به گزارش «فرهیختگان»، سریال 021 هم دو کارگردان دارد و هم دو نویسنده و شاید کارکردن در چنین شرایطی برای طرفین سخت باشد. شبنم وثوقی و هدی ایزدی نویسندگان این سریال هستند. هدی ایزدی پیش از این برای «دورهمی» هم نوشته و حالا پاسخگوی سوالات «فرهیختگان» درباره سریال 021 است.
ایده سریال 021 که قرار بود اسم آن «نیوجرسی» باشد، از کجا آمد؟ چه زمانی نوشته شد و قرار بود چند قسمت باشد؟
ایده کلی و اولیه آن برای آقای سیامک انصاری بود که چند سال پیش ایشان طرح کرده بودند. قرار بود سریالی ساخته شود که آن منتفی شد. یعنی آقای انصاری قرار بود بسازند که در اواسط راه آن کار، نیوجرسی جایگزین شد. به من و خانم وثوقی طرح سریال نیوجرسی را پیشنهاد دادند تا گسترش دهیم و باز کنیم و بعد از آن تبدیل به فیلمنامه شود، که شکل گرفت و ساخته شد. از ابتدا قرار بود فصل اول کار 25 قسمت باشد و در اصل اینچنین نبود که صفر تا صد 100-90 قسمت جلو برود.
بهعبارتی مشروط بود؛ یعنی ابتدا 25 قسمت ساخته شود و واکنشها را ببینند و بعد ادامه را بسازند؟
خیر. از ابتدا جنس این کار جنسی بود که 90 شبی یا 100 شبی بهتر است، ولی قرار شد اگر 100-90 قسمت باشد هم فصلبندی شود و اینطور نباشد که پشتهم ساخته شود. همین الان 25 قسمت ساخته شده است.
طرح اولیه شما چه بود؟ داستان اصلی این بود یا متفاوت از این چیزی بود که ساخته شد؟
یک بخشی همین داستان بود. داستان این بود که دو باجناق در شهرداری کار میکنند و ماجراهایی که در محل کار خود دارند، خصوصا باتوجه به اینکه قرار بود در بخش ماده 100 شهرداری اجرای احکام کار کنند. اینها برای ایده اولیه آقای انصاری بود و قرار بود پروندههای شهرداری هم پررنگ باشد. اما بخش خانوادگی که شاهد هستیم و بخشی که مربوط به ارتباط خانوادهها میشود، تورج و بابا غفور و قصههای آنها، حضور سعید و ماجراهایی که با دختر جلال دارد، اضافه شده است. ایده اولیه همان دو باجناق بودند که ازسوی آقای انصاری مطرح شد.
یک ویژگی که این سریال دارد و کمتر در سریالهای دیگر دیدهام این بود که هم فیلمنامه کار مشترک دو نفر است و هم کارگردانی برای دو نفر است. این امر در روند کار تاثیرگذار نبود؟
در فیلمنامه من و خانم وثوقی باتوجه به اینکه قبل از این کار هم سریال دیگری کار میکردیم، به یک نگاه مشترک رسیده بودیم. در حوزه نوشتن ما دو نفر به مشکلی برنخوردیم و اذیت نشدیم.
درمورد کارگردانها دو نفر بودند، دو کارگردان و یک تهیهکننده داشتیم که خود در حوزه فیلمنامه صاحبنظر بوده و مشاور خیلی از کارها هستند و خودشان هم در تلویزیون قبلا مدیر بودند و در زمان ایشان آثار خوبی ساخته شده است. طبیعتا نزدیک شدن این پنج نگاه به هم کار سختی بود. به هرحال پنج نگاه مختلف، دو کارگردان و دو نویسنده و یک تهیهکننده وجود داشت و دایره پنجنفره کار سختی میشد، ولی عموما به مشکل ویژهای در زمان نگارش فیلمنامه برخورد نکردیم.
درخصوص تقسیم کار باید بیان کنم اصولا قصهها شروع و یک پایان داشت. هر قسمت همینطور بود. در پخش بهدلیل محدودیتهای زمانی، اتفاقی نیفتاد. قصه یک شروع، میانه و یک پایان داشته است. به غیر از یکیدو خط اصلی داستان که روال آن ادامه داشت، کار قسمتبندی بود. اتفاقی که افتاده این است که پایان هر قسمت وسط قسمت بعدی افتاده است و دوباره در همان قسمت قسمت بعدی شروع میشود. این هم بهخاطر تایم پخش بود که به کار ضربه زده است. تقسیم کار ما به این شکل بود که ابتدا یک قصه تولیدی داشتیم و مجموعهای از داستانکهای کوچک بود که باهم بررسی میکردیم و روی آن نظر میدادیم و با هم سیناپس درمیآوردیم. درنهایت قرعهکشی میکردیم که هرکدام چه قسمتی را کامل بنویسند و هرکدام دیالوگنویسی میکردیم و در اصل همه قسمتها و همه بخشها را باهم نوشتیم. فقط در بخش دیالوگنویسی اینطور بود که یکیدرمیان نوشتهایم یا بستگی به این داشت که قرعه چطور به نام ما میافتاد.
یک نکته پررنگ در قسمتهای مختلف سریال، استفاده از شوخیهای فضای مجازی است. شوخیهای توئیتر، اینستاگرام و غیره تبدیل به دیالوگ شده است. بازخورد فضای مجازی را در دیالوگها میبینیم و بعضا شوخیهای سیاسی که قبلا در سریالهای دیگر استفاده شده است. اندازه و معیار این شوخیها چقدر است و چه کارکردی دارند؟
از آنجاکه اینها آورده خود بازیگران و صلاحدید کارگردان بوده است...
یعنی در فیلمنامه نبوده است؟
خیر. اینها را خودشان اضافه کردند و درنتیجه نمیتوانم خیلی در این مورد نظر بدهم، چون به هرحال این انتخاب و صلاحدید کارگردان بود که در اجرا این فضا را بسازد یا چنین دیالوگی را اضافه کند. من در این زمینه نمیتوانم خیلی نظر بدهم، چون انتخاب دوستان کارگردان بوده است.
اصلا شوخیهای مجازی را در فیلمنامه نداشتید؟
اگر بخواهم کلی بیان کنم، شوخی با فضای مجازی و آنچه از زبان ارسلان مطرح میشود نبوده است، چون به هرحال در فیلمنامه نداشتیم و نه من و نه خانم وثوقی از ابتدا احساس کردیم لزومی ندارد وارد این فضا شویم، ولی در اجرا کارگردان میتواند تغییراتی ایجاد کند.
لهجه آقای رضویان در فیلمنامه بود یا به انتخاب کارگردان بود؟
این هم در فیلمنامه نبوده است.
این لهجه کجایی بود؟ ضرورت لهجه چه بوده است؟
اینکه لهجه برای کجاست را نمیدانم. اما خود آقای رضویان باتوجه به اینکه اصولا به لهجههای مختلف -چون حوزه علاقه ایشان است- دقت میکنند، من فکر میکنم لهجه ترکیبی است که خودشان ساختهاند. اینکه برای کجاست را نمیدانم.
این لهجه در فیلمنامه نبوده است. این کاراکتر در فیلمنامه بدون لهجه نوشته شده بود و این طراحی آقای رضویان بهعنوان بازیگر کار بوده است. ما در فیلمنامه هم لهجه و هم جنس برخی از گفتوگوهای جلال را نداشتیم.
درکنار ضعفهای متعدد سریال اما یک نکته مثبت دارد که نریشن آخر سریال است. یکسری نکات جدی بیان میشود که کنار فضای طنز سریال موثر بود، مخصوصا وقتی از زبان بچه گفته میشود. اینها جزء فیلمنامه بوده است؟
بله، این فیلمنامه یک سال قبل از شروع فیلمبرداری آماده بود. در فیلمنامه هم از ابتدا نریشن را طراحی کرده بودیم. فرق آن با این چیزی که پخش شد این بود که نریشنها در هر قسمت متناسب با اینکه در آن قسمت کدامیک از کاراکترها نقش پررنگتری داشت با پیش بردن یک قصه یا متوقف کردن ماجرایی در آن قسمت تاثیرگذارتر بود و همان شخصیت نریشن آن قسمت را میخواند. حتی مشخص کرده بودیم نریشن هر قسمت مثلا صدای شادی، مازیار یا غیره باشد. در یکی از این قسمتها صدای سروش بود که باتوجه به اینکه بچه سواد نداشت، ولی این را در استودیو خواند.
به او گفته میشد و او هم بیان کرد؟
حفظ میکرد. برای او میخواندند و حفظ میکرد. چون یکیدو ماه است که کلاس اول رفته و حروف یاد میگیرد. زمان فیلمبرداری برای کاراکتر داستان متن را میخواندند، چون او سواد نداشت. این نریشنها را به حدی خوب خواند که تصمیم بر این شد همه نریشنها را ما برعهده او بگذاریم و او همه نریشنها را خواند. نکته دوم درمورد نریشنها این است که باتوجه به اینکه پایان قسمتها در اصل جلو رفته است، مثلا قسمت یک در فیلمنامه، هنگام پخش، اواسط قسمت2 تمام میشود، یعنی خیلی مواقع بسیاری از تعلیقها اینطور بههم خورده و از حالت قسمتبندی درآمده است. درنتیجه برخی از نریشنها مرتبط به آن قسمت نیست.
مشخص است همه نریشنها بههم مرتبط نیست.
در برخی قسمتها این اتفاق افتاده است که بهخاطر همین مشکلی است که در پخش ایجاد شد. آنجایی که باید، سریال در هر قسمت تمام نمیشود و وسط قسمت بعد تمام میشود و دوباره همان قسمت بعدی هم شروع میشود. این مساله قدری مخاطب را گیج میکند. این نریشنها گاهی ممکن است مربوط به جمعبندی یا نگاه آن قسمت نشود. به هرحال این مساله را در پخش داشتیم.
فکر میکنید آنچه در ابتدا نوشته شده بود با همه ویژگیهایی که داشت، با آنچه ساخته شد چقدر متفاوت است؟
آنچه واقعا در اجرا وجود دارد با آنچه در فیلمنامه بود، فاصلههایی دارد. این فاصله در برخی موارد زیاد بوده و در برخی موارد مربوط به دیالوگها و گاهی مربوط به نوع اجرای سکانسها میشد، ولی به هرحال فاصله دارد و متفاوت است.
حذفی و سانسوری داشتید؟
به هرحال طبیعتا بوده است.
در حد دیالوگ یا در حد سکانس بوده است؟
هر دو اتفاق افتاده بود.
قرار نیست دیگر ادامه سریال ساخته شود؟ سفارشی به شما برای نوشتن فصل دوم داده نشده است؟
واقعیت این است که من اطلاع ندارم. ما طراحی قبلا کرده بودیم و منتظر بودیم بازخوردها را ببینیم. هنوز کاری را بهصورت عملی شروع نکردهایم.