به گزارش «فرهیختگان»، یا ما خیلی نمیدانیم یا اینها نمیدانند یا ما زورمان نمیرسد و اینها از این ناتوانی ما سوءاستفاده میکنند و هرکاری که دلشان میخواهد و میلشان میکشد را انجام میدهند! با دل پری گزارشم را آغاز کردم و ادامه هم میدهم. در این سهسالی که در صفحه اجتماعی «فرهیختگان» مینویسم، یاد ندارم یکبار، از یک مساله در حوزه محیطزیست نوشته باشم که اندک وجه مثبتی در آن وجود داشته باشد. البته این را اضافه کنم که لطف الهی همیشه بوده و این سالها، هم از لحاظ بارشها و هم موهبات الهی در این زمینه کموکاستی نداشتهایم، اما هرجایی در حفظ طبیعت و محیطزیست، فرمان دست دولتها و مسئولان و سیاستگذاران بوده است تا توانستهاند ضربه زدهاند و محیطزیست مملکت و منابع طبیعی کشور را قربانی باندبازیها و سیاسیکاریهایشان کردهاند. حقیقتا در اینکه سراغ چه سوژهای بروم و در ارتباط با آنچه میبینم و اتفاق میافتد چه بنویسم، عاجز ماندهام. گاهی فقط فکر میکنم چیزی وجود دارد که برای اینهایی که تصمیم میگیرند، مهم باشد جز نفع و بقای خودشان؟! مردم کم گیروگرفتاریهای ناشی از کرونا را تحمل میکنند که حالا باید نفسهایشان آلوده به مازوت شود و وقتی هم که مطالبه میکنی بگویند چارهای نیست جز اینکه مازوتها را بسوزانیم.
مردم کم گیروگرفتاریهای اقتصادی و معیشتی دارند که هزاران هزارمیلیارد از بودجه این مملکت باید صرف طرحهای عجیبوغریب و بیحاصلی همچون سدسازی و انتقال آب از سرشاخههای رودخانههای بزرگ کشور شود و عایدی هم نداشته باشد؟ یعنی یک نیروی عاقله در این کشور نیست که تکلیف حفظ منابع طبیعی و محیطزیست را در مواجهه با سودجوییهای سرمایهسالاران روشن کند؟ تمام دشت و کوه و جنگل و ساحل را که تبدیل به ویلاکدهها و تفرجگاههای سرمایهداران کردهاند، تالاب و دریاچه و رود و چشمه را هم که تا توانستند خشک کردند و وعده احیا دادند! با دست بردن در طبیعت و طرحهای بدون نتیجه و مخربی نظیر سدسازی و انتقال آب، به مهاجرت و رشد حاشیهنشینی در استانهای غنی و برخوردار کشور دامن زدند و از همه بدتر که دستبردار هم نیستند. هرسال، هرسال که لایحه بودجه را تورق میکنیم، دریغ از یک اقدام، یک ردیف، یک برنامه برای احیای محیطزیست و منابع طبیعی کشور و درمقابل پر از ردیفهای بودجهای برای توسعه طرحهایی نظیر انتقال آب از رودخانههایی که پیش از این تا توانسته بودند پیکرهاش را چندپاره کرده بودند و از آن به هرجایی که خواستند لوله کشیدند و آب بردند. واقعا چه چیزی برای اینها مهم است؟ جان مردم که قربانی این آلودگیهای کشنده میشود مهم نیست؟ مال و دارایی و پیشه و درآمد مردم که وابسته به آبادانی محل زندگی و دسترسی به آب و کشاورزی است، مهم نیست؟ تابآوری محیط و حفظ اکوسیستم مناطق مختلف کشور مهم نیست؟ همهچیز در چهار سال و هشت سال ریاست یک جریان و دولت بر کشور خلاصه میشود؟ این مملکت، این مردم قرار نیست ادامه حیات داشته باشند که اینطور با سیاستهای غیرکارشناسی و منفعتمحور به جان آنها افتادهاید؟ اینهایی که مینویسم نه اینکه به گوشه قبای کسی بر بخوردها، همه اینها هم از سر وظیفه و درددلهایی است که این صفحه مجال بیان آن را داده است. اگر نه، آنهایی که این تصمیمات را میگیرند و اینطور به جان محیطزیست افتادهاند، سرآخر بهعنوان سردار سازندگی و مدیر فلان و رئیس محیطزیستی و... معرفی میشوند. القصه اینکه یکی از موضوعاتی که در بودجه 1400 کشور مغفول مانده و با جستوجوهای زیاد در این گوگل همهچیزدار هم خیلی چیز خاصی عاید مخاطب نمیشود، طرحهای ضدمحیطزیستی دولت برای سال آینده و تخصیص بودجه برای آنهاست؛ طرحهایی که با درصد اندکی از اعتباراتی که برای آنها در نظر گرفته شده است میتوان خیلی از مشکلات را برطرف کرد.
با ردیف بودجهای که برای انتقال آب از کارون در نظر گرفتهاند میتوان چندبار شبکه آب و فاضلاب خوزستان را از نو ساخت و خراب کرد. میتوان مساله گردوغبار را در این استان و استانهای همجوار حل کرد و الی آخر، ولی مساله اینجاست که مدیریت سازهمحور و قدرتی که شوآف بعد از افتتاح طرحهای عمرانی به مدیران و سیاستگذاران میدهد در هیچکدام از طرحهای کارآمد نیست و برای این کارها به کسی لقب خاصی نمیدهند. پیرو همین ماجرا و با محوریت تخصیص بودجه برای طرحهای انتقال و سدسازی در سال 1400 نگاهی به آینده زیستمحیطی کشور خواهیم انداخت تا مشخص شود که 1400 هم مثل سالها و دهههای گذشته، یک قربانی بزرگ خواهد داشت و آن هم منابع طبیعی و محیطزیست ایران است.
بودجهای برای پروژههای بدونمجوز زیستمحیطی!
بگذارید در گام اول به اظهارات یکی از مقامات مسئول در سازمان حفاظت محیطزیست در رابطه با خوابی که دولت در لایحه بودجه 1400 برای محیطزیست کشور دیده است، اشاره کنیم. حمید جلالوندی، مدیرکل دفتر ارزیابی سازمان حفاظت محیطزیست چندی پیش با اشاره به مشاهداتش از حدود 250 صفحه جدول لایحه بودجه گفت: «مشخص نیست تعدادی از پروژههای دستگاههای اجرایی ازجمله بزرگراه، آزادراه، انتقال برق، نیروگاه، سد و... که زیاد هم هستند، پروژههای تامین اعتبارشده و پایدار سالهای قبل هستند و در یک مرحله دیگر تامین اعتبار میشوند یا خیر به جهت اینکه هم عناوین خیلی روشن نیست و هم با عناوین کلی مطرح شده است. برخی نمایندگان محترم مجلس ممکن است این آگاهیها را نداشته باشند که خیلی از پروژهها مشمول ارزیابی هستند و مجوز هم ندارند. طبق ضوابط محیطزیستی ماده 23 قانون که مصوب شورای عالی محیطزیست است تا وقتی ارزیابی این پروژهها تمام نشود، سازمان برنامه و بودجه نباید بودجه تخصیص بدهد. اتفاقی که میافتد این است که این لایحه به مجلس میرود و نمایندگان عموما با نادیده گرفتن حساسیتهای محیطزیستی با تامین اعتبار برای این پروژهها در مناطق و استانهای خودشان موافقت میکنند، بنابراین پروژه مصوب میشود بعد به قانون تبدیل میشود و پیوست بودجه قانون سال قرار میگیرد و مجری پروژهها هم با استناد به قانون آنها را اجرا میکنند. نمایندگان مجلس باید یک بند به قانون بودجه اضافه کنند، مبنی براینکه درصورت ارائه مجوز ارزیابی محیطزیست سازمان برنامه به این پروژهها اعتبار تخصیص دهد. یا اینکه برای طرحهایی که مجوز دریافت نکردهاند تنها اعتبارات مربوط به مطالعه طرح به آنها اختصاص داده شود. اصلیترین مشکل ارزیابی این است که اول پروژه را مصوب میکنند و تامین اعتبار میشود و سپس برای کسب مجوز محیطزیستی به سازمان مراجعه میکنند. این سوال مطرح است که چرا سازمان برنامه و بودجه که اشراف کامل به قوانین دارد برای پروژههای مشمول ارزیابی بودجه تخصیص داده است.»
مسئولان بیتفاوت، مردم در میدان
مجلسیها که انگار مساله را نمیبینند، یعنی حداقل تا زمانی که تبدیل به بحران نشود، خبری از نظارت و پیشگیری و... نیست. اینجا هم یکی از همانهاست. در رابطه با همین لایحه بودجه 1400، بارها نمایندگان مردم آمدند و مصاحبه کردند و گفتند این بودجه فلان است و بهمان، آن را تصویب نمیکنیم. سر آخر هم چنین اتفاقی نیفتاده است. این بین حبیب آقاجری نماینده مردم ماهشهر، هندیجان و امیدیه در مجلس شورای اسلامی در واکنش به برخی ردیف بودجههای عجیب در لایحه بودجه 1400 و اختصاص اعتبار برای طرحهای انتقال و... گفت: «خوزستان آب اضافه ندارد و این شهر تشنه است. انتقال آب نباید منجر به صدمه به منابع آبی استان خوزستان شود؛ چراکه نهتنها مردم استان خوزستان مازاد منابع آبی ندارند بلکه خوزستان خود در تامین منابع آبی با مشکل روبهرو است. تامین آب شرب و کشاورزی خوزستان بهویژه در شهرستانهای ماهشهر، هندیجان و امیدیه با مشکلات عدیدهای روبهرو است، درحالیکه وضعیت بارندگی در سالهای اخیر بهتر بوده اما به دلیل احداث سد و انجام کشاورزی در بالادست و عدم مدیریت آب، روستاها و شهرهای پاییندست بدون آب ماندهاند. دولت مدام از نبود بودجه برای ایجاد آب شرب شهری و اصلاح شبکه آب و فاضلاب دم میزند اما باید گفت؛ اگر بودجهای برای اصلاح شبکه نیست چرا همزمان درحال انتقال آب کارون به استانهای دیگر هستید.»
حسینی، رئیس مجمع نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی هم چند روز پیش در صفحه شخصی خود در فضای مجازی خبر از اختصاص سههزار میلیارد ریال اعتبار به طرح انتقال آب کارون برای تامین آب شرب اصفهان (موسوم به بهشتآباد) داد. برخی دیگر از مسئولان و کارشناسان هم برای تصمیمات جدید دولت در لایحه بودجه سال 1400 و تخصیص اعتبار برای طرحهای انتقال آب بهویژه از کارون و دریای خزر و دریای عمان و... خواستار ورود دیوان محاسبات به مساله شدهاند تا شاید این دیوان بتواند این ردیفهای بودجهای را حذف کند. بالاتر از همه اما این مردم هستند که طبق روال همیشگی نگرانیهای بیشتری نسبت به اینطور مسائل دارند و در صحنه حاضر میشوند. طی روزهای اخیر، تعدادی از فعالان محیطزیست، انجمنهای زیستمحیطی و هنرمندان خوزستانی معترض به طرحهای انتقال آب رودخانه کارون در محل پل هلالی جمع شدند و به این ماجرا اعتراض کردند.
شبنم قنواتیزاده، مدیر انجمن دیدهبان جلگه سبز خوزستان که در این تجمع حاضر بود در رابطه با مطالبات فعالان محیطزیست و مردم خوزستان خاطرنشان کرد: «این اعتبار از سوی هر سازمان یا نهادی مصوب شده باشد، با آن مخالفیم زیرا از نظر ما این طرح اشتباه است و انتقال آب کارون، باعث تهدید امنیت ملی میشود. یکی از عوامل کاهش آب رودخانه کارون طرحهای انتقال آب است. برخلاف برخی ادعاها، حجم آب انتقالی در این طرحها بسیار زیاد است که آن را میتوان از حجم تونلها و چشمههای خشکشده در سرشاخهها دریافت. برخیها با سوءاستفاده از الفاظی همچون تامین آب شرب، میخواهند طرحهای انتقال آب کارون را توجیه کنند، ولی این طرحها تنها برای توسعه صنایع و کشاورزی است، این درحالی است که توسعه کشاورزی در کویر، در تضاد با طرح آمایش سرزمین است و نمیتوان به قیمت سرسبز کردن یک سرزمین، یک استان را نابود کرد.»
خسارت هزارمیلیارد تومانی طرحهای انتقال در هر سال
در ادامه و بهمنظور اطلاع از تبعات اجرای چنین طرحهایی با محمد درویش فعال و پژوهشگر محیطزیست گفتوگویی انجام دادیم و او به «فرهیختگان» گفت: «مطالعهای را سازمان آب، برق و گاز خوزستان در چند سال پیش انجام داد و به این نتیجه رسید که سالانه به قیمت سال 1392 ما هزار میلیارد تومان خسارت از محل طرحهای انتقال آب در بالادست رودخانههایی که منتهی به خوزستان میشود، میبینیم چراکه دهها سد با هدف تولید برق و انرژی احداث شده و محتاج این هستند آب وارد این توربینها شود و برق تولید کند، سرمایهگذاری حدود 100هزار میلیارد تومانی شده ولی در بالادست طرحهای انتقال آب اجرا میشود و واگذاریهای جدید تعریف میشود و عملا اجازه نمیدهند تا آب به این سدها برسد. یعنی کاری که خود دولت با خود میکند شبیه این است که دولت کشور همسایه با دولت کشور دیگر میکند. اگر ترکیه این کار را با سوریه و عراق میکند، اجازه نمیدهد آب دجله و فرات به کشورهای عراق و سوریه برسد و سدهای برق-آبی آنها عملا از حیزانتفاع خارج شده میتواند بگوید منافع کشور من برای من مهم است و آب از سرچشمههای کشور من میآید، مگر شما نفت خود را با ما به اشتراک میگذارید که ما آب را به اشتراک بگذاریم؟ به هر جهت برای مردم خود ترکیه خریدار دارد. هرچند از نظر حقوق بینالمللی این حرفها بسیار خطرناک است اما در کشور ما این اتفاق در یک کشور رخ میدهد یعنی در پاییندست سد احداث میکنیم که برق تولید کنیم و در بالادست طرح انتقال آب اجرا میکنیم و اینها نشاندهنده عدموجود برنامهریزی و حیف و میل بیتالمال است. عین این ماجرا در هلیلرود اتفاق میافتد. ما در پاییندست روی توسعه کشت و صنعت جیرفت کار میکنیم، در احیای تالاب جازموریان کار میکنیم و در تعادلبخشی سفرههای آب زیرزمینی کار میکنیم، اصلا بودجه بدان اختصاص میدهیم. در بالادست سد احداث میکنیم و طرح انتقال آب هلیلرود به کرمان را اجرا میکنیم. تمام سرمایهگذاری در پاییندست را نابود میکنیم و بین اقوام و هموطنان خود در شمال و جنوب استان خوزستان، اصفهان، یزد و... اختلاف ایجاد میکنیم. عین این ماجرا در میناب و بندرعباس اتفاق میافتد. عین همین ماجرا در سردشت و ارومیه با طرح انتقال آب زاب اتفاق میافتد. عین این ماجرا برای مردم مازندران و سمنان با طرح انتقال آب خزر اتفاق میافتد. نهتنها عبرت نمیگیریم بلکه مدام تشدید میکنیم.»
اگر متقاضی طرحهای انتقال بخش خصوصی است چرا دولت بودجه تامین میکند؟
درویش در ادامه خاطرنشان کرد: «از نظر منطق اقتصادی به این امر نگاه کنیم طرح انتقال آب به شدت خطرناک است و میتواند امنیت زیستی، نظام ایدئولوژیکی کشور و هم امنیت اجتماعی را به مخاطره بیندازد. از منظر بالاتر نگاه کنیم اینکه در کشور خود در بدبینانهترین حالت 100میلیارد مترمکعب آب برای استفاده در سال داریم. در دو، سه سال اخیر تا 150 میلیارد مترمکعب آب نیز داشتیم. کل آب شرب موردنیاز مردم ایران در یکسال حدود هشت،هشتونیممیلیارد مترمکعب است یعنی حدود هشتدرصد از این آب میتواند کل نیاز آب شرب مردم ما را تامین کند. بنابراین با توجه به اینکه ذخایر سدهایی که الان ساخته شده یا در حال ساخت و تکمیل است حدود 85میلیارد مترمکعب است، یعنی 10 برابر نیاز آب شرب موجود کشور است، در این شرایط چه نیازی است که ما سدسازی بیشتر یا طرحهای انتقال آب بیشتر داشته باشیم؟ جز این است که منافع این در شرکتهای مهندسی مشاور میرود که نان آنها در عملیات سازهای است؟ نکته جالبتر و تاملبرانگیزتر این است در شرایطی که کشور به شدت دچار بحران است و مشکلات معیشتی جدی وجود دارد و دولت همواره اعلام کرده این طرح انتقال آب بهخاطر متقاضی بخش خصوصی است که اجرا میشود، مثلا طرح انتقال آب خزر به سمنان یا طرحهای انتقال آب به خراسان و کرمان از عمان را یک سرمایهگذار بخش خصوصی اجرا میکند. اگر سرمایهگذار خصوصی دارد چرا برای آنها ردیف بودجه تعیین میشود؟ اگر کسانی این پولها را در بخش خصوصی میپردازند چرا در دولت ردیف بودجه از محل ثروت ملی تخصیص داده میشود؟ اینها پارادوکسهای تعجببرانگیز است.»
رشد 20برابری سدها و رشد0.6 آب قابلاستحصال از آنها!
شاید یکی از سوالات این باشد که اقدامات ایران احتمالا الگوگیری از کشورهای دیگری در دنیاست، اصلا این رویهای که دولت پیش گرفته در تمام دنیا مرسوم است. درویش در این رابطه هم گفت: «ایران کشور سوم سدساز جهان است یعنی ایران به نسبت جمعیت و صنایع و سهم از تولید پول در سدسازی چند برابر جلوتر است. هیچ نسبتی بین سدسازی در ایران و جمعیت کشور و مساحت کشور و اقتصاد کشور وجود ندارد. ما جزء 20 اقتصاد اول دنیا نیستیم، ما هفدهمین جمعیت جهان هستیم، ما فقط یک درصد خشکیهای جهان را داریم ولی سومین کشور سدساز جهان هستیم. این نشان میدهد ما به شکل غلوآمیز و افراطی سدسازی میکنیم. این نشاندهنده این است که سدسازی بهانهای است برای اینکه جیب عدهای پرپول شود. یک بررسی که در طول 40 سال اخیر انجام شده اشاره میکند که تعداد سدهای ساختهشده ما بیش از 20برابر افزایش داشته اما میزان توان آب قابلاستحصال ما از محل سدسازی حدود 0.6 افزایش داشته است یعنی حتی دوبرابر نشده است. یعنی این سدها ساخته میشود و بیش از 700هزار میلیارد تومان پول هزینه میشود ولی عملا قدرت آبی کشور اضافه نشده و چهبسا تالابهای زیادی را خشک کردند و جنگلهای زیادی را نابود کردند و مسیرهای روستایی را از بین بردند و چند دههزار نفر از هموطنان را مهاجر اجباری کردند. این مهاجران اجباری باعث افزایش تنشها در حاشیه شهرهای مختلف شده است. هنوز خوزستان از موج مهاجرت سد محمدرضاشاه پهلوی (سد دز کنونی) در اطراف شوش و شوشتر آسیب میبیند و این مساله هنوز درمان نشده است. متاسفانه تن به رفتارهایی میدهیم که نشاندهنده غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب است.»
با 10درصد صرفهجویی در اصفهان مشکل آب شرب این استان حل میشود
این فعال و پژوهشگر محیطزیست ادامه داد: «هیچکسی با سدسازی بهصورت مطلق مخالف نیست اما سدسازی باید گزینه آخر باشد، انتقال آب باید زمانی اتفاق افتد که هیچ راه دیگری برای اینکه یک مردم را در یک سرزمین نگه داریم وجود نداشته باشد ولی واقعا این گونه است؟ آمارهای استان اصفهان که در آن همچنان برنجکاری، پیازکاری میشود و یکی از بزرگترین مراکز استقرار دامداریهای صنعتی است که بزرگترین مصرفکننده آب هستند را توانستیم اصلاح کنیم؟ بیش از پنجمیلیارد مترمکعب از سفرههای آب زیرزمینی اصفهان هر سال استخراج میشود. اگر فقط 10درصد در این زمینه صرفهجویی کنیم کل نیاز آب شرب مردم اصفهان تامین میشود. چرا ما به این سمت حرکت نمیکنیم؟ همچنین این مساله در مورد یزد و کرمان وجود دارد. به جای اینکه سراغ سیستمهای بازچرخانی آب برویم، به جای اینکه تصفیهخانههای خود را قوی کنیم، به جای اینکه اجازه ندهیم لولههای فرسوده بیش از 30 درصد آب شرب را هدر بدهند، سراغ راحتترین راهی رفتیم که میتواند جیب مافیای شرکتهای مهندسی مشاور را پرپول کند.»
* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه