به گزارش «فرهیختگان»، اگر نگوییم ثروتمندترین، مطمئنا خوزستان یکی از چند استان ثروتمند و پربهره کشور است؛ استانی وسیع که بهلحاظ ذخایر نفت و گاز، ذخایر معدنی و طبیعی، دسترسی به دریا، بهلحاظ صنعتی و وجود پالایشگاه، پتروشیمی و نیروگاههای متعدد و صد البته وجود نیروی انسانی از بهره بالایی برخوردار است، ولی متاسفانه مردم این استان همزمان با داشتن این ظرفیتها از مشکلات متعدد زیرساختی و اقتصادی رنج میبرند. خوزستانی که علاوهبر ظرفیت نفتوگاز، میتواند با امکاناتی چون بنادر متعدد و گسترده و همچنین گذرگاههای مرزی با کشور عراق، قطب اقتصادی غرب و جنوبغرب کشور باشد، امروز با چالشهای بسیار دستوپنجه نرم میکند و تقریبا در طول سال متناوبا مشکلاتی از گوشه و کنار این استان به تیتر اول رسانههای کشور تبدیل میشود. یک روز سیل، روز دیگر مساله غیزانیه، یک روز مشکلات روستای ابوالفضل و... البته برخی مشکلات اساسی و مهم این استان سالهاست پابرجاست؛ مثل ماجرای فاضلاب و آب آشامیدنی شهرها و روستاها که معلوم نیست آیا روزی حل میشود یا خیر، یا مشکلی مثل بیکاری و عدم اشتغال که هر از چندگاهی با پدید آمدن چالشی مقطعی مثل مشکلات مجموعه بزرگ هفتتپه یا اعتراضات سال گذشته ماهشهر سر باز میکند و بهعنوان معضلی مهم در سطح کشور و در جلسات مسئولان دولتی طرح میشود، ولی چند روز بعد بهکلی از یادها میرود.
بیراه نیست که بگوییم در سالهای اخیر چالشها و مشکلات مردم این استان با استراتژی غلطی که دولتهای یازدهم و دوازدهم برای اداره کشور داشتند بیشتر هم شده و پس از آنکه ایده مرکزی آنها به شکست انجامید، توزیع نامناسب و غیرمتوازن امکانات در کشور بیشتر خود را نشان داد و وضعیت استان را بدتر از گذشته کرد، آنقدر که حتی اواخر مجلس گذشته داد نمایندگان دوره دهم هم درآمده بود و با اقداماتی مانند نامهنگاریهای مختلف تلاش میکردند سهمی در رساندن مشکلات مردم این استان به گوش دولتمردان داشته باشند. حالا در میانه این چالشها و در ایام کار دولتی که در خوزستان کمتر وجودش دیده میشود، رئیس مجلس پس از جلساتی فشرده با وزرا و لیست کردن چالشها و مشکلات مردم خوزستان راهی این استان شده تا در اولین گام بهصورت میدانی بههمراه نمایندگانی از کمیسیونهای مختلف و البته نمایندگان استان، نظارت میدانی مجلس بر عملکرد دولت را آغاز کند. در این سفر چهارروزه قرار است مهمترین و ضروریترین مشکلات استان مورد بررسی قرار گرفته و با هماهنگی دولت، مجلس و مسئولان استانی چارهای برایشان اندیشیده شود.
بیکاری از ماهشهر تا هفتتپه
«بیکاری در خوزستان به هیچوجه پذیرفته نیست»؛ این جمله را حسن روحانی در جریان سفر به خوزستان در سال 95 گفت و البته در همان سفر تاکید کرد که «ازطریق صندوق توسعه در طول سه سال آینده 550 هزار هکتار از زمینهای خوزستان را آماده کشت خواهیم کرد که 300 هزار موقعیت اشتغال مستقیم و غیرمستقیم را بهوجود خواهد آورد.» ولی حالا و در سال 99 بدون اغراق مهمترین مشکل مردم خوزستان بیکاری است. نرخ بیکاری در خوزستان البته قبل از شیوع بیکاری کرونا، اعدادی بین 14 تا 17 درصد را نشان میدهد و در فصول مختلف باوجود تمام آن ظرفیتهایی که در ابتدای متن گفته شد، همواره در جمع پنج استان اول کشور درخصوص بالاترین نرخ بیکاری قرار داشته، این درحالی است که علاوهبر همین درصد از بیکاری (که البته برخی معتقدند بررسیهای دقیقتر از اعداد بالاتری حکایت دارد) برخی مشکلات و مسائل، درد و رنج خوزستانیها را بیشتر هم کرده است. اشتغال نیروهای غیربومی چه در بالاترین سطوح مدیریتی در مجموعهها و شرکتهای استان مثل اعضای هیاتمدیره مجموعههای مختلف و چه در سطوح میانی و پایین، علتی بر افزایش گلایهها و اعتراضات مردمی در استان است. بهخاطر بیاورید چالشی را که پس از وقایع آبانماه و افزایش ناگهانی نرخ بنزین در این استان و اخص در ماهشهر روی داد؛ در آن واقعه یکی از مهمترین موارد اعتراضی مردم که باعث شده بود خشونت هم چاشنی کارشان شود، غیربومی بودن مدیران و کارشناسان و کارمندانی بود که در مجموعههای سودده و پربازده شهر در حال فعالیت بودند و مردم بومی امکان زیادی برای دستیابی به این سطوح کاری نداشتند. همین وضعیت در آذرماه سال 98 باعث بحرانی شدن وضعیت این منطقه شد و هزینههای مادی و معنوی سنگینی را روی دست کشور گذاشت.
یا در مثالی دیگر میتوان به معضلی که درخصوص مجموعه کشت و صنعت هفتتپه بهوقوع پیوست، اشاره کرد؛ مجموعه عظیمی که روزی بیش از 2500 کارگر دائمی و موقت داشت، ولی با اشتباه بزرگی که در فرآیند خصوصیسازی این مجموعه در سال 94 رخ داد، این صنعت مهم و سودده در استان بهسرعت به قهقرا رفت و کار به آنجا کشید که در سال 97 کارگران که راهی جز اعتراض و اعتصاب نداشتند، به خیابانها آمدند و مطالبات خود را خارج از محدوده کارخانه و بالاتر از اعتراض به مدیران این مجموعه اعلام کردند؛ مشکلی که البته باوجود ورود قوهقضائیه و تلاشهای گسترده نمایندگان مجلس همچنان لاینحل باقیمانده و همه این تلاشها فعلا منجربه پرداخت بخشیاز مطالبات کارگران شده و هنوز امیدی برای آینده ایجاد نشده است. در این خصوص حتما باید به این مساله اشاره کرد که مشکلات اقتصادی امروز باعث شده در شهرهایی چون اهواز، قریب به یکسوم جمعیت به حاشیهنشینی روی آورند و همین مساله هم بهتنهایی باعث پدید آمدن معضلات و آسیبهای اجتماعی گستردهای شود.
آب شرب و فاضلاب از غیزانیه تا اهواز و خرمشهر
باوجود اینکه بزرگترین و پرآبترین رودخانههای کشور در خوزستان جاری هستند، شهرها و روستاهای این استان همچنان با مشکل عدم دسترسی به آب آشامیدنی سالم و بهداشتی مواجهند. شاید برخی در این چالش مهم نام روستاهایی مثل غیزانیه و فقدان آب آشامیدنی برای آنها را بخواهند بهعنوان مهمترین نمونه مطرح کنند، اما باید گفت مشکل تنها غیزانیه یا روستاها و بخشهایی مثل آن نیست، بلکه در خوزستان شهرهای بزرگ و اصلی مانند اهواز و خرمشهر هم با چنین چالشی مواجه هستند و در بسیاری از مناطق یا اساسا دسترسی به آب شرب وجود ندارد یا قطعیهای مکرر و ورود آبهای ناسالم به شبکه آب شرب مردم را به ستوه آورده است.
در این میان البته اعتراض مردم غیزانیه که باعث ایجاد درگیری با نیروهای انتظامی هم شد، مصداق بارزی است که همچنان بهعنوان یک خبر و چالش مهم در سطح رسانههای کشور مطرح است و باوجود وعدههای مختلفی که ازسوی دولت برای آبرسانی به این بخش و روستاهای آن صورت گرفته (مثل وعده 40 روزه برای رساندن آب) همچنان مردم این منطقه در بیآبی بهسر میبرند و در فاصله چندکیلومتری از منابع آبی چون رودخانهها، لبتشنه و بهدنبال دسترسی به آب شرب بهداشتی هستند. در خوزستان و بهخصوص در شهرهایی مثل اهواز، علاوهبر مشکل آب شرب، چالش فاضلاب هم زندگی مردم را دشوار کرده و بر معضلات افزوده است. برای نمونه بهگفته مدیرعامل آبفای اهواز هماکنون از 2300 کیلومتر خطوط فاضلاب شهر اهواز، حدود 1100کیلومتر آن فرسوده است و نیاز به ترمیم و تعویض لوله دارند و با هر بارندگی در چندین نقطه از شهر فرونشست زمین رخ میدهد و فاضلاب سطح شهر را آلوده میکند. این معضل البته در زمان وقوع سیل در فروردین امسال و سال گذشته بسیار شدیدتر از انتظارها نمایان شد. ازسوی دیگر این را هم باید گفت که باوجود اینکه شهر اهواز در سالهای اخیر چندینبرابر گستردهتر شده، شبکه فاضلاب همچنان از همان میزان توسعهیافتگی محدود و قدیمی فراتر نرفته است و عملا بسیاری از نقاط شهر و حاشیه آن فاقد سیستم فاضلاب هستند. در این میان فقدان تصفیهخانههای فاضلاب هم مزیدبرعلت شده و چالش را چندبرابر کرده است.
همه اینها البته درحالی است که حسن روحانی در سفر اسفندماه سال 95 به خوزستان علاوهبر وعده رسیدن آب شرب سالم به مردم اهواز طی یک هفته، گفته بود: «برای آب آشامیدنی خرمشهر و آبادان تلاش پیگیر میشود تا در زمانی کوتاه آنها هم به ثمر نهایی برسد. تامین آب شرب سالم را در کل استان بهسرعت پیگیری خواهیم کرد.»
چالش ریزگردها
به این چند جمله دقت کنید: «منشأ ۸۰ درصد ریزگردهای خوزستان داخلی است، گردوخاک خوزستان به باران خاک تبدیل شده است»؛ اینها اظهارات یک فرد معمولی نیست، بلکه جمعبندی بررسیهایی است که مجید ناصرینژاد، نماینده سالهای اخیر مردم شادگان در مجلس آن را اعلام میکند؛ چالشی که البته با ترسالی یکیدو سال اخیر قدری فروکش کرده، اما همچنان یکی از معضلات مهم خوزستان است و خسارتهای بزرگی به مردم این شهر چه بهلحاظ اقتصادی و چه ازمنظر سلامتی وارد کرده است. برخی مطالعات در سالهای اخیر برآوردهایی نجومی و چندهزار میلیاردی را برای خسارتهای ناشیاز بارش ریزگردها در خوزستان و صرفا برای بخش کشاورزی این استان گزارش میکنند. کارشناسان در این خصوص معتقدند حداقل دو ایراد مهم باعث بروز و تداوم این مشکل مهم مردم خوزستان است؛ اول عدم احیای کانونهای گردوغبار که پیش از این تالابهای بزرگی بودهاند و با بیتدبیریهای وزارتخانههای مختلف خشک شدهاند و دوم رایزنیهای بهتعویق افتاده با عراقیها برای تثبیت شنهای روان در مناطق مختلف این کشور که علت بخشی از چالش بارش گردوغبار در خوزستان هستند.
حاشیه نشینی، روستای ابوالفضل و سوءتدبیری که پایان نمییابد
از مشکلات دیگر مردم خوزستان که البته در بالا هم ذکر شد، توسعه نامتوازن و ناپایدار است، چنانکه مشکلاتی ازجمله حاشیهنشینی امروز در بسیاری از شهرهای این استان دیده میشود. در جریان همین مساله حاشیهنشینی باید به مشکلاتی مانند اتفاقات اخیر در روستای ابوالفضل هم اشاره کرد؛ منطقهای که با یک چالش حقوقی و بیتوجهی به مشکلات مردم کمتربرخوردار حالا درگیر معضل بزرگی شده و پای مسئولان امنیتی هم به منطقه باز شده است. اختلاف میان مردم، بنیاد مستضعفان و مسئولان شهری و استانی و البته سوءاستفادههایی که در این سالها ازسوی برخی فرصتطلبان شده، حالا چالشی بزرگ ایجاد کرده و موضوع سکونت و مالکیت مردم این منطقه بر زمینهایی که بیشتر از 30 سال در آنها ساکن بودهاند را به مسالهای امنیتی و زمینهای برای سوءاستفاده رسانههای بیگانه مبدل کرده است. این اتفاقات هرچند باعث شد دبیر شورای عالی امنیت ملی شخصا عازم این منطقه شود اما بهدلیل پیچیدگی و سوءتدبیری که ازسوی مسئولان استانی و همچنین بنیاد مستضعفان روی داده همچنان برقرار است و باید دید به کدام سو میرود. این چالشها البته صرفا مربوط به این منطقه نیست و با افزایش معضل حاشیهنشینی احتمالا بازهم در مناطق دیگر دیده خواهد شد.
خبر مرتبط: