به گزارش «فرهیختگان»، مسعود امیریکلیائی، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: با اعلام نتایج انتخابات آمریکا و پیشتازی بایدن در آن، بعضی از چهرهها و رسانههای داخلی به استقبال این رخداد رفته و از احتمال بازگشت بایدن به برجام و امکان مذاکره مجدد درجهت احقاقحقوق حقه کشورمان سخن گفتهاند اما سوال اساسی در این مقطع این است که این احتمال چقدر با واقعیتهای امروز هیات حاکمه و شرایط سیاسی داخلی آمریکا و شرایط فعلی رابطه دو کشور همخوانی داشته و قابلیت اجرایی دارد.
برای پاسخ به این سوال شاید بهترین راه نگاهی دقیق به وضعیت فعلی آمریکا و اقداماتی است که ترامپ قبل از خروج از کاخ سفید انجام داده است، اقداماتی در زمینه داخلی و چه در زمینه بینالمللی که دولت بعدی آمریکا و بایدن ناگزیر به تن دادن به آن و حرکت در آن مسیر هستند، تاثیری که ترامپ بر نوع حکمرانی و سیاستهای آمریکا داشته بهراحتی و یکشبه که هیچ، بلکه طی چندین سال هم قابلتغییر نیست، برای روشنتر شدن این تاثیرگذاری کافی است به اقدامات وی در دوره زمامداریاش نگاهی کنیم.
در قبال ایران اقدام علیه توافق برجام و خروج از آن، تصویب تحریمهای جدید و اخیرا ادعای ایجاد سیلابی از تحریمهای جدید قبل از اتمام دوره ریاستجمهوریاش به وجهی که بهراحتی توسط بایدن قابل لغو نباشد از اقداماتی است که به اذعان کارشناسان سیاسی و بینالمللی اثرات آن بهراحتی توسط بایدن قابل زدودن نیست، بهخصوص آنکه نظرات اعلامی وی هم نسبت به ایران و توافق برجام نظرات مثبتی نیست و پس از استقرار در کاخ سفید بهدنبال توافق جدید خواهد بود.
بایدن قبل از ورود به کارزار انتخاباتی آمریکا از اقدامات ترامپ علیه ایران دفاع کرده و حتی درمورد اقدام او علیه سردار شهید سلیمانی گفته بود هیچآمریکاییای بهخاطر کشته شدن شهید قاسم سلیمانی ناراحت نخواهد شد، قاعدتا پس از بهدست گرفتن سکان ریاستجمهوری توسط بایدن نمیتوان از وی انتظار اقدامات سریع و در راستای منافع ایران داشته باشیم بهخصوص آنکه با تصویب آنچه ترامپ سیلاب تحریمها علیه ایران مینامد، درواقع دست رئیسجمهور بعدی آمریکا را با کارتهایی علیه ایران در جهت مذاکره مجدد پر خواهد کرد. قاعدتا بایدن درجهت به میز مذاکره کشاندن دوباره ایران دست به لغو تحریمهایی که ترامپ ایجاد کرده نخواهد زد و از این اهرم بر ضد ایران استفاده خواهد کرد. از آنسو با توجه به عهدشکنیهای متعدد آمریکا دربرابر ایران چه در دوره جمهوریخواهان و چه دموکراتها؛ هیات حاکمه، ارکان تصمیمگیری و دولتمردان در ایران، همینطور در افکار عمومی و در بین عموم مردم دید مثبتی نسبت به مذاکره مجدد بدون لغو تحریمها و تامین خسارتهای ناشی از خروج از برجام و تصویب تحریمهای جدید وجود ندارد، پس با توجه به این نکته که دولت جدید آمریکا اقدام به لغو تحریمها و تامین خسارتها نکرده و دنبال توافق جدید بوده و ایران نیز تا تامین این خواستهها تمایلی به مذاکره، بهخصوص توافق جدید ندارد و از آنسو دولت روحانی در ماههای پایانی خود بهسر میبرد، قاعدتا سکانداران جدید کاخ سفید نیز به انتظار تغییرات در ایران و چندوچون آن خواهند نشست و نباید انتظار اقدامات سریع و پرتعداد در این ماههای پایانی دولت دوازدهم ازسوی آمریکا داشته باشیم.
از دیگر سو در بعد بینالمللی اقدامات ترامپ درحمایت از رژیم جعلی صهیونیستی از انتقال سفارت آمریکا به قدس، طرح توافق بزرگ یا طرح ابراهیم و عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی چون امارات و بحرین که به تثبیت جایگاه این رژیم در غرب آسیا کمک خواهد کرد، در بعد بینالمللی درمنطقه سبب ایجاد چالشهایی برای ایران خواهد شد، بهخصوص آنکه پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده در آخرین حرکت خود سفری موسوم به تور هفتملت را آغاز کرده و بناست در این سفر از شهرکهای رژیم صهیونیستی درمناطق اشغالی فلسطینیها دیدار کند.
وی نخستین وزیر خارجهای خواهد بود که از این شهرکها و همچنین بلندیهای جولان بازدید کرده و بعد از آن در سفر به عربستانسعودی، امارات متحده عربی و قطر آنطور که انتظار میرود درباره ایران، اقدامات علیه کشورمان و همچنین عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی با سران این سه کشور عربی گفتوگو خواهد کرد. با این توافقها و ریلگذاریهایی که ترامپ و تیم سیاست خارجه او علیه ایران ایجاد کرده، نمیتوان انتظار داشت تیم بعدی و دولت بایدن خارج از این ریلگذاریها عمل کنند، بهخصوص آنکه سه قاضی دیوانعالی و چندین قاضی فدرال با گرایش جمهوریخواه منصوب ترامپ بودهاند و میتوانند بیشترین تاثیر را در تصمیمگیریهای حساس داخلی و خارجی در دوره بایدن و مواردی که مربوط به کشورمان ایران میشود، داشته باشند.
با توجه به نکاتی که گفتهشده، بسیار ساده انگارانه است که تصور کنیم با ورود بایدن به کاخ سفید شاهد تغییرات شگرف و اساسی در تصمیمگیریها و اعمال هیات حاکمه آمریکا برابر کشورمان باشیم. بهدنبال مذاکره و توافق مجدد بودن قاعدتا یک اشتباه استراتژیک خواهد بود، آن هم وقتی که طرف مقابل تنها مدعای بازگشت به برجام را دارد، بازگشتی که درپی آن تغییر در وضعیت تحریمی ایران و تبادلات تجاری ایران صورت نگیرد، تنها ابزار و چماقی خواهد شد برای کشاندن و وادار کردن کشورمان به مذاکره برای توافق جدید آن هم در وضعیتی که شرایط بهضرر ایران خواهد بود. پس بهتر است دولتمردان، سیاسیون و رسانههای کشورمان بهجای تمرکز بر مساله مذاکره با آمریکا، همانطور که رهبری در سخنان اخیر خود تاکید کردهاند در سه بخش اقتصاد، امنیت و فرهنگ با دید نگاه بهداخل تحرک بیشتر و جدیتری داشته باشند که مشکلات کشورمان تنها از راه تکیه به توان داخلی قابل حل خواهد بود.