به گزارش «فرهیختگان»، بسیاری از کسانی که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 88 (2009 میلادی) به خیابانها آمدند و اعتراضات دنبالهداری را رقم زدند، فهمی از تاثیر اعتراضاتشان بر منافع ملی ایران نداشتند. آنها گمان میکردند آنطور که کاندیداهای شکستخورده ادعا میکنند، در انتخابات تقلب شده و با اردوکشیهای خیابانی میتوان در حداقلیترین حالت، نظام را ناچار به ابطال انتخابات کرد. اعتراضات به نتایج انتخابات رفتهرفته از مسیر اصلی منحرف و تبدیل به اغتشاشات دامنهدار علیه کلیت جمهوری اسلامی شد.
در داخل ایران اغتشاشات، در تداوم لجاجت نامزدهای شکستخورده تفسیر میشد ولی در خارج از ایران، این تحرکات، بزرگترین مقابله مردم با حکومت. غربیها تا حدودی نیز حق داشتند و در ایران هیچگاه سابقه اغتشاشات در این سطح وجود نداشت و آنان نیز بر همین مبنا برای بهرهمندی از این ظرفیت رایگان، برنامهریزی گستردهای کردند تا در حداقلیترین حالت، فشار بیسابقهای را بر ایران سوار کنند. این رویکرد در رفتار میدانی اروپا و آمریکا بهوضوح پس از اعتراضات سال 88 مشخص بود اما آنان به صراحت حاضر به بیان آن نبودند. در بین کشورهای غربی، آمریکا با توجه به اینکه رئیسجمهور آن با شعار تغییر بهدنبال تغییر رویکرد و مذاکره با تهران بود، بهطور کامل سیاست خود را تغییر داد و با استفاده از ابزار تحریم و پافشاری بر اینکه «همه گزینهها روی میز است»، سیاست فشار بر ایران را در اولویت خود قرار داد.
پرونده ویژه «فرهیختگان» در این رابطه را بخوانید:
شاید بپرسید فتنه 88 جمعا چه خسارات مادی و ریالی به ایران وارد کرد. واقعیت ماجرا این است که با وجود اعلام ارقامی چون 100 میلیارد دلار که تخمین برخی اقتصاددانان است هیچ مشخص نشد فتنه 88 چه بلایی بر سر کشور آورد و دقیقا چقدر خسارت به مردم وارد کرد. گزارش شهرداری تهران، درباره تخریبهای آن سال فقط در پایتخت گویای این است که بیش از 63 میلیاردتومان به اموال عمومی تهران خسارت وارد شد، همچنین در جریان اغتشاشات چندین بانک و موسسه مالی تخریب شدند که در آن سال رقم بازسازی آنها قریب 6 میلیاردتومان هزینه دربرداشت.
علاوهبراین بانک مرکزی اعلام کرد که میزان صادرات کل کشور در سال 1388 نسبت به بازه مشابه در سال قبل حدود 6درصد کاهش داشته است که البته ارزش ریالی حدود 9درصد کاهش را نشان میدهد و این درحالی بود که در سال 87 نسبت به سال قبلتر یعنی سال 86، کشور توانسته بود صادرات خود را حدود دو درصد افزایش دهد. این اتفاقات حتی روی تولید و صادرات نفت خام کشور هم اثرگذار بود چنانکه رقم تولید نفت خام کشور از حدود چهار میلیون بشکه در روز به 3.5 میلیون کاهش پیدا کرد و این روند تا پایان سال 89 هم ادامه داشت. علاوهبر این گزارش رسمی بانک مرکزی گویای این است که ارزش صادرات نفتی ایران با 4.19درصد کاهش نسبت به سال 87 به8.69 میلیارد دلار سقوط کرد و صادرات نفت خام از 2.3میلیون بشکه در روز در سال 87 به حدود 2 میلیون بشکه در روز در سال 88 رسید.
تبعات فتنه سال 88 شاید در خسارتهایی که به کسبوکارهای عمومی وارد کرد بیشترین نمود را داشت، چراکه اساسا در زمان اغتشاشات امکانی برای فعالیتهای روزمره شهری نیست. اما خب از آنجا که برآورد مشخصی در این زمینه وجود ندارد نمیتوان آماری هم برای آن ارائه کرد. مرتبطترین آمار به این مساله، مربوط به نرخ بیکاری است. مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در سال 88 را 9.11 درصد اعلام کرد که نسبت به سال 87 با رشد 5.1 درصدی همراه بوده است. این نرخ در مناطق شهری و روستایی به ترتیب 5.13 و3.8 درصد گزارش شد که در مقایسه با سال 87 به ترتیب 5.1 و 1/1 درصد افزایش داشت. (لینک)
سعید آجرلو در گفتوگو با «فرهیختگان»:
نتیجه فتنه ۸۸ تشدید تحریم هوشمند بود
درباره تحریمهای پس از سال 88 نیز باید گفت تحریمهای هوشمند که ترامپ با کپی از روی همین مدل تحریمهای هوشمند اوباما انجام داد، چیز جدیدی نبود، چراکه دولت اوباما یک زیرساختی درست کرده بود و آن زیرساخت از سوی ترامپ تقویت شد و به آن شدت داد.
در همان دوران نیز اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده نگرش تندی به ایران داشتند و به اتفاقات داخل ایران امیدوار شده بودند و از اینرو تحریمها را هم به همین جهت تشدید کردند، یعنی هم تحریمهای نفتی هم تحریمهای مالی و تجاری از آن دوره آغاز شد؛ یعنی دقیقا بعد از دورهای که اوباما به رهبری نامه نوشتند اما بلافاصله بعد از آن هیلاری کلینتون پس از 88 با ادبیات بدی با ایران صحبت کرد و سعی کرد که ناامنی در ایران را گسترش دهد.
درواقع مهمترین مسالهای که غرب بهدنبال آن بود ایجاد شکاف بین دولت و ملت، نه دولت بهمعنای کابینه و هیاتوزیران، قوه مجریه، بلکه دولت بهمعنای حکومت ایران و ملت بود. این شکاف طبیعتا خودش میتواند در میانمدت یا بلندمدت تبدیل به موضوعات حادتر شود؛ مثلا از مقتضیات منطقه و سوریه، گرایشهای تکفیری و تند و سلفی بیرون میآمد ولی مقتضیات ایران متفاوت بود و میتوانست به حوزههای دیگر برود و این شکافها بازتولید شود. (لینک)
اعتراضات سال 88 چگونه منافع ملی ایران را هدف قرار داد؟
داستان پاس گل موسوی و کروبی به اوباما برای تحریم
بسیاری از کسانی که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 88 (2009 میلادی) به خیابانها آمدند و اعتراضات دنبالهداری را رقم زدند، فهمی از تاثیر اعتراضاتشان بر منافع ملی ایران نداشتند. آنها گمان میکردند آنطور که کاندیداهای شکستخورده ادعا میکنند، در انتخابات تقلب شده و با اردوکشیهای خیابانی میتوان در حداقلیترین حالت، نظام را ناچار به ابطال انتخابات کرد. اعتراضات به نتایج انتخابات رفتهرفته از مسیر اصلی منحرف و تبدیل به اغتشاشات دامنهدار علیه کلیت جمهوری اسلامی شد. در داخل ایران اغتشاشات، در تداوم لجاجت نامزدهای شکستخورده تفسیر میشد ولی در خارج از ایران، این تحرکات، بزرگترین مقابله مردم با حکومت. غربیها تا حدودی نیز حق داشتند و در ایران هیچگاه سابقه اغتشاشات در این سطح وجود نداشت و آنان نیز بر همین مبنا برای بهرهمندی از این ظرفیت رایگان، برنامهریزی گستردهای کردند تا در حداقلیترین حالت، فشار بیسابقهای را بر ایران سوار کنند. این رویکرد در رفتار میدانی اروپا و آمریکا بهوضوح پس از اعتراضات سال 88 مشخص بود اما آنان به صراحت حاضر به بیان آن نبودند. در بین کشورهای غربی، آمریکا با توجه به اینکه رئیسجمهور آن با شعار تغییر بهدنبال تغییر رویکرد و مذاکره با تهران بود، بهطور کامل سیاست خود را تغییر داد و با استفاده از ابزار تحریم و پافشاری بر اینکه «همه گزینهها روی میز است»، سیاست فشار بر ایران را در اولویت خود قرار داد. (لینک)