به گزارش «فرهیختگان»، بگذارید اینبار هم با خبر تلخ تعداد مبتلایان و جانباختگان بر اثر ویروس کرونا شروع کنم. اعدادی که مدتهاست حداقل برای خیلی از ما و احتمالا مسئولان فراتر از این عدد بودن نرفتهاند و عادت کردهایم هر روز حوالی ساعت 14، نگاهی به آنها بیندازیم و در بدترین حالت آه افسوسی بکشیم و خود را برای روز بعد آماده کنیم. طبق اعلام سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت: «در ۲۴آبان ۱۳۹۹ و براساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۱هزار و ۲۰۳ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی شد که دوهزار و ۵۰۹ نفر از آنها بستری شدند. با اضافه شدن این تعداد مبتلا مجموع بیماران کووید-۱۹ در کشور به ۷۴۹ هزار و ۵۲۵ نفر رسید. متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته تا 24 آبانماه، ۴۵۲ بیمار کووید-۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۴۱هزار و ۳۴ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۵۵۲هزار و ۷۴۷ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۵۶۴۲نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحتمراقبت قرار دارند. علاوهبر این تاکنون پنجمیلیون و ۴۶۴هزار و ۱۹۱ آزمایش تشخیص کووید-۱۹ در کشور انجام شده است.»
من خیلی از این قیاسها بلد نیستم که روزی 400 و اندی کشته یعنی هر روز سقوط یک هواپیما و نمیدانم تصادف بیش از 10 اتوبوس مسافربری و... من فقط این را میدانم که در یکی از بدترین دورههای زندگی به سر میبریم و هر روزمان با خبر درگذشت چندصد نفر از هموطنانمان زهر میشود. بیشتر از هشت ماه است که چشممان به فلان رسانه و بهمان شبکه خشک شده است که بالاخره یک نفر یک جایی در این دنیای هزاررنگ خبر از پایان کابوس کرونا بدهد، اما هیچ در هیچ، نه خبر قطعی از واکسنی به گوش میرسد که اگر هم میرسد فعلا خبری از دسترسی ایرانیها به آن نیست و نه خبری از تولید و کشف دارویی داریم. همهچیز در بیثباتترین حالت ممکن جریان دارد و کاری هم از دست هیچکس بر نمیآید. همه میترسیم، همه نگرانیم و همه فقط دنبال کورسویی از امید میگردیم که بالاخره بار دیگر روزهایی را شبیه به روزهای قبل از شیوع کرونا تجربه کنیم. خیالی که متخصصان و سیاستمداران و... میگویند، به این زودیها دستیافتنی نیست. در این فضای غبارآلود و بیثبات اما راهی جز زندگی وجود ندارد، حداقل برای ما و چند میلیارد آدم دیگر شبیه به ما، مجبوریم زندگی کنیم و مراقب باشیم و فعلا روزگار بگذرانیم تا به تهخط برسیم، تهخطی که میتواند برای برخی زیرخاک باشد و برای برخی هم بازگشت به زندگی پساکرونا. چشم امید به همراهی مردم و سیاستهای دولتها بستهایم، چشم به اقداماتی داریم که شاید کمی از آلام بشر کم و به قطع زنجیره این اپیدمی هولناک کمک کند. ولی در همین چشمانتظاری هم ایرانی باشی یا اروپایی، چینی یا آمریکایی کرهای یا آفریقایی، فرق دارد و همین بیش از پیش ما را امیدوار یا نگران میکند. چرا؟ در ادامه بیشتر حرف میزنیم.
ایران؛ تکسرنشین قایق ایمنی تودهای
بعد از پاندمی گسترده کرونا، بعد از آنکه کشورها یکییکی قربانی این ویروس کشنده شدند، مسئولان و سیاستگذاران و مدیران در هر کشوری دست به اجرای سیاستهایی زدند تا مردم آن کشور کمترین گزند را از این همهگیری ببینند. یکسری از کشورها از بیخ و بن دست به قرنطینه زدند و مثل چین حالا ایامی را پشتسر میگذارند که خبری از کرونا و مصیبتهایش نیست. روزانه یا کسی مبتلا به این ویروس نمیشود یا اگر شد، خبری از مرگومیر نیست. گروه دیگری از کشورها مسیر مواجهه فعال را در پیش گرفتند و چون یا نخواستند یا شرایطش مهیا نبود که قرنطینه را اجرایی کنند، از این مسیر به بیماریابی فعال پرداختند و تا توانستند آلودگیها را شناسایی و از شیوع بیشتر جلوگیری کردند. از کرهجنوبی تا آلمان و بسیاری دیگر از کشورها از این مسیر به موفقیتهای خوبی دست یافتند و توانستند تا حد قابلقبولی این همهگیری را در کشور خودشان کنترل کنند. منتها برخی دیگر از کشورها راه سومی را برگزیدند که به تعبیر سازمان بهداشت جهانی، غیراخلاقی و غیرانسانی بود. رجوع به روش ایمنی تودهای، روشی که دست روی دست میگذارد تا درصد قابلتوجهی از مردم به ویروس مبتلا شوند و به نوعی عفونت طبیعی در جامعه پخش و مردم نسبت به آن مقاوم شوند! این کشورها که انگلستان از اولینهای آن بود، خیلی زود به بنبست رسیدند و به ناکارآمد بودن سناریوی انتخابی پی بردند و فهمیدند کرونا بیماری نیست که بتوان آن را با این روش کنترل کرد. منتها علیرغم این آگاهی و اطلاع از خروجی این روش، برخی کشورهای دیگر که نام ایران را هم شاید بتوان در میان آنها قرار داد، بر این طریق ماندند و به هر دلیلی آن را ادامه دادند تا اینکه کار به جایی رسید که روزانه رکورد موارد ابتلا و مرگومیر را شکستند و جابهجا کردند. شاید خرده بگیرند که کسی این ادعا را در ایران تایید نکرده است، البته اگر بسیاری از متخصصان را جزء این کسیها محسوب نکنیم. اما باید گفت آنچه از نوع مواجهه برمیآید جز این را به ذهن متبادر نمیکند و جلوتر هم بیشتر از این خواهیم گفت.
اجرای محدودیتهای تکراری با یک هفته تاخیر!
از آمار گفتیم، از درد و آلامی که این مردم را از پا درآورده هم نوشتیم. نهفقط امروز که بیش از هشتماه است که مینویسیم. منتها از همه اینها بالاتر بلاتکلیفی است. سردرگمی بین تناقضات، سردرگمی بین سیاستهایی که معلوم نیست کجا تصمیمشان گرفته میشود و چهجوری اجرایی میشوند. سردرگمی بین مردن و زنده ماندن! وضعیت مناسب نیست. به هر بیمارستانی که سر میزنیم، از هر پزشک و متخصصی که میپرسیم، با هر بیماری که همکلام میشویم و از شهرستانها که اطلاع کسب میکنیم، همه از یک چیز خبر میدهند و آن هم، وضعیت بحرانی است. یکی از دوستانم شب گذشته از کرمانشاه تصویری برای من فرستاد از اعزام بیماران با اتوبوسآمبولانسها، دوست دیگری از بیمارستانهای تهران تماس گرفت که تختها پر شدهاند و دیگر جایی برای بیماران نداریم، آن یکی حرف از کمبود کیت کرونا میزد و خلاصه اینکه بلبشویی شده است. هم چشمانتظاریم تا شاید آن کسی که باید اینها را بشنود، ببیند و بشنود، وقتی دید و شنید تصمیم کارگشا بگیرد و حداقل برای مقطعی هم که شده مردم و کادر درمان کشور را از این فشار نجات دهد، اما بازهم خبری نیست، بازهم همان سردرگمی و بلاتکلیفی، بازهم راهکارهای بدون بازده و بازهم سادهانگاری! روز گذشته و بعد از اینکه همه چشم به رسانه دوخته بودیم و امیدوار به اینکه بالاخره امروز خبر تعطیلی دوهفتهای را اعلام میکنند، باز هم دست از پا درازتر با همان همیشگیها مواجه شدیم و راهکارهای تکراری و محدودیتهایی که ضمانتی بیشتر از نوشته شدن روی کاغذ و همانجا ماندن برای اجرا ندارند!
روز گذشته حسن روحانی رئیسجمهور و رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا در ارتباط با تصمیمات جدید این ستاد گفت: «از شنبه هفته آینده یعنی اول آذر طرحی اجرا میشود که مربوط به کل کشور است و البته در هر شهر بنا بر اقتضائات آن شهر اجرا میشود و کلیت آن تا پایان کرونا ادامه خواهد داشت. ظاهر این طرح درست است که با جریمهها و تعطیلی مراکز فرهنگی و نظایر آن خود را بروز و ظهور میدهد اما بیشتر یک هشدار برای مردم است که بدانند این ویروس، ویروس فروردین و اردیبهشت نیست. در همه سال امکان شیوع وجود دارد.» هیچ خبری از تعطیلی تهران و مطالبه عمومی و تخصصی در این رابطه نشد! پس از روحانی اما علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در رابطه با محدودیتهای جدیدی که از ابتدای آذرماه اجرایی خواهد شد، گفت: «این طرح طرحی هوشمند و پویاست و براساس بررسیهای وزارت بهداشت از بار بیماری و میزان بستری روزانه بیماران در شهرستانها صورت گرفته است. این طرح شهرستانها را به سطح هشدارهای مختلفی درمیآورد. در این زمینه سه سطح هشدار تعریف شد. سطح هشدار سه شامل شهرها و شهرستانهای قرمز، سطح هشدار دو شامل شهرها و شهرستانهای نارنجی و سطح هشدار یک شامل شهرها و شهرستانهای زرد هستند. واقعیت این است که هدف در این محدودیتها، تعطیلی کسبوکار مردم نیست ولی جاهایی مجبوریم بهخاطر عدم رعایت پروتکلها و بار زیاد بیمارستانها اعمال محدودیت کنیم. بهطور مثال اگر شهرستانی در وضعیت سطح هشدار سه قرار گیرد در این وضعیت به جز مشاغل خیلی ضروری که مربوط به تهیه مایحتاج ضروری مردم، امنیت و سلامت میشوند، بقیه مشاغل همه تعطیل هستند. همچنین براساس ارزیابیهای وزارت بهداشت، این تعطیلی ممکن است دو هفته یا کمتر و بیشتر طول بکشد.
در ارزیابی اولیه شاید بیش از ۱۰۰ شهرستان مشمول محدودیتهای سطح قرمز میشوند که اکثر مراکز استانها و ازجمله تهران جزء این وضعیت قرمز هستند. در وضعیت نارنجی یا سطح هشدار ۲ حدود ۱۵۰ شهر یا شهرستان جزء این محدوده قرار میگیرند که محدودیتهای مشاغل سطح ۳ و ۴ در آنها اجرا میشود که جزئیات دقیقتر به اطلاع خواهد رسید. حدود ۱۵۵ شهرستان نیز در وضعیت زرد قرار دارند که سطح شغلی ۴ در آنها محدود خواهد شد. اگر سطح هشدار ۳ و منطقه قرمز وجود داشته باشد، حدود یکسوم کارکنان در ادارات حضور پیدا میکنند و در سطح هشدار ۲ یا نارنجی یکدوم کارکنان حضور پیدا میکنند و در سطح یک یا زرد حدود دوسوم کارکنان حضور پیدا خواهند کرد. البته مسئولان ادارات براساس ضرورتی که ایجاد میشود تعیین خواهند کرد چه گروهی سرکار حاضر شوند. محدودیت بعدی که ایجاد خواهد شد در ترددها خواهد بود. محدودیت ترددها نیز شامل سطح هشدار ۲ و ۳ است یعنی منطقه قرمز و نارنجی که خودروهای بومی با پلاک بومی این شهرستانها نمیتوانند از شهر خود خارج شوند و به شهر دیگر هم نمیتوانند وارد شوند و برعکس پلاکهای غیربومی هم نمیتوانند وارد شهرهای قرمز و نارنجی یا با سطح هشدار ۳ و ۲ شوند. به دلیل ضمانت اجرایی، طرح جزئیات دیگری هم دارد که اعلام خواهیم کرد.» اینکه چرا این طرح از اول آذر اجرایی نمیشود هم خود جای سوال است، چراکه رئیسجمهور روز گذشته خاطرنشان کرد: «وزیر بهداشت میگوید در مقابله با این ویروس، روز برای ما مهم نیست ساعت مهم است.» با این وجود میبینیم این محدودیتهای جدید که البته تکرار همان محدودیتهای قبلی است و خیلی تفاوتی با آنها نمیکند، قرار است با یک هفته تاخیر اجرایی شود و علت آن هم اطلاعرسانی به مردم بیان میشود. یعنی اگر روزانه میانگین فوتیها را 450 نفر در روز در نظر بگیریم، در این هفتروز بیش از سههزار نفر از هموطنانمان قربانی کرونا میشوند و خبری از محدودیتهای جدی نیست!
سیاستهایی که ذرهای بر روند مواجهه با کرونا تاثیر مثبت نداشتند
این اما همه ماجرای مواجهه ایران با کرونا نیست و مساله نظارت بر اجرا و ضمانت اجرایی سیاستهای مقابلهای چالش جدیتری بوده است که دولت و مجموعه ستاد ملی مقابله با کرونا با آن مواجهند. مروری از ابتدا تا امروز به سیاستهای اتخاذشده برای مقابله با کرونا داشته باشیم. از طرح فاصلهگذاری هوشمند، تا محدودیتهای مقطعی و استانی، تا جریمه افراد بدون ماسک و این آخر هم فعالیت مشاغل گروههای 2، 3 و 4 تا ساعت 18 و فعالیت مترو و اتوبوس تا ساعت 20 و 21! اینکه تا امروز هیچ گزارش و ارائهای از میزان اثرگذاری این طرحها و راهکارها ارائه نشده است تا ببینیم که چه گلی با اینها به سر مردم زده شده است یک طرف ماجراست، اما آنچه عیان است بعد از گذر از تمام اینها، با اجرای تمام این سناریوها و اقدامات، خروجی جز رکوردشکنی در تعداد ابتلا و مرگومیر چیزی نبوده است. اگر این سیاستها قرار بود یک اپسیلون بر روند شیوع افسارگسیخته کرونا در کشور اثر بگذارد، هر روز نباید آمار مرگ 400 و اندی از مردم کشورمان را مخابره میکردیم. البته در این گذار باید هم نقش مردم و هم نقش مسئولان را مورد توجه قرار داد. هرچند قائل به نقش بسیار بیشتر دولت و مسئولان هستیم. روز گذشته فیلمی در فضای مجازی دست به دست شد از هجوم جمعیت بسیار زیادی از مردم به یک فروشگاه در یک پاساژ در غرب تهران برای خرید از حراجی! فیلم کوتاهی که بهخوبی میتواند تمام آنچه را که اینجا نوشتم در چند ثانیه نشان دهد؛ از بیملاحظگی مردم و بیتوجهی آنها به موارد بهداشتی و ایمنی تا عدموجود ضمانت اجرایی در سیاستهایی که از سوی مسئولان برای کنترل کرونا اتخاذ شده است. به همین سادگی و روشنی!
همه موافق تعطیلی، جز روحانی!
بالا یک گلایه ریزی نسبت به عدماعلام تعطیلی دوهفتهای پایتخت داشتم. اشاره کردم که روز گذشته خیره به رسانهها و چشمانتظار نشسته بودیم که این خبر یعنی تعطیلی دوهفتهای تهران و برخی دیگر از استانها از ستاد ملی مقابله با کرونا منتشر شود. منتها این چشمانتظاری فایدهای نداشت و خبری از تعطیلی نبود. اینجا اما یک سوال عجیب به وجود میآید و آن هم اینکه دقیقا چه کسی تصمیمگیر است؟ در شرایطی که هیچکس مسئولیت مرگومیرها و این وضع وخیم شیوع کرونا در کشور را برعهده نمیگیرد و صرفا مسئولان هم به شرح وضعیت میپردازند و توپ را به زمین مردم میاندازند و آنها را مقصر وضع موجود جلوه میدهند چه کسی مسئول کشته شدن 40 و اندی نفر از هموطنان در طول یک روز است؟ اصلا با چه سازوکاری وقتی تمام جوامع و محافل علمی و تخصصی تعطیلی را تجویز و مطالبه میکنند، مجلس شورای اسلامی، شورای شهر تهران، پزشکان و کادر درمان و حتی کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا، درخواست تعطیلی دوهفتهای دارند و تنها راه موقت برونرفت از شرایط فعلی را این تعطیلی میدانند، همهچیز هوا میشود و کسی هم پاسخگو نیست؟ واقعا خیلی عجیب نیست این نوع واکنش؟ اصلا یک جای کار میلنگد، یک جای کار میلنگد که وقتی یک نفر خلاف نظارت اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا حرف میزند، عذرش را از این ستاد میخواهند؟ یک جای کار میلنگد که روسای 65 دانشگاه علوم پزشکی کشور نامه میدهند که باید دوهفته همهجا را تعطیل کنیم اما کسی توجهی به آن نمیکند، یک جای کار میلنگد که ما ادعای خودکفایی میکنیم و میگوییم روزانه 100 و چند هزار کیت کرونا تولید میکنیم اما فرمانده ستاد مقابله با کرونای تهران خبر از رو به اتمام بودن ذخایر کیت تشخیصی میدهد. یک چیزهایی با هم نمیخواند و ما هم نمیدانیم اینها را از چه کسی مطالبه کنیم. احتمالا عایدی ما هم شعرخوانی وزیر بهداشت و درددلهای او با رهبری و حاجقاسم و رسانهها خواهد بود! صرفا برای مرور و ثبت در تاریخ چند اظهارنظر در رابطه با لزوم تعطیلی دوهفتهای خصوصا در تهران را مینویسم شاید بعدها به درد خورد.
ستاد مقابله با کرونای تهران
علیرضا زالی، فرمانده ستاد عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران: «تعطیلی تهران صرفا برای کنترل اپیدمی نیست بلکه برای فرصت احیا و ایجاد بازیابی توان کادر پزشکی است و براین اساس پیشنهاد ما تعطیلی دو تا سههفتهای در تهران است.»
سازمان نظام پزشکی
محمدرضا ظفرقندی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران: «طی جلساتی که با اساتید این حوزه داشتهایم و کارهای تحقیقاتی انجام شده، لازم میدانیم که تهران حداقل دوهفته تعطیل شود تا فضایی برای تنفس مراکز درمانی ایجاد شود.»
کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا
مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا: «الان به قدری وضع بد است که باید حداقل یکی، دو هفته تهران را کامل تعطیل کنند تا میزان مراجعه به بیمارستانها و بستریها کمتر شود. به دلیل اینکه همه افراد مسن و دارای بیماریهای زمینهای گرفتار شدهاند.»
مجلس شورای اسلامی
حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی: «باید تهران و کلانشهرها حداقل به مدت دوهفته تعطیل شود و برای بعد از آن هم برنامهریزی اساسی صورت گیرد در غیر این صورت ما هفته آینده طرح دوفوریتی را برای الزام دولت به این کار ارائه خواهیم کرد.»
متخصص بیماریهای عفونی
مسعود مردانی، متخصص بیماریهای عفونی: «تعطیلات مدنظر ما که میتواند بار بیماری را کاهش دهد همچون تعطیلات نوروز و حتی ماه رمضان است. بهترین حالت، تعطیلی همهجا به جز آتشنشانی، مراکز درمانی، داروخانهها و مغازههای مرتبط با فروش مواد غذایی است.»
شورای شهر تهران
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران: «به نظر میرسد عملکرد دستاندرکاران ستاد کرونا برای مقابله جوابگو نبوده است و نیازمند تعطیلی کامل دوهفتهای تهران و کلانشهرها هستیم و در غیر این صورت از پس موج سوم برنمیآییم.»
استانداری تهران
انوشیروان محسنیبندپی، استاندار تهران: «با پیشنهاد تعطیلی دوهفتهای تهران موافق هستم. اما این پیشنهاد باید در ستاد ملی مقابله با کرونا تصویب شود.»
دانشگاههای علوم پزشکی کشور
پیام طبری، رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری گفت: «۶۵ نفر از روسای دانشگاههای علوم پزشکی به وزیر بهداشت نامه نوشته و خواستار تعطیلی دوهفتهای کشور شدهاند.»
* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه