به گزارش «فرهیختگان»، بوی محرم که میآید، همه بهدنبال این هستند که برای حسین(ع) کاری کنند. از یک ماه قبل از محرم آماده میشوند و زیر لب زمزمه میکنند:
«برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
امامحسینیها، هرجای دنیا که باشند، محرم برایشان جور دیگری است؛ چه در ایران، چه در آمریکا و چه در همین افغانستان و پاکستان که در کنارمان هستند و محرم و امامحسین(ع) برایشان آنقدر ارزشمند است که هرجایی که باشند، در روستا و شهر سعی میکنند این مراسم را پرشور برگزار کنند.
در این گزارش سعی کردیم از آیینهایی بگوییم که هرساله برای محرم در این دو کشور برگزار میشود و مردم هر آنچه دارند را در راه حسین(ع) میگذارند و به گفته خودشان، حسین(ع) برای آنها همیشه سروری کرده و آنها هم سعی میکنند در مراسم عزاداریاش همهجوره حضور داشته باشند. آیینهای سنتی زیاد دارند و همه این آیینها را سالها اجرا کردهاند؛ از پخت نذری تا سیاهپوش کردن همه شهرها و روستاهایشان. با نوشتن این گزارش مدام این شعر محتشم کاشانی در ذهنم تداعی میشد:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین بینفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است
گویا، طلوع میکند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است»
افغانستان و رسمهای سنتی و آیینی
میگوید: «ما برای امامحسین(ع) جان هم میدهیم. آنقدر دوستش داریم که سالها اگر برایش مراسم هم برگزار کنیم و تکتک فرزندانمان را در راهش بدهیم، کم است.»
این حرفهای محمدآقا است؛ پیرمردی 70 ساله که سالها است در شهر بامیان افغانستان زندگی میکند و عشقش امامحسین(ع) و ابوالفضل(ع) است. او را معرفی کردند تا درباره مراسم عزاداری امامحسین(ع) در افغانستان صحبت کند. توسط یکی از پسرانش توانستم با او ارتباط برقرار کنم. با صدای آرامبخشی که داشت، از زمان قدیم تعریف میکرد که در خانهشان هیات داشتند و بچههایش را به صف میکرد تا از عزاداران امامحسین(ع) پذیرایی کنند. این سنت در خانوادهشان همیشه وجود داشته و سالها است که در این راه هستند.
از محمدآقا میپرسم از چه زمانی این هیات را برگزار کرده است و میگوید: «در گذشتههایی که من یادم میآید و بچه بودم، پدرم همیشه در خانهمان، مراسم برگزار میکرد و اهالی روستا در خانهمان جمع میشدند، بعدها حسینیهای زدیم و همه در آن حسینیه جمع میشدیم و مردم با تجمع در حسینیهها و تکایا پای منبر روحانیون مینشستند، سینه میزدند و با گوش دادن به روضه مصیبتهای امامحسین(ع) میگریستند. هنوز آن مراسم را به یاد دارم. پدرم خیلی دوست داشت که من و برادرانم هم در مسیر امامحسین(ع) باشیم. برای همین من هم راه او را ادامه دادم. خیلی سال است که یک حسینیه دارم و در ایام محرم جمع میشویم تا یاد ایشان را زنده نگاه داریم.»از کارهایی که برای این ایام انجام میدهند میپرسم و میگوید: «مراسم عزاداری در افغانستان هم مانند ایران از اول محرم آغاز میشود. خیابانها، کوچهها و دیوارها همه سیاهپوش میشود. پارچههایی که سیاه، سبز و سرخ هستند و شعارهای «یاحسین(ع)»، «یا اباعبدالله»، «یا ثارالله»، «یا عباس» و نیز احادیثی از پیامبراکرم(ص) درمورد شخصیت والای امامحسین(ع) توسط جوانان نوشته میشود. در روستای ما رسم است که از یک هفته مانده به محرم، همهجا سیاهپوش میشود. ما خیلی به عزای امامحسین(ع) اعتقاد داریم و میدانیم که او همیشه ما را نگاه میکند. اصلا همین پسر کوچکم را من از آقا ابوالفضل دارم. اگر نگاه او نبود، الان پسرم زنده نبود. برای همین است که او را بعد از آن، ابوالفضل صدا میکنم.»
محمدآقا برایم تعریف میکند که پسرش مریض میشود و متوسل به حضرتعباس(ع) میشود و شفایش را میگیرد و برای همین اسمش را به ابوالفضل تغییر میدهد و همان پسرش سالها است که در هیات امامحسین(ع) سقایی میکند. او از خیلی از مراسمهایشان میگوید؛ از کارهایی که در این سالها انجام دادهاند و انجام میدهند و به گفته او مراسم در دهه اول محرم در مناطق مختلف افغانستان بهویژه کابل، مزارشریف، بامیان، پروان، میدان وردگ، بغلان، بلخ، هرات، دایکندی و برخی مناطق پشتوننشین که شیعیان افغانستان در آنها زندگی میکنند، چهره دیگری بهخود میگیرد. تقریبا همهجا ذکر مصیبت اهلبیت علیهمالسلام و وقایع عاشورا به گوش میرسد. جوانان و عاشقان امامحسین(ع) در این شبها با تجمع در حسینیهها که اصطلاحا مردم این کشور به آن «تکیهخانه» میگویند، به نوحهسرایی، سینهزنی و زنجیرزنی میپردازند.
شبهاتی که در هیات حل میشود
سابقه عزاداری در محرم به سالها قبل بازمیگردد. برای اینکه از سابقه این مراسم مطلع شویم، بهسراغ شیخجواد صالحی رفتیم که مدیر حوزه علمیه رسالت کابل در افغانستان است و سابقه کار فرهنگی زیادی دارد. وقتی از سابقه این مراسم در ماه محرم در این کشور میپرسم، میگوید: «سابقه عزاداری ماه محرم در جامعه افغانستان بهپهنای وجودی تشیع استمرار داشته و از دیرباز بحث برپایی مجالس عزای ماه محرم بسیار زیاد بوده است، اما این موضوع در مناطق مختلف متفاوت است. امروزه حتی وقتی قلعههای مستحکمی که در روستاها یا شهرهای مختلف افغانستان وجود دارد را مرور میکنیم، بعضا میبینیم که در مناطق شیعهنشین در اندرون اکثر این قلعهها که غالبا برای زندگی متمولان و خانها بوده است، فضایی برای عزاداری آقا امامحسین(ع) اختصاص داشته و معمولا علم حضرت ابوالفضل در گوشهای از این قلعهها دیده میشود.»
صالحی درباره وجود حسینیههای بسیار در شهرهای افغانستان میگوید: «یکی از نکات برازنده که بهخوبی در نقاط مرکزی افغانستان آن را مشاهده میکنیم این است که تکایا و حسینیهها در همهجا بسیار زیاد وجود دارد و حتی گاهی در یک منطقه کوچک نیز چندین تکیه و حسینیه قرار دارد و بعضا هم متعلق به یک قوم یا یک عشیره خاص هستند. مساجد در مناطق پرنفوذ هم این عزاداری را برگزار میکنند، اما تعداد حسینیهها و تکایا بیشتر از مساجد است و شاید دلیلش این باشد که در دوره عبدالرحمانخان، قتلعام شیعهها در دستورکار دولت وقت قرار گرفت که شیعیان را ملزم میکردند از مذهبشان استنکاف کنند و به مذهب اهلسنت روی بیاورند و در مساجد این تغییر مذهب را علنا اعلام کنند. برای همین مردم در مناطق مرکزی به مساجد توجهی نمیکردند و اگر مسجدی هم بود، بهخاطر این پروسه سیاسی دولت در حاشیه قرار میگرفت و تکایا و حسینیهها جای مساجد را گرفتند و استوار به کارشان ادامه دادند. این را هم بگویم که پذیرش بیرقها و شعارهای عاشورا در جامعه افغانستان جایگاه ویژهای دارد؛ در کوی و برزن این بیرقها گذاشته میشود و نیاز جامعه افغانستان به این بیرقها بسیار زیاد است.»
وقتی از اوضاع سیاسی افغانستان و شرایط برگزاری هیاتها در این اوضاع سیاسی میپرسم، میگوید: «تا 40سال قبل بحث عزاداری یک بحث غیرعادی در افغانستان بهحساب میآمد، زیرا کسانی که مخاطب برگزاری این مراسم بودند، همه شیعیان را در دسته افراطیها طبقهبندی میکردند و برای همین حتی در منطقه چندوال کابل عدهای از عزاداران عمدتا مجالسشان را در زیرزمینها برگزار میکردند و بسیار مواظب بودند سربازان و کسانی که در دستگاه حکومتی جای دارند، عزاداری آنها را متوجه نشوند و نسبتبه این مساله حساس نباشند. البته قبل از این دوران هم که دوران اختناق بود و بردن نام اهلبیت(ع) ممنوع بود، مراسم عزاداری بهشیوه و سبک دیگری نمایان بود و بیشتر در فضایی که به آن «حملهخوانی» میگفتند، برگزار میشد و کسانی که به آنها پیشدرآمدان یا منقبتخوان نامیده میشدند داستان رشادتهای امامحسین(ع) و یارانشان در صحرای کربلا را که درقالب صدها بیت شعر درآمده بود، بازگو میکردند. این افراد، چوبدستیای را بهعنوان علم ابوالفضل(ع) در دست میگرفتند و شروع به شعرخوانی میکردند و گاهی هزاران بیت شعر را برای مردم میخواندند.»
از سخنرانیها و روضههایی که در این مراسم ایراد میشود میپرسم و میگوید: «یکی از مسائلی که در عزاداریها بهخوبی نمایان است، همین بحث روضه و سخنرانی است. سخنرانی و روضهخوانی جایگاه ویژهای در فرهنگ تشیع افغانستان دارد. ما علمای بزرگی در افغانستان داریم که سالهای سال خودشان را وقف اهلبیت(ع) و بهخصوص امامحسین(ع) کردهاند. مثلا واعظ مرحوم شهید بلخی که از پیشتازان فضای انقلاب است و در پرتو انقلاب عاشورا توانست شعرهای زیبایی بسراید و فضای انقلاب را در جامعه افغانستان زنده کند، با الهام از انقلاب کربلا، انقلاب افغانستان را تعریف کرد. او جایگاه بخصوصی درمیان افغانستانیها دارد و هماکنون هم بعضی مداحان از اشعارش استفاده میکنند. البته این را هم بگویم که ما منبریهای بسیار توانمندی در افغانستان داریم که از آنها به نیکی یاد میشود؛ کسانی که سنی از آنها گذشته است و مردم، خاطرات بسیار زیادی از فضای منبر آنها در یاد دارند. ببینید، شیعیان افغانستان بسیار به امامحسین(ع) ارادت دارند. اگر پدر و مادرها در اینجا فرزندی داشته باشند، او را در رده میانداری آقا امامحسین(ع) قرار میدهند. در خیلی از مناطق افغانستان وقتی سخنرانی شروع میشود، حدود 25 پیشمنبر وجود دارد. این پیشمنبرها کسانی هستند که خود را آماده میکنند تا بتوانند در آینده بهعنوان جلوداران عزای حسین(ع) جایگاه مناسبی پیدا کنند و روی منبر بنشینند و از حسین(ع) و خانوادهاش بگویند.»از مراسمهای دیگر در افغانستان که میپرسم، میگوید: «فرقه سوفیها در افغانستان جایگاه ویژهای دارند، آنها نیز مانند شیعیان بهموازات عزاداری اهلبیت(ع) در ایام محرم در فضای عزاداری قرار میگیرند، بهطوریکه در منطقه عاشقان و عارفان کابل حدود پنجهزار نفر تجمع میکنند و برای خودشان از قبل نذورات آماده میکنند. وزیر دفاع اسبق افغانستان آقای «وردک» متاثر از فضای عاشورا در مجموعه وزارت دفاع نیز بحث عاشورا و انقلاب کربلا را پشتیبانی میکند و اکنون هم وزارت دفاع نذوراتشان را در کابل با آرم وزارت دفاع اهدا میکند. همچنین پوسترهای بسیار زیبایی طراحی میشود که این پوسترها در مناطق مختلف متفاوت است. خیلی از متمولان که بهنحوی خودشان را شریک این عزاداریها میدانند، نذری میدهند.
سالها است که ما میبینیم در ایام محرم به یکباره شهر کابل فضای محرمی به خودش میگیرد و پرچمهای سیاه و شعارهای عاشورا در همهجای شهر دیده میشود. یکی از نکات مهم فضای عاشورا در افغانستان این است که حتی از دیدگاه اهلسنت هم این مراسم جالب است و آنها هم در این فضا حضور دارند و بهنحوی با اهلبیت امامحسین(ع) همدردی میکنند و خودشان را جزء کاروان امامحسین(ع) میدانند.»سوال آخرم به فضای امروز جامعه افغانستان اختصاص دارد و اینکه چقدر مردم به سخنرانیها اهمیت میدهند و فضای سخنرانیها چگونه است؟ و میگوید: «امروزه نیز تکایا و مداحان با الهام از تجربیات سنتی افغانستان و مداحیهایی که در کشورهای همسایه انجام میشود، تلاش دارند مبنا و روش جدیدی را برای عزاداری ارائه بدهند که طبعا در دامنه تغییرات در فضای مدرنی که الان وجود دارد، این مساله بسیار مهم است. این سالهایی که ما در آن قرار داریم، سالهای حساسی است، برای همین سینهزنیها و شعارها الان متفاوت است و این تفاوت بهخاطر شرایط ویژهای است که وجود دارد. ما میخواهیم جوانها را به حسینیه و تکایا بکشانیم، برای همین باید از ایدههای نو استفاده کنیم؛ مسالهای که برای مداحان و سخنرانان هم اولویت مهمی است و باید آن را در کارشان جدی بگیرند. البته این را هم باید بگویم که در مناطق مرکزی افغانستان باید با شیوه و سیر خاصی این مراسم برگزار شود و مداحان در صحبتهایشان یکسری مسائل را رعایت کنند، چون در آن مناطق اهل سنت زیاد داریم و همین مساله باید موردتوجه قرار بگیرد.»
یک نکته مهم در افغانستان، کنارهم قرار گرفتن شیعه و سنی برای برپایی مراسم عزاداری عاشورای حسینی است. حاجیشاهاسلام یکی از همین سنینشینان افغانستان است و خودش را خادم سوگواران امامحسین(ع) میداند. یکی از چیزهایی که در حرفهایش بسیار تکرار میکند، این است که من خدمتکار مردم هستم. باتوجه به کهولت سنی که دارد، آدم احساس میکند دیگر حوصله حرف زدن در موارد اینچنینی را نداشته باشد، اما وقتی اسم امامحسین(ع) و مردمی میآید که در افغانستان برای او عزاداری میکنند، از صحبت کردن استقبال میکند و پشتسرهم حرفهایش را ادامه میدهد و میگوید: «اهلسنت برای امامحسین(ع) شأن خاصی قائل بوده و ایشان و فرزندانشان برای ما مهم هستند. دوستی در هرات دارم که همیشه میگوید ما در هرات با شیعیان، هیات داریم و خیلی این مراسم را پرشور برگزار میکنیم.»
حرفهایش را با اشاره به نذریای که در روز عاشورا میدهند، ادامه میدهد و میگوید: «ما در این روز با دیگر دوستانمان که آنها هم اهلسنت هستند، نذری میدهیم. این کار را هم با اعتقاد انجام میدهیم. چون امامحسین(ع) برایمان مهم هستند و مطمئنیم که ایشان ما را نگاه میکنند. این هم اعتقاد من است و هم اعتقاد خیلی از اهلسنتی که در افغانستان زندگی میکنند. من سالها است عاشق امامحسین(ع) هستم و با خودم عهد کردهام تا همیشه در کنار امامحسین(ع) بمانم، برای همین خودم را خدمتگزار مردم میدانم. خدای ما و پیامبر ما یکی است، این مساله خیلی مهم است، همین اعتقاد به خدا و پیامبر اسلام نباید باعث شود ما با دوستان شیعهمان دچار تفرقه شویم. ما هم مانند برادران شیعه برای امامحسین(ع) عزاداری میکنیم و ارادت ویژه به ایشان داریم.»
از مراسمهای عزاداری که اهلسنت برگزار میکنند میپرسم و میگوید: «ما هم مثل شیعیان این عزاداریها را برگزار میکنیم، اما یک مراسمی داریم به اسم «علمکشی» که به یاد امامحسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) این کار را انجام میدهیم. نذری دادن در این شبها هم برایمان مهم است، چون ما معتقدیم باید به عزاداران امامحسین(ع) خدمت کرد، برای همین این نذریها را آماده میکنیم و امسال هم قرار است در 10شب این اتفاق بیفتد و میتوانم بگویم با همه وجودم خوشحال هستم که خادم امامحسینم.» نکته مهمی که درخصوص عزاداری افغانستانیها بهخصوص در دوسال گذشته مطرح میشود، تحریکات و تهدیدات داعش در این مراسمها بوده است، اما بهقول کسانی که با آنها صحبت کردم، امسال فضای بهتری برای این مراسم وجود دارد. در کل باید گفت افغانستان برای ما مانند جان است، رفیق و برادر و دوست و همسایه هستیم و امامحسین(ع) جزء جدانشدنی زندگیمان شده است و ذکر یاحسین(ع) از زبانمان نمیافتد، چون ما ملت امامحسینیم.
شاید شبیهترین مردم به ایران در برگزاری مراسم ماه محرم، پاکستانیها باشند. آنها باوجود برخورداری از قومیتها و مذاهب مختلف، برعکس افغانستان مشکلی در برگزاری مراسمها ندارند و درکنار هم با صلح این مراسمها را برپا میکنند. نکته مهم در اجرای مراسم عزاداری امسال پاکستان و اینکه بسیار شبیه ایران هستند، به حرفهای عمرانخان، نخستوزیر پاکستان برمیگردد که در سخنرانی هفته گذشتهاش - باتوجه به شیوع کرونا در پاکستان و اینکه مرگومیر ناشیاز این ویروس در این کشور روبه کاهش است- از شیعیان خواست تا مراسم محرم را با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار کنند و در میان حرفهایش به مردم تاکید کرد که در ایران هم این مراسم با رعایت پروتکلها برگزار میشود و به مانند هرسال نیست.
این صحبتها نشان از این دارد که عزاداری امامحسین(ع) در پاکستان بسیار شبیه به ایران است و در هر محله و کوچهای، یک حسینیه و تکیه برپا شده است.
البته نباید از این نکته بگذریم که در شهر کراچی پاکستان، یک حسینیه به اسم ایرانیان وجود دارد که ایرانیها در این حسینیه حضور پررنگی برای عزاداری ماه محرم دارند. این حسینیه توسط برخی از یزدیهای مقیم پاکستان تاسیس شده و قدمت زیادی دارد و معمولا در روزهای عاشورا و تاسوعا، جمعیت زیادی بهصورت سینهزن و زنجیرزن بهسمت این حسینیه میروند.
میرو پاکستانی است. به ایران هم زیاد رفتوآمد دارد، چون پدرش تاجر است و حالا سنی از او گذشته و باید کمکحال پدر باشد. وقتی موضوع گفتوگو را میگویم، استقبال میکند و میگوید: «من عاشق ایران هستم. البته این عشق از امامحسین(ع) میآید. این حسینیهداشتن و عزاداریها برای محرم، از پدربزرگهایم به ما رسیده است. میتوانم بگویم همیشه با شوق و علاقه حسینیه را برای ماه محرم آماده میکنیم، چون واقعا اگر عزاداری محرم نباشد، انگار یک چیزی گم کردهایم.»
از مراسمهای خاص پاکستان در این روزها میپرسم و میگوید: «میتوانیم بگوییم چندان با ایران فرقی ندارد، چون از قدیمالایام، پاکستانیها با تأسی از مردم ایران عزاداریهای محرم را برگزار میکردند، از همان زمانی که تعزیه در ایران بسیار موردتوجه بود. ما هم از این سنت زیبا در پاکستان استفاده میکردیم. الان هنر تعزیهای که در پاکستان استفاده میشود دقیقا همان چیزی است که در ایران بود. البته میتوان گفت تفاوتهایی هم دارد، اما بالاخره شبیه هم هستند، چون ما این کار را از هنر تعزیه ایران برداشتیم. البته مراسم سنتی خودمان را هم داریم. این مراسم در روستاها متفاوت از شهرها است. در روستاها بیشتر مردم علاقهمند به روضهخوانی هستند و این اتفاق در همه حسینیههایی که در روستاها برپا شده است، میافتد. اما در شهرهای بزرگ مانند کراچی، لاهور، حیدرآباد و غیره سخنرانیهای علمی برگزار میشود و بیشتر سخنرانها و خطبا به زبان اردو سخنرانی میکنند و باتوجه به اوضاع سیاسیای که در آن برهه وجود دارد، موضوع سخنرانیها تغییر میکند. البته یک نکته مهم را باید درنظر بگیریم که اصل واقعه کربلا هرساله توسط سخنرانان برای مردم بیان میشود و این مساله اهمیت زیادی دارد، چون بسیاری از جوانان و نوجوانانی که پای صحبتهای این سخنرانان مینشینند، خیلی برایشان اهمیت دارد که از اصل واقعه کربلا و اتفاقی که برای امامحسین(ع) و یارانشان افتاد، آگاه شوند.»
ذوالجناحی که نماد روشنی است
شیعیان پاکستان و چند فرقه اهلتسنن در این کشور درکنار هم مراسم محرم و عزاداری را برپا میکنند. آنها از دوهفته قبل محرم دستبه کار میشوند تا مراسمی درخور مراسم عزای اباعبدالله برگزار کنند. نکته مهم این مراسم، پایبند بودن به یکسری مراسم آیینی و سنتی است که از قدیم در این کشور اجرا میشد و هنوز هم این پایبندی وجود دارد و مردم این مراسمها را برگزار میکنند.
برای اینکه با این مراسم سنتی آشنا شویم، بهسراغ یکی از حسینیههای شهر کراچی رفتیم که سالهاست توسط یک خانواده شیعه پاکستانی اداره میشود. سلطان محمد 58 ساله است. او از سالها پیش در این حسینیه خدمت میکند و درباره مراسم عزای امامحسین(ع) میگوید: «مراسم زیاد داریم، اما چند مراسم وجود دارد که مردم همیشه آنها را بهخاطر اعتقادی که دارند، برپا میکنند. یکی از این مراسمها، مراسم «ذوالجناح» است که هرسال بهصورت نمادین برگزار میشود و بخش مهمی از مراسم عاشورا در پاکستان است. در راهپیماییای که در روز عاشورا انجام میگیرد، هر دسته از عزاداران ذوالجناحی را بههمراه دارند. مردم اعتقاد زیادی به این مراسم دارند و خصوصا به همین منظور کرهاسبی را که تاکنون برای حملونقل استفاده نشده باشد خریداری میکنند و در جای مخصوصی همانند نوزادی از آن مراقبت میکنند و چون این اسب، منسوب به ذوالجناح است، کسی جرأت سوار شدن بر آن را ندارد. در سال، دو یا سهبار از این حیوان استفاده میشود؛ اولینبار در روز عاشورا حیوان را با پارچههای زیبا و گرانبها آراسته و به نشانه سوگ بهرنگ قرمز درمیآورند. مردم با عقیده به استجابت حاجت بر آن بوسه میزنند و حاجت خود را از ذوالجناح میطلبند. این مراسم برای مرم اهمیت بسیاری دارد. آنها ذوالجناح را نمادی برای روشنی و پیروزی حق بر باطل میدانند.»
او از مراسمهای دیگر در پاکستان هم میگوید؛ مراسمی که در این کشور هم به مانند افغانستان بسیار پررنگ است، «عَلَمکشی» است. سلطانمحمد میگوید: «شیعیان در پاکستان ارادت بسیاری به علم دارند و علم را وسیلهای برای شفاعت خود میدانند و با احترام و ارادت علم را لمس میکنند و بر آن بوسه میزنند. ما خانوادههای زیادی در کراچی داریم که با توسل به امامحسین(ع) حاجتروا شدهاند و صدها علم را برای مراسم محرم آماده کردهاند و به حسینیهها تحویل میدهند تا در مراسم عزاداری محرم استفاده شود. البته این را هم بگویم که ما هم مانند ایران نذری داریم که در قسمتهای مختلف پاکستان، این نذریها فرق میکند. نکته دیگری که در بحث مراسم سنتی پاکستان باید به آن اشاره کنم، راهرفتن روی آتش است. البته این بیشتر در بین مسلمانان هندی که در پاکستان حضور دارند، رواج دارد، اما خب در برخی نقاط پاکستان هم این اتفاق میافتد و مردم با درست کردن آتش، روی آن راه میروند و عزاداری میکنند.»
سلطانمحمد به پارچههای سیاهی که در سراسر شهرها در ایام محرم نصب میشود اشاره میکند و میگوید: «محرم برای ما خیلیخیلی مهم است؛ یعنی برای هر خانواده پاکستانی این مساله اهمیت دارد، برای همین وقتی در ایام محرم، شما وارد هر کوچه و محلهای که بشوید، میتوانید این پارچههای سیاه را ببینید که هرکسی جلوی در خانهاش آویزان کرده است. حتی مثلا در محله خود ما پیرزنی زندگی میکند که نمیتواند راه برود، اما برای این مراسم از دیگران میخواهد جلوی خانهاش را سیاهپوش کنند، چون اعتقاد قلبی به این مراسم داریم که حتما و در هر شرایطی باید برگزار شود. این سیاهپوش شدن شهر تقریبا یک هفته قبل شروع میشود و تقریبا همه با هم و خودجوش این کار را انجام میدهند.»
او از سنت دیگری به اسم «سبیل» یاد میکند و میگوید: «این سنت خیلی قدیمی نیست، اما ابتدا توسط یک نفر انجام شد و حالا تقریبا این کار در همهجا انجام میشود. در هر کوچهای که شما عبور کنید، میتوانید یک جایی را ببینید که ما در پاکستان به آن «سبیل» میگوییم و فکر میکنم در ایران نامش سقاخانه است. در این مکان شربت و آب خنک به یاد لب تشنه امامحسین(ع) و یارانشان برای عزاداران آماده میشود و چندسالی است که مردم نذریهایی را هم که غیر از آب و شربت باشد، در این «سبیل»ها به عزاداران تقدیم میکنند.»
این همه رسم و آیین برای برگزاری یک مراسم در هر کشور نشان از این دارد که همه امامحسینیها میخواهند با یاد و نام حسین(ع) نفس بکشند.
*نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامهنگار