به گزارش «فرهیختگان»، همزمان با ایام شهادت شهید مجید شهریاری در هفتم آذرماه (سال 1389)، یکی دیگر از دانشمندان برجسته صنعت هستهای کشور ترور شد. دکتر محسن فخریزاده، دانشمند و استاد برجسته فیزیک هستهای کشور ظهر روز گذشته و طی یک عملیات مسلحانه در بلوار مصطفیخمینی شهر آبسرد به فیض شهادت نائل آمد. این دانشمند برجسته و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع از دید بسیاری از رسانههای بینالمللی پدر صنعت هستهای ایران بود. استاد دانشگاه امام حسین(ع) که در رسانههای آمریکایی بهعنوان صندوقچه اسرار صنعت هستهای ایران شهرت یافته بود طبق برخی گزارشها پیش از این، یکبار در سال 2018 هم مورد سوءقصد قرار گرفته بود که با هوشیاری تیم حفاظت وی، عملیات ترور ناکام و سلامتی او حفظ شده بود. در عملیات روز گذشته اما گفته شده که وی بههمراه تیم محافظانش ابتدا با یک انفجار مورد حمله قرار میگیرد. در این حمله یک خودرو نیسان بهصورت انتحاری خود را مقابل خودروی محافظان شهید فخریزاده منفجر میکند و سپس درگیری مسلحانه با سلاحهای اتوماتیک آغاز میشود. در این درگیری علاوهبر دکتر فخریزاده، تعدادی از تیم حفاظت وی هم به شهادت میرسند و همچنین برخی اعضای ترور هم کشته میشوند.
اگرچه در اخبار اولیه و تا زمانی که این گزارش نوشته میشود، جزئیات بیشتری از این اتفاق منتشر نشده، اما بهدلیل سابقه قبلی صهیونیستها در ترور فیزیکی دانشمندان هستهای کشورمان ازجمله مجید شهریاری، مسعود علیمحمدی، مصطفی احمدیروشن و داریوش رضایینژاد به نظر میرسد که باز هم پای جوخههای ترور رژیم اشغالگر قدس در میان باشد.
دانشمند کلیدی صنعت هستهای
وقتی رسانهها و دیگر منابعی را که پیشتر درمورد دکتر محسن فخریزاده نوشته بودند، مرور میکنیم اولین مطلبی که مشاهده میشود، جایگاه علمی وی نزد مجموعههای علمی دنیاست، چنانکه لقب پدر صنعت هستهای ایران را هم همین رسانههای غربی به وی داده بودند. برخی منابع او را با برخی دانشمندان فیزیک نظری در آمریکا و بعضی پیشروان صنعت هستهای کشورهای پیشرفته مقایسه میکنند. دیلیمیل انگلستان زمستان سال گذشته از محسن فخریزاده بهعنوان پدر برنامه هستهای ایران نام برده بود. همچنین فارین پالسی پیش از این، نام این دانشمند برجسته کشورمان را ذیل یکی از پنج شخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان هستند، قرار داده بود. نام فخریزاده تحتعنوان «دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک» (PHRC) در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، در فهرست تحریمشدگان ایرانی توسط شورای امنیت سازمان ملل وفق قطعنامه 1747 این شورا قرار گرفته بود.
نیویورکتایمز در سال 2014 در مقالهای که بیشتر شبیه متنهای منتشرشده از سوی تیمهای جاسوسی بود، به قلم دیوید سنگِر از خبرنگاران مطرح خود در عرصه مسائل امنیتی با اشاره به فرآیند مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 مدعی شده بود: «طبق نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا زمانیکه با فخریزاده گفتوگوی مستقیم انجام نشود، نمیتوان در میزان ورود ایران به دانش هستهای، اظهارنظر کرد.» این البته خبری بود که بعدها رسانههای ایرانی هم آن را تایید کردند و چند ماه بعد نوشتند: «محسن فخریزادهمهابادی و سیدعباس شاهمرادیزواره استاد دانشگاه صنعتیشریف، مهمترین نامهای مطرح از افرادی هستند که غربیها بهدنبال مصاحبه هستند. درحالیکه تاکنون، هیچ خبری از احتمال مصاحبه آژانس با فخریزاده منتشر نشده است، برخی منابع غربی مدعی هستند که آژانس در دو نوبت با پروفسور شاهمرادی مصاحبه کرده است.»
پای موساد در میان است؟
هرچند پیش از این، رسانههای غربی مدعی همکاری هستهای ایران با برخی کشورها ازجمله کرهشمالی شده بودند و محسن فخریزاده را نماینده ایران برای این ارتباط و همکاری نام نهاده بودند، اما از سال 94 حرف و حدیثها درباره او بسیار بیشتر شد. در همان سال 94 که نام فخریزاده در رسانههای غرب حسابی مطرح شد، یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتوگو با روزنامه والاستریتژورنال مدعی شد ایران تاکنون به بازرسان سازمان ملل متحد اجازه نداده بهمنظور بررسی اتهامهای مربوط به اینکه تهران برنامهای پنهان برای توسعه سلاح هستهای داشته است، با دانشمندان و افسران گفتوگو کنند. بعد از این اظهارنظر، خبری تکمیلی در رسانهها منتشر شد مبنیبر اینکه مدیران آژانس از پنج سال پیش در تلاش برای انجام گفتوگویی با دکتر محسن فخریزاده بودهاند.
پس از توافق هستهای اما نام فخریزاده در رسانهها بهگونهای دیگر دیده شد، در این ایام تمامی اخبار گویای این بود که بیشترین فشارها برای گفتوگو و مصاحبه از میان دانشمندان هستهای طبق توافق نظارتی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی روی یک نام بوده است؛ یعنی محسن فخریزاده. اتفاقی که البته هرگز نیفتاد و پس از خروج آمریکا از برجام بهکلی منتفی شد.
نتانیاهو و نام بردن از فخریزاده
در این اثنی و در دهم اردیبهشت سال 97 بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس با برگزاری یک شوی تلویزیونی ایران را متهم به فعالیتهای محرمانه هستهای پیش از سال 2003 میلادی کرد. او در این برنامه تبلیغاتی مستقیما از دکتر محسن فخریزاده نام برد و او را دانشمند ارشد صنعت هستهای ایران معرفی کرد. نتانیاهو در این برنامه پروژههای تحقیقاتی سپند را با اهداف نظامی توصیف و تلاش کرد فضایی دروغین و کاذب بر ضد ایران بسازد. چند روز بعد از این اظهارنظر بود که ناگهان یکی از رسانههای رژیمصهیونیستی فاش کرد که عملیات ترور دانشمند برجسته ایرانی و همان کسی که نتانیاهو از وی نام برده بود، ناکام مانده است؛ خبری که مشخص کرد صهیونیستها نه صرفا در جریان ادعای دزدی برخی اسناد از ایران که از سالها پیش فخریزاده را بهعنوان یک هدف درنظر گرفته و عملیات ترور وی را برنامهریزی کرده بودند.
اسناد دیلیمیل مبنیبر نقش فعال محسن فخریزاده در زمستان 98 منتشر و از آن زمان موج جدیدی از اقدامات رسانهای برای تخریب وجهه این دانشمند برجسته ایرانی در رسانههای بینالمللی آغاز شد. اسنادی که هیچ دادهای مبنیبر صحت آنها وجود نداشته و اساسا چند مطلب دستنوشته بدون سربرگ مهر یا نشانه شناسایی دیگری در رسانهها برای اتهام وارد کردن به این دانشمند ایرانی دست به دست میشد.
ارگان رسانهای صهیونیستها کد داده بود
در این میان از تابستان گذشته و در جریان تشدید مواجهه ایران با ایالاتمتحده در فضای سیاسی و همچنین میدان موازنه قدرت منطقهای، اتفاقاتی رخ داده و ضرباتی متقابلا میان ایران و سهضلعی آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی وارد شده است. با قرار گرفتن دوباره گزینه صنعت هستهای روی میز ایران که نشأتگرفته از افزایش ذخایر غنیسازی، آغاز برخی فعالیتها در فوردو و همچنین استفاده آزمایشی از سانتریفیوژهای نسل ششم بود، یکی از ساختمانهای سایت هستهای نطنز مورد خرابکاری صنعتی قرار گرفت و بخشی از مرکز تولید سانتریفیوژها تخریب شد. پس از این حادثه که در میانه تیرماه اتفاق افتاد، چالشها بیشتر و فضای منطقه دوباره به تنش کشیده شد. در شهریورماه اما تیم مشاوره صهیونیستی کاخ سفید با انتشار پیشنهادهایی به ایالاتمتحده برای تغییر فضا پیش از انتخابات آمریکا ایدههایی را مطرح کرد. مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی و یعقوب ناگل یکی دیگر از اعضای این بنیاد طی مقالهای توضیح دادند که ضربات مخرب به ایران باید در این برهه تشدید شود. در این مقاله آمده بود: «ایالاتمتحده، اسرائیل و دیگر کشورهایی که احتمالا درگیر آن هستند باید به ضربهزدن به تاسیسات هستهای ایران، زیرساختهای موشکی و نظامی ایران و همچنین نیروهای ایرانی و نیابتی در منطقه ادامه دهند.»
این پیشنهاد از آنجایی بیشتر قابلتوجه بود که مارک دووبیتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی مستقیما آن را مطرح کرده بود، کسی که رصد مطالبش نشان میدهد ازجمله اثرگذارترین افراد در شکلگیری فشارهای بینالمللی بر ایران بوده و پیشتر برخی ایدههای وی بهسرعت به تصویب کنگره آمریکا رسیده است. علاوهبر دووبیتز، یعقوب ناگل یعنی نویسنده دیگر این مطلب هم ازجمله مرتبطان دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی و همزمان کنگره آمریکاست. او سابقه 40 ساله عضویت در وزارت دفاع و دفتر نخستوزیری دولت رژیمصهیونیستی را دارد و از ژانویه 2016 تا مه 2017، بهعنوان رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل (NSC) و بهعنوان مشاور نخستوزیر بنیامین نتانیاهو فعالیت کرده است.
ساعاتی پس از واقعه
واکنش رسانههای نزدیک به این رژیم پس از واقعه دیروز جای تامل دارد. ایران اینترنشنال رسانه فارسیزبان سعودیها بلافاصله پس از اعلام این خبر در اولین گام مستقیما با خبرنگاران خود در سرزمینهای اشغالی ارتباط گرفتند و تلویحا از جانب مقامهای این رژیم مسئولیت حادثه را پذیرفتند. علاوهبر این برخی خبرنگاران رسانههای صهیونیستی نیز بلافاصله از قول چند مقام ارشد در کابینه رژیم اشغالگر قدس گفتند که طی روزهای گذشته آنها پالسهایی درخصوص این اتفاق داده بودند و اکنون هم مسئولیتشان در این خصوص را تایید میکنند.
صرفنظر از این اخبار، اما مهمترین اظهارنظری که پس از واقعه منتشر شد و عملا دست داشتن صهیونیستها را در این زمینه تایید میکرد، پیام سرلشکر محمد باقری، فرمانده ستادکل نیروهای مسلح بود. او در این پیام ضمن بیان اینکه ایران انتقام سختی بابت این ترور خواهد گرفت، تاکید کرد: «بار دیگر تروریستهای کوردل وابسته به استکبار جهانی و رژیم پلید صهیونیستی در اقدامی وحشیانه، یکی از مدیران و خدمتگزاران عرصه علمی، پژوهشی و دفاعی کشور را به شهادت رساندند.»
درخصوص این ترور کور، البته یک نکته بهعنوان مساله آخر قابلتوجه است. از روز گذشته برخی تحلیلگران این اتفاق را نتیجه نهایی دیدار محرمانه چند روز پیش مایک پمپئو، بنیامین نتانیاهو و محمد بنسلمان در عربستان سعودی میدانند که بعید نیست نزدیک به صحت باشد، چنانکه حتی کارشناسان بیبیسی نیز روز گذشته به این امر اشاره و بهنوعی آن را تایید کردند. عدهای دیگر هم اخبار مربوط به آمادهباش نظامی صهیونیستها طی روزهای گذشته را ازجمله اخبار مرتبط به این ماجرا میدانند و میگویند آنها چند روز است که برای این عملیات و احتمالا پاسخ متقابل ایران آمادهاند. نهایتا برخی اخبار هم از نام بردن از طرح ترور دکتر فخریزاده در نشست اخیر کمیتهای از اعضای سازمان منافقین حکایت دارد که این هم بعید نیست صحت داشته باشد، چنانکه آنها قبلا و در جریان اتفاقاتی این چنین با موساد همکاری کردهاند. باوجود این و با توجه به همه شواهد و مدارکی که برخی از آنها ذکر شد، برخی کارشناسان معتقدند باید گفت یک عملیات پیچیده رخ داده که احتمالا موساد اجرای آن را رهبری کرده است. در این عملیات ایالاتمتحده حامی بوده و ترکیب سعودی-منافقین هم احتمالا در اجرا دخالت داشتهاند. این تحلیل البته گمانهزنی است و باید منتظر اخبار رسمی بود.
شهیدی که طراح ساخت نسل جدید رآکتورهای هستهای بود
یک دهه قبل و درست در همین روزهای پاییزی بود که مجید شهریاری استاد دانشگاه شهیدبهشتی، فیزیکدان و دانشمند هستهای کشورمان ۸ آذرماه ۱۳۸۹ ترور شد. او به همراه شهید مسعود علیمحمدی، در پروژه سزامی نقش مهمی داشت و ایران، اردن، رژیم صهیونیستی، ترکیه، فلسطین و پاکستان در زیر چتر یونسکو موسسان سزامی در سال 2002 بودند. ازجمله سوابق شهید شهریاری که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت برگزاری دورههایی چون «کارگاه آموزشی آشنایی با کدهای محاسباتی رآکتورهای هستهای» و طراحیهای تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید رآکتورهای هستهای بود.
شهید شهریاری ازجمله کارشناسان ارشد مبارزه با ویروس رایانهای استاکسنت هم محسوب میشد؛ اختلالی که سعی در ایجاد پارازیت در صنعت هستهای کشورمان داشت. شهید شهریاری از سال 83 تا زمان شهادت نماینده دانشگاه شهیدبهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هستهای هم بود و در عین حال در انجمن هستهای، مدیریت گروه کاربرد پرتوها، شورای آزمایشگاه و شورای فناوری دانشگاه و کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیاتممیزه نیز عضویت داشت. بهجت قاسمی، همسر شهید مجید شهریاری درباره این شهید بزرگوار میگوید: «وقتی در مقطع کارشناسیارشد در رشته مهندسی هستهای دانشگاه صنعتیشریف قبول شدم، در این دانشگاه با شهید شهریاری آشنا شدم؛ شهید شهریاری دانشجوی نمونه دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه صنعتیشریف بود.» شهید مجید شهریاری دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هستهای دانشگاه شهیدبهشتی سرانجام در تهران و در 8 آذرماه 1389 توسط رژیمصهیونیستی و با همکاری اطلاعاتی منافقین در یک عملیات تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
ناامن کردن کشور توسط سران فتنه و شهادت اولین دانشمند هستهای
زمستان سال 88 و پس از چندین ماه درگیری سیاسی و ناامن شدن فضای کشور به دلیل زیادهخواهی سران فتنه در انتخابات، شهیدمسعود علیمحمدی بهعنوان اولین دانشمند هستهای کشورمان و استاد فیزیک دانشگاه تهران به شهادت رسید. شهید علیمحمدی که در زمان شهادت تنها 50 سال داشت، در ۲۲ دیماه ۱۳۸۸ در تهران هنگام بیرون آمدن از منزلش بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور ترور شد. بمب منفجرشده در یک موتورسیکلت که به فاصله یک متری از در ورودی منزل شهید علیمحمدی به یک درخت بسته بودند، جاسازی شده بود. رامین مهمانپرست، سخنگوی وقت وزارت امورخارجه کشورمان اعلام کرد شواهدی مبنیبر دخالت و نقش آمریکا، رژیمصهیونیستی و مخالفان نظام جمهوری اسلامی در این ترور وجود دارد. این دانشمند برجسته کشورمان مدرک دکتری فیزیک خود را با گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه صنعتیشریف در سال ۱۳۷۱ گرفته و از دانشجویان نخستین دوره دکتری فیزیک در داخل کشور بود. درواقع شهید علیمحمدی نخستین شخصی بود که دکتری خود را در داخل کشور در رشته فیزیک دریافت کرده و دهها مقاله ISI نیز منتشر کرده بود. تخصص اصلی شهید علیمحمدی، ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بود و با پژوهشگاه دانشهای بنیادی مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات همکاری داشت. ازجمله درسهای ارائهشده توسط وی میتوان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدانهای کوانتمی اشاره کرد. این شهید بزرگوار از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران بهعنوان عضو هیاتعلمی و ممیزه این دانشگاه مشغول تدریس بود.
ترور جوانترین دانشمند هستهای با بمب مغناطیسی
مصطفی احمدیروشن جزء شهدای جوان هستهای کشورمان بود که پس از شهیدان شهریاری و علیمحمدی در آغاز دهه 90 در تهران به شهادت رسید. شهید احمدیروشن معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز بود که پس از خروج از منزل در نخستین ساعات صبح روز حادثه توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران ترور شد. رضا قشقاییفرد همراه شهید احمدیروشن نیز بر اثر این حمله تروریستی به شهادت رسید. در همان زمان خبرگزاری فارس ترور احمدیروشن را نتیجه همکاری سازمان موساد رژیمصهیونیستی و منافقین اعلام کرد. سایت ایران هستهای نیز در تحلیلی این ترور را نتیجه اقدام سازمان موساد با همکاری بقایای پژاک و منافقین عنوان کرده بود؛ البته پس از این ترور سخنگوی ارتش رژیمصهیونیستی در اینباره گفت: «ما برای این قتل اشکی نمیریزیم»؛ هرچند روزنامه اورشلیم پست به نقل از فرمانده ارتش رژیمصهیونیستی، روز قبل از این حمله مدعی شده بود که سال ۲۰۱۲ سالی بحرانی برای ایران خواهد بود. رهبر انقلاب نیز پس از این ترور سازمانهای سیا و موساد را عاملان اصلی این حادثه دانستند و فرمودند: «ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و اراده راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشکآور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید، و البته از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه آن هم هرگز چشمپوشی نخواهیم کرد.»
ردپای موساد در ترور یک دانشمند هستهای دیگر
داریوش رضایینژاد دیگر دانشمند جوان کشورمان بود که او هم مانند شهید احمدیروشن در ابتدای دهه 90 به شهادت رسید. اول مردادماه سال ۱۳۹۰ سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد)، مقابل چشمان دخترش آرمیتا و همسرش، شهید رضایینژاد را به ضرب گلوله به شهادت رساند. در همان زمان خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی به نقل از یک بازرس هستهای پیشین سازمان ملل، عنوان کرده بود تحقیق رضایینژاد درباره سوئیچهای ولتاژ بالا بوده که قطعه مهمی در زمینه هستهای است. در مقالاتی که داریوش رضایینژاد به چهاردهمین، پانزدهمین و شانزدهمین کنفرانس مهندسی برق ارائه داده بود، «طراحی و ساخت یک مقاومت الکترونیکی بهعنوان بار با اندوکتانس کوچک برای یک مولد ضربه ولتاژ بالا» و «طراحی، ساخت و آزمایش یک سوئیچ انفجاری بسته شونده» مطرح شده بود. مجله اشپیگل نیز به نقل از یک مقام اطلاعاتی رژیمصهیونیستی، ترور شهید رضایینژاد را اولین اقدام جدی رئیس جدید موساد تامیر پاردو اعلام کرد. روز گذشته نیز همزمان با شهادت شهید فخریزاده دانشمند هستهای کشورمان همسر شهید داریوش رضایینژاد در واکنش به این ترور در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «دعوت کرده بودند برای افطار. من و خانم فخریزاده سر یک میز بودیم. ایشان محبت داشتند. برای من برنج کشیدند. دستشان میلرزید. گفتم حاج خانم من سر ترور داریوش لرزش دست گرفتم. شما چرا دستتان میلرزد؟ گفتند شما راحت شدید ما هر روز ترور میشویم. هر روز آماده ترور هستیم. حاج خانم امروز راحت شد. مثل خانم علیمحمدی، مثل خانم شهریاری، مثل خانم احمدیروشن، مثل من در یک مرداد ۱۳۹۰. دیگر لرزش دستانمان دلیل یکسان دارد؛ من هنوز امید دارم.»