کد خبر: 48607

الزامات و آفات تغییر در برنامه صلح: بخش دوم و پایانی

برای رسیدن به صلح گرم باید اثرگذار بود، نه منفعل

در هر جنگی هم عده‌ای کشته می‌شوند و هم عده‌ای سود می‌برند. هر منازعه‌ای به ضرر برخی و به نفع برخی دیگر است. در بسیاری از موارد نیز هر دو طرفِ منازعه ضرر می‌کنند و هزینه می‌دهند ولی طرف‌های سوم سود می‌برند و همین امر، دلیل اصلی تداوم منازعات و سختی حل آنهاست. یک نظام سیاسی هوشمند و خردمند باید به سرعت خود را از شرایط زجر مردمش و عقب‌ماندگی کشورش نجات دهد.

به گزارش «فرهیختگان»،  بخش دوم و پایانی الزامات و آفات تغییر در برنامه صلح:

 الزامات‌گذار از صلح سرد به صلح گرم

1. الزامات گفتمانی

صلح سرد و صلح گرم تقریبا دو فضای گفتمانی و عملیِ متفاوت هستند. به‌همین دلیل نگرش‌ها، قواعد، سیاستگذاری‌ها و استراتژی‌های حاکم بر این دو گفتمان نیز متفاوتند. برای‌گذار از صلح سرد به صلح گرم، باید نگرش‌ها و سپس سیاست‌ها و راهبردها به‌نفع گفتمان صلح گرم تغییر یابند. مدیران و کارگزاران صلح سرد و صلح گرم دوگروه متفاوت با دو نوع تفکر و فضای گفتمانی هستند. این تغییر گفتمان باید ازسوی تصمیم‌گیرندگان و نخبگان سیاسی سطح بالا صورت گیرد. معمولا بازیگران سطوح میانی و پایین صلح سرد، اولا به سختی می‌توانند فضای گفتمانی صلح گرم را درک کنند و ثانیا قدرت تغییر گفتمان به‌سمت صلح گرم را ندارند. دو فضای گفتمانی صلح سرد و صلح گرم تفاوت‌های بسیاری دارند که مهم‌ترین آنها به این شرح است:
نخست در بازیگران در صلح سرد اغلب بازیگران و میدان‌داران به‌خصوص درسطوح میانی و پایین دو دسته‌اند: دسته اول افراد متوسط از نظر تجربه و تخصص و ضریب هوشی و دسته دوم نظامیان. اما در صلح گرم، بازیگران و میدان‌داران، افراد نخبه و متخصص و باتجربه و دارای ضریب هوشی بالا هستند.
دوم در مساله؛ چنانکه گفتیم مساله و دغدغه در صلح سرد حفظ امنیت است درحالی‌که در صلح گرم جامعه از این مرحله عبور کرده و مساله آن پیشرفت، تعالی و توسعه همگام با نظام جهانی است.
سوم در هدف؛ در صلح سرد هدف طرد و حذف طرف منازعه برای حفظ حکومت است، ولی در صلح گرم، هدف حل منازعه و توافق و همکاری است، چون رقیب یا طرف منازعه را - فارغ از بدی و خوبی- یک واقعیت می‌بیند و چاره‌ای جز تعامل با او وجود ندارد درنتیجه کوشش می‌کند تهدید و آسیب را به فرصت تبدیل کند و حتی از وجود رقیب و مخالف در جهت منافع خودش بهره ببرد یا توافق و همکاری رقم بزند.
چهارم در فضای رسانه‌ای و تبلیغی؛ به این معنی که فضای عمومی مورد نیاز برای شرایط صلح سرد، فضای احساسی و توجه به ظواهر است درحالی‌که در صلح گرم فضای غالب رسانه‌ای، عقلانی‌سازی جامعه و آموزش عمومی به مردم برای احترام به حقوق یکدیگر، حفظ محیط‌زیست، رعایت مقررات، احترام به سالمندان، ارتقای سطح فرهنگ جامعه و مواردی از این قبیل است.
پنجم در ابزارها و ملزومات؛ ابزارها و ملزومات صلح سرد، ظهور و بروز انواع گروه‌های فشار، نوچه‌پروری، برانگیختن عامه و مواردی از این قبیل است. اما مولفه‌های مورد نیاز برای صلح گرم، تخصص، دانش، نخبه‌پروری، فرهیختگی، عقلانیت و فهم عمیق شرایط داخلی و بین‌المللی ازطریق مطالعه و تحقیق است که فقط از اهل فن، متخصصان، و افراد با ضریب هوشی بالا بر می‌آید.

2. الزامات داخلی

گذار از صلح سرد به صلح گرم به آسانی امکان‌پذیر نیست، چون در صلح سرد یک فضای سنگین هیجانی شکل می‌گیرد که منادیان آن غیرمتخصصان وابسته به برخی نهادها و گروه‌های ذی‌نفع و ذی‌نفوذ هستند و حامیان و پشتیبانان آن عمدتا افراد غیر متخصص درحوزه علوم انسانی و اجتماعی، از سوی دیگر همیشه عده‌ای از شرایط صلح سرد سود می‌برند و منافع‌شان ایجاب می‌کند از هر راهی اعم از صرف هزینه، فعالیت‌های رسانه‌ای و تمسک به مقدسات، جامعه را در صلح سرد نگه دارند. به‌هرحال‌گذار از صلح سرد به صلح گرم، پس از تغییر گفتمانی-که بحث آن گذشت- برخی الزامات داخلی دارد و به اقداماتی نیاز است که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

نخست؛ اصلاح ساختارهای کلان و خرد و قوانین و فرآیندهای سیاسی و اداری، در جهت عادلانه‌تر و عقلانی‌تر کردن، حاکمیت متخصصان شایسته، کاهش زمینه‌های اختلاف و منازعه، و از بین بردن امکان‌های زیاده خواهی یا اعمال نفوذ و فشار خارج از قواعد از قبل تعریف و توافق شده.

دوم؛ پرهیز بخش‌های مختلف حاکمیت و جناح‌ها و گروه‌های سیاسی از تخطئه و تضعیف و حذف یکدیگر و اقدام به همکاری در جهت اهداف ملی و اساسی جامعه. طبیعی است که هر حزب و گروهی به دنبال موفقیت خودش و غلبه بر رقیب باشد اما نه به هر قیمتی، بلکه در چارچوب منافع ملی و اصول و قواعد روشن و از پیش توافق شده با همه بازیگران با رعایت قواعد بازی و به‌خصوص پایبندی به اخلاق.

سوم؛ پایبندی همه بازیگران سیاسی به برخی اصول عملی مربوط به کارآمدی حکومت به‌مثابه خط قرمز در همه حال، مثل شایسته‌سالاری، تخصص‌گرایی و حجت بودن نظر متخصصان و مواردی از این قبیل که کم‌رنگ شدن و به‌حاشیه رفتن آنها به همه و کل کشور آسیب می‌زند.

چهارم؛ اصل بودن گفت‌وگو و توافق برای حل مشکلات و مسائل بین بخش‌های مختلف داخل حاکمیت از یک‌سو و حاکمیت با سمن‌ها و مردم و مخالفان داخلی از سوی دیگر و پرهیز از رویکردهای حذفی.

پنجم استقلال و بی‌طرفی کامل قوه قضائیه و نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی در مسائل سیاسی. قوه قضائیه باید فقط دغدغه تحقق عدالت و نیروهای نظامی و انتظامی فقط دغدغه امنیت را داشته باشند. هر دوی اینها باید به‌شدت از ورود به موضوعات و مجادلات و گرایش‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای بپرهیزند و دغدغه اقتدار و امنیت و تمامیت ارضی کشور محور برنامه‌ها و اقدامات آنها باشد.

3. الزامات بین‌المللی

منظور از الزامات بین‌المللی نگرش‌ها و اقداماتی است که منشأ داخلی دارند ولی هدف یا نتایج آنها بین‌المللی است و کشور را به صلح گرم منتقل می‌کنند، ازجمله مهم‌ترین الزامات بین‌المللی و اقداماتی که باید برای‌گذار به صلح گرم انجام شود عبارتند از:

نخست؛ فهم نظام بین‌الملل به‌عنوان تعدادی از بازیگران که هرکدام در قالب عرف، قواعد و مقرراتی که طی قرون و دهه‌ها شکل گرفته به‌دنبال تامین منافع خود هستند، و هرگونه ورود به امور دیگران یا تعرض به منافع آنها، آسیب‌ها و زیان‌های جدی به‌دنبال خواهد داشت.

دوم؛ درک نظام بین‌الملل و معادلات و قواعد حاکم بر آن به‌عنوان یک واقعیت، فارغ از هرگونه قضاوت ارزشی. نظام بین‌الملل، ساختار و ویژگی‌های خاص خود را دارد که باید فهمیده شود؛ با تمام خوبی‌ها و بدی‌ها، نقاط مثبت و منفی، و قواعد و فرآیندهای عادلانه و ناعادلانه اش. قبل از هرگونه تصمیم و کنش، درک همین وضعیت موجود، خودش موضوعیت دارد.

سوم؛ ایجاد روابط دوستانه و همکاری با نظام بین‌الملل و با هرکشوری که همکاری با آن می‌تواند منافع ملی کشور را به بهترین نحو و در بیشترین حد تامین کند و با بهره‌گیری از تجربه‌های علمی، اقتصادی، صنعتی، و... آنها، کشور را در جهت رسیدن به پیشرفت و توسعه و رفاه و تعالی کمک کند.

چهارم؛ درک نظام‌مندی نظام بین‌الملل، و پویا و فعال عمل کردن نه منفعل بودن. برای داشتن صلح گرم باید درک کرد که جهان به یک سیستم پیچیده و هوشمند تبدیل شده است و به آسانی توان فشار بر برخی از اجزای خود یا تغییر یا حذف آن را دارد، به همین دلیل در این سیستم باید پویا و فعال و تاثیر‌گذار عمل کرد نه منفعل و ضعیف. حتی باید آنقدر توان و قابلیت داشت که از بخش‌های مختلف این سیستم در جهت اهداف و منافع خود استفاده کرد. قدم اول برای پویا و فعال عمل کردن، شناخت این سیستم است و قدم دوم تعامل با آن، و قدم سوم اقدام در قالب قواعد حاکم بر آن حتی برای نقد و تغییر و این هر سه گام مبتنی‌برصلح گرم است.

 آفات‌گذار از صلح سرد به صلح گرم

1. آفات داخلی

وقتی در جامعه‌ای طی چند دهه شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به‌گونه‌ای پیش رفت که صلح سرد ایجاد شد، ‌گذار به صلح گرم آفات و مشکلاتی خواهد داشت. اگر مولفه‌ها و متغیرهای مذهبی و مقدس نیز به شرایط فوق افزوده شود مشکل دوچندان خواهد بود. آفات داخلی که مانع‌گذار جامعه از صلح سرد به صلح گرم هستند عبارتند از: نخست؛ ناهماهنگی ساختاری و سیاستگذاری بین بخش‌های کلان نظام سیاسی، دوم؛ وجود نظام اداری ناکارآمد، طولانی و ناهماهنگ بودن فرآیندهای اداری و قانونی، سوم؛ به حاشیه رفتن متخصصان، دانشمندان، خردمندان و بزرگان جامعه از نظام تصمیم‌گیری، و کارمند و مدیر و تصمیم‌گیر بودنِ مدرک‌داران غیرمتخصص و کم‌سواد و افراد کم‌تجربه، چهارم؛ نگاه بدبینانه، خصمانه و حذفیِ احزاب و جناح‌های سیاسی به یکدیگر، رواجِ اتهام، تهمت و تخریب و حمایت بخش‌هایی از نظام سیاسی از آن و غیریت‌سازی و تنگ‌تر کردن دایره خودی، پنجم؛ گسترش عوام‌گرایی، سطحی‌نگری و شعارگرایی، ششم؛ ظهور تدریجیِ نوعی تندروی و افراطی‌گری که زیان‌بارترین آن تندروی تحت لوای مذهب و مقدسات است، هفتم؛ امنیتی شدن فضا و مهم و قابل اتکا شدن نظر نظامیان و نیروهای امنیتی و هشتم؛ بدگمانی، مظنون و مشکوک بودن.

2. آفات بین‌المللی

گذار از صلح سرد به صلح گرم دارای برخی موانع و آفات بین‌المللی نیز است که برخی از آن نتیجه شرایط خصمانه‌ای است که بین کشورِ دارای صلح سرد با بقیه کشورها شکل گرفته است. گاهی نیز تصمیمات و اقداماتی معطوف به نظام بین‌الملل در داخل آن کشور انجام شده که آثار و تبعات هزینه‌بر بین‌المللی به دنبال داشته است و آنها مانع‌گذار به صلح گرم هستند، این آفات عبارتند از: نخست؛ شکل‌گیری نوعی بدبینیِ بین‌المللی نسبت به کشورِ دارای صلح سرد، دوم؛ تلاش گسترده رسانه‌های تاثیرگذار خارجی برای تخریب وجهه آن کشور و مشوّه جلوه‌ دادن چهره آن، سوم؛ تلاش گروه‌های مخالف و اپوزیسیون مستقر در خارج برای تخریب وجهه کشور و خدشه‌دار کردن حیثیت آن با حمایت برخی دولت‌ها، رسانه‌ها و موسسات خارجی، چهارم؛ وجود سوءتفاهم‌ها و تصویرهای نادرست در نظام بین‌الملل از کشورِ دارای صلح سرد و ناتوانی آن کشور در رفع سوءتفاهمات و اصلاح ذهنیت‌های غلط، پنجم؛ تاثیر‌گذار نبودن آن کشور در تعاملات و معادلات و معاملات جهانی و ششم؛ در نتیجه موارد قبل، بدبینی به نظام بین‌الملل.

 نتیجه‌گیری

وجود صلح سرد اگر چه ضررهای جبران ناپذیری برای مردم و جامعه دارد و زندگی و عمر و سعادت انسان‌ها را تباه می‌کند و در درازمدت کشور را از مسیر توسعه و تمدن باز می‌دارد، ولی همیشه منافع عده‌ای در وجود و تداوم صلح سرد است. بازیگرانی مصمم که هزینه می‌کنند و با تمام توان تلاش می‌کنند که صلح سرد را در یک جامعه نگه دارند. گروه‌هایی که وجود صلح سرد در هر جامعه‌ای به نفع آنهاست متعدد و متنوعند؛ از افراد ذی‌نفوذ در داخل نظام سیاسی گرفته، تا احزاب و گروه‌ها و جریان‌های سیاسی، تا بنگاه‌های اقتصادی و پولی و بانکی تا برخی سازمان‌ها و موسسات گوناگون، تا گروه‌های مخالف و اپوزیسیون داخل و خارج، تا کشورهای مختلف در سطح نظام بین‌الملل. گاهی برخی از این افراد و گروه‌ها و کشورها، مخالف و دشمن یکدیگرند اما همه آنها از وجود صلح سرد یا منازعه در یک کشور بهره می‌برند و برای تداوم آن و دامن زدن به منازعات می‌کوشند. به محض اینکه منازعه‌ای درحال پایان یا توافقی درحال شکل‌گیری است، بازیگران فوق آشکار یا پنهان تمام توان‌شان را به‌کار می‌گیرند و اقداماتی انجام می‌دهند که توافق صورت نگیرد و اگر صورت گرفت کوشش می‌کنند به آن آسیب بزنند یا آن را کم‌اثر کنند یا القا می‌کنند که توافق خوبی نبوده است. موضوعی که نباید در این میان مغفول بماند اینکه عده زیادی از طرفداران صلح سرد و منازعه و جنگ، منافعی ندارند و تحت تاثیر تصمیم گروه‌های مرجع یا بازیگران فوق و گاهی با نیت پاک از شرایط صلح سرد یا منازعه حمایت می‌کنند.

گذار از شرایط صلح سرد بسیار دشوار است و موانع متعدد و پیچیده‌ای دارد. فقط جوامعی که دارای حاکمان قدرتمندِ و خردمند، یا ساختارهای سیاسی اجتماعی مستحکم و استوار شده بر مبنای دانش و عقلانیت هستند می‌توانند از دام تنش‌ها و منازعات مداوم و شرایط صلح سرد رهایی یابند و به رشد و توسعه و رفاه و سعادت مردم و جامعه‌شان بپردازند. موفقیت این حاکمان و سیاستگذاران در گرو دو امر است: نخست اینکه با گذاشتن شاخص‌ها و فیلترهای قانونی و شفاف، از ورود افراد غیرمتخصص و ضریب هوشیِ متوسط به کل نظام اداری و سیاسی به‌شدت جلوگیری کنند. دوم اینکه راه‌های هرگونه تخلف، اعمال نفوذ و فشار و هرگونه سوءاستفاده را از طریق «قانون جامع ضدفساد» با قاطعیت ببندند.

در هر جنگی هم عده‌ای کشته می‌شوند و هم عده‌ای سود می‌برند. هر منازعه‌ای به ضرر برخی و به نفع برخی دیگر است. در بسیاری از موارد نیز هر دو طرفِ منازعه ضرر می‌کنند و هزینه می‌دهند ولی طرف‌های سوم سود می‌برند و همین امر، دلیل اصلی تداوم منازعات و سختی حل آنهاست. یک نظام سیاسی هوشمند و خردمند باید به سرعت خود را از شرایط زجر مردمش و عقب‌ماندگی کشورش نجات دهد.

 * نویسنده: علی‌اکبر علیخانی، دانشیار دانشگاه تهران

مرتبط ها