کد خبر: 4957

«سیمای هدایت در هند» به روایت ندیم اختر

بوفِ‌کور و میعاد هدایت در هند

فرهیختگان گروه ادب و هنر: صادق هدایت، با آنکه کتاب‌ها و مقالات پژوهشی زیادی در زندگی و آثارش نوشته و منتشر شده است، هنوز یکی از پررازترین داستان‌نویسان معاصر ایران است و همچنان آثارش و کتاب‌های پژوهشی درباره او در بازار نشر ایران طرفداران خودش را دارد.

پرفروش شدن کتاب «آثار نایاب صادق هدایت» به کوشش جهانگیر هدایت، برادرزاده این نویسنده که امسال در نشر چشمه منتشر شد، تایید این مساله است. حالا نشر چشمه، اثری به قلـــم نــدیم اختر، نویسنده و پژوهشگرِ هندی منتشر می‌کند. ندیم اختر در کتاب پژوهشی درباره زمان اقامت صادق هدایت در هند انجام داده است که به تعقیب روزگار، ماجراها و تاثیرپذیری‌های نویسنده «بوف کور» می‌پردازد. اختر که دارای دکترای زبانِ فارسی است، پارسال به دعوت علی دهباشی به تهران آمد و در کتابفروشی هنوز درباره همین موضوع سخنرانی کرد. ندیم اختر، پژوهش مهمی درباره مدت اقامت هدایت در هند در سال 1315 انجام می‌دهد که همزمان با نمایشگاه کتاب تهران منتشر می‌شود. در این سفر صادق هدایت، «بوف کور» را در هندوستان در نسخه‌هایی محدود منتشر می‌کند. از آن دوره صادق هدایت تاکنون گزارشی منتشر نشده بود. ندیم اختر گزارش خود را از رصد سفر هدایت از بمبی شروع می‌کند و در پژوهشش، دست به یافته‌های جدید و منتشرنشده‌ای درباره نویسنده ایرانی می‌زند. «بوفِ کور و میعاد هدایت در هند» عنوان این کتاب است. ندیم اختر آذرماه 1396 در هفدهمین نشست «سه‌شنبه‌های هنوز» از صادق هدایت به‌عنوان بزرگ‌ترین نویسنده ایرانی یاد کرد که شهرت جهانی داشت. ندیم اختر در آن نشست اشاره به جایگاه هدایت در بین نویسندگان هندی کرد و گفت: «در هندوستان کسی مخالف صادق هدایت نیست. زیرا برای فارسی‌دانان هند، مایه افتخار است که زمانی که زبان فارسی به فراموشی می‌رفت، هدایت به هند آمد و ارتباط فرهنگی و ادبی در کشور هند و ایران را در آثار خود دوباره زنده کرد.» اختر درباره علاقه‌مندی‌اش به صادق هدایت گفته است که سیدحسن اختر، کتاب «بوف کور» را برای انتخاب موضوع پایان‌نامه دوره کارشناسی‌ارشد به او داده است تا بخواند. او با خواندن بوف کور متوجه تاثیرپذیری این متن از فرهنگ هندی می‌شود. ندیم اختر سفر هدایت به هند را در سال 1936 دنبال می‌کند. طبق تحقیقات او، هدایت به استان‌هایی مانند بنگلور، حیدرآباد و میسور سفر می‌کند و از این شهرها تاثیر می‌گیرد که در داستان‌هایش آنها را منعکس می‌کند. هدایت به‌طور مشخص تجربه این سفر را در داستان «میهن‌پرست» بازتاب می‌دهد. هدایت این سفر را به کمک محمدعلی جمالزاده و دوستش ش.پرتو انجام می‌دهد که آن زمان در کنسولگری ایرانی در بمبئی مشغول به کار است. از قرار معلوم و طبق اسناد موجود، نویسنده «زنده به گور» این سفر را برای زیرنویس فیلمنامه فیلمی فارسی انجام می‌دهد که در هند ساخته می‌شد. او نزدیک به دو سال در بمبئی ماند و زبان پهلوی را از استاد بهرام گور آنکلساریا یاد گرفت. آنکلساریا در آن زمان در دانشگاه بمبئی معلم زبان اوستایی و پهلوی بود. ندیم اختر تلاش کرده است تا تاثیرگذاری هدایت در داستان‌هایش را از این سفر به هند تشریح کند. هدایت از آنکلساریا زبان پهلوی یاد می‌گیرد و آثاری مانند «هنر ساسانی در غرفه مدال‌ها»، «کارنامه اردشیر بابکان» و… را از زبان پهلوی به فارسی ترجمه می‌کند.نامه‌های هدایت از هند به دوستانش راهنمایی برای ندیم اختر است تا بتواند خانه هدایت در هند را ردیابی کند. صادق هدایت بیشتر در شهر بمبئی و در خانه کویین سمر زندگی کرده است. ندیم اختر برای پیدا کردن آدرس محل زندگی هدایت در بمبئی به سراغ نشانه‌های دیگری هم می‌رود که یکی از آنها دفتر کتابخانه کاما ارینتل انیستیتوت است که هدایت کتاب از آنجا امانت می‌گیرد. از آنجا که مدارک سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷ کتابخانه به علت سیلاب ناگهانی از بین می‌رود، پیدا کردن نشانی ساختمان کویین سمر دشوار می‌شود. ندیم اختر به داستان «هوسباز» هدایت اشاره می‌کند که آن را به فرانسوی می‌نویسد و بعدها به فارسی ترجمه‌اش می‌کند.
قهرمان این داستان در یک پانسیون یا میهمانسرا در طبقه پایین زندگی می‌کند که می‌تواند منظره ساحل شهر بمبئی را از پنجره اتاق خود ببیند و غالبا هم با آسانسور به طبقه سوم پانسیون که سالن غذاخوری بود می‌رفته است. هدایت در داستان «هوسباز» خانه قهرمان را طوری توصیف می‌کند که ساختار این خانه شباهت زیادی با ساختار خانه کویین سمر دارد. سپس ندیم اختر شاهدی از رمان «کوبالت بلو» اثر سچین کندلکر می‌آورد که در آن کویین سمر زمانی میهمانسرا بوده است. ندیم اختر به داستان دیگری از هدایت با نام «سامپینگه» نیز اشاره می‌کند که شهر بنگلور را به تصویر می‌کشد.  هدایت در سال ۱۹۳۷ میلادی به این شهر می‌رود و از معبد گنیشا، بیمارستان وانی ویلاس، لعل باغ و یک شهر کوچک به نام کنگری که در اطراف بنگلور بود، بازدید می‌کند. «بوفِ کور و میعاد هدایت در هند»، اثری قابل تامل برای خوانش دقیق‌تر برخی از آثار مهم این نویسنده ایرانی
خواهد بود.