کد خبر: 46885

علی جمشیدی:

لزوم بازآرایی استراتژیک در غرب آسیا

صفحه شطرنج خاورمیانه؛ چگونه ایران، قطر و ترکیه می‌توانند توازن متقابل با «بلوک» نوظهور رژیم‌صهیونیستی-سعودی ایجاد کنند

ماهان عابدین، کارشناس و روزنامه‌نگار یادشده توضیح می‌دهد که ایران، ترکیه و قطر می‌توانند جبهه متحدی را برای ایجاد توازن متقابل نسبت به تحولات ژئواستراتژیک در شطرنج خاورمیانه ایجاد کنند.

به گزارش «فرهیختگان»، علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: خبرگزاری اسپوتنیک اخیرا در گفت‌وگویی با یکی از کارشناسان ایرانی-آمریکایی بنیاد جیمزتاون ایالات‌متحده آمریکا، برخی وقایع غرب و جنوب‌غرب آسیا را بررسی کرده و به تحلیل چگونگی برقراری توازن قوا در منطقه پرداخته است. نکته قابل‌توجه مساله این است که توضیحات بیان‌شده در این گفت‌وگو که محوریت آن مواجهه کشورهای منطقه با توافقات صلح صهیونیست‌ها با کشورهای عربی است از زبان کارشناسی بیان می‌شود که خود در یک مرکز تخصصی برای تامین اهداف ایالات‌متحده فعال بوده است. ماهان عابدین، کارشناس و روزنامه‌نگار یادشده در این اظهارنظر توضیح می‌دهد که ایران، ترکیه و قطر می‌توانند جبهه متحدی را برای ایجاد توازن متقابل نسبت به تحولات ژئواستراتژیک در شطرنج خاورمیانه ایجاد کنند. او معتقد است این کشورها می‌توانند به‌عنوان یک مجموعه همگرا در مقابل جبهه‌ای که به‌واسطه توافقات سازش میان رژیم اشغالگر قدس با برخی کشورهای عربی در 15سپتامبر گذشته به وجود آمده است (همان توافقی که تاکنون به امضای کشورهای بحرین و امارات متحده عربی با رژیم‌صهیونیستی رسیده است) صف‌آرایی کرده و به موفقیت دست یابند.

اسپوتنیک در ابتدای این مطلب از زبان خود می‌نویسد وجه مشترک تهران و آنکارا مواجهه شدید و منتقدانه از عملکرد دو پادشاهی خلیج‌فارس یعنی امارات و بحرین است، جایی که آنها معتقدند امارات و بحرین به آرمان فلسطین خیانت کرده و از مردم این کشور روی‌گردان شده‌اند.

اسپوتنیک البته به هشدار جدی و شدید نهادهای نظامی در ایران خطاب به بحرین و امارات هم اشاره می‌کند و برای توصیف موضع ایران می‌نویسد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که شاخه‌ای برجسته و قدرتمند از نیروهای مسلح ایران است، اعلام کرد توافق عادی‌سازی «حماقت تاریخی» است و این درحالی است که وزارت امور خارجه ایران هم این توافق را به‌عنوان یک «خطای استراتژیک» محکوم کرده است. علاوه‌بر این، رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران سرلشکر محمد باقری هم بر این تاکید داشته که سیاست ایران در قبال امارات متحده عربی می‌تواند از بنیاد تغییر کرده و متفاوت شود. همچنین رئیس‌جمهور ایران حسن روحانی ازسوی خود تاکید بر این داشت که ابوظبی و منامه باید مسئول «هرگونه عواقبی» باشند که از توافق‌شان با اسرائیل به وجود می‌آید.» در ادامه این مطلب بخش‌های مهمی از متن گفت‌وگو آمده است.

سوال ابتدایی اسپوتنیک درباره موضع ایران است، اینکه چرا ایران تاثیرات عادی‌سازی روابط بین کشورهای خلیج‌فارس و رژیم‌صهیونیستی را یک تهدید امنیتی می‌داند؟ اسپوتنیک همچنین در سوال خود از چگونگی تاثیرات صلح اعراب با رژیم‌صهیونیستی بر توازن قوا در خاورمیانه می‌پرسد و اینکه آیا ممکن است در طولانی‌مدت بر محور مقاومت تاثیر بگذارد؟

پاسخ این سوال از جانب ماهان عابدین جالب‌توجه است، پاسخی که بیشتر از هر موضوع دیگری بر سیاسی‌بودن این توافق تاکید دارد و اینکه مانند قبل تاییدکننده نیات انتخاباتی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو از حرکت در این مسیر است. توضیحات عابدین در پاسخ به اسپوتنیک را بخوانید: «پیکربندی این به‌اصطلاح توافقات صلح درحال حاضر تهدیدی برای ایران نیست. هر دو کشور امارات و بحرین ذاتا کشورهای کوچک تازه‌تاسیس و بدون عمق استراتژیک در منطقه هستند. همچنین، هیچ‌کدام از این کشورها تاکنون درگیری‌ای با اسرائیل نداشته‌اند. جدای از این، هر دو در بهترین حالت کشورهایی هستند که در حاشیه و بدون تاثیر در منازعه بین اسرائیل و فلسطین قرار داشته‌اند. به‌علاوه، هر دو کشور و به‌خصوص امارات دست‌کم 20سال است که روابط پنهانی و تعاملات تجاری با اسرائیل دارند. پس توافقات به‌اصطلاح صلح فقط آنچه قبلا و دست‌کم به مدت دو دهه بوده را فرمول‌بندی کرده است. به این معنا، توافق بزرگی در کار نبوده است. با این حال و از نقطه‌نظر ایران، دو رخداد احتمالی جای نگرانی دارد.

نخست، اگر این‌دست توافقات بیشتر شود و ازسوی کشورهای عرب بیشتری مثل الجزایر، مراکش یا حتی عربستان‌سعودی مورد استقبال قرار بگیرد تا اینکه فشار بر اسرائیل و پیگیری موضوع استقلال فلسطین به حاشیه رانده شود.

دوم اگر هرکدام از کشورهای خلیج‌فارس با درخواست اسرائیل برای تاسیس پایگاه‌های اطلاعاتی یا نظامی در خاک خود موافقت کنند، طبیعتا باعث نگرانی است.

اما من معتقدم ایران می‌تواند مانع برقراری روابط بین امارات و بحرین با اسرائیل در سطح بسیار جدی بشود. فرماندهان نظامی ایران هم از نیروهای مسلح کشور و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به امارات هشدار داده‌اند که از هرگونه اقدام تحریک‌آمیز دست بکشد. در هر صورت، هیچ تهدید جدی برای «محور مقاومت» در کار نیست زیرا ایران، اسرائیل را به‌وسیله متحدانش در لبنان، سوریه و اراضی فلسطینی محاصره کرده است. اسرائیل برخلاف ایران کشور کوچکی بدون عمق استراتژیک است. درمقابل، ایران هم از جهت جغرافیایی و هم به‌لحاظ ترکیب جمعیتی کشوری بزرگ در منطقه است و می‌تواند هرگونه تهدیدی ازسوی محور اسرائیل و کشورهای خلیج‌فارس را مهار کند.»

سوال دیگر اسپوتنیک مربوط به همکاری‌های ایران و ترکیه است و تعارضاتی چون ماجرای سوریه را مدنظر قرار داده و نسبت اشتراکات را با آن مدنظر می‌گیرد. اسپوتنیک می‌پرسد: «شما در مقاله اخیر خود برای میدل‌ایست‌آی خاطرنشان کردید ایران و ترکیه باید صفوف نزدیک به هم تشکیل دهند تا توازن متقابلی را دربرابر شراکت اسرائیل و کشورهای خلیج فارس ایجاد کنند. آیا منافع مشترک ترک-ایرانی بر تمایزات‌شان تفوق دارد؟ آیا اتحادی بین آنکارا و تهران با وجود اختلافات ایدئولوژیکی یا عضویت ترکیه در ائتلاف ناتو یا ماجراهای دیگر ممکن است؟»

ماهان عابدین به این سوال کمی متفاوت‌تر از خبرهای روزمره پاسخ می‌دهد و می‌گوید: «این درست است که ترکیه و ایران رقبای منطقه‌ای هستند و چیزهای زیادی هست که باعث می‌شود هر دو در سطوح استراتژیک و ایدئولوژیک از هم جدا باشند. برای نمونه، ایران و ترکیه در سوریه نقش‌های متناقضی دارند اما نباید درمورد این اختلافات اغراق‌گویی کرد. گذشته از هر چیز، ایران درگیری با اسلام‌گرایی میانه‌رو سنی ندارد. به‌علاوه، ایران و ترکیه به مدت 200سال است که در صلح بوده‌اند. آخرین درگیری بین ایران و ترکیه یا بین دولت‌های قاجار و امپراتوری عثمانی به سال 1823 بازمی‌گردد.

ارتباطات عظیمی بین ایران و ترکیه در زمینه تجاری، بازرگانی و سطوح بین مردم دو کشور هست. احترام متقابل عمیقی بین دو کشور جریان دارد. بنابراین، عناصری برای یک همکاری نزدیک وجود دارند هرچند هرگز باعث بروز یک ائتلاف رسمی نشده است. نگرانی‌های سیاسی و استراتژیک مانعی برسر راه این ائتلاف بوده‌اند اما یک همکاری بزرگ‌تر یقینا ممکن است به‌خصوص از این جهت که ترکیه به‌تدریج از آمریکا، اتحادیه اروپا و تا اندازه‌ای ناتو دور می‌شود.»

بخش دیگر این مصاحبه به مواضع کشورهای مختلف در مواجهه با توافق سازش اشاره دارد. از آنجایی که کشورهایی چون پاکستان به‌صراحت اعلام کرده‌اند به آرمان فلسطین پایبند هستند و به توافقات صلح و سازش با رژیم صهیونیستی نخواهند پیوست و برخی کشورهای عربی نیز همچنان میان همراهی با ایالات‌متحده یا پایبندی به هم‌عهدی کشورهای عربی در نشست سال 2002 در بیروت متوقف شده‌اند.

سران اتحادیه عرب در نشست سال 2002 با نظر همه اعضا استراتژی خود نسبت به ماجرای فلسطین را اعلام و تاکید کردند هیچ‌یک از اعضا نباید به‌صورت انفرادی درخصوص مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی تصمیم‌گیری کند. در آن طرح سران عرب خواستار تشکیل کشور فلسطینی براساس مرزهای 1967 شده بودند. طرح یادشده همچنین بر حل مساله آوارگان فلسطینی و عقب‌نشینی رژیم‌صهیونیستی از بلندی‌های جولان اشغالی و بخش‌هایی در جنوب لبنان که کماکان تحت اشغال رژیم‌صهیونیستی است، تاکید می‌کند تا در ازای تحقق این موارد، کشورهای عربی هم رژیم اشغالگر ‌صهیونیستی را به رسمیت بشناسند. با توجه به همین امر هم‌اکنون این نظر میان برخی اعراب وجود دارد که عدول از آن توافق موجب فروپاشیدن اتحادیه عرب و بی‌اعتباری تصمیمات آن است، علاوه‌بر اینکه این اقدام می‌تواند اساسا خیانت به مساله فلسطین هم باشد.

سوال اسپوتنیک در این قسمت بدین‌شرح است: «اگر ایران، ترکیه و قطر یک تیم را تشکیل دهند، آیا ممکن است دیگر بازیگران منطقه هم با آنها شریک شوند؟ آیا چین و پاکستان می‌توانند نقشی در این ساختار احتمالی داشته باشند؟»

ماهان عابدین در پاسخ به این سوال از توانمندی تهران و آنکارا در مدیریت تعارضات‌شان سخن می‌گوید و توضیح می‌دهد: «تشکیل تیم، اصطلاح نادرستی در این مورد است. ما درمورد یک ساختار رسمی صحبت نمی‌کنیم به‌خصوص از این جهت که نیازی به چنین چیزی نیست. هر سه کشور به‌صورت کامل با یکدیگر در تعامل هستند و حتی ایران و ترکیه اختلافات‌شان را در سوریه مدیریت می‌کنند چنانکه این موضوع با فرآیند صلح آستانه بین ایران، روسیه و ترکیه ثابت شده است. درمورد دومین بخش از سوال شما، این موضوع ربطی به مداخله خارجی ندارد تا اینکه کشورهایی نظیر پاکستان یا چین به این فرآیند بپیوندند. ایران، قطر و ترکیه منافع عمیقی برای زنده نگه داشتن درخواست فلسطینیان برای استقلال دارند. آنها به‌جهت سیاسی و دلایل ایدئولوژیکی و استراتژیک نمی‌توانند به رژیم‌صهیونیستی اجازه دهند فلسطینی‌ها را به فراموشی بسپارد. من معتقدم اگر آنها بهتر با یکدیگر کار کنند، همکاری آنها در هر سطح ممکنی از دیپلماتیک، سیاسی، اطلاعاتی و نظامی می‌تواند بهتر از پس رژیم‌صهیونیستی و چند کشور عربی به نسبت ضعیف بر‌آید.»

بخش پایانی این مصاحبه به نوع مواجهه آمریکا با محور مقاومت مربوط می‌شود. اسپوتنیک می‌پرسد: «آمریکا فشار را بر حزب‌الله در لبنان افزایش داده و تحریم‌هایی را علیه سوریه و کشورهایی وضع کرده که حضور نظامی در مناطق نفتی این جمهوری عربی داشته باشند. هر دو کشور در محور مقاومت ایران قرار دارند. ممکن است آمریکا از گزینه نظامی استفاده کند اگر که تلاش‌هایش برای تخریب ائتلاف ایران یکی پس از دیگری شکست بخورند؟»

ماهان عابدین می‌گوید: «آمریکا نمی‌تواند حزب‌الله یا دولت سوریه را شکست دهد. این کشور سال‌هاست تلاش خود را در این خصوص کرده و شکست خورده است. درواقع، مداخلات آمریکا فقط باعث شده این دو بازیگر منطقه‌ای قوی‌تر شوند. وضعیت در سوریه پیچیده است و چندین قدرت خارجی اهداف متضاد و تا اندازه‌ای متناقض را دنبال می‌کنند اما ایران دست‌کم به‌لحاظ سیاسی قدرتمندترین نیرو در این عرصه است. ایران اتحاد رسمی با سوریه دارد که تنها ائتلاف رسمی جمهوری اسلامی در حوزه بین‌الملل است و به اوایل دهه 1980 بازمی‌گردد که سوریه در جنگ ایران و عراق طرف ایران را گرفته بود. سناریوهای واقع‌بینانه‌ای وجود ندارند که آمریکا در آن با ایران درگیری نظامی داشته باشد زیرا آمریکا کاملا آگاه از هزینه‌های عظیم چنین درگیری است، جدا از نتایج نامشخصی که می‌تواند در پی داشته باشد.
من معتقدم ایران می‌تواند بر منافع عظیم سیاسی خود سرمایه‌گذاری کند و این کار را در شکلی از ائتلاف‌های محلی قابل اطمینان و افکارعمومی منطقه‌ای همدل انجام دهد و علاوه‌بر این، از ابزارهای دیپلماتیک برای دستیابی به هدف اعلامی خود بهره‌برداری کند یعنی بیرون راندن نیروهای آمریکایی از هر دو کشور عراق و سوریه.»

 

مرتبط ها