به گزارش «فرهیختگان»، فوتبال ایران بعد از فصل نیمهکارهای که در شرایط کرونا به پایان رساند دستخوش اتفاقات تازهای شد. تغییر ناگهانی قیمت بازیکنان، قوانین عجیب و گاهی جدید و همینطور خیز بلند تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا در کنار بسیاری اتفاقات خوب و بد دیگر. به همه این اتفاقات، حواشی فوتبال را هم باید اضافه کرد که دو چندان شده و بازار این رشته ورزشی را در این روزها به شدت داغ کرد. شاید کارشناسان فوتبال که از آنها در این روزها کمتر استفاده میشود و به قولی تخصصشان روی طاقچه خاک میخورد از همه بهتر بتوانند جواب گرههای فوتبالی را بدهند. برای بررسی مسائل اخیر فوتبال پای صحبتهای یکی از همین بزرگان نشستیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با مجید جلالی را در ادامه میخوانید.
بین تیمهای لیگ برتر شکاف ایجاد شده و بهنظر میرسد فاصله مالی بهوجود آمده باعث شده جدول به دو نیم فقیر و غنی تقسیم شود.
این شکاف به توان مالی برخی باشگاهها مربوط است. 6 تیم از نظر منابع مالی موقعیت ویژه دارند درحالی که دیگر تیمها شرایط متوسط دارند. این شکاف صرفا بهخاطر منابع مالی است و من توان فنی را در این شکاف دخیل نمیبینم. چون همین 6 تیم هستند که برای سهمیه و قهرمانی تلاش میکنند و سایرین برای بقا و یا حداقل رتبه هفتم و هشتم بازی میکنند.
این اختلاف از کیفیت مسابقات نمیکاهد؟
قطعا تاثیر خود را دارد. دلیلش این است که بازیکن جدید در لیگ تولید نمیشود این یک خطر است. میبینید که امسال این مهم بیشتر از سال قبل مشهود بود و اثرات این عدمتولید را در سالهای بعد بیشتر خواهید دید. معنی این عدمتولید محدود شدن بازیکنان باکیفیت است و همین تعداد محدود جذب تیمهای پولدار میشوند. درحالی که تولید جدیدی نداریم چیزی برای سایر تیمها نمیماند. مشکل اصلی از این ناحیه است. قبلا برخی تیمها در حوزه تیمهای پایه و آکادمی فعالتر بودند و میتوانستند حتی با بودجه محدود به شکل خوبی رقابت کنند. در سالهای اخیر ولی از نظر تولید بازیکن ضعیف شدیم و این خطرناک است.
برخی تیمها بهدلیل بودجه محدود در فصلجاری نقلوانتقالات بهدنبال بازیکنان جوان از تیمهای پایه رفتند. این امیدوارکننده نیست؟
اگر این تفکر حاصل یک هدفگذاری استراتژک باشد میتواند امیدوارکننده باشد. منظورم هدفگذاری بلندمدت با یک دیدگاه کاملا تخصصی است. از طرفی نیاز به ثبات در مدیریت و بخش فنی داریم. در فصلی که گذشت از 16 تیم فقط سه تیم مربی خود را در طول فصل حفظ کردند. این یعنی در حوزه فنی اصلا ثبات وجود نداشته است. در حوزه مدیریتی هم تقریبا به همین ترتیب بود. در چنین شرایطی اگر بخواهیم از بازیکنان جوان و بومی استفاده کنیم ریسک زیانآوری است. اگر همین کار به شکل یک دیدگاه بلندمدت و با ثبات شکل بگیرد میتواند اتفاق خوبی باشد. درحالی که بهنظر میرسد بیشتر از سر بیپولی است و در واقع چون راه دیگری ندارند سراغ این کار آمدند. همین باشگاهها اگر بودجه بهتری داشتند وارد بازار نقلوانتقالات شده و سعی میکردند رقابت کنند.
بهنظر شما نباید در این خصوص قوانین اجباری وضع شده تا باعث تولید بازیکنان و استفاده از نیروهای جوان شود؟
البته که همینطور است. بهخاطر دارم حدود 5، 6 سال قبل در سازمان لیگ جلساتی داشتیم و لیستی از قوانین اینچنینی ارائه شد. در نتیجه این قوانین مقرر شد لیست بزرگسالان 18 نفره شود. این قانون خیلی به ورود بازیکنان جوان به لیگ برتر کمک کرد ولی حالا کنار گذاشته شد و متاسفانه کمککننده نیست. سازمان لیگ باید از طریق جلسات کارشناسی قوانینی را طراحی کند که بتواند به چرخه تولید کمک کند. اگر اینطور شود هم اختلاف سطح بین باشگاهها کم میشود و هم قیمت بازیکنان تا این حد بالا نمیرود.
قانون عدمجذب بازیکنان خارجی چقدر باعث این افزایش قیمت شده است؟
بهنظر من اصلا چنین چیزی نیست. مگر کلا چند بازیکن خارجی جذب فوتبال ما میشود؟ از طرفی مگر میتواند برای جذب یک بازیکن خارجی کمتر از 200 هزار دلار هزینه کرد؟ 200 هزار دلار معادل 6 میلیارد تومان است. بنابراین اینطور نیست که ممنوعیت جذب به بالا رفتن قیمت کمک کرده باشد. اگر امکان ورود خارجیها به فوتبال ما وجود داشت، قیمتها بیشتر هم میشد. وقتی در حداقل قیمت موجود شما سه بازیکن 200 هزار دلاری جذب میکنید، سایر بازیکنان هم تحت تاثیر این قیمتها قرار میگیرند. در نتیجه باید قیمتها را به یک تعادل برسانیم. اگر امسال خارجیها میتوانستند بیایند قیمتها از این که هست هم بالاتر میرفت.
بهنظر شما برخی دلالها و یا توافقات پشت پرده نیز در افزایش کاذب قیمت برخی بازیکنان دخیل است؟
بعد از عدمتولید، واسطهگری عامل تاثیرگذاری در قیمت بازیکنان است. واسطهها بین 6 باشگاه با توان مالی بالا رقابت ایجاد میکنند و این رقابت قیمتها را بالا میبرد. قیمتهایی که از طریق رسانهها مطرح شد بین این 6 تیم رد و بدل میشد و سایر تیمها فقط تماشاگر بودند. آنها منتظر بودند ته بازار چیزی بماند تا وارد بازار شوند.
با این تفاسیر با قانون عدمجذب بازیکنان خارجی موافق هستید؟
من محدود کردن را بیشتر از منع کردن میپسندم. درنظر بگیرید بابت جذب خارجیها ما سالهای سال است که غرامت میدهیم. درحالی که عملا کمکی به پیشرفت فوتبال و یا رشد و توسعه کیفی بازیکنانمان نکردیم. چون برخی میگویند این بازیکنان باید در کنار جوانهای ما باشند تا از آنها یادگرفته و پیشرفت کنند. این درحالی است که شما بتوانید بهترین بازیکنان را جذب کنید درحالی که در لیگ ما این اتفاق رخ نمیدهد. از این رو موافق محدودیت هستم و نه ممنوعیت. از طرفی لازم است این قبیل قوانین کارشناسی شود. وقتی میخواهیم چنین قوانینی وضع کنیم باید این 20 دوره لیگ را بازبینی و آسیبشناسی کنیم. عیبها و آسیبها باید رصد شود تا با آگاهی قانونی وضع کنیم که کمک کننده باشد. درحالی که قانون فعلی یک واکنش بود در برابر آن خارجی یا آن گروه خارجیهایی که احساس میکردیم سر ما کلاه گذاشتند. از این رو یک واکنش نشان دادیم. شاید با توجه به اینکه افکار عمومی خیلی تحت تاثیر بود این تصمیم در زمان خود کار بدی بهنظر نرسد اما کارشناسی نبود.
فوتبال ما پتانسیل استفاده از کارشناسان را دارد یا بهدلیل نداشتن متخصص صاحب سبک و نظر از این کار عاجز هستیم؟
فعالیت تخصصی در فوتبال کاری ندارد. حدود 20 سال است لیگ برتر برگزار میشود. لازم است گروهی را مامور جمعآوری آمار و ارقام کرد. افرادی که همه اطلاعات مربیان و بازیکنان خارجی و داخلی را با اعداد و ارقام استخراج کنند. میتوان بهراحتی به جمعبندی خوبی رسید. این را میتوان با مردم در میان گذاشت در این صورت دیگر واسطهها نمیتوانند برای افکار عمومی جوسازی کنند. مسئولان ما جوابی برای این جوسازیها ندارند ولی اگر لیگ 20 سال اخیر را رصد کرده و آسیبشناسی کنیم و با مردم در میان بگذاریم از آن فضاسازیها رها شده و مردم را به انجام کار صحیح متقاعد میکنید. متاسفانه اینطور نیست درحالی که باید واحد پژوهش و تحقیقی در فدراسیون باشد که در طول سال این آسیبها را رصد کند.
اخیرا مربیان جوان با مدرک و بیمدرک وارد لیگ برتر شدند. این تغییر ناگهانی را چطور ارزیابی میکنید؟
این موضوع هم یکی از آن مواردی است که بدون مطالعه ناگهان به آن گرایش پیدا کردیم. این گرایشها حاصل یک دیدگاه تخصصی نیست. موضوع مربیگری فرآیند خاص خود را دارد. یک بازیکن که دوران بازی کردنش تمام میشود بهخودیخود کاراکتر مربیگری دارد. اما اینطور نیست که همه بتوانند مربی شوند باید در کنار این کاراکتر دو فاکتور مهم دیگر را نیز دارا باشد. یکی علوم مربیگری که دایره وسیعی دارد و دوم تجربه است. این دو در کنار شخصیت سه عامل کمککننده است تا فرد مربی خوبی شود. وقتی چنین فردی دو سه سال در ردههای پایه یا بخشهای پایینتر کار کند هم تجربه کسب میکند و هم تست میشود که آیا میتواند این کار را انجام دهد یا نه. وقتی این مراحل را طی نکند بهکارگیری این جوانان بهعنوان سرمربی تیم لیگ برتری یک ریسک بزرگ است. در واقع اینها میگویند ما فلان بازیکن را درقالب مربی به تیممان میآوریم و اگر جواب نداد هفته ششم عوضش میکنیم. درحالی که این افراد سرمایههای فوتبال ما هستند و نباید سوزانده شوند ولی ما خیلی راحت این نیروها را از بین میبریم چراکه اقداماتی که در فوتبال ما انجام میشود هیچ عقبه تخصصی وجود ندارد. به لیگ نگاه میکنند و میبینند هر چیزی اپیدمی شده آن را انجام میدهند. درحالی که مربیگری مراحل خاص خود را دارد و اینطور نیست که هر بازیکنی که فوبتالش تمام شد مربی خوبی باشد.
در بین نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا فقط تیم پرسپولیس راضیکننده عمل کرد. این تیم را چطور دیدید؟
تیم پرسپولیس روند مثبتی را در پیش گرفت و در ادامه این روند درحال رسیدن به موفقیت هستند. آنها مزد ثبات خود را گرفتند. چیزی که از پرسپولیس میبینیم هدایت این تیم با راهکارهای مربیان جوان کشور خودمان است. من افسوس میخورم که چرا تیم استقلال با وجود ظرفیتهایی که داشت به این مرحله نرسید. بازی تیم استقلال مقابل الاهلی نماد ظرفیتی بود که این تیم داشت. ولی استقلال آرامش ندارد. درحالی که پرسپولیس ثبات و آرامش دارد. از این رو بازیکنان در شرایط مطلوب مربی قرار گرفتند و بهسوی موفقیت حرکت میکنند.
* نویسنده: نیلوفر مژدهی، روزنامهنگار