به گزارش «فرهیختگان»، نصرتالله تاجیک، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی روابط دولت با کشورهای شرقی ازجمله چین و روسیه پرداخت که در ادامه میآید.
تحلیل شما درباره روابط دولت ایران با کشورهای شرقی خصوصا چین و روسیه چیست؟
در سیاست خارجی ایران برای حفظ توازن قوا و نگه داشتن فاصله از قدرتهای تاثیرگذار منطقهای و بینالمللی دو مولفه بسیار تاثیرگذار است که یکی مولفه ژئوپلیتیکی و دیگری مولفه سیاسی است. در مولفه ژئوپلیتیکی پهنه جغرافیایی ایران و اهمیت آن و تاثیر این پهنه روی این وضعیت ژئوپلیتیکی نقش دارد و مولفه سیاسی درحقیقت همان شعار نه شرقی و نه غربی انقلاب است.
این موضوع اگرچه ممکن است در بدو امر یک شعار منفی بهنظر برسد ولی واقعیت امر این است که در بطن نه شرقی، نه غربی یک مطلبی وجود دارد که همان رویکرد مثبت سیاست خارجی ایران است؛ یعنی کار کردن با غرب و شرق.
غربیها موقعیت ژئوپلیتیکی و وزن سیاسی ایران در منطقه را درک میکنند ولی حاضر نیستند مابهازای آن پرداختی داشته باشند، درحالیکه عدم پرداخت مابهازا امر مادی و مالی نیست، بلکه یک عنصر معنوی است.
این دو مولفه را باید بهگونهای دید که از نقش مثبت و سازنده ایران بتوان در حل مشکلات منطقهای و بینالمللی استفاده کرد؛ متاسفانه غربیها باوجود اینکه به وضعیت ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران واقف هستند ولی کمکاری کرده و بهدلایلی حاضر نیستند مابهازای ارتباط با چنین جایگاهی را پرداخت کنند.
اگر به هفت سال اخیر بازگردیم، خواهیم دید آنچه در برجام محقق شد، خواست سیاسی ایران بود که میخواست با جامعه بینالمللی کار کند و اصولا اکنون آن مفهوم سنتی شرق و غرب در سیاست خارجی کشورها وجود ندارد.
مفهوم سنتی غرب و شرق طبق جنگ سرد از بین رفته است
درحالحاضر شرایط بهگونهای شده که هم شرق با شرق، هم غرب با غرب، هم شرق با غرب و هم غرب با شرق باید با هم تعامل سازنده داشته باشند تا هم مشکلات منطقهای و هم مشکلات داخلی و بینالمللی را حل کنند.
بنابراین حالتی که قبلا وجود داشت و بهعنوان شرق و غرب در جنگ سرد شاهد بودیم، درحالحاضر وجود ندارد، بلکه دنیا براساس همکاریهای منطقهای و بینالمللی کشورهایی که تاثیرگذار هستند، جلو میرود.
وقتی به صحنه شطرنج منطقهای نگاه میکنیم، متوجه میشویم که متاسفانه رویکردی که ایران در 10 سال گذشته به جامعه بینالمللی داشته است، از درون برجام بهخوبی درک نشد و به مسائل هستهای فروکاسته شد، درحالیکه برجام بهدنبال این بود که یک الگوی رفتاری جدید در سیاست خارجی باشد و نشان دهد با جامعه بینالمللی تعامل سازنده و مثبت دارد.
تحریمهای ترامپ باعث سرعت دادن به رویکرد رابطه با چین شد
متاسفانه ترامپ تمام زیرساختهای این رویکرد را از بین برد و شرایط را بهگونهای رقم زد که ایران بهدلایل عدیده حتی قبل از اینکه ترامپ چنین شعبدهبازیای راه بیندازد ظرفیت همکاری با شرق را داشت ولی رئیسجمهور آمریکا باعث سرعت دادن به این رویکرد شد؛ بهگونهای که دستاندرکاران سیاست خارجی به این نتیجه رسیدند که ترامپ آن روش سازنده را در پیش نگرفته و حتی روش تخریبی را مدنظر دارد.
ایران برای حل مشکلات داخلی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی درقالب نگاه به شرق حرکت کرد
از سوی دیگر اروپا نیز به وظیفه تاریخی خود عمل نکرده است، بنابراین ایران برای اینکه آن توازن را حفظ کند، تلاش کرد درون برجام جلو برود ولی وقتی ترامپ برجام را از بین برد، ایران به این سمت کشیده شد که بتواند برای حل مشکلات داخلی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی درقالب نگاه به شرق حرکت کند.
البته این باید درنظر گرفته شود که شرق ممکن است کشورهای متعددی بهجز چین و روسیه باشد؛ روسیه قدری وضع متفاوتی دارد، چراکه همسایه و قدرت تاثیرگذار منطقهای و بینالمللی است و چین ظرفیت اقتصادی دنیای آینده است.
تحریمهای اخیر در این راهبردی که بیان کردید چقدر برای مقابله و مواجهه با تحریمهای جدیدی که اعمالشده موثر است؟
بهدلیل اشتباه محاسباتی ترامپ که فکر میکند با تداوم فشار حداکثری میتواند ایران را پای میز مذاکره بیاورد و در عینحال بهدنبال فروپاشی حکومت است، ایران برای اینکه قدرت بازیگری خود را افزایش و زمین مانور خود را گسترش دهد، چارهای ندارد جز اینکه با قدرتهای منطقهای و بینالمللی همکاری نزدیکتری داشته باشد تا بتواند مشکلات داخلی اعم از اقتصادی، روابط منطقهای و بینالمللی را حل و تنظیم کند.
قرارداد 25 ساله با چین را نیز در همین زمینه ارزیابی میکنید؟
چین اگر قدرت برتر کنونی یا آینده نباشد، قطعا یکی از مهمترین قدرتهای تعیینکننده در دهه آینده است. چنین ظرفیتی از لحاظ فناوری و تولید میتواند هم از یکطرف محلی برای فروش نفت یا مصرف انرژی یا یک همکاری نزدیک در زمینه مسائل انرژی با ایران باشد و هم بهدلیل جمعیت و بازار مصرف مورد توجه باشد؛ متقابلا بازار 80 میلیونی مصرف ایران هم میتواند نقطه مشترک برای این همکاری درنظر گرفته شود.
البته این قرارداد 25 ساله بهدلایلی بهخوبی دیده نشده و با حدس و گمانهایی جهتهای خاصی به قرارداد داده شد که درست نیست.
قرارداد همکاری درازمدت با چین منجر به شکلدهی اقتصاد کشورمان میشود
درمجموع معتقدم اینکه قرارداد همکاری درازمدت با یک کشور تاثیرگذار فیالنفسه میتواند به شکلدهی اقتصاد کشورمان کمک کند و در عینحال میتواند ناهنجاریهایی را که در اقتصاد ما وجود دارد، از بین ببرد.
اگر ما ناهنجاریهایی در اقتصاد خود داشته باشیم، طبیعی است که نمیتوانیم همکاری منطقهای یا بینالمللی مخصوصا همکاری دوربرد و درازمدت یا استراتژیک داشته باشیم، بنابراین بهعقیده من این قرارداد فینفسه باعث میشود ناچار شویم بهسمت اصلاح ساختاری حرکت کنیم.
اخبار مرتبط: