برای فصل اول «کتابباز» خواستم به پشت صحنهاش بروم و از آنجا روایتی داشته باشم از چگونگی ساخت برنامه و انتخاب میهمانها و... آنقدر صمیمی و گرم بودند و سوالاتم را بهصداقت جواب میدادند که دلم نمیخواست پشت صحنه را ترک کنم. حرفشان این بود که قصدشان این نیست مردم را کتابخوان کنند. آنها فقط میخواهند یک برنامه سرگرمی بههمراه کتاب بسازند.
محمدرضا رضائیان، تهیهکننده برنامه در گفتوگویی که در فصل اول برنامه با او داشتم، هدفش از ساخت این برنامه را دوست داشتن کتاب عنوان میکرد و میگفت: «چون کتاب را دوست دارم بهسراغ برنامه کتابی رفتم. پدرم سالیان سال است کارمند انتشارات مدرسه است. بارها گفتهام این برنامه را دینی به پدرم میدانم. من دانشآموخته رشته فرهنگ و ارتباطاتم با گرایش سیاستگذاری فرهنگی و این دغدغه من است که برنامه کتابیای بسازم که در آن سرانه مطالعه کم مردم در سرشان کوبیده نشود، آسیبشناسیها به آن معنا پررنگ نباشد و کتاب را از دریچه سرگرمی نگاه کنیم.»
رضائیان تاکید کرد: «ما در برنامهمان نمیخواهیم بگوییم مردم کتاب نمیخوانند، چون برنامههای دیگری هستند که از این موضوع صحبت میکنند، البته نه اینکه نگوییم، شاید در خلال صحبتها از این موارد صحبت کنیم، اما پایه و بنیان برنامه را روی این موضوع نگذاشتهایم؛ چون برنامههای دیگری با این موضوع و هدف ساخته میشود. ولی تا بهحال برنامهای که کتاب را یک عنصر سرگرمکننده ببیند، نداشتیم.»
هدفشان را روی همین موضوع پایهریزی کردند و بخشهای مختلفی که به برنامه اضافه شد، برپایه همین سیاستگذاری بود. شاید هم بهخاطر همین نگاه (برنامهای که کتاب را یک عنصر سرگرمکننده ببیند) بود که پای سلبریتیها هم به برنامه باز شد. خیلیها از همان ابتدای ساخت برنامه، موافق حضور سلبریتیها نبودند و تنها ایراد این برنامه را دعوت از سلبریتیها میدانستند و همچنان معتقدند حضور این افراد باعث میشود بحث کتاب وارد جریان دیگری شود. وقتی با رضائیان این انتقادات را مطرح کردیم، گفت: «ما هم سلبریتی دعوت میکنیم، هم غیر از آنها. هم نویسندهها و اهالی کتاب و هم اهالی رادیو و تلویزیون. طبیعتا یکی از وجوه جذاب برای مردم، شنیدن حرفهایی است که دوست دارند از زبان چهرههای محبوبشان بشنوند. بهعنوان بخش سرگرمکننده طبیعتا ما از این موضوع استفاده کردهایم. اتفاقی هم که اینجا میافتد این است که مردم برای اولینبار برنامهای را در مورد کتاب میبینند که در آن مدیران یا مشاهیر حوزه کتاب نیستند. در این برنامه افرادی که در فیلمها، فضاهای فرهنگی و ورزشی دیدهاند، برای اولینبار درمورد علایق کتابیشان به مردم میگویند. باور کنید ما در یکی از برنامههای فصل پیش چون میهمان برنامه بهصورت درازکش کتاب میخواند، آنقدر بازخورد خوب و مثبت گرفتیم که حد نداشت. یک زمانی که قالب سنگین میشکند، برای مردم جذاب است. ما در طول هفته که پنج شب پخش داریم، با بازخوردهای عجیب و غریبی روبهرو میشویم. مثلا کاراکترهایی میآیند که فکر نمیکنیم برنامه به قول معروف بگیرد، اما براساس دیالوگهایی که گفته میشود، مدل رجوع به کتاب و زیست کتابی برنامه یکدفعه میبینیم بازخوردها چقدر مثبت است. بالای 85 درصد اعلام رضایت داشتهایم. جدیدا هم که در استوری نظرسنجی میگذاریم و متوجه میشویم رضایتها از برنامه زیاد است.»
فارغ از همه نقدها و گفتوشنودها کتابباز چندین فصل ساخته شده و نشان داده که مردم این برنامه را دوست دارند. شاید قبل از کتابباز باورمان نمیشد شاهنامهخوانی میتواند به یک برنامه اضافه شود، اما همین شاهنامهخوانی که در این روزگار از یاد خیلیها رفته، جایش را وسط این برنامه باز کرده است یا اینکه همین قسمت اخیر درمورد مولویشناسی صحبت شد و به گفته سازندگان آنقدر از این بخشها استقبال میشود که باز هم به فکر ساختن این فرم برنامه افتادند.
کتابباز بعد از ساخت 4 فصل، جایگاهش را در بین کتاببازان و عموم مردم پیدا کرده است و مدیران و سازندگان این برنامه باید به نحو احسن از این موقعیت ویژه بهره ببرند. برای همین خواستیم تا سوژه امروز را به این مساله اختصاص دهیم؛ برنامهای که دوستداشتنی است و بودنش در فضای تلویزیون، میتواند فصل جدیدی در برنامهسازی با محتوای کتاب و ترویج کتابخوانی فراهم کند. 24 آبانماه، روز اول هفته کتاب و کتابخوانی را به برنامه «کتابباز» اختصاص دادیم. افراد مختلف در این گزارش باتوجه به حوزه تخصصی خودشان از مواجههشان با این برنامه نوشتند و با ارائه راهکارهایی سعی داشتند از مسائلی بگویند که پیشنهادهای تازهای را دراختیار سازندگان کتابباز بگذارند.
زینب مرتضاییفرد، روزنامهنگار
«کتابباز» برنامهای که هم خوب است و هم خوب نیست
کتاب منتشر میشود و آنقدرها کسی نمیخواند، حالا ما از کتاب مینویسیم، کسی میخواند یا نه؟ راستش خودمان هم نمیدانیم، اما روزنامهنگاران حوزه کتاب اغلبشان از آنهایی هستند که برای عشقشان مینویسند و کاری به این حرفها ندارند. از آنها هستند که به راه بادیه رفتن را هم به از نشستن باطل بدانند. برای همین هم هست که در روزگار کرونا هم میگردند دنبال اتفاقات این حوزه و تلاش میکنند درباره هر آنچه میشود و باید نوشت. (لینک)
میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار
آهای سلبریتی، پاتو اینجا نذار!
در دورهای بهسر میبریم که حوزه عمومی جامعه، سلبریتیها را بهشدت نقد میکند اما سیاستگذاری کلان در مدیریت فرهنگی، با هر دوپینگی سعی دارد آنها را سرپا نگه دارد و نگذارد از تعدادی هوادار که هنوز برای آنها باقی مانده، سلب اعتمادبهنفس شود. واقعا عجیب نیست؟ آیا این وظیفه سیاستگذاران کلان نبود که حتی اگر امروز عموم مردم درباره سلبریتیها چنین نمیگفتند، میآمدند و آنها را آگاه میکردند و نمیگذاشتند که در دامچاله ابتذال بیفتند؟ (لینک)
سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار
خواندن یا چه خواندن؟ مساله این است
پخش پنج سری و تولید بیش از 500 قسمت از هر برنامهای در تلویزیون کار سختی است. خاصه اینکه موضوع آن کتاب و کتابخوانی هم باشد. صحبت از برنامه «کتاب باز» است که از سال 95 و با اجرای امیرحسین صدیق میهمان خانههای مردم شده و هنوز هم بیرون نرفته است. تداوم و ساخت فصلهای بعدی یک برنامه تلویزیونی عموما نشاندهنده موفقیت آن برنامه است و تداوم ساخت و پخش «کتاب باز» از شبکه نسیم موید همین نکته است. (لینک)
ساره گودرزی، خبرنگار حوزه کتاب
عبور قطار کتابباز از ایستگاه جعبهجادویی به خانهها
در میان همه برنامههای سرگرمکننده شبکه نسیم، «کتابباز» در سالهای اخیر توانسته است با ترکیبی متفاوت سررشته موضوع کتاب و کتابخوانی را در میان همه برنامههای تلویزیون به دست بگیرد. این برنامه با رویکرد و محتوایی متفاوت از آنچه تا پیش از آن به بحث کتاب پرداخته شده بود به ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی پرداخت و توانست در مدت زمان کوتاهی جمع زیادی از بینندگان تلویزیون را به خود جذب کند. (لینک)
مرتضی بریری، کارشناس حوزه ارتباطات و فرهنگ
تاملاتی پیرامون حضور سلبریتیها در فرهنگسازی کتابخوانی
سازمان صدا و سیما تا اواخر دهه هفتاد، سلبریتیمحور نبود. بسیاری از بزرگان اندیشه ایران به تلویزیون راه داشتند و در بهترین ساعات به بیان سخن میپرداختند. کتابهای متنوع بسیاری نیز در این برنامهها معرفی میشد. از اوایل دهه هشتاد، سیاست بهرهگیری از سلبریتیها و دادن مرجعیت اجتماعی به آنها شروع شد. (لینک)