به گزارش «فرهیختگان»، تقریبا همه ما از مساله المپیادهای دانشآموزان چیزهایی شنیدهایم. شاید آخرین مرور و یادآوری هم بعد از فوت مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان بود که او هم سالها پیش از برگزیدگان و نفر اول المپیاد ریاضی جهان بود. کمی هم اگر اخبار گذشته را مرور کنیم نام ایران را بین کشورهای صاحبنام و قدرتمند علمی در المپیادها خواهیم دید. با این وجود و بهرغم حضور پررنگ و همیشگی دانشآموزان ایرانی در المپیادها چند سالی است که آن فروغ همیشگی نمایان نیست و جایگاه رفیع علمی دانشآموزان کشور دچار رکود و افت محسوسی شده است. مسالهای که از دانشآموزان تا رهبر انقلاب دغدغهمند و نگران آن هستند و به طرق مختلف نسبت به آن واکنش نشان داده و میدهند. در ادامه به اظهاراتی اشاره میکنیم منتها در راستای تحلیل وضعیت پیشآمده و چرایی این افت نامبارک در المپیادها، مسائل مختلفی از سوی کارشناسان عنوان میشود که هم به نظر آنها و هم بهزعم نگارنده، اصلیترین علت را میتوان در کاهش سطح کیفیت آموزش عمومی در کشور دانست. کاهش کیفیتی که ناشی از سیاستگذاریهای نابخردانه و عجیب سالهای اخیر نظام آموزشی کشور و در راس آن وزارت آموزشوپرورش و دولت است.
وضعیت ایران در المپیادها
براساس آخرین اطلاعات پس از انقلاب (پیش از انقلاب ایران در این رقابتها حضور نداشته است.) دانشآموزان ایرانی با شرکت در برخی شاخههای این مسابقات توانستهاند ۷۴۰ مدال طلا، نقره و برنز تا سال گذشته بهدست آورند. در تشریح دستاوردهای آخرین نوبتهای برگزاری این رقابتها تیم دانشآموزی المپیاد شیمی ایران در سال ۱۳۹۸، با کسب چهار مدال ارزنده، جایگاه ششم جهانی را کسب کردند و در المپیاد جهانی ریاضی در همین سال نیز موفق به کسب 6 مدال ارزشمند شدهاند. کسب چهار مدال در المپیاد جهانی زیستشناسی و شهریورماه امسال نیز دستاورد دیگری از دانشآموزان ایرانی در این مسابقات بود. دانشآموزان ایرانی در آخرین حضور خود در المپیاد جهانی فیزیک در سال ۲۰۱۸ نیز توانستند ۳ مدال نقره و ۲ مدال برنز بهدست آورند. منتها با یک آنالیز وضعیت نتایج به ما نشان میدهد که در چند سال اخیر دانشآموزان ایرانی در دستیابی به رتبههای برتر جهانی دچار افت محسوسی شدهاند. برای مثال تیم ریاضی ایران که سال 2017 مقام پنجمی جهان را کسب کرده بود در سال 2018 با 14 پله سقوط در جایگاه نوزدهمی جهان ایستاد. همینطور تیمهای شیمی، فیزیک و کامپیوتر ما در این سال به ترتیب افت 16، 13 و 5 پلهای را به نسبت سال 2017 تجربه کردهاند. این نتایج نشان میدهد بهرغم وجود ظرفیتهای عالی در کشور جهت حضور در این رقابتها، مجموعهای از عوامل که در ادامه به آنها اشاره میکنیم باعث شده است تا خروجی منطبق با انتظارات و توانمندیها نباشد.
گلایه رهبری از جایگاه کشور در المپیادها
همانطور که گفتیم افت محسوس در المپیادهای بینالمللی مورد گلایه بسیاری از مصلحان و دغدغهمندان بوده است. رهبر معظم انقلاب نیز که بارها و بارها در این زمینه رهنمودها و توصیههایی داشتند، در آخرین فرمایشاتشان در ارتباط تصویری با اجلاسیه سراسری مدیران آموزشی کشور خطاب به مسئولان نظام آموزشی فرمودند: «گاهی اوقات میبینید که یک استعداد برجسته و برتر یک کشور را از یک گذرگاه مهم و خطرناکی عبور میدهد و کارهای بزرگ انجام میگیرد؛ ما هم انصافا احتیاج داریم، استعداد برجسته هم کم نداریم؛ اولا متوسط استعدادهای کشور ما از متوسط جهانی بالاتر است، وانگهی در بین همین مجموعه جوان و نوجوان ما استعدادهای برجسته و درخشان کم نیست؛ اینها را بایستی انشاءاﷲ دنبال بکنید که این هم خوب است. جایگاه کشور در المپیادها هم بایستی پیش برود که حالا ایشان گفتند که مثل گذشته است؛ مثل کدام گذشته؟ چون در این سالهای اخیر خیلی برجسته نبوده؛ اگر چنانچه مثل این سالها باشد، این تعریف نیست؛ اگر مثل سالهای قبل باشد که آن وقت خب هم تعداد مدالها، هم رنگ مدالها خیلی برجستهتر بود، آن البته خوب است.» پیش از این نیز رهبری در دیدار با معلمان در رابطه با وضعیت ایران در المپیادهای بینالمللی فرموده بودند: «جایگاه ایران در المپیادهای جهانی حفظ شود که البته من شنیدم در چند رشته تنزل پیدا کرده است. باید اینها جبران شود، یکی از افتخارات کشور همین بچههای المپیادی هستند که میروند رتبههای بالا را در دنیا کسب میکنند، میآیند؛ نگذارید رتبه اینها تنزل پیدا کند.»
مشکلات مالی و ساختاری گریبانگیر فعالیتهای سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان
الهام یاوری، رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در تحلیل چرایی کسب نتایج نسبتا ضعیف در المپیادهای بینالمللی و نقش سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در این موضوع به «فرهیختگان» گفت: «سازمان پرورش استعدادهای درخشان و باشگاه دانشپژوهان که دو سازمان قوی برای بحث پرورش نخبگان بودند در هم ادغام شدند و تنزل رتبه به مرکز پیدا کردند. مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان، مأمنی برای نخبهپروری در آموزشوپرورش هستند. هر دو سازمان دچار مشکلات جدی بودجهای شدند، کادر انسانی آنها نصف شد، مدیریتهای میانی هم ضعیفتر شد. علاوهبر اینها امسال با این موضوع مواجه شدیم که از سال 93 تاکنون حدود 5 میلیارد تومان از دستمزد اساتید و کادر اجرایی المپیاد پرداخت نشده و این بهشدت نگرانی ایجاد کرد و برخی از دوستان قطع رابطه کردند و برخی نیز انرژی اولیه را نداشتند. مکان فیزیکی هم مکان نامناسبی بود و اثرات روانشناختی منفی در دوره 6 ماهه که دانشآموزان از والدین خود دور میشوند، داشت. ساختار باشگاه هم به شدت تخریب شد. ساختار سازمانی منظور است. این شمای کلی وضعیتی بود که ما گرفتار آن شدیم. دلایل مختلفی هم دارد که غالبا مربوط به فشار مالی و نبود نیروی انسانی بود. خوشبختانه در یک ماه گذشته قدمهای مثبتی برداشته شد. معاونت علمی و تحقیقاتی ریاستجمهوری 5 میلیارد را به سمپاد کمک کردند و درحال تعدیل بدهیهای انباشته شده از قبل هستیم. دکتر حاجی میرزایی ساختمان مناسبی که تناسب با فعالیت المپیاد دارد، به سمپاد دادند و بهسازی ساختمان قبلی نیز انجام میشود. در ساختار باشگاه هم تلاشهایی میکنیم که ساختار سازمانی رفع اشکال شود. اساسنامهای مطابق قانون برای باشگاه نوشته میشود و در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب میشود و با تمام قوا روی این کار میکنیم که متن این اساسنامه منظم و مرتب باشد. امیدواریم با این اقدامات سطح فعالیت باشگاه دانشپژوهان که متولی المپیادهاست به سطح قابل قبولی برگردد و نه تنها بتوانیم به مدالهای رنگین و چشمگیری پیدا کنیم بلکه بقیه فعالیتهای باشگاه بهتر از قبل دنبال شود.»
مهاجرت المپیادیها مثل دانشگاهیهاست، البته کمی آسانتر
یاوری در پاسخ به این سوال که گفته میشود تعداد قابل توجهی از المپیادیها بعد از کسب مدال از ایران مهاجرت میکنند و آیا این واقعیت دارد، گفت: «آموزشوپرورش و نهادهای ذیربط آمار رسمی ندارند اما آمار غیررسمی میگوید تعداد افراد مهاجرتپذیر بین کسانی که المپیادی بودند از کسانی که مثل آنها بودند و در دانشگاههای برتر درس خواندهاند تفاوت زیادی ندارد. مهاجرت نخبگان یک مساله نسبتا عمومی در فارغالتحصیلان دانشگاهی است و المپیادی و غیرالمپیادی ندارد البته برای المپیادیها سفر کردن به دلیل شرایطی که دارند راحتتر است، اما تفاوت معناداری ندارند. دانشآموزان المپیادی و دانشمندی داریم که الان در کشور هستند و در حال حاضر خود باری از دوش کشور برمیدارند و به جامعه خود خدمت میکنند. درباره طرح شهاب هم باید بگویم اجرا میشود و در مرحله جمعآوری اطلاعات هستیم. به مرحله بهرهبرداری از این اطلاعات نرسیده است چون پوشش آن صددرصد نیست. این طرح گسترش مییابد و آمارها جمع آوری میشوند.»
اصلیترین دلیل سیاستگذاریهای غلط در آموزشوپرورش است
احمد نادری، عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی هم در رابطه با اینکه مجلس نسبت به سروسامان دادن به وضعیت المپیادیها چه اقداماتی را در دستور خود دارد به «فرهیختگان» گفت: «بحث المپیادیها مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده و هست و کلیت شرکت در المپیادها و آوردن رتبه توسط دانشآموزان نخبه ایرانی در فضای بینالملل موضوعیت دارد و کسب شأن برای کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی میکند. لذا از این منظر همه باید نسبت به قصه المپیاد و المپیادیها حساس باشیم. منتها اتفاقی که در سالهای اخیر افتاده این است که شاهد کاهش المپیادیها و رتبههای آنها بودیم. به نظر من اصلیترین دلیل این است که سیاستگذاریهای غلط در آموزشوپرورش و بیثباتیهایی که در این حوزه بوده، سبب این شده که المپیادیهای ما افت کنند و درواقع جایگاه قبل را در بحث المپیاد در فضای بینالملل نداشته باشیم که قابلقبول نیست و حتما کمیسیون آموزش و تحقیقات ورود جدی میکند. مجلس تازه شکل گرفته و 6 ماه نشده که سرکار آمده است. موضوعات زیادی داشتیم و داریم که در کمیسیون آموزش و تحقیقات بررسی میکنیم و قطعا به بحث المپیادیها ورود خواهیم کرد کمااینکه مشکل بحث سمپاد هم برطرف شده و مجلس بدان ورود پیدا کرد. انشاءالله سعی میکنیم بحث المپیادیها و جایگاه آنها را به قبل برگردانیم و روزبهروز فضای دانشآموزان ایرانی را بهتر کنیم. با این حال به این مساله باید چندعاملی نگاه کرد؛ قطعا علتهای ساختاری و عاملیتی وجود دارد ولی مهمترین آنها فکر میکنم سیاستگذاریهای غلط و بیثباتیهایی است که در وزارت آموزشوپرورش وجود دارد، این را رقم زده و مدیرانی که در راس کار برای المپیاد آمدند صلاحیت لازم را نداشتند و این سیاستگذاریها کار را به اینجا رسانده است.»
نبود برنامهریزی، مدیریت، اهمیت بالاتر کنکور و... باعث افت ایران در المپیادهای بینالمللی
ابراهیم سحرخیز از معاونان پیشین وزارت آموزشوپرورش در تبیین وضعیت فعلی ایران در المپیادهای بینالمللی به «فرهیختگان» گفت: «در آموزشوپرورش اگر هدف این است دانشآموزان را بهسمت المپیادهای بینالمللی هدایت کنیم ساختاری دیده نشده است. در گذشته مرکزی داشتیم که ویژه المپیادهای ریاضی و مسابقات بینالمللی بود و الان این مرکز با سازمان استعدادهای درخشان یکی شده است. اگر سازمان استعدادهای درخشان یک سازمان ملی شناخته میشود و بخشی تحت عنوان المپیادهای بینالمللی مستقل شود، المپیادهای ملی باید در ساختار آن سازمان دیده شود که فارغ از ساختار آموزشوپرورش محدودیتهای خاص این نهاد را نداشته باشند و در این حوزه وارد شوند و در مدارس آموزشوپرورش بهطور کلی جستوجو کنند. در آموزشوپرورش طرحی را آن زمانی که بودم، تحت عنوان طرح شهاب دنبال میکردیم. این طرح شهاب به نتیجه نرسید و ابتر ماند. طرح شهاب مخفف شناسایی و هدایت استعدادهای برتر بود. وقتی از شهاب صحبت میکنیم باید در کنار آن به عدالت آموزشی هم اشاره داشت. در سمپاد فقط میتوانیم در ریاضی و رشته تجربی کار کنیم. سمپاد فقط در این دو رشته وارد شده درحالی که آنچه به ذهن من میرسید حضرتآقا تاکید داشتند در سایر رشتهها هم باید توجه شود و طرح شهاب با این نگاه بهوجود آمده است. طرح شهاب را ابتر گذاشتیم و به نتیجه نرساندیم. مسئولان در آموزشوپرورش باید عنوان کنند با چه مکانیسمی میخواهند استعدادهای برتر را شناسایی و هدایت کرده و پرورش دهند و بهسمت مسابقات داخلی و بینالمللی سوق دهند. این نکتهای است که خلأ آن اکنون وجود دارد. ما 16 میلیون دانشآموز داریم که بخش کمی در سمپاد هستند. حتی مدارس نمونه دولتی هم تعطیل کردند. وقتی در 16 میلیون دانشآموز که قطعا استعدادهای خوبی وجود دارد، استعدادها را شناسایی نمیکنید و به آن نمیپردازید نتیجه اینطور میشود. ضمنا در گذشته یکسری جشنواره وجود داشت بهنام جشنواره خوارزمی که میتوانست زمینهای برای حضور دانشآموزان در مسابقات بینالمللی باشد. جشنواره خوارزمی ممکن است الان هم برگزار شود ولی بیمایه، خمیر فتیر است. باید هزینه کرد. اگر بخواهید در المپیادها مدال بیاورید، مثل مسابقات ورزشی باید هزینه کرد. باید افراد را در کف میدان شناسایی کنید و به مربیان زبده و خبره بسپارید و برای این نیروها هزینه کنید. برخی مردم در این شرایط اقتصادی بچههای خود را به زور به مدرسه میفرستند. باید اینها را به سمت کلاسهایی هدایت کنند که در یک زمینه خاص فعالند، مثلا در شیمی هزینههای زیادی نیاز است. این دانشآموز باید در کنار درسی که میخواند کلاسهای جبرانی و کتابهای مکملی را مطالعه کند. آزمونهایی که در دنیا برگزار میشود همانند آزمونهای سنگاپور و... داخل کشور بیاید و توسط برخی مدرسان برای این دانشآموزان تدریس شود. این روند پول نیاز دارد. اگر لازم باشد صرفا به دانشآموز اتکا کنید و به چهار خانوادهای که متمول هستند و برای فرزندان خود هزینه میکنند، همه مدارس ما نمیتوانند پیش بروند، آن هم در شرایطی که اولویت خانوادهها کنکور است. خانوادهها میگویند الان کنکور فرزندم مهمتر است و تلاش میکنم در اینجا رشته خوبی قبول شود. نگران هستند تلاقی کنکور با المپیاد دردسرساز شود. ممکن است دانشآموز در المپیاد مدال بیاورد ولی این تکبعدی است و از کنکور باز میماند، درنتیجه اجازه نمیدهند در المپیاد شرکت کنند. چه کسی باید این هدایت را انجام دهد؟ مشاوران و مربیان خوب که جایشان در آموزشوپرورش خالی است. به طرح شهاب برمیگردد که اگر این طرح وظیفه خود را به خوبی انجام دهد باید دانشآموزان را از ابتدایی مهیا کند. این دانشآموزان باید شناسایی شوند، هدایت شوند. لازمه این است که به والدین بگویند این فرزند شما شاید نفر اول کنکور نشود ولی زیست او عالی است و میتواند برای ما در زیستشناسی در دنیا نفر برتر شود. من بزرگترین عامل را در این میدانم که ما در مکانیسمهای هدایت تحصیلی و شناسایی استعدادها و هدایت آنها با ضعف بزرگی در آموزشوپرورش مواجه هستیم. جای مشاوران و مربیان در دورههای مختلف تحصیلی در آموزشوپرورش خالی است. دوره ابتدایی اصلا مشاوره ندارد. این باید اتفاق بیفتد که هم مشاور تحصیلی و هم مشاور تربیتی حضور داشته باشند. اگر این هدایت خوب اتفاق بیفتد بهخصوص در دوره پایه، میتوانیم دانشآموزان را با توجه به استعدادهای آنها هدایت کنیم.»
دولت فقط به خصوصیسازی آموزش فکر میکند نه کیفیت آن پس نتیجه جز این نمیشود
این کارشناس آموزشی ادامه داد: «بحث دیگر این است که با افت پنهان و کلی در آموزشوپرورش مواجه هستیم. شاهد این ادعا این است که در آزمون 2016 یا 2015 پرلز که برگزار شد، اولا بین 45 کشور دنیا رتبه 42 را داشتیم. همین آزمون ما را با کشورهایی همچون سنگاپور و... مقایسه میکند و به نتیجه میرسیم که 35 درصد از دانشآموزان دوره ابتدایی (پایه چهارم) سواد خواندن و نوشتن ندارند. علت این امر چیست؟ علت این است که در دوره ابتدایی ارزشیابی توصیفی گذاشتیم. من با این مخالف نیستم اما معتقدم ارزشیابی توصیفی فقط در سه ساله اول ابتدایی باید اجرا شود و در سه ساله ابتدایی با این روندی که در ایران انجام میشود منجر به پایین آمدن کیفیت آموزشی در کشور میشود. دانشآموزانی را بیسواد به پایههای بالاتر میفرستیم. این هم یکی از علتهاست و میتواند در درازمدت اثر سوئی روی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بگذارد و درواقع افت پیدا و پنهانی را به بدنه نظام آموزشی ما تحمیل کند. باید از اهرمهای انگیزشی استفاده کنیم که در ایران وجود ندارد. جشنواره خوارزمی برگزار میکردیم و قرار بود وزارت علوم نفرات اول این جشنوارهها را بدون کنکور در دانشگاهها پذیرش کند اما زیر تعهدات خود زدند. با فرض بر اینکه مشاور داریم، مدرسه کار خود را انجام میدهد باید از این اهرمهای ترغیبی- تشویقی که ایجاد انگیزه میکند، استفاده کرد. پس معجونی نیاز داریم. باید اصلاح ساختاری صورت گیرد. مضاف بر اینها یک چیزی در سند تحول داریم که قرار بود مدارس را درجهبندی و رقابتی کنیم. مدرسهها باید رقابتی شوند. این رقابت الان فقط بین مدارس خاص دولتی است و این هم بین مدارس تیزهوشان است و بقیه کنار گذاشته میشوند. بطحایی نمونهدولتی را تعطیل کرد به بهانه اینکه با آزمون مخالف هستیم و آب را در آسیاب مدارس غیردولتی ریخت، یعنی اگر چهار بچه هم در آنجا شرایط داشتند محروم شدند. پس رقابتی وجود ندارد. الان رقابت بین تیزهوشان و غیردولتیهاست. نزدیک به 110هزار مدرسه در کشور داریم. از این تعداد فکر نکنم 10هزار مدرسه هم تیزهوشان باشد. یعنی 100هزار مدرسه را رها کردیم و رقابت بین آنها وجود ندارد. برخی مدارس غیردولتی در شهر تهران و کلانشهرها بودجه نجومی میگیرند و از این بودجه هزینه میکنند. چهار نفر در کنکور قبول میشوند، بنرهای فراوان در کوچهها و خیابانها میزنند، کمااینکه غربال میکنند. همانند آقایی که گفته بود سوا کن و جدا کن است. آزمونی برگزار میکنند که غیرقانونی است. یکی از مدارس غیردولتی خاص در تهران آزمون برگزار میکند و در آزمون کسی میتواند شرکت کند که حداقل معدل او 19 باشد، همانند تیزهوشان و نمونهدولتی است و اگر قبول شدید باید 30 میلیون واریز کنید. اگر میخواهید در المپیاد و کنکور شرکت کنید، کلاس داریم و 10میلیون باید بابت آن هزینه کنید. من اگر بتوانم چنین پولی را تامین کنم معلوم است نفر اول کنکور میشوم. به او تکنیکهای آموزش را یاد بدهید، پایینترین استعداد را داشته باشد میتواند به رتبههای برتر دست یابد. مهم این است که بتوانیم موجی در کشور ایجاد کنیم که لایههای پایین و استعدادهای نهفته شناسایی شوند و به بالا برسند و درنهایت در کلانکشور و دانشگاههای خوب کشور راه یابند. این هم طبق فرمایش مقام معظم رهبری است. اگر حمایت رهبری نبود این وزرا مدارس سمپاد را هم تعطیل کرده بودند. اخیرا مغلطهای راه انداختهاند که مانور میدهند در مدارس عادی نفرات برتر نداریم و نفرات برتر برای سمپاد و مدارس غیردولتی است و این نابرابری است. این نابرابری 30 سال است که ادامه دارد. با خدایی صحبت کنید نفرات برتر کنکور در زیرگروههای هنر، تجربی، ریاضی، انسانی با چشم بسته میگویم 70-60 درصد طی 30 سال گذشته برای سمپاد است. برخی مانور میدهند که تیزهوشان را تعطیل کنند و بچهپولدارها یکدست به غیردولتی بروند. از دولت بخواهید مدارس عادی را حمایت کند. امکانات و سرانه و مشاوره و معلمان متخصص بدهد. یک نکته بحث معلم است. مصوبه مجلس در این مورد را اخیرا ببینید که گفته آزمون داخلی هم برگزار نکنید. تمام آموزشیاران نهضت، مربیان پیشدبستانی معلم شوند. حضرتآقا از معلمان باکیفیت صحبت کردند. معلم باکیفیت میتواند دانشآموز را هدایت کند. آموزشوپرورش 197هزار معلم کم دارد و اولویت اول آن کلاس خالی را پر کنند. آموزشوپرورش باید بداند همانطور که معلم نیاز است مشاور هم نیاز است منتها چون الان فشار افکار عمومی این است که کلاسها خالی نماند این را اولویت اول خود قرار میدهد. متاسفانه فکر میکنیم اینها حاشیه هستند، درحالی که از متن هم مهمتر هستند. سند ما میگوید باید تمام دورههای تحصیلی از اول ابتدایی تا پایه دوازدهم مشاوره داشته باشد. در کدام مدرسه مشاوره وجود دارد؟ فقط در کلاس سوم راهنمایی است که برگه هدایت تحصیلی را پر کنند. ناچار است و این یکسال استفاده میشود. هنرستان بدون استادکار اداره نمیشود و استادکار نداریم و به 20هزار استادکار نیاز داریم. زمانی آموزشوپرورش اعلام کرده بود باید 35هزار مشاور استخدام کنیم. اینها پول نیاز دارد و استخدام آنها هزینه برای دولت دارد. دولت نمیخواهد برای آموزشوپرورش سرمایهگذاری کند و دنبال این است که خصوصی واگذار شود و در این تردید مانده و نتیجه همین است که شاهد هستیم.»
* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه