به گزارش «فرهیختگان»، مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بین‌الملل و استاد دانشگاه در گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به یادداشت جو بایدن در خبرگزاری CNN و ارائه راه‌حل‌‌های جدید درخصوص دشمنی با ایران ازجمله ایجاد توافق جدید مبتنی‌بر مواضع حقوق بشر، موشکی و منطقه‌ای با ایران، نکاتی را مطرح کرد.
مطهرنیا اظهار داشت: «ابتدا باید بگویم این برداشت که تفاوت چندانی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در برخورد با ایران و در سیاست‌های فراملی ایالات متحده آمریکا وجود دارد، برداشت اشتباهی است که ناشی از تحلیل نادرست از اوضاع ایالات متحده آمریکا از منظر ساخت و بافت سیاسی است.»
این تحلیلگر بین‌الملل و آینده‌پژوه سیاسی تاکید کرد: «این اشتباه نه‌تنها ناشی از عملکرد آمریکایی‌ها و اعلام مواضع آنها بلکه ناشی از نوع تهدید آرزومندانه و دیدگاه‌های عاری از واقعیت‌های سیاسی است.»
اهداف و منافع فراحزبی نقطه اشتراک دموکرات و جمهوری‌خواه
وی با بیان اینکه ایالات متحده آمریکا دارای چندین حزب با دو حزب برتر است که هرکدام از این احزاب در ساختار نظام دموکراتیک برای دستیابی به اهداف ملی آمریکا حرکت می‌کند، تصریح کرد: «قاعدتا آنچه برای آنها بیش از گرایش‌های حزبی اهمیت دارد، اهداف و منافع فراحزبی است.»
مطهرنیا بر همین اساس افزود: «بنابراین 45 رئیس‌جمهور آمریکا در مدت 230 سال گذشته توانسته‌اند آمریکا را به بزرگ‌ترین قدرت جهانی در عصر حاضر در این مدت کم تبدیل کنند.»
این کارشناس مسائل بین‌الملل ادامه داد: «بهتر است این واقعیت را همواره قبول کنیم که با وجود اصطکاک‌های بزرگ درجهت کسب کرسی‌های حکومتی و دولتی در عین حال بدانیم، پیوند معناداری درجهت پیگیری اهداف و منافع ملی وجود دارد.»
آنچه بایدن و ترامپ را جدا می‌کند تاکتیک‌هاست
به گفته وی آنچه بایدن و دموکرات‌ها را از ترامپ و جمهوری‌خواهان جدا می‌سازد تاکتیک‌ها و تکنیک‌هایی است که در حزب دموکرات متفاوت از حزب جمهوری‌خواه براساس پایگاه طبقاتی و اتمسفر گفتمانی ناشی بر این پایگاه طبقاتی از نظر حزبی است.
پایگاه جمهوری‌خواهان گفتمان رادیکال و تسلیحاتی و دموکرات‌ها فضای روشنفکری دارند
مطهرنیا با تاکید بر این نکته که جمهوری‌خواهان اصولا نماینده طبقات اجتماعی هستند که به هر تقدیر نوعی جهت‌گیری تند و رادیکالانه متکی بر راستای تسلیحاتی را دنبال می‌کنند، افزود: «از طرف دیگر ما شاهد دموکرات‌هایی هستیم که به طبقات روشنفکر جامعه تکیه می‌کنند و در عین حال که بر طبقات روشنفکر جامعه تکیه دارند تلاش می‌کنند با تکیه بر ساختار اقتصاد نفتی در پی ایجاد فضای مثبت در مسیر اعمال سیاست‌های خود باشند.»
نتیجه تفاوت و تمایز در پایگاه طبقاتی و پشتیبانی‌های حزبی آمریکا
این کارشناس مسائل بین‌الملل با اشاره به اینکه این تفاوت و تمایز در پایگاه طبقاتی و پشتیبانی‌های حزبی در حوزه منافع اقتصادی تا حدودی می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد فضای متفاوت در تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها باشد، گفت: «البته این تفاوت گاهی در برخی مواقع در ارتباط با استراتژی‌هاست که این نیز بسیار کم و نادر رخ می‌دهد.»
بایدن سیاست‌های اروپا را با آمریکا بیش از زمان ترامپ نسبت به ایران همگرا می‌کند
وی تصریح کرد: «بایدن در عین حال که اهداف ایالات متحده آمریکا را در قالب فشار حداکثری ترامپ دنبال می‌کند، به‌واسطه تاکتیک‌ها و تکنیک‌های همگرایانه در چارچوب روش‌های هوشمندانه متکی بر قدرت هوشمند آمریکا که «جوزف نای» در سال 2006 به‌همراه آرمیتاژ شکل بخشید و اوباما آن را عملیاتی کرد، این توان را بیشتر دارد که بتواند دوسویه این اقیانوس را به‌هم مرتبط و سیاست‌های اروپا را با آمریکا بیش از زمان ترامپ نسبت به ایران همگرا کند.»
مطهرنیا یادآور شد: «بایدن از مذاکره سخن می‌گوید و مذاکره را ارجح بر هرگونه رفتاری درجهت رسیدن به اهداف می‌داند چراکه مذاکره هزینه‌های پایین‌تری دارد اما این مذاکره و بازگشت به آن در ارتباط با ایران را مشروط به شروطی می‌کند.»
این تحلیلگر بین‌الملل و آینده‌پژوه سیاسی در همین زمینه تاکید کرد: «این شروط در سطح تحلیل کلان نه‌تنها شروط خرد ترامپ را دربرمی‌گیرد بلکه بر مسائلی همچون حقوق بشر بیش از ترامپ تکیه می‌کند.»
وی خاطرنشان کرد: «این مساله‌ای است که می‌تواند همگرایی آمریکا و اتحادیه اروپا را بر ضد ایران بیشتر فراهم کند و حمایت‌های چین و روسیه از تهران را کاهش دهد.»
آمدن ترامپ یا بایدن برای ایران چندان متفاوت نیست
مطهرنیا همچنین بیان داشت: «بنابراین ما نمی‌توانیم این معنا را نادیده بگیریم که جمهوری اسلامی و تحلیلگرانی که فکر می‌کنند با آمدن بایدن اوضاع چندان تفاوت می‌کند، راه درستی را در این صحنه می‌پیمایند.»
اخبار مرتبط: