کد خبر: 49919

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته – بخش 10 )

حارث بن کلده: صحابی دانش‌آموخته جندی‌شاپور

منابع قدیم اغلب هم‌داستانند که حارث در ایران و یمن -که وابستگی فرهنگی آشکاری با ایران داشته و دارد- پزشکی و داروشناسی آموخت و پس از کسب مهارت، چندی در ایران به پزشکی مشغول شد و کارش چندان بالا گرفت که نزد خسرو انوشیروان، پادشاه ایران، بار یافت و سپس با ثروتی که اندوخته بود، به زادگاه خود بازگشت و تا دوران معاویه، طبابت می‌کرد.

  به گزارش «فرهیختگان»، روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته‌مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

منابع قدیم اغلب هم‌داستانند که حارث در ایران و یمن -که وابستگی فرهنگی آشکاری با ایران داشته و دارد- پزشکی و داروشناسی آموخت و پس از کسب مهارت، چندی در ایران به پزشکی مشغول شد و کارش چندان بالا گرفت که نزد خسرو انوشیروان، پادشاه ایران، بار یافت و سپس با ثروتی که اندوخته بود، به زادگاه خود بازگشت و تا دوران معاویه، طبابت می‌کرد.گرچه کسانی چون ابن خلدون (1348، ص 414)، به حارث اشاره کرده، اما نه‌تنها، از دانش‌آموختگی او در جندی‌شاپور سخن به میان نیاورده، بلکه حتی به‌ اشتباه، او را از پزشکان سنتی عرب دانسته‌اند: «عرب‌های بیابانی‌ آشنایی با نوعی از پزشکی داشتند که از پیرمردان و پیرزنان قبیله آموخته بودند‌. این‌ پزشکی‌ که مبتنی‌بـر تـجربه بـود گاه درست و گاه نادرست می‌افتاد و پزشکی کـه مـبتنی‌بر‌ تجربه‌ بود گاه درست و گاه نادرست می‌افتاد و پزشکانی هم در میان آنان‌ بودند‌، همچون‌ حارث بن کلده و دیـگران.» بنابر قول اغلب منابع موجود، حارث بن کلده پس از بازگشت از جندی‌شاپور، طبیب بزرگ عرب گردید و از اشراف و بزرگان طائف شد. آمده است هنگامی که مردم طائف، اسلام را پذیرفتند، گروهی از ریش‌سفیدان خود را برای مذاکره نزد حضرت پیامبر(ص) فرستادند. سخن‌گوی این جمع، حارث بن کلده بود که در پیشگاه رسول اکرم(ص) اظهار خاکساری کرد، و پیامبر(ص) او و آن ریش‌سفیدان را بزرگ داشت. این روایت، در مقایسه با اخبار لجاجت بنی‌ثقیف و دشمنی ایشان با حضرت پیامبر اسلام(ص)، نشان از ایمان حارث به اسلام دارد که برخلاف قوم خود، آن هم در جامعه جاهلی آن دوران که قوم و قبیله حرف اول را می‌زد، عمل کرد. این درحالی است که نضر، پسر حارث که او هم طبیب بود، تا آن‌قدر بر دشمنی با پیامبر(ص) اصرار کرد که به بدترین فرجام گرفتار شد. روایت شده که حضرت پیامبر(ص)‌ به حارث عنایت خاصی داشت و مسلمانان‌ و دوستان خود را هنگام بیماری نزد وی مـی‌فـرستاد.ابن سعد در طبقات‌الکبری (1374، ج 3، ص 127) از حارث بن کلده چنین یاد کرده است: «واقدی از سفیان بن عیینه، از ابن ابی‌نجیح، از مجاهد، از سعد بن ابی وقاص نقل می‌کند که می‌گفته است: بیمار شدم. پیامبر(ص) به عیادت من آمدند و دست خود را میان سینه‌ام نهادند که سردی و لطافت آن را در قلب خود احساس کردم و به من فرمود: تو از لحاظ قلب بیماری، به حارث بن کلده ثقفی مراجعه کن که او طبیب است. اکنون هم به او دستور بده هفت رطب از نوع خرماهای عجوه مدینه را با دانه‌اش بکوبد و روی سینه‌ات ضماد کن.» در مجل‌التواریخ و القصص (ص 269) آمده است: «چنین روایت است که جهودى ابوبکر را مهمان داشت و حارث بن کلده الطبیب با وى بود، و بر آنچه پیش آوردند همى خوردند، حارث چون لقمه به دهن اندر نهاد و طعم یافت بینداخت و گفت: اندرین طعام زهر است [و] تا یک سال بکشد و همچنین بود [زیرا که طبیب بود و طعم زهرهای مختلف را به‌درستی می‌شناخت].» این روایت را ابن عبد ربه (ج 4، ص 249 – 250، ج 6، ص 292) هم آورده است. احتمالا حارث بن کلده در انتقال حکمت و فلسفه یونان که در جندی‌شاپور مورد بحث بود به جهان اسلام نقش داشته است زیرا ابن فضل اللّه عمری (700–749ق) در بند آغازین گزارش احوال حارث می‌نویسد‌: «حارث حکمت یونانی را بر زبان‌آوری عربی افزود.»

مرتبط ها