کد خبر: 43505

نصرت‌الله تاجیک در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

تهران و بغداد چند مگاپروژه اقتصادی تعریف کنند

کارشناس مسائل بین‌المللی گفت: به‌نظرم ما باید شیفت پاردایمی یا تغییر رویکردی در عراق داشته باشیم و الان که بحث دوران پساداعش است، به‌جای رویکرد نظامی و امنیتی در عراق، با همکاری الکاظمی و دولت عراق یک رویکرد اقتصادی داشته باشیم؛ یعنی یک برنامه همکاری‌های مشترک یا سند راهبردی در این زمینه با عراق داشته باشیم که چند مگاپروژه منطقه‌ای تعریف شود.

 به گزارش «فرهیختگان»، نصرت‌الله تاجیک، دیپلمات، سفیر اسبق ایران در اردن و کارشناس مسائل بین‌المللی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» پاسخگوی سوالاتی درخصوص روابط ایران و عراق و زمینه‌های مشترک همکاری میان دو کشور بود. مشروح این گفت‌وگو در ادامه ازنظر می‌گذرد.

اهداف مصطفی الکاظمی از سفر به تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شرایط عراق شرایط باثبات و خوبی نیست. قبل از کرونا تظاهرات شدت گرفت و حتی به مرز اغتشاش رسید. در آن شرایط با انتخاب شدن مصطفی الکاظمی شاید امید به اینکه سلسله‌اقداماتی صورت گیرد و اوضاع داخلی سروسامان یابد ایجاد شد، هرچند فعلا به عقیده من این شرایط مانند خاکستر زیر آتش است. مشکلاتی که عراقی‌ها دارند، اعم‌از مشکلات ساختاری از نظر سیاست و حکومت و مشکلات اجتماعی از نظر تاثیر و نفوذ فرهنگ عشایری شرایط پیچیده‌ای ایجاد کرده است. ازطرفی باتوجه به مشکلات عقب‌ماندگی اجتماعی، شرایط عراق خیلی خوب نیست و اگر این بی‌ثباتی و ناامنی تداوم یابد، روند توسعه عراق تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد و علاوه‌بر آن، دردسری برای همسایگان عراق ازجمله ایران ایجاد می‌کند. با این تصویر باید بررسی کرد که مصطفی الکاظمی چه‌کار کرده و چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

مصطفی الکاظمی به‌دلیل همان سابقه امنیتی، حتما این را می‌داند که اگر می‌خواهد مسائل و مشکلات داخل عراق را حل کند، باید توازنی در قدرت‌های خارجی تاثیرگذار در عراق به‌وجود بیاورد. این قدرت‌ها ازنظر قدرت فرامنطقه‌ای آمریکا است که خود را طلبکار مردم و دولت عراق می‌داند. ترامپ به‌صراحت بیان می‌کند هزینه‌هایی که در عراق شده، باید گرفته شود. ازسوی دیگر، عربستان است که حضور ایران در عراق را برنمی‌تابد و نهایتا ایران که به‌دلیل سوابق تاریخی و پیوستگی سیاسی- اجتماعی بین دو کشور یک عمق استراتژیک مشترک و مکمل ایجاد شده است.

با این شرایط مصطفی الکاظمی کار بسیار سختی دارد؟

بله، هم کار سختی در عراق و هم کار سختی در سفر به ایران دارد. از طرفی ابزارهای قدرت ایران در عراق را می‌داند، از طرف دیگر به حساسیت‌های ایران آشنا است. ایران حضور آمریکا در عراق را برنمی‌تابد، چراکه یک حضور سالم و شفاف نیست، چون معتقدیم می‌تواند امنیت ملی ما را به مخاطره بیندازد. ازطرفی اگر عراق یک حاکمیت قوی داشته باشد و بتواند تحولات خود را کنترل کند، آنگاه ازسمت عراق مشکلات امنیتی- سیاسی متوجه ما نمی‌شود که البته شاهد بودیم هم در دوران داعش و هم در دوران کنونی ازجانب عراق امنیت ملی ما موردمخاطره قرار می‌گیرد.

در چنین شرایطی چگونه می‌توان مسیر همکاری‌ها با عراق را گسترده کرد؟

به‌نظرم ما باید شیفت پاردایمی یا تغییر رویکردی در عراق داشته باشیم و الان که بحث دوران پساداعش است، به‌جای رویکرد نظامی و امنیتی در عراق، با همکاری الکاظمی و دولت عراق یک رویکرد اقتصادی داشته باشیم؛ یعنی یک برنامه همکاری‌های مشترک یا سند راهبردی در این زمینه با عراق داشته باشیم که چند مگاپروژه منطقه‌ای تعریف شود. اینها می‌تواند انتقال انرژی باشد، می‌تواند امتداد خط‌آهن به‌سمت مدیترانه باشد، می‌تواند راه باشد، می‌تواند خیلی مسائل دیگر باشد. اگر بتوانیم بازار منطقه‌ای با عراقی‌ها تعریف کنیم، به عقیده من این می‌تواند یک سفر موفق باشد.

این امر با توجه به فشارهای آمریکا به مصطفی الکاظمی شدنی است؟

این مشکل ایشان است. مصطفی الکاظمی اگر عراق را به‌عنوان کشور مستقل می‌داند، آمریکا حق دخالت در سرنوشت مردم و دولت عراق را ندارد. آمریکا به‌دنبال تخریب روابط است و این جای شکی نیست. برای همین می‌گویم کار مصطفی الکاظمی سخت است.

در عین‌حال معتقدم شاید حساسیت الگوی همکاری‌های اقتصادی از حساسیت همکاری‌های امنیتی کمتر است. دقت کنید اگر فشار بر دولت کنونی عراق کمافی‌السابق باشد، سرنوشت دولت الکاظمی همانند دولت عادل عبدالمهدی می‌شود. اگر ترامپ بخواهد فشارهای نامعقول بیاورد، اندک‌اندک سیستم روابط منطقه‌ای و بین‌المللی را مختل خواهد کرد و این باعث خواهد شد کشورهای دیگر هم جلوی او بایستند.

اگر ایران حضور اقتصادی در عراق نداشته باشد و مگاپروژه‌هایی تعریف نشود، عربستان یا آمریکا نمی‌توانند به‌سادگی جای ایران را در عراق بگیرند؟

بستگی به مزیت نسبی کشورها دارد. درخصوص ایران یک قسمت از زیرساخت‌ها آماده است و قسمتی انجام شده و لذا مزیت نسبی و توجیه دارد. فرضا نیاز امروز عراق اتصال شرقی-غربی و ایجاد چنین دسترسی‌هایی است، خب عربستان چه کاری می‌خواهد انجام دهد؟ در کنار این مساله یک بحث هم بستر مردمی و سوابق تاریخی و تعاملات فرهنگی است. نمی‌خواهم بحث مذاهب و طوایف را مطرح کنم، ولی به‌هر صورت شیعیان عراق درست است که شیعیان عرب هستند و عرب بودن برای آنها مهم است، ولی به هرصورت شیعه هستند، لذا این بستر فرهنگی و مذهبی و مسائل سیاسی و تاریخی دست‌به‌دست هم می‌دهد و پیوستگی‌هایی بین دو طرف مرز ایران و عراق به‌وجود می‌آورد که به‌عقیده من در دورتادور عراق هیچ‌یک از کشورها چنین مزیتی ندارند و این مزیت نسبی ایران است.

 چطور از این ظرفیت به‌خوبی استفاده کنیم؟

عراق دروازه شرقی اعراب به‌روی ما است و اگر بتوانیم الگوی رفتاری و همکاری مطبوع بین ایران و عراق حاکم کنیم، قطعا در کشورهای عربی هم می‌توانیم به‌نوعی این حضور و نفوذ را داشته باشیم. باید به‌شکلی از این مزیت رقابتی استفاده کنیم که هم بازی برد-برد باشد، هم حساسیت‌های مردمی نه در عراق و نه در ایران ایجاد نشود، چون بسیاری هم در ایران ممکن است این سوال را مطرح کنند که چرا به‌سمت عراق می‌رویم، لذا همکاری‌های اقتصادی به‌نظرم از حساسیت کمتری در این حوزه برخوردار خواهد بود و در هر دو کشور بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرد.

مرتبط ها