگ است. مفهومی که مخاطب انتظارش را ندارد و حتی شاید برای کودکان و نوجوانان هم کمی سنگین باشد. هرچند یکی از اولین سوالات کودکان در هر دوره‌ای، چگونگی و چرایی روح است. روحی که می‌تواند گاه معانی متفاوت و حتی متضادی را به ذهن متبادر کند. اما فیلم از ورود جو به دنیای دیگر تازه شروع می‌شود و تصویری دلنشین و جذاب از دنیای پس از مرگ نشان می‌دهد. موسیقی زیبا و ارائه تصاویری بدیع و جذاب از رنگ و نور و تکنولوژی فوق‌العاده متحرک‌سازی، دقایقی لذت‌بخش و البته همراه با تفکری را برای مخاطبان فراهم آورده است.  استفاده از داستان‌های فولکلور مذهبی و مفاهیم کتاب‌های آسمانی جوری در داستان گنجانده و اجرا شده‌اند که تصاویر فیلم روح را می‌شود جدی‌ترین تلاش برای نمایش زندگی پس از مرگ دانست. پلی که به‌سمت نوری بی‌انتها ختم می‌شود و بهشت کوچکی که بچه‌ها پیش از ورود به دنیا در آن صاحب شخصیت می‌شوند؛ اینها انگار واقعی‌ترین تصاویری هستند که ما در طول تاریخ سینما درباره‌ جهان پیش یا پس از زندگی دیده‌ایم و به‌راستی چقدر هم آشنا هستند. تصاویری که ممکن است آن را فقط در خواب‌هایمان دیده باشیم.  در برخی سخنرانی‌ها یا کتاب‌ها شنیده‌ یا خوانده‌ایم که هدف در زندگی، ارزش و معنای آن را مشخص می‌کند و حالا در «روح» گریبان تماشاگران گرفته می‌شود و آنها را با این سوال جدی مواجه می‌کند که این اهداف برای رسیدن به یک زندگی پرمعنا و غنی کفایت می‌کند؟ صحبت از کدام اهداف است؟ مثلا اگر «جو» موسیقی «جاز» را عاشقانه دوست دارد و تنها هدفی که در ذهن دارد این است که بتواند در گروه موسیقی بنوازد، برای ساختن زندگی‌اش کافی است؟ اینکه حتی اصلا آن هدف ارزش آن را دارد که همه زندگی‌ات را خرج آن بکنی و درنهایت هم موفق باشی. انسان از همان ابتدا دنبال معنای زندگی بوده و طبیعتا هر فرد یا آیینی هم برای خود معانی مختلفی را تعریف و ترسیم کرده است. شاید هم بسیاری از انسان‌ها اهدافی همانند جو داشته باشند و زندگی را تنها رسیدن به هدف منحصربه‌فردشان بدانند.  شخصیت جذاب و مهم دیگر انیمیشن «روح» کسی نیست جز «22». موجودی که کالبد انسانی ندارد و به‌طور قطع شناختی هم از لذت‌های انسانی. او در دنیایی دیگر، با شخصیت‌های مهم تاریخ جهان از مادر ترزا گرفته تا آبراهام لینکلن سروکار داشته و آنان را به ستوه آورده، چراکه حتی این اشخاص نیز از دمیدن روح به زندگی او مایوس شده و او را به حال خود رها کرده‌اند. 22 را می‌توان نماد طیف گسترده‌ای از انسان معاصر دانست. انسانی که نمی‌داند چه می‌خواهد و حتی نمی‌داند که چه چیزهایی را نمی‌خواهد. مرگ و زندگی برایش تفاوتی هم ندارد و فقط لحظه‌ها را سپری می‌کند. آشنایی جو با 22، نقطه عطف داستان است. سرنوشت جو به تغییر ذهنیت 22 گره خورده و این هم حکایت همان «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» که جناب سعدی فرموده‌اند. سرنوشت همه ما به هم پیوسته است و یکی از دلایل بی‌هدفی و بی‌معنایی زندگی بی‌توجهی به چنین واقعیتی است. آدم‌ها به هم ربط دارند حتی اگر مثل جو و 22 در قالب بدن انسان و گربه جابه‌جا شوند.  «روح» نگاه شاداب و جذابی به مقوله مرگ و زندگی دارد و این سرنوشت محتوم را در ذهن مخاطب صرفا تبدیل به یک مرحله دیگری از زندگی می‌کند و اعتقاد دارد که اگر معنای زندگی را درست درک کنیم، بیشتر شبیه یک بوس کوچولو است. روح می‌خواهد به ما بگوید که مهم‌تر از مرگ و زمان مرگ، چرایی و چگونگی زیستن انسان است و حتی چرایی را ارجح بر چگونگی می‌داند.

 

 

مرتبط ها