به گزارش «فرهیختگان»، محمدرضا زائری، مدیرمسئول مجله خیمه طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت:
وقتی -16، 17 سال پیش- قرار شد پروژه بزرگ همشهری محله اجرایی شود، بزرگترین دغدغه و چالش ما در کنار طراحی مدل دقیق تولید، موضوع حساس و مهم نیروی انسانی بود.
پیشتر یکی دو بار قدمهایی برای راهاندازی نشریات محلی برداشته شده بود؛ هم صاحبان اصلی ایده نمونههایی محدود در برخی مناطق منتشر کرده بودند و هم برخی دیگر پس از آن تجربههایی را آزمودند، اما انتشار همزمان و پیوسته 22 نشریه محلی با محتوای کاملا اختصاصی بهصورت متمرکز یک کار بدیع، دشوار و بسیار سنگین بود.
این کار به کسانی نیاز داشت که چیزی بیشتر از تخصص یا تجربه روزنامهنگاری داشته باشند و به همین سبب برخی از نیروهای حرفهای و خوشنام مطبوعات که در آغاز با ما همراه شده بودند بعد از چندی کار را رها کردند و رفتند.
کسانی که سردبیر ارشد یا سردبیر و معاون سردبیر این نشریات بودند و اکنون هرکدام چهرههای نامآور عرصه رسانهاند، در برخی ویژگیها اشتراک داشتند که مهمترین آنها مردمی بودن و سادگی درعین هوشمندی حرفهای و کار تیمی بود.
یکی از آن افراد که رسانه محلی و خصوصیات متفاوت و متمایز آن را بهخوبی شناخت و پایاننامه کارشناسیارشد خود را به آن اختصاص داد، دوست فقید، عزیز و نازنین ما مرحوم روحالله رجایی بود.
او از سویی خلقوخوی صمیمی و ساده و بهشدت مردمی داشت و از سوی دیگر این روحیه را در چارچوب کار جدی و سازمانی قرار میداد.
از طرفی بسیار رفیقباز و خوشمحضر بود و از طرف دیگر شئون اداری و کار رسمی را رعایت میکرد.
بعد از همشهری محله به روزنامه همشهری هم رفت و در این فاصله برخی فعالیتهای جدی مطبوعاتی و فرهنگی و رسانهای دیگر نیز داشت تا این اواخر که در گفتوگویی تلفنی از مسئولیت خود برای سردبیری روزنامه جامجم خبر داد.
کسانی که با ویژگیهای خاص و منحصربهفرد کار رسانهای و فعالیتهای مطبوعاتی آشنایند بهخوبی میدانند که ترکیب چندین جلوه رفتاری و شخصیتی و حفظ خصوصیات متعدد با هم در این حرفه بسیار دشوار است.
کسی که هم تجربه عملی از پایینترین سطوح حرفهای تا بالاترین جایگاه را داشته باشد و درعین حال اصول علمی و آکادمیک را بیاموزد. کسی که آلوده روابط سیاسی و باندبازیهای جناحی نشود، اما در همان وقت قواعد کار حرفهای را در مقابل خطوط و جبهههای سیاسی بفهمد و رعایت کند. کسی که از اعتقادات مذهبی خود برای متهم کردن دیگران استفاده نکند، ولی خودش کاملا مرز و خطکشی روشن و دقیق داشته باشد. کسی که در محیطهای مختلف کار کند و با همه همکاران از مرد و زن در ارتباط باشد، اما زندگی خانوادگی سالم و مطمئنی را پاس بدارد. کسی که هم بتواند تحلیلی انتقادی بر احوال کلان جامعه بنویسد و با وزیر و رئیس مصاحبه کند و هم بتواند درددلهای یک پیرمرد ناشناس را در یک بوستان محلی بشنود و از مشکل آب و برق ساکنان یک خیابان خاکی در حاشیه شهر گزارش بنویسد.
چنین کسی که ابعاد مختلف را با هم داشته باشد و درعین حفظ خصوصیت کاری و هویت تخصصی خود به جهات گوناگون متصف شود -که بسیار هم دشواریاب و ارزشمند است- کاری سخت و باری سنگین در دست و بر دوش دارد.
روحالله رجایی چنین بود، در کار حرفهای خود چنان بود که شاید اگر کسی او را نمیشناخت، تصور میکرد گرایشهای مذهبی خاصی نداشته باشد، ولی در همان حال وقتی برای پیادهروی اربعین به کربلا میرفت، چنان بود که باز هم اگر کسی او را نمیشناخت، نمیتوانست باور کند که با سردبیر یکی از مهمترین روزنامههای کشور قدم برمیدارد.