به گزارش «فرهیختگان»، احمدرضا یزدانیمقدم، عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشت: واقعیت این است که هیچگاه من و دیگر دوستان فکر نمیکردیم زمانی برسد و دکتر فیرحی در بین ما نباشد و بخواهیم درباره ایشان صحبت کنیم. [با اینحال] مطالبی که ازجهت وظیفه اخلاقی و شاگردی درباره این استاد عزیز به ذهنم میرسد را بیان میکنم.
یکی از مطالب خیلی مهم، جنبههای اخلاقی و انسانی آقای دکتر فیرحی بود. ممکن است یک نفر ازنظر علمی خیلی قوی و غنی باشد، اما ازجهت اخلاقی و انسانی پیشرفتی نکرده و کمالات انسانی را حائز نباشد. با اینکه آن پیشرفت علمی یک ارزش است، اما عدم کسب کمالات انسانی نقیصه است. کسانی که با ایشان از نزدیک روبهرو بودند، میدیدند که ایشان انسانی مهربان، دلسوز و متواضع است. بنده حکایتها از این ویژگیهای وی دارم. این همه استاد در حوزه و دانشگاه داریم [اما] متاسفانه اساتیدی که دارای چنین خصائلی باشند، زیاد نیستند. همین ویژگیهای اخلاقی است که گاه استادی را بر دیگر اساتید تقدم میبخشد.
دکتر فیرحی با متون فقهی آشنایی خوبی داشت و دیدگاههای نویی را هم در این رابطه مطرح و در اینباره تلاش میکرد. علاوهبر این، با متون و دانشهای حوزوی آشنا بود و سعی میکرد ارتباط خود با دانشهای حوزوی را نیز حفظ کند.
ایشان میخواست ازجهت علمی راهی باز کند [که] در خدمت کشور و نظام و دین و مردم باشد. [گرچه] گاهی افرادی انس علمی لازم با این مطالب را نداشتند [و] بههمینخاطر دچار سوءتفاهم میشدند. ایشان برپایه تحلیلی که از چرخه استبداد و خشونت -به همان تفصیلی که در مباحث علومسیاسی برای جهان سوم و جهان اسلام بیان شده است- داشت و نگران بود که بعد از تقابل دین با استبداد، دوره دیگری از چرخه موجود بازتولید شود و از اینرو ایده پستسکولاریسم را موردتوجه داشت؛ یعنی اینکه بهسمت سکولاریسم نرویم و بهطرف شرایطی برویم که آن فراتر از سکولاریسم باشد؛ شرایطی که جایگاه دین در سامان سیاسی و اجتماعی را بهرسمیت میشناسد. فیرحی اینطور میاندیشید که سکولاریسم برای جامعه ایران عاملی برای تشدید چرخه یادشده خواهد بود. بحثها و کارهای ایشان در اینباره بهتفصیل قابل بررسی است. او ساعتها در این موضوع سخن گفته و متونی را بهویژه به زبان انگلیسی در اینباره فراهم آورده بود که شاید فایلهای مربوط به آن نزد دوستان موجود باشد. دکتر فیرحی مستند به مطالعاتی که در اروپا و کانادا انجام شده بود اظهار میداشت که دین در مقابل مردمسالاری قرار ندارد، بلکه بسیاری از کشورهای مردمسالار رسما یا عملا دینی هم هستند. دکتر فیرحی براساس مبانی فقهی امامخمینی(ره) و مستند به آثار فقهی امام کاری ارزشمند انجام داده که نشان میدهد چرا و چگونه فقه سیاسی امامخمینی مردمسالار است و این موضوع در مبانی و فتاوای امامخمینی(ره) ناشیاز چه دیدگاهی است. [فیرحی] در یک بررسی مقایسهای نشان داده که چرا و چطور برخی از دیگر نظراتی که در فقه سیاسی اظهار شده با دیدگاهها و مبانی و فتاوای امامخمینی(ره) ناسازگار است.
همانطور که از هر فرهیخته ایرانی در سطح دکتر فیرحی انتظار میرود، ایشان در سالهای دهه80 در سفرهای خارجی و گفتوگوهای علمی با دانشمندان و اندیشمندان جهان، مطالبی در دفاع از ایران و جمهوریاسلامی اظهار کرد که از عوامل مؤثر تغییر رویکردها نسبتبه چگونگی برخورد با پرونده هستهای ایران و به نفع ایران و جمهوری اسلامی بود. وی به سهم خود تلاش کرد به حرکت جریان حمایت از ایران -که «فرهیختگان» ایرانی در آمریکا و اروپا بهراه انداخته بودند- یاری رساند.
[مرحوم] فیرحی صدها ساعت سخنرانی و کارگاه علمی و تدریس در قم و تهران، در دانشگاهها و پژوهشگاهها و دیگر مراکز داشته است که پیشنهاد میکنم عزیزانی که صوت برنامههای ایشان را [در اختیار] دارند، هرچه زودتر [آنها را در اینترنت] بارگذاری کرده دراختیار دانشجویان و طالبان اندیشه سیاسی قرار دهند. بارگذاری فایلهای مربوطه در شناخت بهتر فیرحی و اندیشه و تحلیل و پروژه این استاد عزیز موثر و مفید خواهد بود و ابهامات زیادی را مرتفع خواهد کرد.
به تئوریهای علمی غربی آشنایی داشت. تئوریهای علوم سیاسی را خوب میفهمید. هم یک سیاستدان بود و هم این تئوریها را به خدمت میگرفت و استفاده و تحلیل میکرد؛ یعنی علاوه بر سیاستدانی، اندیشمند و نوآور هم بود. از نظریه ادراکات اعتباری علامهطباطبایی برای تحلیل نظریهها و فرآیندهای سیاسی نیز استفاده میکرد. بهعلاوه برآن بود که دیدگاههای فلسفهمحض و فلسفهسیاسی علامه طباطبایی میتواند راهی و مبنایی برای مدرنیته اسلامی باشد.
با اندیشه و حیات سیاسی جهان عرب آشنایی خوبی داشت و یک صاحبنظر قابلتوجه در حوزه تحولات سیاسی جهان عرب بود. در رابطه با اروپا و آسیای جنوبشرقی هم ارتباطاتی داشت؛ اساتید مطرح دیگر کشورها در فضای مجازی سوالاتی از ایشان میپرسیدند، یا کمک علمی و راهنمایی علمی میخواستند و او تا جایی که میتوانست به سوالات آنها پاسخ گفته و دانستههای علمیاش را در اختیارشان قرار میداد.
[نیز] ایشان یک کنشگر سیاسی بود؛ فردی جامعالاطراف که سعی میکرد نیروهای مفید را درکنار هم جمع کند و همه اینها را درجهت خدمت به ایران و اسلام و مردم قرار دهد. دکتر فیرحی در کنش سیاسی خود [در جهت] همراهساختن نیروهای اجتماعی و سیاسی انقلاباسلامی فعالیت میکرد تا ایشان را در خدمت مردم و کشور و نظام قرار دهد. خلاصه ایشان یک آدم نظری صرف نبود، بلکه دانش را بهکار میگرفت.
هیچگاه ندیدم که نماز اولوقت را از دست بدهد. جنبههای دینی و معنوی و ارتباط ایشان با پیامبر و ائمه هم زیاد بود و در مجالس یاد و ذکر معصومان شرکت میکرد. ازنظر اخلاقی، انسان متخلقی بود و گاهی به مستحباتی توجه میکرد که شاید دیگران توجه نمیکردند و به مسائل اخلاقیای توجه میکرد که افراد دیگر به آن اعتنا نمیکردند. رفتار او صادقانه بود، به ظرایف و نکات و انسانها توجه داشت و طلبهپروری، دانشجوپروری و علمپروری داشت و بهموقع [از کارها و افراد] حمایت میکرد. در حوزه و دانشگاه مشاهده میشود اساتیدی در تقابل با طلبه و دانشجو قرار دارند و بهجای اینکه از آنها دستگیری کنند، ایجاد مانع هم میکنند. دکتر فیرحی اینطور نبود [بلکه] از دانشجویان و طلبهها حمایت کرده و به آنها کمک میکرد و میدان میداد و اگر امید خیری از آنها میدید، برایشان کم نمیگذاشت. نمونه چنین اساتیدی کم است. ایدههای نو و مهم و مفصلی هم داشت.
متاسفانه حوزه و دانشگاه از وجود ایشان استفاده لازم را نکردند. یکی بهجهت مسائل سیاسی و جناحبازی -درحالیکه او همواره سعی میکرد محدود به جناحها و گروهها نباشد- و دیگر اینکه برخی فکر میکردند ایشان جا را برای آنها تنگ کرده است و خواهان موقعیت او بودند. این مایه تاسف و خودش یک گرفتاری است. ما در سیاست و علم و دین، در همهجا به اخلاق نیاز داریم و این مشکلات اخلاقی ما کمتر از مشکلات سیاسی کشور نیست.