به گزارش «فرهیختگان»،پیشکسوت استقلال در دهه 70 طی سالهای اخیر بیشتر در تیمهای شیرازی در زیرگروه لیگ برتر بهعنوان سرمربی به کار پرداخت و حالا در آستانه پیوستن به استقلال قرار گرفته تا بهعنوان دستیار اول محمود فکری انتخاب و معرفی شود. به همین بهانه دقایقی با او همکلام شدیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با وحید رضایی را در ادامه میخوانید.
از حضورتان در استقلال بهعنوان دستیار محمود فکری شروع کنیم. این موضوع چقدر قطعی شده است؟
صحبتهایی با فکری انجام دادیم و به توافق رسیدیم اما چون با تیم مس شهربابک قرارداد سه ساله بستم قرار شد جلسهای را با مدیرعامل باشگاه مس برگزار کنم و سپس ایشان با مدیران استقلال به مذاکره و رایزنی بپردازد تا انشاءالله بتوانم از امروز به تمرینات آبیپوشان اضافه شوم. در هر صورت محمود فکری به من لطف داشت و در تماسی که با او داشتم قرار شد به استقلال اضافه شوم که در این بین مقرر شد تا با باشگاهم صحبت کرده و فورا جواب استقلال و فکری را بدهیم. با این حال به احتمال قوی اگر مشکلی پیش نیاید از امروز به تمرینات این تیم اضافه خواهم شد، هرچند طی چند روز گذشته با فکری و مرفاوی صحبتهایی کردیم. انشاءالله بتوانیم در استقلال مثمرثمر باشیم.
بعید است مس شهربابک از لحاظ اسم و رسم به نساجی برسد چون محمود فکری هم تقریبا به همین شکل از نساجی جدا شد، هرچند در این بین بحث تعهد هم مطرح است.
درست میگویید بالاخره ما هم به این تیم تعهد داریم چون ما سال گذشته این تیم را از زیر صفر در شهربابک بستیم، هرچند این تیم سال گذشته از لیگ دسته دوم در آستانه صعود به لیگ دسته اول قرار داشت که یکسری داستانهای تبانی پیش آمد که متاسفانه کمیته اخلاق و کمیته صیانت به همراه آقای بهاروند بعد از ۲۵ روز رأیی که باید صادر میکردند را صادر نکردند و دلیل آن هم مشخص نشد. در هر صورت تبانی محرز بود. با این حال امسال تمام هموغممان این بود که این تیم را به جایگاه واقعیاش برسانیم، در صورتی که فقط یکی دو سال از تاسیس آن و حضور در لیگ دسته دوم سپری میشود. ما پارسال هم در کورس صعود بودیم که متاسفانه یک سرمربی نام آشنا در لیگ دسته دوم زحمت کشیده و با تبانی حق تیم ما را پایمال کرد و در هفته آخر از صعود محروم شدیم. در این بین تبانی محرز بود و همه چیز مشخص و واضح و حتما آن گلی که به ثمر رسید و کلی هم سروصدا بهپا کرد را دیدید که در هنگام کرنر بازیکنان حریف همه ایستاده بودند.
یک مدت هم در تیمهای شیرازی در لیگهای پایینتر سرمربی بودید.
درست است. تیمی به اسم بهمن شیراز وجود داشت که ابتدا امتیاز این تیم را خونهبهخونه خرید و سپس اعضای همان تیم در قالب تیمی به نام برق جدید شیراز کار را آغاز کردند و بعد از صعود این تیم به لیگ دسته اول مجددا قشقایی امتیاز این باشگاه را خرید. در سالهای اخیر در این چند تیم در لیگهای پایین کار کردهام اما متاسفانه به جایی که باید برسم نرسیدهام اما باز هم به خدا توکل میکنم.
با این حال به یک کادر فنی تمام استقلالی درحال اضافه شدن هستید، هر چند شاید هواداران جدید این تیم کمتر اسم شما را شنیده باشند.
بله، باعث افتخارم است که در خدمت این تیم باشم هرچند من از استقلال دور نبودم و طی این سالها همیشه نتایج تیم محبوبم را پیگیری میکردم. سال ۷۶ همراه با استقلال قهرمان ایران شدیم و یادم میآید به همراه ناصر حجازی خدا بیامرز و امیر قلعهنویی چه تیمی داشتیم و واقعا بهترین تیم ایران بودیم و چه بزرگانی در این تیم در آن سال توپ میزدند.
با محمود فکری هم همبازی بودید؟
خیر، سالی که من به استقلال آمدم محمود فکری در فجر بازی میکرد و در ادامه من به فجر رفتم و فکری به استقلال آمد، اما در این سالها همیشه با هم صحبت کرده و در تعامل بودیم و محمودخان بهخوبی از تفکرات و ذهنیت من در مربیگری آشنایی دارد.
حتما میدانید کارتان از این جهت سخت است که قرار است به جای وحید فاضلی که در نساجی مغز متفکر و همهکاره محمود فکری در تمرینات بود در استقلال اضافه شوید و در چنین نقشی به فکری و تیم کمک کنید.
انشاءالله که بتوانم به این باشگاه کمک کنم هرچند مغز متفکر استقلال خود فکری است و ما هم کنار ایشان و سایر دستیاران میتوانیم به این تیم کمک کنیم. طی این چند روز با فکری صحبت کرده و برنامههای خود را به او ارائه کردم.
از نظر شما بهعنوان یک پیشکسوت استقلال چرا این باشگاه نتوانسته طی این چند سال اخیر نتیجه لازم را بگیرد و همواره ناکام بوده است؟
اگر به گذشته خیلی دور نرویم همین فصل قبل استقلال یکی از تیمهای قوی لیگ برتر بود و حتی تا فینال جام حذفی هم رسید و به نظر من کادرفنی تیم خیلی خوبی ساخته بود، هرچند استخوانبندی این تیم و شاکله آن را استراماچونی ایتالیایی بنا نهاد بود و یک میراث خیلی خوب از خودش بهجا گذاشت و در ادامه که مجیدی آمد هم نتایج خیلی خوبی کسب کرد. فکر میکنم نقطه تاریک همان فینال جامحذفی بود که قبل از آن یک شرایطی بهوجود آمد که خودشانبهخودشان ضربه زدند، در غیر این صورت تراکتور تیمی نبود که بتواند برای استقلال در راه قهرمانی جام حذفی مشکلی بهوجود بیاورد. وقتی یک تیم بعد از قهر سرمربی سه روز تمریناتش را تعطیل کرد و آن مسائل پیش آمد، مشخص بود که تمرکز لازم برای بازی در سطح فینال را ندارد. وقتی تیمی مثل استقلال در یک نیمه سه گل از تراکتور میخورد یعنی در شرایط مسابقه وجود ندارد و دیدید که چطور این تیم در نیمه دوم به یک باره به بازی برگشت و مطمئنا اگر این اتفاقات نمیافتاد استقلال بهراحتی قهرمان جام حذفی میشد.
اگر به گذشتههای دورتر برویم چطور. دلایل ناکامی این چند سال اخیر استقلال را در چه چیزی میبینید؟
این موضوع با ۱۰ دقیقه و یک ربع مصاحبه ریشهیابی نمیشود و ساعتها کار کارشناسی میطلبد. در این خصوص بزرگان استقلال باید دورهم بنشینند و به یک اجماع برسند و به نظرم مثل تیم پرسپولیس همه باید پشت هم باشند تا استقلال هم موفق شود. حتما در این چندسال دیدهاید که چطور در پرسپولیس همه پیشکسوتان و آنهایی که بار فنی بالایی داشتند به این تیم کمک کردند و این شد که امروز این تیم چند سال قهرمان میشود و حالا هم با یحیی گلمحمدی که خودش یک پرسپولیسی بوده به فینال لیگ قهرمانان آسیا راه پیدا میکند. به نظرم استقلالیها هم میتوانند این کار را انجام بدهند و فقط باید به همدلی و اجماع رسید. بهطور مثال الان که محمود فکری بهعنوان سرمربی انتخاب شده همه باید از او حمایت کنند تا این تیم به جایگاه واقعیاش برسد چون تابهحال هم به خاطر اینکه همدلی و وحدت نبوده این اتفاقات افتاده است.
رقابتهای فصل جدید را چطور میبینید؟ با توجه به اینکه بسیاری از تیمهای مطرح مربیان جوان و جویاینام را روی نیمکت خود نشاندهاند، فکر میکنید استقلال امسال بتواند در این جمع حرفی برای گفتن داشته باشد؟
در هر حال استقلال یکسری از مهرههای خود را از دست داده و اولین بحث این است که مهرههای جایگزین بتوانند با این تیم و مهرههای قبلی هماهنگ شوند و همچنین باید در این مجموعه یکدلی و همدلی بهوجود بیاید و اگر کاری که باید انجام شود روی اصول پیش برود و یک سازماندهی و برنامهریزی خوب داشته باشیم شاید دور از دسترس نباشد اگر استقلال در فصل جدید به یک جام دست پیدا کند و این کمترین حق این تیم و هوادارانش است، هرچند به نظر من سال گذشته هم حق این تیم حداقل یک جام بود و به نظرم اگر باشگاه بهتر عمل میکرد حداقل جامحذفی به استقلال میرسید.
درخصوص انتخاب سعید عزیزیان نیز انتقادهای زیادی به فکری شده است که چرا مربی پرسپولیسی به مجموعه اضافه شد. این انتقادها را درست میدانید یا به قول برخیها دوره این صحبتها سپری شده است؟
درخصوص عزیزیان اول باید بگویم او زمانی که بازی میکرد یکی از بهترین گلرهای ایران بود و بعد از آنکه در تمرینات پرسپولیس صدمه دید بعد از مدتها دوباره برگشت و با خود من در فجر همبازی بود. الان فوتبال حرفهای شده و حتی بهزاد غلامپور استقلالی با علی دایی در پرسپولیس کار کرد و بعد از آن دوباره به استقلال بازگشت و الان هم که عزیزیان اضافه شده است. شما وقتی نفر اول را تعیین میکنید باید به همه تصمیماتش احترام بگذارید و همه چیز دیگر دست نفر اول است. فکر میکنم وقتی که فکری میخواست عزیزیان را انتخاب کند همه فکرهایش را کرده بود که این مربی کجا و چطور میتواند به ما کمک کند. مطمئن باشید اگر عزیزیان نمیتوانست به استقلال و فکری کمک کند حتما این سرمربی یک جایگزین دیگر برای عزیزیان داشت اما همانطور که گفتید دوره این صحبتها تمام شده و فوتبال دیگر حرفهای شده و الان دیگر همه به هر شکلی به دنبال موفقیت هستند و به نظر من هر کسی که میتواند در راه موفقیت به باشگاه کمک کند، باید پای کار بیاید.
بهعنوان سوال آخر، همانطور که قبلا هم پرسیدم خیلی از هواداران استقلال در این سالهای اخیر شما را به یاد نمیآورند. یک مقدار از آن دوران که با این تیم قهرمان شدید به خاطره بازی بپردازیم؟
سال ۷۶ یکی از بهترین سالهای فوتبالی استقلال بود چون با قدرت قهرمان ایران شدیم. یادم میآید در همان سال در جام پرچم یا استقلال ترکمنستان نیز شرکت کرده و در آن سال در فینال، زنیت روسیه را در حالی شکست دادیم که همین تیم ۶ بر صفر زسکا مسکو را شکست داده بود و یادم میآید پنالتی آخر ما را خدا بیامرز سرژیک تیموریان و در حالتی نامتعادل به ثمر رساند و با پنالتی او درحالی که بازی به ضربات پنالتی کشیده بود جام قهرمانی را بهدست آوردیم. در این جام واقعا خوب نتیجه گرفتیم و در بین بزرگان فوتبال آسیا و منطقه آسیای میانه مثل تیم زنیت به قهرمانی رسیدیم. در سال ۷۶ یکی از جوانترین بازیکنان استقلال بودم و فکر میکنم سنم از همه کمتر بود. با این حال سال بعد با درخواست پورحیدری به فجرسپاسی شیراز رفتم اما نکته قابل توجه اینکه من قبل از حضور در استقلال در امیدهای راهآهن بازی میکردم اما سال قبلتر از آن پرسپولیسیها از بانک ملی رضایتنامه دائم من را گرفته بودند و من از این موضوع مطلع نبودم و وقتی به استقلال آمدم تا چهار هفته درگیر گرفتن همین رضایتنامه بودم.
* نویسنده:محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار