به گزارش «فرهیختگان»، رهبر انقلاب صبح روز گذشته و در جریان سخنرانی بهمناسبت عید قربان از چالشی بهنام جریان تحریف در کشور نام بردند و تاکید کردند اگر بتوان بر این جریان فائق آمد، آنگاه تحریمها شکسته خواهند شد. در اینخصوص با ناصر ایمانی، کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی به گفتوگو نشستیم و نظر او را در اینخصوص جویا شدیم. آنچه در ادامه از نظر میگذرد، مشروح این گفتوگو است.
از دیدگاه شما واقعیات مربوط به جریان تحریف در کشور چیست و این جریان چگونه تلاش میکند به اهداف خود برسد؟
مطلبی که رهبری اشاره کردند، درواقع به تعبیری همان مساله جنگ رسانهها و روانی است که در همه درگیریها اعماز درگیریهای فیزیکی در جهان و غیرنظامی این مساله جنگ رسانهها وجود دارد. درمورد جمهوری اسلامی ایران در این مقطع این جنگ شدیدتر شده است. ما الان با هجمه شدید رسانهای مواجه هستیم. تفاوتی که این جنگ رسانهای با گذشته دارد، روشن، آشکار و صریح بودن امروز آن است. در جنگهای تبلیغاتی و رسانهای در گذشته معمولا طرف متخاصم اهداف خود را در پوششهایی پنهان میکرد که عمدتا پوششهای خیرخواهانه بود و الان این پوششها وجود ندارد، یعنی با صراحت جنگ رسانهای سنگینی علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال میکنند و هرچقدر بیشتر در اهداف جنگ تحمیلی خود یا در جنگ رودرروی خود شکست بخورند، آن جنگ تبلیغاتی و رسانهای را شدیدتر میکنند. گسترش شایعات، ناامن کردن روان مردم، دلسرد و ناامید کردن مردم از وضعیت فعلی و آینده، مقایسه کشور با کشورهای دیگر و حتی با قبل از انقلاب و... انواع ترفندها هستند و میخواهند مردم را بهلحاظ روانی خسته کنند. حتی کسانی که معتقد به نظام هستند را نیز دچار تشویش فکری و روحی میکنند که این مسیر درست است یا خیر. به تردید انداختن برای دشمن کافی است. معتقدم در این جنگ ارادهها حرف اول را میزنند. باید الان دقت کرد که چه کسی اراده قویتری دارد. در دوران کنونی وقوع جنگ نظامی با ایران امکانپذیر نخواهد بود و لذا عمده درگیری ما درگیری ارادهها است و هرکسی بتواند اراده خود را حاکم کند، پیروز شده است. علاوهبر این معتقدم جنگ تحریم که سالهاست وجود دارد و هربار هم تشدید میشود، حداقل دوجنبه مهم دارد؛ یکی بهلحاظ فعالیت نیروهای خارجی و دیگری جریانی که در داخل فعال است. جبهه خارجی این ماجرا مربوط به هدایتهایی است که از سوی نیروهای ضدانقلاب انجام میشود. دیگری نیز از داخل کشور است که افراد و شبکههای مجازی داخلی نیز در همان راستای دشمنان خارجی، خواسته یا ناخواسته به فرآیند دشمن کمک میکنند تا تحریف را غالب کنند.
تحریف برای شکست رقیب
برخی از تلاشهای این جریان بهدلیل برداشت منافع داخلی خود در مواجهه با رقبا است. آیا این ادعای درستی است؟
بله، این موضوع در داخل جریان تحریف وجود دارد، اما نکته اینجاست که طیفهای گوناگونی در این جریان فعال هستند. برخی هستند که اساسا با مبانی این نظام و حکومت مخالف هستند، بنابراین در مقاطع مختلف به آن جریان غرب اگر بتوانند کمک میکنند. از طرف دیگر برخی از داخلیها بهخاطر حسادت، کینه و دلخوری از یک طیف دیگر در داخل کشور با دشمن همآوا میشوند تا مقابل طیف رقیب خود سروگردنی بکشند. مثلا فردی با یک رسانه ضدانقلاب در خارج از کشور مصاحبه میکند، باوجود اینکه میداند معنای این امر چیست، ولی برای کمنیاوردن در رقابتهای داخلی خودزنی کرده و با دشمن همراه میشود. اطلاع دارد که این رسانه دشمن است، ولی برای نشان دادن قدرت و ارزش خود درمقابل جریانهای رقیب داخلی خودزنی سیاسی میکند.
هرکدام از این افراد انگیزههای مختلفی دارند و برخی بهلحاظ فکری با جریان تحریف غرب همآوا هستند، لذا معتقدم طیفهای مختلفی در داخل وجود دارد. مثلا یک گروه، آنهایی هستند که اعتقادی به نظام و حکومت در ایران ندارند و تلاش دارند سیستم غرب بر کشور حاکم شود و گروهی دیگر هم طیفهایی هستند که میخواهند اعتبار سیاسی خود را در داخل بالا ببرند و برای اینکار دست به اقداماتی میزنند که دهان مردم از تعجب بازمیماند. مردم میپرسند چطور این افراد حاضر هستند با جریان دشمن همآوا شوند؟
خلاصه اینکه این جریان شامل طیفهایی است که با انگیزههای مختلف این کار را میکنند که البته خروجی همه آنها یکسان و درواقع همراهی با دشمن است.
قبول دارید یکیدو انتخابات ریاستجمهوری و مجلس گذشته را با همین مساله درگیر بودیم؟ یعنی جریان تحریف تلاش کرده سیاست خارجی را مساله اصلی مردم معرفی کند. احتمال دارد همین فرآیند در انتخابات 1400 حاکم شود؟
من نمیخواهم بگویم در گذشته جریان تحریف تاثیر موثری در انتخابات ریاستجمهوری ما گذاشته است، چراکه این حرف هزینههای سیاسی سنگینی دارد. بهعبارت دیگر قبول آن بدینمعناست که پذیرفتهایم خارج در انتخابات ریاستجمهوری ما نقش تعیینکنندهای دارد. سال 92 را بخواهیم تحلیل کنیم، موارد متعددی در آن تاثیرگذار بود. البته نمیخواهم نقش رسانههای غرب و نقش تحریف را نادیده بگیرم، بحث بر سر میزان تاثیرگذاری است. آیا جریان تحریف در سال 92 به اندازهای بود که بتواند برای ایران رئیسجمهور تعیین کند؟ اگر این امر را بپذیریم، تبعات دیگر را نیز باید بپذیریم؛ به این معنا که در داخل هیچ نیرویی این میزان موثر نیست که خارج میتواند برای ایران رئیسجمهور تعیین کند.
جریان تحریف از خارج سرمنشأ میگیرد
جریان تحریف نیروهای داخلی دارد!
در اینکه این جریان اقدامات بعضا موثری دارد، شکی نیست و اینکه در انتخاباتهای مختلف هم حضور داشته و موثر است هم میتواند صحیح باشد. همانطور که هر جریانی هم تلاش میکند بیشترین تاثیر را در انتخابات ایران داشته باشد. همه عوامل موثر بر افکار عمومی مردم در هر انتخاباتی اعماز نیروهای داخلی و بیرونی تلاش میکنند بیشترین تاثیر را در انتخابات داشته باشند، اما آیا جریان تحریف که عمدتا از خارج سرمنشأ میگیرد یا موتور محرک آن خارج از کشور است، چنان موثر شده که میتواند در انتخابات ایران رئیسجمهور تعیین کند؟ من این را قبول ندارم. درمورد انتخابات 1400 هم قبول ندارم. فکر میکنم انقلاب هنوز زنده است که بتواند تاثیرگذاری روی افکار عمومی مردم داشته باشد که جریان تحریف برای ما رئیسجمهور تعیین نکند.
به هرحال آیا تایید میکنید که شکلگیری دوقطبی کاذب در مساله سیاست خارجی بسیار موثر است و این یکی از اهداف جریان تحریف است؟
شکی در این است. اختلاف نظر من با شما در میزان تاثیرگذاری است، نه اصل تاثیر! تاثیرگذاری جریان تحریف وجود دارد. این جریان تلاش دارد در تمام انتخاباتهای ما تاثیرگذار باشد. از اینرو باید میزان تاثیر این جریان را بررسی کرد. جریان تحریف در انتخابات دوم اسفند98 فعال نبود؟ اگر فعال بود چقدر؟ اگر موفق شد پس این مجلس دستپخت جریان تحریف است؟ اینها باید هرکدام پاسخ داده شوند.
جریان تحریف در انتخابات اسفند 98 نتوانست تاثیرگذار باشد
حداقل درمورد اسفند98 میتوان گفت جریان تحریف بهخاطر افولی که در این مدت پیدا کرده چنین چالشی را تجربه کرد، آیا این را صحیح میدانید؟
معتقدم جریان تحریف اصلا افول نکرده است. اگر این جریان افول داشت، رهبری دیروز دوباره از این جریان نام نمیبردند و تاکید نداشتند. وقتی ایشان از این جریان اسم میبرد، یعنی هنوز این جریان زنده است. اگر توانستیم این جریان را شکست دهیم، تحریم را هم شکست میدهیم؛ یعنی این جریان فعال و زنده است. اما خب در مقاطعی این جریان نمیتواند تاثیرگذاری داشته باشد همانند دوم اسفند98! بنابراین باید تاکید کنم اینکه درباره انتخاباتهای ایران بیان کنیم جریان تحریف برای ما مجلس و رئیسجمهور تعیین میکند، بدین معناست که ما کارهای نیستیم و انقلاب مرده است.
جریان تحریف بهدنبال سست کردن اراده مدیران و مردم است؛ جریان تحریف میخواهد همه مردم را مقابل مذهبیون قرار دهد
هر چقدر شکلگیری دوقطبیهایی که جریان تحریف در آن موثر است کمتر در آن دیده شود، یعنی جریان انقلاب صحیحتر عمل کرده است؟
شکی در این نیست. باید این بحث به میان بیاید که جریان تحریف برای کار خود چه ابزاری دارد. جنگ ارادهها، رسانهها، تبلیغات و... است. جریان تحریف تلاش دارد ارادهها را سست کند، ناامیدی مردم را افزایش دهد که این تاثیرگذاری در مدیران و عامه مردم و نخبگان و سلبریتیهاست. این بحث مفصلی است. یکی از موارد دوقطبیسازی است. این دوقطبیسازی تنها در انتخابات نیست، بلکه در همه زمینهها و مقاطع است. اکنون نیز این دوقطبی وجود دارد. بین مذهبیون و عامه مردم دوقطبیسازی میشود و این جنگ رسانهای است. باید بررسی شود که جنگ رسانهای آنها چه ابزاری دارد که میتواند منجربه خستگی مردم و ناامید شدن آنها شود و ارادههای مردم را سست کنند. اجمالا یکی از ابزارهای تحریف، دوقطبیسازی است.