کد خبر: 46168

نگاهی به مستند کلاشینکف‌های آمریکایی

چگونه سکوت در مقابل شبهات جنگ شکسته شد؟

کلاشینکف‌های آمریکایی را می‌توان در زمره آثاری دانست که سازندگانش به‌دنبال پاسخ‌های دقیق به شبهات مطرح‌شده فضای سیاسی و اجتماعی 40سال بعد از وقوع جنگ ایران و عراق هستند.

به گزارش «فرهیختگان»، این روزها مستند «کلاشینکف‌های آمریکایی» کاری از داوود مرادیان در قالب مجموعه‌ای 6 قسمتی از شبکه مستند پخش می‌شود. مستندی که به گفته کارگردان از آرشیوهای کمتر دیده‌شده و یا دیده‌نشده بهره برده است. این مستند تلاشی برای پاسخ به شبهات مختلف جنگ است اما صرفا روایتگر یک‌سری پاسخ‌های کنار هم چیده‌شده نیست و با اتکا به اسناد یا گفت‌وگو با افراد مرتبط با موضوع، ابتدا چرایی و مجرای شبهه را بیان می‌کند و سپس در پی پاسخ آن است. کلاشینکف‌های آمریکایی را می‌توان در زمره آثاری دانست که سازندگانش به‌دنبال پاسخ‌های دقیق به شبهات مطرح‌شده فضای سیاسی و اجتماعی 40سال بعد از وقوع جنگ ایران و عراق هستند. البته خود این ورود، محل سوال است که چرا وضعیت نابسامان و غیرمعقول سیستم حاکم بر اسناد، موسسات و نهادهای مرتبط با تاریخ جنگ باعث بروز چنین واکنشی شده است و چرا زودتر از این، نهادها در پی پاسخ به این شکل از شبهات نبوده‌اند.

ریشه چنین انفعالی، معطوف به نگاه شکلی و فریزشده پاسخ‌دهندگان است که در تمام این سال‌ها تلاش داشته‌اند مبتنی‌بر اسناد داخلی به شبهه‌افکنی‌ها پاسخ دهند. اسناد و آرشیوهای تصویری بسیاری در کتاب‌ها، رسانه‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی دیگر کشورهای مرتبط با جنگ وجود دارد، اما همواره شاهد آن بوده‌ایم که مسائل جنگ ایران تنها با استناد به روایت‌های داخلی بررسی می‌شدند. یکی از مواردی که جزء نقاط‌قوت مستند کلاشینکف‌های آمریکایی است و در قسمت سوم این مستند هم دیده شد، پاسخ به شبهه‌ای بود که ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه وقت مطرح کرد و دلایل اصلی حمله رژیم بعث به ایران را متوجه تحریکاتی دانست که از جانب امام خمینی(ره) صورت گرفته بود. ضمن اینکه تاکید کرده بود در دیداری با صدام که در حاشیه اجلاس سران غیرمتعهد (هاوانای کوبا) صورت گرفته، صدام انگیزه‌ای برای حمله نداشته است و صرفا مباحث دیگری ازجمله گفت‌وگو بر سر جزایر سه‌گانه مطرح شد. اما در این مستند برای پاسخ به ادعای آن زمان یزدی و ادعای متفاوت سال‌های اخیر او، گفت‌وگویی از صلاح عمر علی، سفیر وقت عراق در سازمان ملل به مخاطب ارائه شد.

صلاح در این مصاحبه پرده از گفت‌وگوی خود با صدام برداشت و در این‌باره گفت: «بعد از رفتن یزدی، صدام به من گفت کدام صلح؟ کدام حل مشکل بین ما و ایران؟ این یک فرصت طلایی است. این فرصتی است که شاید در یک قرن یک‌بار پیش بیاید. ایرانی‌ها اهواز را از ما گرفته‌اند، شط‌العرب را گرفته‌اند، به ما تعدی کردند، ما را تهدید کردند، انقلاب‌شان را به ما صادر کرده‌اند و الان! الان وقت و فرصت ماست برای تلافی. اینها فروپاشیده‌اند، ارتشی ندارند، نیروهایشان پراکنده‌اند، بین خودشان درگیرند، کشت و کشتار دارند و این فرصت ماست تا همه حقوق‌مان را یک‌جا بگیریم.»

سویه دومی که کلاشینکف‌های آمریکایی را برایمان مهم می‌کند، تبدیل یک‌سری اطلاعات و اسناد به مستندی قابل درک و فهم برای عموم مخاطبان است. کارگردان تلاش کرده هر آنچه را که نیاز مخاطب است، در سیری دراماتیک تصویر کند و در نقاطی که دیگر اسناد نمی‌تواند روایت را پیش ببرد با افراد مختلف مرتبط داخلی گفت‌وگو کرده یا از آرشیو فیلم سخنرانی افرادی چون جان پرکینز آمریکایی، نویسنده کتاب اعتراف‌های یک جنایتکار اقتصادی استفاده کرده است که در جایی گفته بود: «صدام حسین عضو سازمان اطلاعات ما بود و برای ما آدم می‌کشت.»

در پایان به این مساله باید اشاره کنم که اگر بخواهیم در روایت مسائل مختلف تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس روایت‌کننده اصلی باشیم، نیاز است که آثاری از این‌دست را با تمرکز و برنامه‌ریزی اصولی‌تری تهیه و تولید کنیم، چراکه با تمام تلاش قابل‌تقدیری که از طرف کارگردان برای پژوهش و تولید این مستند شاهد هستیم اما می‌توان دستپاچگی و شاید در برخی مواقع عدم نظم چیدمان برخی اسناد و روایت‌ها را در کلیت کار مشاهده کنیم.

مرتبط ها