به گزارش «فرهیختگان»، مسعود فروغی، سردبیر در سرمقاله امروز «فرهیختگان» نوشت: پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان شنبهشب در یک برنامه زنده تلویزیونی چند نهاد نظامی، چند نهاد حاکمیتی و چند چهره سیاسی مهم از جناحهای سیاسی را متهم به استفاده غیرقانونی از املاک بنیاد کرد؛ برخی تغییرات کاربری عجیب مثل استخر بزرگ در کاخ مرمر، زمین مدرسه خصوصی که بهرهبردارش اجاره قدیمی میدهد، دفتر کار 200 میلیاردی برای رئیسجمهور سابق، زمین بزرگی در منطقه گرانقیمت در اختیار نیروهای مسلح با ذکر نام سپاه و نیروی دریایی ارتش و... از جمله آنهاست. باوجود گذشت تنها چند ساعت از این اظهارات صریح، واکنشها در فضای اجتماعی نسبتبه برنامه نگاه یک با حضور فتاح گسترده شد، البته این حجم از واکنش مساله عجیبی نیست، اما برای فهم بهتر میزان دربرگیری این خبر کافی است تا به حاشیهرفتن خبر گشایش اقتصادی روحانی و ادعاهای برخی رسانههای خارجی مبنیبر مذاکره ایران و آمریکا دقت کنیم. باوجود این، باید چند نکته مهم درباره این انتحار سیاسی فتاح را مرور کنیم:
اولین مساله به جزئیات اظهارات فتاح برمیگردد؛ خبری که رئیس بنیاد مستضعفان داد، فارغ از اهداف سیاسی علامت سوال بزرگی روی نامهایی قرار داد که فتاح با دقت کنار هم چیده بود. احتمالا هرکدام از این نامها توضیحاتی برای اظهارات فتاح دارند. چند نمونه از توضیحات افراد در همان ساعات اولیه رها شدن این بمب خبری بیرون آمد، اما از الان میتوان حدس زد که این توضیحات ازنظر اجتماعی فایده نخواهد داشت و یک لکه سیاه بزرگ در کارنامه آنها ثبت شد.
اینکه مدرسه خصوصی آقای حدادعادل در زمین اجارهای بنیاد مستضعفان اداره میشود آن هم با مبلغی که با قیمت روز فاصله دارد یا اینکه سپاه زمینی خوب در منطقه گران تهران را به بنیاد پس نمیدهد یا دریافت پنج میلیارد تومان توسط خانمها مولاوردی و ابتکار از بنیاد مستضعفان باوجود استفاده از ملک این نهاد آنهم تحتعنوان موهوم مرکز مطالعات و تحقیقات زنان و... قابلتوجیه نیست. چه توجیهی میتواند اداره مدرسه خصوصی در ملک بنیاد مستضعفان را قابلپذیرش کند؟ خب چرا این امکان برای دیگر افراد مهیا نبوده؟ یا ساختن استخر در طبقه دوم یک ساختمان تاریخی که دیگر حیثیت عدالت و عقل و تدبیر را با هم برده. از طرفی سوالی که اکنون ذهن افکار عمومی را درگیر کرده، این است که این اسامی مشتی نمونه خروار بود؟ اگر چنین است کاش اسامی کامل تمام املاک بنیاد مستضعفان که در اختیار افراد یا نهادها و ارگانهای مختلف است منتشر شود. به کسانی که احتمالا از نظر سیاسی نگران این نامها هستند، پیشنهاد میکنم ساعاتی فارغ از این دغدغه سیاسی به این فکر کنند که چرا باید اموال مستضعفان در یک فرآیند مبهم در اختیار برخی خواص قرار بگیرد؟ زمین آنهم در بهترین و گرانترین جاهای تهران ارزشی ناگفتنی دارد، چه توجیهی میتواند شوک استفاده ارزان (شاید هم رایگان) این نامها (برای دانستن همه نامها به جزئیات اظهارات پرویز فتاح در برنامه نگاه یک روز شنبه 18 مرداد مراجعه کنید) را برطرف کند؟ احتمال قوی هیچ!
دومین نکته اما درباره این است که چرا فتاح در یک برنامه زنده تلویزیونی اینگونه افشاگری کرد؟ توضیح احتمالی فتاح و دوستان او این است که برای بازپسگیری املاک گرانقیمت و مهم مستضعفان از این همه اسم بزرگ راهی غیر از اعلام عمومی آن نبود. این توجیه احتمالا در افکار عمومی قابلقبول است، هرچند جامعه ایران نسبت به افشاگری مثل گذشته نزدیک واکنش نشان نمیدهد، اما فتاح با کنار هم گذاشتن یک سفره رنگین از نیروهای مسلح، چهرههای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب، شخص محمود احمدینژاد و... با طراحی مشخصی سبک جدیدی از افشاگری را رونمایی کرد.
همانطور که در بند اول گفتیم، او میداند خنثی کردن این بمب خبری برای سوژههای نام بردهشده تقریبا غیرممکن است و تریبون میلیونی رسانه ملی در نشر حداکثری این خبر معجزه میکند. ما نمیدانیم اگر این اسمها عمومی گفته نمیشد، کار بازگشت این املاک راه میافتاد یا خیر؟ اما حتما موافقان و مخالفان این افشاگری فتاح از هر طیفی میدانند هدف این اظهارات فراتر از عملی شدن بازگشت املاک به بنیاد است. اینکه جناب فتاح قصد ریاستجمهوری دارند، خبر پنهانی نیست. تا قبل از این صدای موتور روشن او برای انتخابات میآمد، حالا با نطق توفانی فتاح علیه همه «مستاجران قدرتمند بنیاد مستضعفان» چراغها روشن شد! فتاح در طول سالهای اخیر سعی کرده چهرهای عملگرا از جنس طبقات پایین باشد که هم لباس کار میدانی (در ادبیات سیاسی به این لباس، لباس خدمت میگویند) پوشیده و هم درد مردم کف جامعه را میداند. این املاک زبانبسته بنیاد مستضعفان یک میزانسن عالی برای این تصویر فراهم کرده است.
سومین نکته اما مفهوم غریب «مستضعفان» است. ما نمیتوانیم درباره جزئیات اظهارات فتاح قضاوتی داشته باشیم، ولی حتی اگر 10درصد از این اظهارات واقعی بود، کاش لااقل درطول این سالها اسم «بنیاد مستضعفان» را تغییر میدادند. شاید گفته شود در بیلان کاری بنیاد «کرور کرور» خدمت به محرومان و آدمهای نیازمند انجام شده، اما باور کنید این املاک طلایی را که سالها در اختیار صاحبان قدرت گذاشتهاید حداقل در اسم و عنوان برای میلیونها هموطن ماست که در سختی زندگی میکنند. میدانیم فلان سازمان و ارگان حاکمیتی بالاخره باید یک جایی کار کند، اما اولا کاش در زمینهای ارزانتری خدمت کنند و ثانیا حداقل برای حفظ شکل کار همه اموال سنددار بنیاد مستضعفان برای همین نام خرج شود و از محل دیگری امکانات موردنیاز در اختیار نهادهای حاکمیتی گذاشته شود. غیرحاکمیتیها که هیچ...!
برای همین است که این خبر آب سردی روی مجموعههای خیریه در سراسر کشور ریخت. در سالهای اخیر بهخاطر افزایش مشکلات جمعیت قابلتوجهی از جامعه در تامین معیشت زندگی، موجی از فعالیتهای خیرخواهانه آغاز شده است. این حرکات بهنوعی دستاورد دولت روحانی محسوب میشوند، چون وضعیت زندگی در بخشی از جامعه بهحدی خراب است که بسیاری از هیاتهای مذهبی، گروههای مردمی و دانشجویی مکانیزمی پویا برای دریافت و توزیع هدفمند کمکها به جامعه هدف را طراحی و اجرا کردهاند. حالا حساب کنید چندین برابر کمکهایی که ذرهذره جمع میشود تا محافظ بخشی از جامعه دربرابر فشار ناکارآمدی دولت روحانی و کرونا باشد، در سازمان عریض و طویل بنیاد مستضعفان با تخفیف در اختیار صاحبان قدرت قرار میگرفته است! خبر دردناکی است.
نکته آخر اینکه این بمب شلیکشده زمین انتخابات را شخم زده است یا خانه صاحبان قدرت را خراب کرده، هیچ کدام دردی از مستضعفان دوا نمیکند، اگر مجموعه دستگاههای حکومتی برای بازگشت واقعی و استفاده درست اموال برای مردم کاری نکنند. راهحل احتمالا اشتراکاتی با طرحهای در دست تهیه مجلس برای نجات طبقات اقتصادی پاییندست دارد. واضح است که اعلام این اسامی مشهور کنار رقمهای نجومی از زبان یک مقام مسئول مهم، اثرات روانی مخربی روی همین مردم دارد، اما اگر گزارش توقف این «حراجی ملی» به نفع صاحبان قدرت بهزودی به عموم مردم اعلام شود و اثرات عینی برگشت اموال در «میانمدت» در زندگی آنها دیده شود، میتوان امیدوار بود از این «حمله انتحاری» با یک جامعه زخمی تنها نمیمانیم. چه آنکه اگر اول اموال بنیاد پسگرفته میشد و بعد به افکار عمومی اطلاع رسانی میشد ماجرا از یک نقطه ضعف برای سیستم سیاسی به یک قوت در اصلاح اشکلات تبدیل میشد.
خبر مرتبط: