کد خبر: 48353

تعامل با دولت بایدن برای حکومت بن‌سلمان پیچیده شده است

اضطراب گاو شیرده

ولیعهد جوان و بی‌تجربه سعودی در 4 سال گذشته تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد دونالد ترامپ گذاشته بود و رفته‌رفته خود را برای جانشینی پدر و جلوس چند‌دهه‌ای روی صندلی پادشاهی سعودی آماده می‌کرد اما شکست ترامپ دربرابر جو بایدن و ادامه حیات ملک سلمان، همه رویاهای جاه‌طلبانه ولیعهد سعودی را بر باد داده است.

به گزارش «فرهیختگان»، بعد از دونالد ترامپ، هیچ‌کس به اندازه محمد بن‌سلمان از شکست رئیس‌جمهور آمریکا در انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 ناراحت نبوده و نیست. ولیعهد جوان و بی‌تجربه سعودی در 4 سال گذشته تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد دونالد ترامپ گذاشته بود و رفته‌رفته خود را برای جانشینی پدر و جلوس چند‌دهه‌ای روی صندلی پادشاهی سعودی آماده می‌کرد اما شکست ترامپ دربرابر جو بایدن و ادامه حیات ملک سلمان، همه رویاهای جاه‌طلبانه ولیعهد سعودی را بر باد داده است.

در 4 سال گذشته هیچ فردی در دنیا به اندازه بن‌سلمان آزادی عمل برای ارتکاب جنایت‌هایش نداشت. البته این آزادی عمل در ازای پرداخت فاکتورهایش به دونالد ترامپ فراهم بود. عربستان به واسطه پرداخت‌های چند 10 میلیارد دلاری و خریدهای چند 100 میلیارد دلاری نه‌تنها حمایت آمریکا را برای خودش بلکه حتی واشنگتن را تبدیل به بزرگ‌ترین حامی رژیم‌های استبدادی مورد حمایت خودشان تبدیل کردند. برهمین اساس آمریکا نقض گسترده حقوق بشر در مصر و بحرین و همچنین جنایات جنگی بازنشسته خلیفه حفتر در لیبی را نادیده گرفت. ترامپ به عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر و سرسپرده بن‌سلمان، کمک کرد تا با سرکوب، دستگیری و تعقیب همه جریان‌های سیاسی از ایدئولوژی‌های مختلف، قدرت سرکوبگرانه خود را تحکیم و به او قدرت بیشتری دهد. از سوی دیگر، السیسی محاصره تحمیل‌شده بر نوار غزه فلسطین را افزایش داد و به بهانه مبارزه با تروریسم، علاوه‌بر بستن تقریبا مداوم گذرگاه مرزی رفح، تعدادی از شهرها و روستاهای شمال سینا را که مرز این نوار است تخلیه کرد. در ازای صدها میلیارد دلاری که واشنگتن در دوره ترامپ به‌دست آورد، شاهزاده محمد بن‌سلمان، شیخ‌محمد بن‌زاید و عبدالفتاح السیسی توانستند دیدگاه خود را بر همه آنچه در منطقه اتفاق می‌افتد تحمیل کنند.

بنابراین طبیعی است با شکست دونالد ترامپ، دیکتاتورها در قاهره تا ریاض، از این نگران باشند که در دولت بعدی چه بر سرشان خواهد آمد. هرچند نباید انتظار داشت که دموکرات‌ها راهبرد متفاوتی را دربرابر ریاض درپیش بگیرند اما به‌طور حتم محمد بن‌سلمان فرصت کمتری برای اجرای جنایت‌هایش در منطقه خواهد داشت. او البته تنها ناکام انتخابات آمریکا نیست، سایر رژیم‌های خودکامه همچون عبدالفتاح السیسی در مصر نیز در مصیبت شکست ترامپ، در کنار بن‌سلمان قرار دارد. البته نباید رجب‌طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه و بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی را از این لیست حذف کرد. آنها نیز از شکست ترامپ، آنقدرها خوشحال نیستند و تمایل داشتند برای یک دوره 4 ساله دیگر ترامپ در قدرت باشد تا آنها ماجراجویی‌های منطقه‌ای خود را دنبال کنند.

  بن‌سلمان چه کرد؟

پروژه بلندپروازی‌های ناتمام محمد بن‌سلمان از میانه سال 2015 آغاز شد. او با وجود اینکه وزیر دفاع بود، چشم طمع به کرسی ولیعهدی نیز داشت و این را محمد بن‌نایف برادرزاده به‌خوبی می‌دانست. بن‌سلمان برخلاف بن‌نایف که مراکز قدرت در واشنگتن، او را به‌واسطه ریاست بر برنامه‌های مبارزه با تروریسم پس از حملات 11 سپامبر می‌شناختند، چهره ناشناخته‌ای بود و این کار را برای بن‌سلمان سخت کرده بود. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016، فرصت مناسبی به بن‌سلمان برای تحقق آرزوهایش داد و بن‌نایف با درک این موضوع، رقابت برای نفوذ در دولت جدید آمریکا را آغاز کرد. اوضاع رفته‌رفته بر وفق مراد بن‌سلمان پیش رفت تا بن‌نایف ناچار شود در ماه مه ۲۰۱۷ برای تثبیت جایگاه خود، با شرکت لابی «گروه سیاست‌های اسنوران» که گروهی نزدیک به دولت ترامپ بود، قرارداد همکاری امضا کند. اما دیگر دیر شده بود چراکه پیش از او بن‌سلمان نهادهای تحقیقاتی و یک شرکت لابی برای تامین مستقیم منافع خود در واشنگتن تاسیس کرده بود. چند روز بعد از این اقدام، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در نخستین سفر خارجی خود در(30 اردیبهشت 96) به عربستان رفت. به نظر می‌رسید در حاشیه این سفر نیز ملک سلمان و فرزندش تایید جابه‌جایی قدرت را از دولت آمریکا گرفتند و 4 هفته بعد، در ۲۱ ژوئن 2017، (31 خرداد 96) «سلمان بن‌عبدالعزیز» «محمد بن‌نایف» برادرزاده‌اش را برکنار و پسر31 ساله‌اش محمد را به‌عنوان ولیعهد برگزید. بن‌نایف می‌دانست که بیش از زیرکی بن‌سلمان، ولیعهدی‌اش را به دونالد ترامپ باخت وگرنه امکان نداشت با پیروزی هیلاری کلینتون دموکرات، چنین اتفاقی رخ بدهد.

  تبعات دستگیری شاهزاده‌ها

بن‌سلمان به این جابه‌جایی بسنده نکرد و تمام منتقدان خود را به بدترین شکل تحقیر کرد. او در سپتامبر 2017 با استفاده از نیروهای امنیتی دست‌کم 20 نفر از روحانیون، روشنفکران، روزنامه‌نگاران و نویسندگان عربستان را دستگیر و روانه زندان کرد. کمی بعد در اکتبر همان سال، بن‌سلمان که رئیس سازمان نوبنیاد مبارزه با فساد شده بود، چند 100 نفر از شاهزادگان، تجار و بازرگانان سعودی را دستگیر و در هتل «ریتزکارلتون» حبس کرد. شماری از دستگیر‌شدگان بعد از مدتی با پرداخت بیش از 100 میلیارد دلار پول، آزاد شدند، اما دستگیری دو تن از عموزاده‌های بن‌سلمان یعنی «ولید بن‌طلال» و «متعب بن‌عبدالله» ریشه اختلافات را بیشتر کرد و تنش را بالا برد. بن‌سلمان برای حذف منتقدان و جاه‌طلبی‌اش حتی دو شاهزاده احمد بن‌عبدالعزیز برادر ملک سلمان و محمد بن‌نایف ولیعهد پیشین را نیز دستگیر و شکنجه کرد.

دامنه اختلافات به‌قدری وسیع شد که شاهزاده‌های مخالف بن‌سلمان، افراد مسلح را با هدف ترور او به کاخ اعزام کردند.

اگر ترامپ در انتخابات 2020 همچنان در قدرت می‌ماند، شاید شاهزاده‌های سعودی در برابر وضع موجود تمکین می‌کردند اما این اتفاق نیفتاد و جو بایدن دموکرات یعنی کسی که در ظاهر گفته است خیلی با اقدامات عربستان همراهی نخواهد کرد، رئیس‌جمهور آمریکا شده است. این جابه‌جایی قدرت شاید در عمل تغییر چندان موثری در روابط عربستان و آمریکا ایجاد نکند اما به‌طور حتم دست‌وپای بن‌سلمان را خواهد بست و همین مساله باعث شده تا شاهزادگان تحقیر شده سعودی حس کنند بایدن قرار نیست با بن‌سلمان بسازد. آنها در 3 سال گذشته به رادیکال‌ترین شکل ممکن مورد بازخواست قرار گرفتند و زندانی شدند. حالا فشارهای حقوق‌بشری دموکرات‌ها کمی آنها را آزاد خواهد کرد و آنها نیز از این فرصت به بهترین نحو استفاده خواهند کرد تا با لابی سیاسی و رسانه‌ای در آمریکا، پروژه حذف بن‌سلمان را با تمرکز بر جنایت‌هایی که او انجام داده است، استارت بزنند. به‌طور حتم در ماه‌ها و هفته‌های آینده رسانه‌های آمریکایی به صورت ویژه‌‌ای به افشاگری علیه بن‌سلمان خواهند پرداخت و او را در شدیدترین فشارهای حقوق بشری قرار خواهند داد. در این بین البته نباید از نقش بن‌نایف غافل بود. او با توجه به نسبتش با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، همچنان امید دارد که به صندلی ولایتعهدی‌اش بازگردد. جدا از تلاش‌های مخالفان بن‌سلمان، جو بایدن نیز نظر مساعدی نسبت به عملکرد بن‌سلمان ندارد و او را فاقد صلاحیت‌های لازم برای پادشاهی عربستان می‌داند. بر این اساس احتمال این وجود دارد که دموکرات‌ها به‌صراحت خواهان جابه‌جایی او و بازگشت محمد بن‌نایف ولیعهد سابق به جایگاه ولیعهدی باشند.

  ماجراجویی‌های منطقه‌ای

بن‌سلمان در منطقه نیز دست از جاه‌طلبی‌هایش برنداشته است. او هر آنچه را که به ذهنش می‌رسد، با پرداخت هزینه‌اش به ترامپ به اجرا می‌گذاشت. بازداشت نخست‌وزیر قانونی لبنان، قتل جمال خاشقچی، اثرگذاری در خروج آمریکا از برجام، جنایت جنگی در یمن و محاصره قطر و احتمال حمله به این کشور، بخشی از اقداماتی است که او در کمتر از 3 سال گذشته انجام داده است. بایدن نماینده جریان سنتی حزب دموکرات آمریکاست اما این جریان هم‌اکنون در معرض فشارهای بی‌امان از جانب جریان ترقی‌خواه است که خواهان کودتا علیه سیاست‌های سنتی آمریکا به‌ویژه رابطه واشنگتن با دیکتاتورهای جهان سوم است. پرونده حقوق بشری بن‌سلمان می‌تواند بهانه خوبی به دولت بایدن برای تجدیدنظر در رابطه با دیکتاتورها بدهد. پیش‌تر بایدن در گفت‌وگو با شبکه «سی بی‌اس» از حمایت نامحدود ترامپ از ولیعهد سعودی انتقاد کرده و گفته بود ترامپ به‌دنبال توجیهاتی برای ولیعهد سعودی می‌گردد که از واقعیت به دور است درحالی‌که این موضوع به آمریکا و وجهه بین‌المللی آن لطمه می‌زند. بایدن در کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری متعهد به ارزیابی مجدد روابط با پادشاهی سعودی شد و خواستار پاسخگویی بیشتر درمورد کشته شدن جمال خاشقچی روزنامه‌نگار سعودی در کنسولگری ریاض در استانبول و خواستار پایان دادن به حمایت آمریکا از جنگ یمن شد. به‌طور سنتی حزب دموکرات تمرکز ویژه‌تری روی موضوع حقوق بشر و رفتارهای خارج از عرف بن‌سلمان و جنایت‌های او خواهد داشت و اجازه نخواهد داد بایدن با این حکومت معامله‌ای شبیه آنچه ترامپ کرد، بکند چراکه معتقدند این رویکرد قدرت نرم آمریکا را با چالش مواجه خواهد کرد. این درحالی است که دونالد ترامپ «متحد» بن‌سلمان، روابط مستحکمی با بن‌سلمان داشت و همواره مانع از اقدام رسمی ایالات متحده در چندین پرونده شد که مهم‌ترین آنها حقوق بشر و کشته شدن جمال خاشقچی و جنگ در یمن است.

بن‌سلمان جدا از پرونده‌های حقوق بشری و جنایت‌هایش در یمن، متحدان نزدیک آمریکا را هم زیر ضربه برد. یکی از این متحدان، کشور قطر بود. عربستان سعودی و امارات و پشت سر آنها مصر و بحرین تنها پس از 6 ماه از به قدرت رسیدن ترامپ، دولت قطر را به بهانه حمایت از تروریسم محاصره کردند و شرایطی را برای آن وضع کردند تا حاکمیت این کشور را در ازای لغو محاصره، تحقیر کنند. ترامپ علی‌رغم اتحاد قوی با ابوظبی و ریاض بیش از سه سال در رفع محاصره تحمیل شده بر دولت قطر ناکام ماند، یا به‌طور جدی به‌دنبال آن نبود، درحالی که وی موفق شد معاملات عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی را بدون توجه به حقوق فلسطینی‌ها فراهم کند. در همین دوران، امارات و عربستان سعودی مداخلات خود را در یمن و لیبی افزایش دادند و دست‌های خود را به سودان و حتی به شمال سوریه یعنی جایی که شبه‌نظامیان کرد با ترکیه می‌جنگند، دراز کرد.

مهار عربستان سعودی و امارات در منطقه و توجه به فعال کردن نقش نهادها و توافقنامه‌های بین‌المللی، می‌تواند بن‌سلمان را در تنگنای شدیدی قرار دهد. از کار انداختن موتور جنایت‌های بن‌سلمان، باعث انفعال او در تحولات منطقه خواهد شد. اگر در این بین، بایدن گفت‌وگوهای مرحله‌ای برای بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران را نیز آغاز کند، سعودی‌ها به یک بازیگر دست‌چندم و تماشاچی در منطقه تبدیل خواهند شد چراکه دیدگاه‌های آنها با وجود لابی‌ها و هزینه‌های میلیون دلاری، نتیجه مطلوب گذشته را نخواهد داد. در کنار این پرونده‌ها، احتمال این وجود دارد که دموکرات‌ها به شکل جدی‌تری به پرونده یمن ورود کنند. آنها پس از چند سال ناکامی ریاض و ابوظبی، به‌طور حتم خواهان یک راه‌حل سیاسی مشترک بین انصارالله و عربستان سعودی خواهند رفت. نگرانی از همین تبعات است که حاکمیت عربستان را بر خلاف بسیاری از کشورهای عربی و حتی امارات که به سرعت به بایدن پیروزی‌اش را در انتخابات تبریک گفت، 24 ساعت برای اعلام پیروزی مقاومت کرد و درنهایت پیروزی بایدن را تبریک گفت.

  بن‌سلمان در دام عادی‌سازی

عربستان، امارات، ترکیه و مصر از نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا چندان راضی نیستند. ترکیه که تا همین چند هفته پیش برای اتحادیه اروپا خط‌ونشان می‌کشید، اکنون با پیروزی بایدن و پایان یک‌جانبه‌گرایی و احتمال بازگشت آمریکا به عصر چندجانبه‌گرایی، خواهان پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا شد. نتانیاهو نیز به‌خوبی می‌داند که با وجود حمایت آهنین تمامی دولت‌های آمریکا از صهیونیست‌ها، دموکرات‌ها حاضر به پذیرش هیچ طرح صلحی که در آن راهکار دو دولتی دیده نشده باشد، نیستند. آنها برخلاف ترامپ با شهرک‌سازی‌ها همراهی نخواهند کرد اما در عین حال امنیت رژیم‌صهیونیستی را امنیت خودشان می‌دانند. السیسی در مصر هم می‌داند مثل سابق نمی‌تواند رفتار کند و هر بلایی می‌خواهد سر مخالفانش بیاورد. در این بین اما بن‌سلمان وضع به‌مراتب بدتری دارد. درحالی‌که ریاض در اثر ضربات عمدتا خودسر بن‌سلمان فلج شده، ابوظبی بی‌پروا به جلو می‌رود و عربستان را با خود می‌کشد. بن‌سلمان درواقع سیبل اصلی آمریکا خواهد بود و تصمیم واشنگتن می‌تواند آینده سیاسی‌اش را تغییر دهد. بن‌سلمان بنا بر ملاحظاتی نتوانست نخستین کشوری باشد که پروژه عادی‌سازی رابطه با رژیم‌صهیونیستی را پس از چند دهه آغاز کند اما حالا پس از روی کار آمدن بایدن، پمپئو و نتانیاهو قصد دارند او را به سمت عادی‌سازی رابطه با تل‌آویو سوق دهند تا شاید از این زاویه بتواند از تبعات جنایت‌هایش در امان باشد و پس از مرگ پدر، بر صندلی پادشاهی عربستان تکیه بزند. در همین راستا روز دوشنبه رسانه‌ها از دیدار بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی با محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان سعودی خبر دادند. رویترز در گزارشی مدعی شده بود که نتانیاهو یکشنبه‌شب به‌صورت مخفیانه به عربستان سعودی سفر و با بن‌سلمان دیدار کرده است. این خبرگزاری نوشته بود که مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا و یوسی کوهن رئیس سازمان جاسوسی رژیم‌صهیونیستی (موساد) نیز در این دیدار حضور داشته‌اند. اگرچه «فیصل بن‌فرحان» وزیر خارجه عربستان در توئیتر این دیدار را تکذیب کرد اما «یواف گالانت» وزیر آموزش رژیم‌صهیونیستی این دیدار که در شهر «نئوم» برگزار شده را تایید کرد. با این حال مشخص نیست که طرف صهیونیستی از ریاض چه چیزی خواسته که نشریه آمریکایی وال‌استریت ژورنال به نقل از یک مقام سعودی نوشت دو طرف که درباره مسائلی ازجمله عادی‌سازی روابط و ایران صحبت می‌کردند، درنهایت به توافقی دست پیدا نکردند.

  نتانیاهو: نیاز به شوک داریم

درباره جزئیات دیدار ولیعهد عربستان با نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی و وزیر خارجه آمریکا، هیچ خبر رسمی‌ای منتشر نشده است و عمده نقل‌قول‌ها در فضای غیررسمی درز کرده است. سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل منطقه در گفت‌و‌گو با فارس، جزئیاتی از دیدار سه‌جانبه بن‌سلمان، پمپئو و نتانیاهو را اعلام کرده است. او گفته: «آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به‌شدت محمد بن‌سلمان را ترغیب می‌کنند که ما نیاز به چنین شوکی در منطقه داریم و بن‌سلمان خشمگین می‌شود و می‌گوید همین گرفتاری و دامی که در یمن برای من چیدید بس است. گفتید که انصارالله یک گروه بسیار کوچکی هستند و خیلی راحت می‌توانید به آنها فائق شوید و یمن را تحویل شما بدهیم، ولی الان پنج سال است من مثل زخم خون‌چکان هزینه می‌کنم.» سیدافقهی اضافه کرد: «محمد بن‌سلمان در جلسه عصبانی شده و ظاهرا با این مساله مخالفت کرده است. نتانیاهو هم محمد بن‌سلمان را تهدید می‌کند که اگر ما به توافق نرسیم و دست به چنین عملیاتی که شوک وارد کند و معادله را در داخل آمریکا به نفع ترامپ بچرخاند نزنیم موقعیت من و شما و ترامپ به خطر می‌افتد و اگر جو بایدن بیاید، قطعا احتمال پادشاهی شما به خطر می‌افتد و خیلی ضعیف می‌شود. من (نتانیاهو) هم باید به زندان بروم و موقعیت من به خطر می‌افتد و ترامپ هم چند پرونده دیگر دارد و ممکن است دچار دردسر شود، لذا هر سه نفر نیاز به شوکی داریم که هر سه نفر ما را از این خطر برهاند و نجات دهد.»

این تحلیلگر ارشد مسائل منطقه ادامه داد: «حتی پمپئو در این جلسه محمد بن‌سلمان را تهدید می‌کند که الان جو بایدن با یکی از اعضای خاندان پادشاهی شما در تماس است و ممکن است حتی اجازه ندهند شما پادشاه شوید و حتی این امکان وجود دارد که شما را از ولایت‌عهدی بیندازند و پمپئو و نتانیاهو او را تهدید می‌کنند و به محمد بن‌سلمان می‌فهمانند که باید دست به یک ماجراجویی بزرگ بزند که ظاهرا بن‌سلمان زیر بار نمی‌رود و می‌گوید من خودم می‌دانم که چگونه با بایدن باید برخورد کنم‌ و این‌گونه که به نظر می‌رسد، جلسه به‌صورت ناموفق به پایان می‌رسد.»

سیدافقهی درباره اهداف دیگر سفر مخفیانه یکشنبه‌شب نتانیاهو به عربستان سعودی گفت: «یکی از اصرارهای نتانیاهو این است که اگر بتواند از عربستان سعودی قولی برای عادی‌سازی روابط بگیرد چون در آستانه انتخابات کنست هستند، آن را در داخل خرج کند و به‌عنوان دستاورد سیاست خارجی و گسترش نفوذ رژیم‌صهیونیستی در منطقه خلیج فارس از آن استفاده کند.»

وی افزود: «نتانیاهو همچنین به دنبال آن است که یک جبهه ضدمحور مقاومت و ایران مخصوصا بین رژیم‌صهیونیستی، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، آمریکا و چند کشور دیگر که امکان دارد سودان هم به آن ملحق شود یا اینکه ممکن است عمان هم به آن بپیوندد، تشکیل شود و بگوید ما این جبهه را تشکیل می‌دهیم که اگر رژیم‌صهیونیستی دست به شوکی بزند و همه را در عمل انجام شده قرار بدهد و به یکی از اهداف منطقه حالا چه ایران یا غیر از ایران حمله‌ور شود، این جبهه را پیشاپیش تشکیل داده باشد و آمریکا را در مقابل عمل انجام‌شده قرار بدهد و حمایت‌های مالی، لجستیکی، معنوی و سیاسی عربستان را تضمین کرده باشد و بعد دست به چنین خطایی بزند.»

 

مرتبط ها