کد خبر: 49948

گزارش «فرهیختگان» از استمرار تعطیلی سینماها و فزاینده شدن مشکلات سینماگران

کارد به استخوان سینما رسید، کاری بکنید!

طی سال جاری که تمام کشور با کرونا دست‌وپنجه نرم کرده، وزارت ارشاد درگیر چه فعالیت مهم‌تری بوده که نه به معیشت اعضای نه‌چندان زیاد خود پرداخته و نه حمایت جمعی از مکان‌های تحت اداره خود انجام داده است؟

  به گزارش «فرهیختگان»، در نخستین روزهایی که ویروس منحوس کرونا قدم به خاک ایران گذاشت، سینماها جزء اولین مکان‌هایی بودند که بدون هیچ‌متولی و برنامه خاصی تعطیل شدند. باور اولیه سینمادارها و اهالی رسانه این بود که این تعطیلی نهایتا تا قبل از نوروز به‌پایان می‌رسد و با ورود سال جدید، خبری از این تعطیلی‌ها و محدودیت‌ها نخواهد بود. اما سینماها چون هیچ‌مدیریت کلانی را پشت خود نمی‌دیدند، اولین مکان‌هایی بودند که تعطیل شدند و جزء آخرین مشاغل و صنوفی بودند که پس از تحمل چهارماه تعطیلی و خانه‌نشینی، تحت شرایطی عجیب گشایش یافتند.

این اتفاق تنها منحصر به سالن‌های سینما نبود و تولیدات سینمایی و تلویزیونی را نیز شامل می‌شد. درکنار تمام این موارد، خانه‌نشینی اجباری سینماگرانی که تنها حرفه اصلی آنها همین بود و به این ترتیب، محل ارتزاق آنها بسته شده بود نیز به دغدغه مهمی تبدیل شد که ضرورت رفع آن به‌موازات مشکلات دیگر مطرح شد. دولت هم در این آشفته‌‌بازار کرونایی، کمترین توجه خود را به اهالی فرهنگ گذاشت تا امروز که بیش از 10 ماه از ورود کرونا به ایران می‌‌گذرد، با جدیت اعلام کنیم که تقریبا هیچ‌صنف و رسته شغلی به‌اندازه سینما و سینماگران، از بابت محدودیت‌ها و تعطیلات کرونایی، متضرر نشده و خسارت ندیده‌اند.

در همین ارتباط یکی از تهیه‌کنندگان کهنه‌کار سینمای ایران به «فرهیختگان» گفت: «در این چندماه، بسیاری از مشاغل با محدودیت‌هایی همراه شدند. آنهایی هم که محدودیت‌هایشان زیاد بود، توانستند به‌صورت جسته‌وگریخته فعالیت‌هایی داشته باشند، اما آن دسته از مشاغلی که نتوانستند هیچ‌فعالیتی ولو به‌صورت غیرقانونی و قاچاقی داشته باشند؛ یک، سینمادارها بودند، دوم مشاغل مربوط به هتلداری و توریسم و در آخر هم تالارهای پذیرایی که در این چندماه بیشترین ضرر و زیان‌ها را به جان خریدند.»

   تهدیدهای بی‌اثر به اعتراض

در تمام این چندماه، رسانه‌ها پر شده‌اند از بازتاب و انعکاس مشکلات ریز و درشتی که اهالی فرهنگ با آنها دست به گریبان بودند. دیگر عقب افتادن اجاره‌خانه محل چندانی از اعراب نداشت و پای قرض‌های دستی که برای خریدهای مایحتاج ضروری زندگی مهم بودند، به این چرخه باز شد. همین چندماه پیش بود که یکی از چهره‌های شناخته‌شده سینمای ایران به «فرهیختگان» از مطالبات دستی بدنه سینما از او سخن گفته بود و اینکه این وضعیت برای بسیاری از همکارانش رخ داده و معلوم نیست چه آینده‌ای در انتظار آنها باشد.

با این وجود، گه‌گاه در برخی محافل سخن‌هایی مبنی‌بر اعتراض‌های صنفی شکل می‌گرفت که کار اجرایی برخی از این اعتراض‌ها، حتی به طراحی دعوت به تجمع نیز کشید اما هیچ‌یک از آنها حتی تا امروز هم اجرایی نشد.

از دیگر سو، از گوشه‌وکنار خبر می‌رسید که طی این مدت، سینماگران بسیاری در محافل و مجالس خود با مقامات دولتی و مدیران فرهنگی و سینمایی، این وضعیت بغرنج را گوشزد کرده و حتی نقشه‌راه‌هایی را برای آنان ترسیم کرده‌اند تا در آینده بتوانند به‌شکل هوشمندانه‌ای از این گرداب نجات پیدا کنند؛ نقشه‌راه‌هایی که نه‌تنها مورد توجه قرار نگرفت، بلکه به‌واسطه شیوع موج سوم کرونا، شرایط را وخیم‌تر هم کرد.
سینماهای سراسر کشور که از ابتدای اسفندماه تا نیمه‌های تیرماه به‌صورت یکسره تعطیل بودند، از اواسط آبان‌ماه نیز تعطیل شدند و این تعطیلی تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. البته که طی چند روز گذشته، برخی شهرهای کشور که وضعیت کرونایی آنها زرد شده است، اجازه بازگشایی سینماها را پیدا کردند. با وجودی که این روزها، بیش از 300 شهر کشور وضعیت زرد را تجربه می‌کنند، عموم این شهرها، شهرهایی هستند که یا سینما ندارند یا مالکان آن سینماها، فعلا به‌واسطه استهلاک موارد مصرفی ترجیح می‌دهند که در سینماهای خود را باز نکنند. بنابراین وضعیت بسیاری از کلان‌شهرهایی که چندین پردیس سینمایی دارند، نارنجی است و طبق شیوه‌نامه‌های ستاد ملی کرونا، مجاز به بازگشایی سینماها نیستند، مثلا طی روز گذشته و طبق اطلاعاتی که سمفا به‌عنوان معتبرترین و اصلی‌ترین نهاد موثق در این زمینه در اطلاع ما قرار داد، کمتر از 15 سینمای فعال تا ساعت 16 مشغول به فعالیت بودند که این تعداد سینما، کمتر از 100 بلیت در سراسر کشور فروخته‌اند.

طبق شیوه‌نامه عجیبی که ستاد ملی کرونا وضع کرده است، سینماها در گروه مشاغل سه قرار دارند و نمی‌توانند در وضعیت قرمز و نارنجی فعالیتی داشته باشند. اینکه چرا سالن‌های سینمایی در رده مشاغل ردیف سه قرار گرفته‌اند، سوالی است که مدیران ستاد ملی کرونا باید به آن پاسخ دهند. وقتی سقف سینماها بلند است، وقتی مخاطبان قرار است با فاصله چندمتری از یکدیگر بنشینند، وقتی تمام پروتکل‌های بهداشتی توسط سینمادار رعایت می‌شود و وقتی مخاطبان قرار نیست بیشتر از 90 دقیقه در این فضا بمانند، آن ‌وقت چرا باید سینماها تعطیل شوند؟ آن هم در شرایطی که در ایام کرونایی، حتی 20 درصد از ظرفیت یک سالن نیز پر نمی‌شد، آن‌ وقت استدلال عقلی و مناسب ستاد ملی کرونا برای قرار دادن سینما در ردیف مشاغل گروه سه، با چه ضرورت و لحاظ کردن چه آسیب‌هایی اتخاذ شده است؟ همین چندهفته پیش بود که برخی مدیران سینمایی با یک ذوق‌زدگی‌ خاصی از درخواست انتقال سینماها به مشاغل گروه 2 سخن گفتند و اینکه قرار است در این باره، جلساتی را با ستاد ملی کرونا برگزار کنند اما گویا این پیشنهاد آنها هم به در بسته خورده که با کاهش آمار مبتلایان و قربانیان کرونا، باز هم سینماها نمی‌توانند در شهرهای نارنجی فعالیتی داشته باشند.

از دیگر سو، حجم تولیدات سینمایی نیز به مقدار زیادی کاهش پیدا کرده است. به‌طوری‌که امسال، کمتر از 40 فیلم سینمایی توانستند مقابل دوربین بروند و این درحالی است که این آمار برای سالیان گذشته، حداقل دو برابر این میزان بوده است.

رکود عمیقی که کرونا به سینما و سینماگران ایرانی وارد کرده است، با کمترین توجهی از سوی دولتمردان همراه بوده و متاسفانه سکوت سرشار از ناگفته‌های این صنف که در اثر آبروداری و حفظ شأن بدنه سینما استمراریافته، توسط مدیران فرهنگی کشور درک نشده و بیلان کاری این صنف را با تغییر مواجه نساخته است.

   تمام حمایت‌های دولتی‌ها

درمقابل این آبروداری سینماگران و صورت‌هایی که بر اثر تکرار سیلی‌های زمانه سرخ نگه‌داشته شده، دولتی‌ها همان قول‌های نیم‌بندی را که در 6‌ماهه اول سال داده بودند هم در نیمه دوم ادامه ندادند. در ابتدا مبلغی به خانه سینما اعطا شد که آن خانه این مبالغ را به‌صورت سلیقه‌ای میان برخی اعضا پخش کرد. در ادامه، یک سبد کالا تعریف شد که آن سبد هم میان برخی اعضا پخش شد.

یکی از اعضای خانه سینما به «فرهیختگان» گفت: «وقتی عیدی 500 هزار تومانی خانه سینما به برخی اعضا داده شد و این ناعدالتی برای چندمین سال متوالی ادامه یافت، سروصداها و اعتراض‌ها کار را به‌جایی رساند که مدیران خانه را مجبور کرد تا با طراحی سیستمی، به شناخت اعضای نیازمند پرداخته تا لااقل سبد کالای خود را به شکل منصفانه‌تری تقسیم کنند. در آن سامانه، طی حدودا 40 سوالی که مطرح شد، اطلاعات بسیاری از متقاضی گرفته شد اما در آخر باز هم سبد کالا به من و بسیاری از دوستانم که واجد اصلی این سبدها بودیم، تعلق نگرفت. حالا سوال من از مدیران خانه سینما این است که وقتی من با زن خانه‌دار و یک فرزند محصل، در شرایطی که مستاجر هستم و کار ثابت یا متفرقه هم ندارم و بیمه تامین اجتماعی مرا هم خودشان پرداخت می‌کنند و از دیگر امکانات نظیر اتومبیل شخصی هم بهره‌مند نیستم، مشمول این عیدی و سبد کالا نشده‌ام، آیا باید بپذیریم که آن چند هزارنفری که توانسته‌اند عیدی و سبدکالا بگیرند، وضعیت‌شان از من بدتر است؟»

این قبیل اعتراض‌ها، باز هم مانند سالیان گذشته از سوی وزارت ارشاد، سازمان سینمایی و البته خانه سینما بی‌پاسخ گذاشته شد و طبیعتا در ادامه نیز تکرار خواهد شد.

در ادامه وزارت ارشاد که از حمایت اهالی هنر موفق بیرون نیامد، توپ را به زمین سینمادارها انداخت و اعلام کرد که در ازای هر پرده، 10 میلیون تومان وام پرداخت خواهد کرد که سینمادارها می‌توانند با ارائه مدارکی، این وام‌ها را دریافت کرده و چندماه بعد با سود به آنها بازگرداند؛ شوخی بزرگ که از همان ابتدا از سوی سینماگران با استقبال رو‌به‌رو نشد و دستمایه شوخی گریه‌آور آنها قرار گرفت. قطعا بهترین کاری که وزارت ارشاد برای سینمادارها انجام داد، این بود که بدهی آنها به دفاتر پخش را در قالب وامی آماده و تقدیم کرد.

البته این تمام هنرنمایی وزارت ارشاد در این مدت نبود و این نهاد مبلغ یک‌میلیون‌و 500 هزار تومان به‌تمامی اعضای صندوق اعتباری هنر پرداخت کرد و البته که با رایزنی‌هایی، اعضای این صندوق را در زمره دریافت وام یک‌میلیون تومانی ایام کرونا و کمک‌هزینه ماهیانه 100 هزار تومانی قرار داد.

این تمام کمک‌ها و تلاش‌هایی بود که وزارت ارشاد و شاخه‌های آن برای حمایت از سینمادارها و اهالی سینما انجام داد؛ کمک‌هایی که نه‌تنها گره‌ای از مشکلات اعضای نه‌چندان زیاد این صنف باز نکرد، بلکه آنان را به این باور تلخ رساند که حتی به‌اندازه‌ کارگران فصلی تحت‌حمایت هیچ‌نهادی قرار ندارند و در شرایط بغرنج، این خود هستند که باید روی پایشان بایستند. در تمام این 10 ماه، به استثنای جشنواره جهانی فجر تمام جشنواره‌های اصلی و فرعی در زمان همیشگی خود برگزار شدند و متاسفانه این اصرار که از سوی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در برگزاری این جشنواره‌ها دیده شد، درمورد حمایت از اهالی سینما دیده نشد. جالب آنکه تعداد مخاطبان بسیاری از این جشنواره‌ها به‌اندازه‌ای پایین بود که تصویر یا آماری از آنها ارائه نشد. تا جایی که برخی رسانه‌ها از لایو یکی از برنامه‌های سینماحقیقت با تنها سه نفر و لایو هنر و تجربه با حضور میهمان خارجی که تنها 14 مخاطب داشت، رونمایی کردند! آن‌ هم در شرایطی که برای برگزاری چنین رخدادهای آنلاینی، تبلیغات بسیاری شده بود.

درمقابل، بسیاری از اعضای بدنه سینما از کوچک‌ترین تا رده‌بالاترین مدیر وزارت ارشاد و سازمان سینمایی تقاضا کردند تا هزینه این جشنواره‌ها به‌شکل عادلانه‌ای میان آنها تقسیم شود اما این درخواست چندین‌باره، با کوچک‌ترین واکنشی از سوی این مدیران مواجه نشد. تنها تابش، مدیرعامل فارابی بود که در پاسخ به این اظهارات پاسخ داد که بودجه جشنواره‌ها از محل برگزاری خودشان تامین می‌شود و اگر قرار باشد جشنواره‌ای برگزار نشود، اصلا بودجه‌ای در کار نخواهد بود تا بخواهند آن را میان اعضای سینما تقسیم کنند.

   کارد خیلی وقت است از استخوان‌مان هم گذشته!

علی سرتیپی، تهیه‌کننده، پخش‌کننده و سینمادار ضمن انتقاد از تعطیلی ادامه‌دار سینماها به «فرهیختگان» گفت: «این دوستان فقط به‌ما می‌گویند تعطیل کنید و به دیگر جنبه‌های آن هیچ‌کاری ندارند. دیگر نمی‌دانند که همین یک جمله آنها که می‌گویند «تعطیل کنید» معنی‌اش آن است که من باید حتی درصورت تعطیلی، حقوق پرسنل، بیمه آنها، شارژ سنگین و دیگر هزینه‌های جاری پردیسی مانند کورش را متقبل شوم و این یعنی این هزینه‌ها را که ماهانه 600 میلیون تومان می‌شود باید از جیب بپردازیم و این برای ماه دهم است که دارم این‌چنین خرج می‌کنم. من توانسته‌‌ام با فعالیت پردیس کورش در سال‌های قبل، پرسنل خودم را حفظ کنم اما سینماها و پردیس‌های دیگر چگونه باید بتوانند از پس مخارج کمرشکن خود برآیند و اینکه من تا چه زمان می‌توانم به این شیوه، پرسنل و هزینه‌های جاری سالن‌هایم را پوشش بدهم؟ آن ‌هم در شرایطی که هیچ‌افق روشنی از آینده سینماها در دست نیست و اصلا مشخص نیست که وضعیت سینماها طی سه ماه باقی‌مانده امسال و البته ماه‌های ابتدایی سال آینده به چه ترتیبی خواهد بود.»

این صحبت‌های سرتیپی در شرایطی به زبان آورده شده که پردیس کورش سال‌گذشته در چنین روزهایی، بین 200 تا 300میلیون تومان درآمد روزانه داشت و به‌عنوان پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین پردیس سینمایی کشور شناخته می‌شد. البته که در همین چندماه، بسیاری از پردیس‌ها ازجمله پردیس آزادی، چندین پرسنل خود را به‌ناچار از دست داد و متاسفانه تعداد پرسنل سینما، عوامل تولید و حتی هنروران و دیگر صنوف سینمایی که بیکار شده‌اند، به‌شکلی تصاعدی، ماه به ماه بیشتر شده و هم‌اکنون اصلا عدد و رقمی از تعداد بیکاران این صنف وجود ندارد.

از آنجا که هیچ بیمه بیکاری‌ای تا امروز شامل اهالی هنر نمی‌شود، بیکاری این قشر نه‌چندان زیاد، مصادف است با خانه‌نشینی و صفر شدن میزان درآمد ماهیانه آنها. تازه در چنین شرایطی است که قدر یارانه 45 هزار تومانی برای اهالی هنر بیشتر دانسته می‌شود. اشتباه نکنید، از اقشار مستضعف و تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد صحبت نمی‌کنیم، داریم از اهالی فرهنگ و هنر یک مملکت سخن می‌گوییم.

یکی از عوامل سینما که سابقه 14 ساله فعالیت درحوزه سینما را دارد و نمی‌خواهد نامش رسانه‌ای شود به «فرهیختگان» گفت: «باور کنید آنقدر اخبار ناگوار از وضعیت زندگی دوستان و برخی همکاران می‌شنوم که دیگر وضعیت خودم را فراموش می‌کنم، مثلا همین دیروز ویدئویی از استاد «محمد فیلی» دیدم که طی آن درخواست ملاقات با جناب رئیسی را داشتند، چون گویا با صاحبخانه خود به اختلاف‌هایی خورده بودند و مجبور شدند خانه را خالی و وسایل منزل‌شان را در پارکینگ خانه یکی از دوستان‌شان خالی کنند. همسر و فرزندان ایشان هم در خانه یکی از اقوام‌شان زندگی می‌کنند. شنیدن این چیزها دل آدم را به‌درد می‌آورد که این همه هنرمند در این سینما فعالیت کردند و الان همه بدون‌متولی رها شدند و کسی هم کاری به کارشان ندارد. الان وزارت ارشاد بیاید پاسخ دهد که این روزها دارد چه کار می‌کند؟ وقتی بدنه سینما مستاصل رها شده‌اند و نمی‌توانند حتی یک مرغ بخرند، شما چه برنامه و هدف مهم‌تر و باارزش‌تر دیگری دارید و اصلا آن هدف را برای چه کسانی و با چه کسانی می‌خواهید برگزار کنید؟ یعنی آنها نمی‌دانند چندنفر از بچه‌‌های سینما به مسافرکشی و اسنپ روی آورده‌اند؟ مگر می‌شود ندانند چه تعداد از اهالی سینما مشغول دستفروشی هستند. دوستانی را می‌شناسم که از شهرستان به تهران آمده و مسافرکشی می‌کنند و شب را هم در ماشین می‌خوابند و ماهی یکی، دو بار به شهرستان می‌روند تا زن و بچه‌شان را ببینند. اجاره‌خانه و عقب افتادن اقساط وام و ندادن حق بیمه و باطل شدن آن که دیگر جزء مشکلاتی بود که در ماه‌های اول وقوع کرونا اتفاق افتاد.»

یکی از تهیه‌کنندگان سرشناس سینمای ایران نیز به «فرهیختگان» اعلام کرد: «من چندین‌بار نشست‌هایی را با مدیران سینمایی برگزار کردم. قصد داشتم در همان ماه‌های اول، گله و شکایت‌های خود را مانند بسیاری از همکارانم رسانه‌ای کنم که گفتم شاید درست نباشد و باید به نهادهای دولتی فرصت داد تا کمی از این همه باری که روی دوش آنها سنگینی می‌کند، خلاصی بیابند و سرفرصت به سینما بپردازند. اما امروز می‌بینیم که بعد از گذشت 10 ماه، هیچ‌اتفاقی برای سینما و اهالی آن نیفتاده. باور کنید روزی نیست که از من تقاضای پول دستی نکنند. صحبت این است که ما درجمع مدیران، برنامه‌های خود برای برون‌رفت از این وضعیت را اعلام کرده‌ایم و درظاهر هم با استقبال خوب آنها مواجه شده‌ایم اما هفته‌ها و ماه‌ها از آن برنامه‌دادن‌ها گذشته و متاسفانه هیچ‌اتفاقی برای سینمادار و سینماگر نیفتاده است.»

این سینماگر ادامه می‌دهد: «این در شرایطی است که به‌نظر من حتی با وجود اعلام قبلی مسئولان در واکسیناسیون ملی مردم در بهار یا ابتدای تابستان، باز هم این معضل 6 ماه نخست سال آینده را نیز تحت‌الشعاع خود قرار داده و باید فکر کنیم که وضعیت سینماها به‌همین منوال باقی خواهد ماند یعنی تا 9 ماه دیگر، بنابراین باید تا شرایط بدتر از این نشده و مشکلات دیگری روی این مشکلات کنونی نیفتاده، فکری به‌حال سینما کرد و آن را از این منجلاب بیرون کشید.»

در خبرها آمده بود که حسین انتظامی، ریاست فعلی سازمان سینمایی، سال آینده و احتمالا با پایان عمر دولت از این سمت جدا شده و به‌عنوان رایزن فرهنگی راهی وین می‌شود. او سال‌ها در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، رزومه درخشانی از خود به‌جای گذاشته بود و نشستن وی روی کرسی سازمان سینمایی و شغلی که وی هیچ‌سابقه و اطلاعات چندانی راجع به آن نداشت، این امید را در دل سینماگران به‌وجود آورده بود که انتظامی با شناختی که از سختی معیشت روزنامه‌نگاران دارد، حالا و با روی کار آمدن می‌تواند بخشی از مشکلات صنفی و حقوقی آنها را مرتفع کند اما متاسفانه بیشترین سهم انتظامی از این امیدواری‌ها، انتشار نسبتا منظم هزینه‌کرد نهادهای زیردستش تحت‌عنوان «شفافیت» بود و وی نیز مانند مدیران قبلی این سازمان، گره‌ای از این طناب کور مشکلات معیشتی حالا زیادشده اهالی هنر باز نکرد. حالا هم که خبر رفتنش از سازمان سینمایی قطعی شده، وی شاید از ‌انگیزه‌های کافی برای فعالیت در زمین سینماگران و سینماداران برخوردار نباشد و به همین دلیل، وزارت ارشاد باید مستقیما به این رویداد ورود کند و خود، سازوکارهایی را برای حمایت محکم‌تر و بهتر از هنرمندان و سینماداران طراحی کند. همچنان که طراحی می‌کنند چه مشاغلی در گروه 1 تا 4 باشند، به همین ترتیب هم طراحی کنند که چه کمک‌هایی را به‌صورت مستمر تا پایان کرونا به اهالی سینما مبذول می‌دارند یا زمانی که این وزارت خیلی زودتر از ستاد ملی کرونا، طی نامه‌هایی از سینماداران و دیگر صاحبان اماکن فرهنگی می‌خواهد که آن را تعطیل کنند، به همین ترتیب هم اعلام کنند که خیلی فوری، چه کمک‌هایی را برای بیشتر نابود نشدن سینما و سینماگران به کار خواهند بست؟

یعنی طی سال جاری که تمام کشور با کرونا دست‌وپنجه نرم کرده، وزارت ارشاد درگیر چه فعالیت مهم‌تری بوده که نه به معیشت اعضای نه‌چندان زیاد خود پرداخته و نه حمایت جمعی از مکان‌های تحت اداره خود انجام داده است؟ آیا می‌توان در چنین شرایطی، نظم در برگزاری جشنواره‌های متعدد را نشانه‌ای خوب و درستی از تعهد و حسن‌نیت این نهاد مهم در رفع امورات اعضا و اماکن خود برشمرد؟

 * نویسنده: مجتبی اردشیری، روزنامه‌نگار

 
 
 

مرتبط ها