به گزارش «فرهیختگان»، پس از نزدیک به چهار سال شکست در سیاست خارجی، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا برای نخستینبار توانست در یک پرونده بینالمللی نقشآفرینی کند. از همینروست که او ترجیح داده تا توافقی که عصر روز پنجشنبه بین رژیمصهیونیستی و امارات عربی متحده به نتیجه رسیده را «توافقنامهای تاریخی» بخواند. او در پیامی توئیتری نوشت: «یک موفقیت بزرگ. توافقنامهای تاریخی برای صلح میان دو دوست بزرگ ما، اسرائیل [رژیمصهیونیستی] و اماراتعربیمتحده.» ترامپ متن بیانیهای که بهطور مشترک از سوی سه کشور ایالات متحده آمریکا، رژیمصهیونیستی و امارات عربی متحده تهیه شده بود را در صفحه توئیتر خود منتشر کرد. براساس این بیانیه محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی در جریان یک مکالمه تلفنی با رئیسجمهوری ایالاتمتحده مفاد این توافقنامه را امضا کردهاند. این توافق در شرایطی به ثمر رسیده که از چند سال گذشته برخی کشورهای عربی تلاش میکردند به بهانههای مختلف، روابط پنهانی چندین ساله خود با رژیمصهیونیستی را بهصورت علنی به نمایش بگذارند. سفر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی به عمان در اکتبر 2018 (آبان 97) نیز در همین چارچوب قابلارزیابی است. امارات بیپرواتر از برخی کشورهای عربی، در سالهای گذشته میزبان هیاتهای بلندپایه سیاسی، اقتصادی، قضایی و ورزشی صهیونیستی بوده است. شیخنشینهای ابوظبی در توافقنامه صلح نیز بیپرواتر از همسایگان عربیشان عمل کردند ولی آنها نیز تلاش کردهاند تا بهانهای برای این توافق دستوپا کنند. برای محمد بن زاید ولیعهد امارات، این بهانه، توقف الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی بود. او پس از توافق، در حساب توئیتریاش نوشت: «در جریان تماس تلفنی امروز با رئیسجمهوری ایالاتمتحدهآمریکا و نخستوزیر اسرائیل توافق کردیم که اسرائیل طرح انضمام سرزمینهای کرانه باختری را متوقف کند. بهعلاوه امارات و اسرائیل برای همکاری و طرح یک نقشه راه برای برقراری روابط دوجانبه توافق کردند.» کمی بعد نتانیاهو صراحتا گفت که مساله اشغال، صرفا به تعویق افتاده است.
توافق چه میگوید؟
براساس بیانیهای که کاخ سفید منتشر کرده، ترامپ، نتانیاهو و شیخ محمد بن زاید بر سر آن به توافق رسیدند، هیاتهایی از رژیمصهیونیستی و امارات در هفتههای آینده دیدار خواهند کرد تا توافقنامههای دوجانبه در زمینه سرمایهگذاری، گردشگری، پروازهای مستقیم، امنیت، مخابرات، فناوری، انرژی، خدمات بهداشتی، فرهنگی، محیطزیست، ایجاد سفارتخانه و سایر حوزههای دارای منافع متقابل را امضا کنند. این بیانیه حاکی است درنتیجه این پیشرفت دیپلماتیک و به درخواست ترامپ و با حمایت امارات، اسرائیل اعلام حاکمیت بر مناطقی را که در «چشمانداز صلح» رئیسجمهوری آمریکا تشریح شده است، تعلیق خواهد کرد و اکنون تلاشهایش را بر توسعه روابط با سایر کشورهای جهان عرب و اسلام متمرکز خواهد کرد. در بیانیهای که در توئیتر ترامپ نیز منتشر شده، آمده است که «امارات و اسرائیل فورا همکاری در زمینه درمان کرونا و توسعه واکسن آن را گسترش داده و تسریع خواهند کرد.» برپایه این توافق، کانال ۱۲ تلویزیون رژیمصهیونیستی، روز جمعه، در گزارشی از سفر هیات بلندپایه این رژیم در هفته آینده به ابوظبی خبر داد.
پایگاه خبری شبکه «قدس» به نقل از کانال ۱۲ نوشت: «هیاتی اسرائیلی به ریاست مقامی بلندپایه ابتدای هفته آینده به ابوظبی سفر خواهد کرد.» پایگاه خبری شبکه «الجزیره» نیز به نقل از روزنامه «یدیعوت آحارانوت» خبر داد که رئیس دستگاه جاسوسی رژیمصهیونیستی (موساد) نیز «بهزودی» برای رایزنی درخصوص جزئیات توافق صلح میان طرفین به ابوظبی سفر خواهد کرد. توافق امارات و رژیمصهیونیستی تقریبا از سوی تمام کشورهای عربی و غربی مورد حمایت قرار گرفته اما ایران، ترکیه و تمامی گروههای فلسطینی به آن واکنش نشان دادند. گروههای فلسطینی آن را خنجر به آرمان فلسطین خواندند. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان نیز خواستار تشکیل نشست فوقالعاده اتحادیه عرب برای بررسی این موضوع شد.
موساد عنصر اصلی توافق
در هفتههای اخیر پرواز هواپیماهای خصوصی از تلآویو به ابوظبی که اکثر آنها پس از جعل مسیر پرواز به مقصد مصر، به امارات پرواز میکردند، حکایت از یک برنامه مخفیانه بین دو طرف داشت. روزنامه صهیونیستی اسرائیلالیوم در اینباره نوشت که نتانیاهو قبل از عادیسازی روابط، دوبار برای مذاکره با مقامات ابوظبی به صورت سری به امارات سفر کرده بود. این روزنامه صهیونیستی نوشت که این سفر در هر نوبت چندین ساعت به طول انجامیده و در این سفرها رئیس شورای امنیت داخلی این رژیم نتانیاهو را همراهی کرده است. با این حال اما نخستوزیر رژیمصهیونیستی در توئیتی نوشت که با یوسی کوهن، رئیس موساد تماس گرفته و از او به خاطر کمک به تقویت روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) در طول چند سال گذشته بهویژه کمک به امضای توافق با امارات قدردانی کرده است. پایگاه خبری روزنامه تایمز اسرائیل در خبری به نقل از نیویورکتایمز، از نقش برجسته یوسی کوهن، رئیس موساد در برقراری توافق میان امارات و رژیمصهیونیستی خبر داد و نوشت: «یوسی کوهن بارها با همتایان اماراتی، سعودی، قطری، مصری و اردنی خود دیدار کرده بود.» تایمز اسرائیل نوشت: «رئیس آژانس جاسوسی موساد چندینبار بهمنظور میانجیگری برای یک توافق تاریخی در جهت عادیسازی روابط میان امارات و اسرائیل به امارات سفر کرده بود و بنابر گزارشهایی که روز پنجشنبه منتشر شده، مسئول ترتیب دادن این توافق از سوی اسرائیل بوده است.»
عربستان و بحرین در صف
بعد از امارات، منابع آگاه میگویند، بحرین و عربستان هم در آینده نزدیک پا جای پای امارات گذاشته و روابط خود را با رژیمصهیونیستی عادی خواهند کرد. به گزارش ایسنا، به نقل از عربی ۲۱، این منابع گفتند، عادیسازی روابط رسمی میان این دو کشور عربی و رژیم اشغالگر پس از یک مدت کوتاه صورت خواهد گرفت. هدف از این عادیسازی حمایت از ترامپ است که شانسش در انتخابات به شکل چشمگیری کاهش یافته است. آنها گفتند، بقای دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا در قدرت برای تضمین ادامه حکومت محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی مهم است. دولت بحرین روز پنجشنبه توافق عادیسازی روابط بین امارات و رژیمصهیونیستی را تبریک گفته و آن را در چارچوب اقداماتی دانست که فرصتهای دستیابی به صلح را در خاورمیانه بیشتر میکند.
صلح با امارات حاصلی دارد؟
رژیمصهیونیستی سوابق بسیار مهمتری در صلح و ایجاد روابط رسمی با کشورهای عربی دارد. ایجاد روابط سیاسی با مصر مهمترین اتفاق در روابط سیاسی صهیونیستها با جهان عرب بوده است. مصر نخستین کشور عربی بود که پس از شکست در سه جنگ، در سال 1978 موجودیت رژیمصهیونیستی را پذیرفت و با این کشور روابط دیپلماتیک برقرار کرد. عادیسازی روابط تلآویو- قاهره، یک دهه بعد توافق صلح با اردن و سازمان فتح را نیز در پی داشت.
مصر برای امنیت صهیونیستها از چند جهت اهمیت داشت. مصر از سمت جنوب و غرب همسایه زمینی و آبی فلسطین اشغالی بود و از سویی دیگر بهطور تاریخی یک تمدن بزرگ به حساب آمده و طی دهههای 50 تا 80 میلادی نقش رهبری جهان عرب را برعهده داشت. این کشور همچنین پرجمعیتترین کشور جهان عرب بوده و درحال حاضر جمعیت آن به بیش از 100 میلیون نفر رسیده است.
مصر با چنین مشخصاتی سابقه چهار دوره جنگ شدید را با رژیمصهیونیستی داشت. جنگ سال 1948 که بر سر اعلام موجودیت رژیمصهیونیستی درگرفت؛ جنگ سال 1956 که در آن به دنبال حمله بریتانیا و فرانسه به مصر و تصرف کانال سوئز، رژیمصهیونیستی نیز شبهجزیره سینا را برای مدت بسیار کوتاهی برای نخستین بار اشغال کرد؛ جنگ سال 1967 که رژیمصهیونیستی موفق شد برای دومین بار شبهجزیره سینا را اشغال کرده و مواضع خود در آن را تثبیت کند و درنهایت جنگ سال 1973 که مصر در آن به دنبال آزادسازی شبهجزیره سینا بود، اما بهطور کامل به اهدافش نرسید و بخش اعظم این منطقه در اشغال صهیونیستها باقی ماند.
در تمامی 30 سالی که از سال 1948 یعنی تاسیس رژیمصهیونیستی تا سال 1978 سفر انورسادات، رئیسجمهور مصر به تلآویو گذشت، درگیریها و رقابتهای پراکنده میان مصر و رژیمصهیونیستی به صورت فرسایشی ادامه داشت. در سال 1978 مناخیم بگین، نخستوزیر رژیمصهیونیستی و انورسادات دیکتاتور مصر در کمپ دیوید آمریکا زیرنظر واشنگتن پیمان صلح موسوم به «کمپ دیوید» را به امضا رساندند. براساس این پیمان صلح مصر رژیمصهیونیستی را به رسمیت میشناخت و در عوض صحرای سینا را با شرایطی خاص پس میگرفت. با فرارسیدن دهه 90 میلادی صهیونیستها به دو موفقیت دیگر نیز رسیدند. نخست در سال 1993 براساس مذاکرات اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیمصهیونیستی پیمان صلحی تحت همین نام در واشنگتن به امضا رسیده و در سال بعد نیز پیمان صلحی به نام «وادی العربا» بین صهیونیستها و اردن به سرانجام رسید. صهیونیستها از سال 1978 تا 1994 و در طول تنها 16 سال موفق شده بودند با سه گروه عمده از اعراب به صلح برسند. گروه نخست در خود فسلطین مستقر بودند و دو کشور دیگر در سمت غرب(مصر) و شرق(اردن) سرزمین فلسطین اشغالی واقع شده بودند.
صهیونیستها براساس واقعیات ذهنی امنیت خود را برقرار کرده بودند و احتمال میدادند در سالهای بعد نیز سایر کشورهای عربی که تا حدودی روابط پنهانی با تلآویو داشتند، به سمت عادیسازی روابط گام بردارند و بزرگترین بحران این رژیم را مرتفع کنند. سربرآوردن حزبالله در لبنان پس از اشغال جنوب این کشور و پس از آن شکلگیری گروههای مقاومت در غزه، امنیت صهیونیستها را نه توسط دولتهای عربی که از سوی گروههای مقاومت به چالش کشید. کشورهای عربی در اغلب جنگهایشان با این رژیم شکستهای سختی را پذیرا شده و در مقابل پیروزیهایی جزئی بهدست آورده بودند. در برابر این معادله گروههای مقاومت واقعیت جدیدی را به تلآویو تحمیل کردند. فرار صهیونیستها در سال 2000 از جنوب لبنان، تخلیه غزه در سال 2005 ، شکست در جنگ 33 روزه لبنان و همچنین شکستهای پیدرپی در جنگهای 2008، 2012 و 2014 علیه غزه نشان داد پیمانهای صلح با مصر، اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین امنیتی برای صهیونیستها به ارمغان نیاورده و دستاوردهای اندک آن نیز از سوی محور مقاومت تهدید میشود.
رژیمصهیونیستی از مشکلاتی رنج میبرد که حتی حمایت آمریکا، اتحادیه اروپا و طرفهایی مانند روسیه و کشورهایی مانند عربستان و مصر، در رفع آن نقشی ندارند. عمق کم استراتژیک، ترکیب نامتجانس ساکنان و جدیت محور مقاومت در مبارزه با رژیمصهیونیستی، بزرگترین مشکلات تلآویو هستند. چندین دهه است که رژیمصهیونیستی با کشورهای عربی روابط پنهانی دارد و از سویی از طرف این کشورها تهدیدی متوجه این رژیم نشده، اما با این حال، تلآویو در دو دهه گذشته چندین نبرد را در کارنامه داشته که در تمامی آنان از سر ناکامی، حاضر به آتشبس شده است. حداقل در چند دهه گذشته کشورهای عربی که امروز به دنبال عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی هستند، هیچ نقشی در تقابل با این رژیم نداشتهاند. این کشورها از سالها قبل روابط پنهانی با تلآویو را آغاز کرده بودند. مشخص است که تغییر روابط پنهانی کشورهای عربی به روابط رسمی با تلآویو، تاثیری بر تهدیدات علیه رژیمصهیونیستی ندارد و بهطور حتم ایجاد یک ساختمان به نام سفارتخانه رژیمصهیونیستی در امارات، تاثیری بر بحرانهای پیش روی صهیونیستها ندارد.
دستاورد انتخاباتی ترامپ
دونالد ترامپ برای انتخابات 2020 باید کارنامه و دستاوردهای خود در دو عرصه داخلی و خارجی را به رایدهندگان ارائه دهد. او در دوران ریاستجمهوریاش در داخل، «اقتصاد» را اولویت خود قرار داد. وضع تعرفه روی کالاهای تولیدی مهمترین شرکای تجاری آمریکا همانند چین، اتحادیه اروپا، کانادا و مکزیک باعث شد علیرغم گرانی در برخی کالاها، تولیدات این کشور بیشتر شود. بهبود وضعیت اشتغال آمریکا در دوران ترامپ گرچه بیاشکال نبود و خیلی از اقتصاددانها مشاغل ایجادشده را با درآمد کافی نمیدانستند اما با این حال دستاوردی برای رئیسجمهور آمریکا به حساب میآمد. اما بحران کرونا نهتنها دستاوردهای ترامپ را با خود برده آنچه از قبل بوده را نیز نابود کرده است. آمریکا با پنجمیلیونو۱۹۵هزار مبتلا و ۱۶۵ هزارو۹۷۵ نفر کشته، در صدر جدول ابتلا و مرگومیر کرونا در جهان قرار دارد.
برای بزرگی تلفات آمریکا در بحران کرونا میتوان آن را با تلفات این کشور در جنگ جهانی دوم مقایسه کرد. آمریکا در جنگ جهانی دوم 407 هزار نفر کشته داده در حالی که در بحران کرونا تاکنون 165 هزار کشته داده است. این تعداد کشته معادل 40 درصد از تلفات آمریکا در جنگ جهانی دوم است، جنگی که آمریکا در آن به پیروزی رسید. تلفات آمریکا در جنگ 9 ساله ویتنام که از 1965 تا 1973 ادامه داشت، 58هزار نفر بود؛ عددی تقریبا یکسوم تلفات آمریکا در کرونا. این تلفات گسترده و آمار بالای مبتلایان باعث شده است تا 41میلیون آمریکایی از زمان آغاز شیوع کرونا شغل خود را از دست بدهند و آمار بیکاری آمریکا به بیشترین میزان از زمان جنگ جهانی دوم برسد. کاهش قدرت اقتصادی و رفاه در آمریکا مردم این کشور را به بهانههای مختلف به خیابانها کشانده بهگونهای که به گفته منابع معتبر 26میلیون معترض در ماههای اخیر به خیابانهای آمریکا آمدهاند؛ اعتراضاتی که با کشته شدن یک سیاهپوست به دست پلیس آمریکا آغاز شد. مجموع این شرایط تقریبا دستاوردهای ترامپ و حتی کلیت نظام سیاسی آمریکا را با خود برده یا در معرض خطر جدی قرار داده است.
حوزه سیاست خارجی دومین شاخهای است که ترامپ باید در آن نیز دستاوردهای خود را به رایدهندگان ارائه دهد. در این حوزه او جنگهای تجاری متعدد را آغاز کرده که در فقرههای مهم آن به دستاوردی نرسیده است. جنگ تجاری با چین، مذاکرات هستهای با کرهشمالی، فشار حداکثری به ایران و نیز طرح معامله قرن اصلیترین و سرنوشتسازترین پروندههای سیاست خارجی آمریکا از دید رایدهندگان بودهاند که ترامپ آنها را شروع کرده ولی نتوانسته به سرانجام برساند.
جنگ با چین بر سر تعرفهگذاری روی کالاهای دو طرف از سوی واشنگتن آغاز شد اما با وجود امضای توافق میان دو طرف هنوز مفاد آن به اجرا درنیامده و صحبت از بیاعتباری آن است. مذاکرات با کره شمالی نیز از سال 2018 تا سال 2019 با سه دیدار رو در رو ترامپ و رهبر کره شمالی در سنگاپور، ویتنام و مرز دو کره همراه بوده اما برخلاف گفتههای کاخ سفید کره شمالی در طول این مدت حداقل 20 کلاهک هستهای به زرادخانه خود افزوده است. ایران نیز درحالی فشارهایی حداکثری از سوی آمریکا را متحمل شده که همچنان برنامه هستهایاش را توسعه داده و مشغول پیگیری برنامههای موشکی و منطقهای خود است. طرح معامله قرن که برای پایان دادن به درگیری میان رژیمصهیونیستی و جهان عرب طراحی شده و پیگیری آن برعهده «جرد کوشنر» داماد یهودی ترامپ است به دلیل مخالفت قدرتهای جهانی مانند اروپا، روسیه و چین و نیز کشورهای منطقه و مردم فلسطین به ثمر نرسید.
در پس این همه ناکامی، تیم ترامپ جایگزینی طراحی کرده تا روی میز انتخابات 2020 بگذارد. این پرونده رسمی کردن رابطه میان کشورهای عربی و رژیمصهیونیستی است. ترامپ در این پرونده قرار نیست کاری خاصی کند. او تنها روابطی که تا به امروز بهصورت پنهانی وجود داشته را میخواهد رسمی کند. عادیسازی روابط رژیمصهیونیستی ازسوی کشورهای عربی، در گام نخست بیشترین منفعت را نصیب دونالد ترامپ در جریان انتخابات ریاستجمهوری 2020 خواهد کرد. این دستاورد به اندازهای قابلاهمیت بوده که حتی جو بایدن رقیب انتخاباتی ترامپ نیز از آن تمجید کرده است. پس از ترامپ، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی که در هفتههای اخیر تحت شدیدترین فشارها ازسوی معترضان خیابانی و برخی سیاسیون بود، از این عادیسازیها بهره خواهد برد. در کشورهای عربی هم رسما یک حامی منطقهای برای خودشان پیدا خواهند کرد.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار