کد خبر: 43411

چرا کشورهای غربی که در تجربه ناکام برجام نقش‌آفرین هستند، با برنامه جامع همکاری ایران و چین مخالفند؟

دیوار دفاعی با چین محکم‌تر می‌شود

بازخوانی نقش چین در توسعه توانمندی دفاعی ایران

در توافق همکاری 10 ساله ایران و چین چه گذشته که مقامات غربی تا این حد مخالف نهایی‌شدن دومین سند همکاری دو کشور هستند؟

 به گزارش «فرهیختگان»،  شهریورماه سال گذشته پس از اینکه محمدجواد ظریف در سفر به چین، پیش‌نویس اولیه سند برنامه جامع همکاری ایران و چین را به طرف چینی ارائه‌ کرد، سایت خبری انگلیسی پترولیوم‌اکونومیست در گزارشی ادعا کرد ایران و چین توافقنامه‌ای امضا کردند که چین در ازای سرمایه‌گذاری 400 میلیارد دلاری در ایران، علاوه‌بر اینکه اولویت نخست اجرای پروژه‌ها هستند، 5 هزار سرباز چینی را نیز برای تامین امنیت پروژه‌ها به ایران اعزام می‌کند. در آن زمان وزارت امور خارجه این خبر را به‌سرعت تکذیب کرد. کمتر از یک‌سال بعد، پس از اینکه هیات دولت در جلسه اول تیرماه خود مجوز مذاکره درباره این سند را صادر کرد، برای دومین‌بار خبرسازی‌ها درباره این برنامه همکاری شدت گرفت. این‌بار به‌جای اعزام نیروی نظامی به ایران، خبرسازی‌ها حول واگذاری آسمان ایران، جزیره کیش و فروش نفت ارزان به طرف چینی در رسانه‌های غربی و شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت. جدا از تکذیبیه‌های وزارت امور خارجه، در بی‌اعتبار بودن این خبرسازی‌ها همین‌بس که وزارت امور خارجه (مامور پیگیری این برنامه)، اول تیرماه اجازه مذاکره در این مورد را پیدا کرده است. هنوز دو طرف مذاکر‌ات دراین‌باره را آغاز نکرده‌‌ بودند که رسانه‌های غربی و برخی افراد در ایران، ادعاهایی درباره این برنامه منتشر کرده‌اند و آن را به سطح «قرارداد» ارتقا داده‌اند.

قابل‌توجه‌ترین و جالب‌ترین موضع درباره این برنامه را مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین گرفته و به «تسنیم» گفته است: «من می‌گویم هر کسی فکر می‌کند این قرارداد ایراد دارد، پیشنهادهای خود را بدهد تا براساس آن قرارداد را به چین پیشنهاد دهیم یا اگر خیلی نگاه استعماری دارد برود یک کشور دیگری را بیاورد رقیب این استعمار باشد، ما از همه استعمارگران اینچنینی استقبال می‌کنیم.» این خبرگزاری به نقل از حریری نوشته است: «اگر توافق با چین استعماری است چرا آمریکا و غرب حاضر به امضای این توافق با ایران نیستند؟»

اینکه کشور انگلیس که رسانه‌های آن از آغاز خبرسازی‌ها در شهریور 98 تا به‌امروز بیش از چندده گزارش درباره این برنامه منتشر کرده‌ و آن را با ترکمانچای مقایسه کرده‌اند یا چرا آمریکا که وزارت امور خارجه آن، درباره تبعات این توافق برای منافع ملی ایران ابراز نگرانی کرده است، حاضر به امضای چنین توافقی با ایران نیستند؟ این مساله قابل کتمان نیست که از ابتدای انقلاب کشورها و شرکت‌های غربی حاضر به کمک به ایران برای توسعه زیرساخت‌ها و انتقال تکنولوژی نبوده‌اند. این ممانعت در دو دهه گذشته و با رشد ایران در برخی حوزه‌ها ازجمله نظامی و هسته‌ای، جدی‌تر شد. برجام تا حدودی توانست فضای ایجادشده برای انزوای ایران را بشکند اما با خروج آمریکا از برجام و به تبع آن شرکت‌های اروپایی، غرب تمرکز خود را بر انزوای ایران گذاشت. همکاری با چین با توجه به توان اقتصادی و دانش فنی این کشور، ضمن شکست راهبرد انزوای ایران، توسعه زیرساخت‌ها و به تبع آن پویایی اقتصاد را به‌همراه خواهد داشت و عملا نقشه غرب را برای سرنگونی یا تغییر رفتار حکومت بی‌اثر می‌کند. بر همین اساس هم غربی‌ها نه‌تنها به‌هیچ‌عنوان تمایل به توسعه زیرساختی ایران ندارند، بلکه تا حد امکان اجازه چنین همکاری‌ای را نیز به کشورهای دیگر نمی‌دهند. در عراق، آمریکایی‌ها با بهره‌برداری از اعتراضات مردمی، قرارداد عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر سابق با چین را به بایگانی فرستادند و نه‌تنها بعد از 17 سال خودشان هیچ زیرساخت اساسی را در عراق ایجاد نکردند که اجازه این کار را به سایر رقبا ازجمله چین ندادند تا بغداد دائما وابسته به واشنگتن باشد.

  چرا چین نه؟

جدا از رقابت‌های جهانی بین چین و آمریکا و پیش‌بینی‌های نهادهای اقتصادی درباره تبدیل‌شدن چین به قدرت برتر اقتصاد دنیا در سال 2030 و احتمال پایان عصر جهان تک‌قطبی و تبدیل آن به یک نظم چندقطبی، به اعتقاد غرب، چین حداقل در پرونده ایران یک گناه نابخشودنی دارد. پکن اصلی‌ترین شریک ایران در توسعه برنامه موشکی و نظامی بوده و همین همکاری نیز باعث شده آمریکا و متحدانش توان تجاوز نظامی به ایران را نداشته باشند. حال اگر این همکاری در حوزه‌های دیگر نیز چنین نتیجه‌ای در پی داشته باشد، امکان سرنگونی حکومت در ایران تقریبا محال خواهد شد. آمریکایی‌ها با توجه به تجربه توافق همکاری 10 ساله نظامی ایران و چین، مخالف سرسخت این قرارداد هستند و به همین دلیل هم مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا هفته گذشته در جلسه‌ای در «باشگاه اقتصادی نیویورک» عنوان کرده است این سند ضرورت تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را نشان می‌دهد. اما در توافق همکاری 10 ساله ایران و چین چه گذشته که مقامات غربی تا این حد مخالف نهایی‌شدن دومین سند همکاری دو کشور هستند؟

آغاز جنگ تحمیلی، عرصه جدیدی را پیش‌پای جمهوری اسلامی ایران قرار داده بود. در طول سال‌های جنگ، برخلاف بسیاری از کشورها، چین مهم‌ترین تامین‌کننده مهمات و کالاهای اصلی تولید مهمات ایران بود. چین مقادیر قابل‌توجهی از سلاح‌های سنگین همچون توپخانه سنگین و تانک و موشک‌های خاص را دراختیار ایران قرار داد. با وجود این برای اینکه به سیاست بی‌طرفی پکن در جنگ خدشه‌ای وارد نشود، چینی‌ها همواره فروش اسلحه یا موشک به ایران را رد می‌کردند چراکه آنها این تسلیحات را ازطریق واسطه‌هایی از کره‌شمالی، هنگ‌کنگ، پاکستان و انگلیس به تهران می‌رساندند. چین با اقدامات آمریکا برای قطع صادرات مهمات به ایران (به‌جز چند مورد استثنای مهم) یا ایجاد مشکل برای دستیابی ایران به آنچه واشنگتن «سلاح‌های غیراتمی پیشرفته» می‌نامید، همراهی نکرد و انواع سلاح‌های مورد نیاز ایران را به تهران فروخت.

با پایان یافتن جنگ ایران و عراق همکاری نظامی چین-ایران تغییر پیدا کرد و ایران بر توسعه تکنولوژی‌های کلیدی پیشرفته به‌ویژه قابلیت‌های موشکی، متمرکز شد. تهران به‌دنبال توسعه قابلیت تولید بومی خودکفا در زمینه فناوری‌های کلیدی بود و چین برای این منظور اعلام آمادگی کرد. مذاکرات مقدماتی دراین‌باره با سفر سال ۱۹۸۹ (اردیبهشت 1368) آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت ایران به چین با معاون رئیس کمیسیون دولتی علوم، فناوری و صنعت در امور ملی، ژنرال جیانگ هوا، در ژانویه سال ۱۹۹۰ به‌منظور امضای تفاهمنامه درمورد مبادلات فناوری نظامی با علی‌اکبر ترکان وزیر دفاع به تهران سفر کرد. همکاری موشکی از نکات کلیدی این تفاهمنامه بود. سپس ترکان در رأس یک هیأت نظامی در ماه اکتبر راهی چین شد. این نخستین دیدار یک وزیر دفاع، چه ازسوی ایران و چه چین، از زمان برقراری روابط چین-ایران در سال ۱۹۷۱ بود. در پکن، ترکان به‌طور جداگانه با وزیر دفاع چین، رئیس ستاد ارتش و معاون رئیس ستادکل دیدار کرد. در این دیدار رئیس‌جمهور چین، خواستار روابط نزدیک‌تر دو کشور شد. در آن زمان رسانه‌های عربی ادعا کردند ایران و پکن در حال بحث بر سر تولید مشترک موشک‌های بالستیک M11 و M9 هستند. پس از این سفر همکاری دو کشور در زمینه موشکی شدت پیدا کرد.

ایران هم البته در این تعامل دوطرفه، کمک قابل‌توجهی به پیشرفت نظامی چین کرد. ایران ظاهرا به مهندسان چینی اجازه مطالعه فانتوم اف-۴ بمب‌افکن شکاری قدرتمند و توانایی‌ای که در دهه ۱۹۷۰ از ایالات متحده خریده بود، داد. چین همچنین به تکنولوژی سوخت‌گیری هوایی توسط ایران دست یافت. ارتش چین چندین سال به‌دنبال دستیابی به این تکنولوژی بود ولی دائما شکست می‌خورد تا اینکه در سال ۱۹۹۱ چین این تکنولوژی را از طریق ایران به دست آورد. ایران دسته‌ای از 115 میگ ۲۹ که عراق در جنگ سال ۱۹۹۱ خلیج‌فارس برای اجتناب از نابودی آنها توسط نیروهای آمریکایی به ایران فرستاد را به چین فروخت چراکه چین ظاهرا تصمیم داشت تا موتورهای میگ-۲۹ را درکنار موتورهای جدیدی که از روسیه خریده بود، به‌منظور تولید یک جنگنده مدرن، استفاده کند ولی تلاش‌های چین برای تولید یک موتور مناسب بومی با مشکلاتی روبه‌رو شد. قابلیت‌های مهندسی ایران در حوزه‌هایی همچون رباتیک کاملا پیشرفته بود.

  کمک به تقویت نیروی دریایی ایران

 پس از جنگ عراق-ایران مدرن‌سازی نظامی ایران پس از سال ۱۹۸۸ برای مقابله با آمریکا متمرکز شد. جان گارور در کتاب «چین و ایران؛ شریکان باستانی در جهان پس از امپراتوری‌ها» که نسخه فارسی آن توسط دفتر مرکز مطالعات سیاسی و بین‌الملل وزارت امور خارجه منتشرشده، نوشته تهران عمدتا نگران اقدامات نظامی احتمالی آمریکا علیه ایران بود. نگرانی تهران اخلالگری احتمالی آمریکا در تولید نفت و کشتیرانی ایران در خلیج‌فارس بود. بر همین اساس روند مدرن‌سازی نظامی پس از جنگ ایران به‌منظور مقابله با جنگ ساحلی آمریکا علیه ایران طراحی شده بود. پکن در این زمینه به تلاش ایران برای تقویت قابلیت‌های جنگی ضدساحلی‌اش کمک کرد. نخستین مشارکت چین در قابلیت‌های جنگی دریایی ایران، سال 1986 و با فروش 200 موشک کروز ضدکشتی (2 HY -کرم ابریشم) به ایران آغاز شد. این موشک ضدکشتی دارای بردی برابر ۱۰۰ کیلومتر، سرعت 0.9 ماخی و کلاهک ۴۵۰ کیلوگرمی بود. این موشک تهدید جدی برای کشتی‌های جنگی آمریکایی نبود اما برای تانکرهای نفتی بزرگ با سرعت آهسته که در خلیج‌فارس رفت‌وآمد می‌کردند، خطرساز بود. چین موشک‌های کرم ابریشم را زمانی که «جنگ نفتکش‌ها» میان ایران و عراق شدت و ایران به آن نیاز جدی داشت، تحویل داد. دو سال بعد، پکن ماشین‌آلات و تکنولوژی ساخت بومی موشک‌های کرم ابریشم را به ایران منتقل کرد. در اواسط دهه ۱۹۹۰ چین برای ایران نسل جدیدی از موشک‌های ضدکشتی بسیار کارآمدتری را فراهم کرد که از روی اگزوست فرانسوی الگوبرداری شدند. 802-C  وزنی کمتر از یک‌چهارم و قطری کمتر از نصف موشک کرم ابریشم داشت و در ارتفاع کمتری نسبت به موشک کرم ابریشم حرکت می‌کرد و به همین دلیل هدف قرار دادن آن را مشکل‌تر از موشک کرم ابریشم کرده بود. این دو موشک، درنهایت در ایران بومی‌سازی شد. در سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ نیز چین 10 ناوچه تندروی موشک‌انداز هودنگ به ایران فروخت. این ناوچه‌های۱۷۱ تنی به‌خودی‌خود قدرتمند نبودند ولی با مسلح‌شدن به چهار موشک ضدکشتی 802-C به‌طور چشمگیری مرگبار بودند. چین برای ایران دسته‌ای از موشک‌های  802-C دارای موتور توربوجت را که برای حمل توسط هواپیماها، کشتی‌های روی سطح آب یا زیردریایی‌ها ساخته شده بودند نیز فراهم کرد و در تولید بومی آنها به ایران کمک کرد. با کمک چین ایران قادر شد به کشتی‌های آمریکایی از بردارهای چندگانه‌ای حمله کند و سیستم دفاع به‌شدت پیچیده‌ای به دست آورد.

در سال ۱۹۹۸ چین از یک موشک ضدکشتی با برد کوتاه (۱۵ کیلومتر) پرده‌برداری کرد و مدت کوتاهی پس از آن ایران موشک مشابهی را با نام تور عرضه کرد. در اواسط دهه ۱۹۹۰ چین همچنین دسته‌ای از اژدرهای جدید را به ایران فروخت. این اژدرها نخستین‌بار طی مانوری در آوریل سال ۱۹۹۶ در خلیج‌فارس توسط نیروی دریایی ایران استفاده شدند. سال ۲۰۰۰ چین بازهم برای ایران نوع دیگری از قایق‌های تندروی مسلح به موشک، «گربه چین» را فراهم کرد. طبق گزارش سیا، حدود سال ۱۹۹۶ شرکت صادرات-واردات محصولات الکترونیکی ملی چین، شروع به فرستادن قطعات سیستم رادار14-JY به ایران کرد. این رادار می‌توانست به‌طور همزمان تا ۱۰۰ هواپیما و موشک را ردیابی کرده و اطلاعات مربوطه را به سیستم‌های کامپیوتری بفرستد که در آنجا دسته‌بندی شده و به توپخانه‌های موشک‌های رهگیری منتقل می‌شوند. این سامانه توانایی ردیابی هدف‌ها را تا ارتفاع ۷۵۰۰۰ پایی و تا برد ۱۸۶ مایلی حتی هنگامی که در یک ازدحام با آشفتگی شدید الکترونیکی قرار بگیرد، داشت. در سال 1998 ساخت چندین رادار از این نوع در ایران آغاز شد.

  کمک به توسعه موشک بالستیک ایران

در آغاز جنگ تحمیلی، ایران هیچ موشک زمین به زمینی نداشت. ایران راه‌حل دوگانه‌ای را برای برطرف‌کردن کمبود موشک‌هایش در پیش گرفت؛ نخست این موشک‌ها را از لیبی، سوریه، کره شمالی و احتمالا اتحاد شوروی خریداری کرد. دوم، شروع به ایجاد و گسترش امکان تولید بومی انواع مختلف موشک‌ها کرد. در حوزه دوم، چین و کره‌شمالی به شرکای اصلی ایران تبدیل شدند. تهران تقسیم‌بندی کاری را در همکاری موشکی‌اش با کره‌شمالی و چین ایجاد کرد. کره‌شمالی نیازهای ایران را در حوزه سوخت مایع و چین نیازهای ایران در حوزه راکت‌های سوخت جامد را که دقیق، سریع، قابل اطمینان و امن‌تر بودند، تأمین کرد. کمک چین به گسترش و ساخت موشک‌ها به وضوح در سفر ماه ژوئن سال 1985 (خرداد 64) هاشمی‌رفسنجانی به پکن مورد توافق قرار گرفت. براساس گزارش‌های سازمان اطلاعات آمریکا، ظاهرا چین به هواپیماهای باری ایران اجازه داد برای عزیمت به کره‌شمالی از حریم هوایی چین استفاده کرده به کره‌شمالی سفر کنند تا موشک‌ها یا قطعات موشکی را بار بزنند. در طول جنگ، ایران 200 تا 300 موشک اسکادبیاز کره‌شمالی خرید. در اواخر دهه ۱۹۹۰ ایران با کمک کره‌شمالی و چین قادر به تولید داخلی نمونه پیشرفته‌ای از اسکادبی با برد ۵۰۰ کیلومتر شد.

کمک مستقیم چین به ایران در زمینه موشک‌های بالستیک طی جنگ دهه ۱۹۸۰، اساسا بر موشک‌های بدون سرنشین برد متوسط و کوتاه توپخانه سنگین که برای استفاده فوری علیه نیروهای عراقی مورد نیاز بودند، متمرکز شد. چین به ایران کمک کرد راکت ۳۲۰ میلی‌متری با برد ۴۵ کیلومتر و کلاهک ۷۰ کیلومتری عقاب را بسازد. در دسامبر سال ۱۹۸۶ (آذر 65) نیروهای ایرانی شروع به استفاده از راکت عقاب در میدان جنگ علیه نیروهای عراقی کردند، نمونه دقیق‌تری از راکت عقاب با نام فجر۳ در اواخر سال ۱۹۸۹ در ایران به تولید رسید.

چین در گسترش و تولید نوع دیگری از راکت‌های سوخت جامد، توپخانه سنگین نازعات هم به ایران کمک کرد. این موشک‌ها ۳۶۵ تا ۴۵۰ میلی‌متر بودند و بردشان از ۸۰ تا ۱۲۰ کیلومتر بود. چین برای ایران تأسیساتی جهت تولید مواد محترقه جامد، ازجمله ماده کلیدی پرکلریت‌آمونیوم ساخت. توانایی تولید بومی این ماده تشکیل‌دهنده حیاتی، آسیب‌پذیری ایران در برابر تحریم‌ها را به میزان زیادی کاهش داد. ظاهرا در سال ۱۹۸۹ چین به ایران در راه‌اندازی یک کارخانه موشکی در شاهرود واقع در شمال‌شرقی ایران، به‌منظور تولید موشک SSM ۸۰۰ کیلومتری کمک کرد. چین در ساخت تأسیسات آزمایش موشکی و محوطه پرتاب موشک در نزدیکی سمنان نیز همکاری کرده است. در اواخر دهه ۱۹۹۰ چین درحال آموزش 10 دانشمند ایرانی در زمینه تکنیک‌های هدایت اینرسی بود و فولاد ویژه برای تولید موشکی ایران را فراهم کرد. چین همچنین از تلاش ایران برای تولید بومی یک موشک تک‌مرحله‌ای جدید با برد ۸۰۰ تا ۱۲۴۰ کیلومتر به‌نام «شهاب۳» حمایت کرد. درحالی‌که شهاب براساس تکنولوژی سوخت مایع کره‌شمالی بود و عمدتا با فناوری روسی و کره‌شمالی ساخته شده بود، چین آشکارا تکنولوژی هدایت و کنترل آن به‌اضافه فولاد ویژه برای موشک را فراهم کرد. در سال ۱۹۹۷ شرکت صنعتی دیوار بزرگ چین، شرکتی که در پرتاب ماهواره تخصص داشت مسافت‌سنجی کلی و زیرساخت‌های تست پرواز موشک با هدف پشتیبانی از برنامه شهاب را فراهم کرد. ظاهرا بیش از 100 متخصص موشکی چینی و کره‌شمالی در ساخت موشک‌های شهاب در اواخر دهه ۱۹۹۰ در ایران مشغول به‌کار بودند.

در جولای سال ۱۹۹۸ ایران تست اولیه شهاب۳ را انجام داد. آزمایش‌های نهایی شهاب۳ در جولای سال ۲۰۰۳ خاتمه یافت و این موشک به‌طور رسمی به نیروهای مسلح ایران تحویل داده شد. یک‌سال قبل از آزمایش نهایی این موشک، در می ۲۰۰۲ پنج شرکت چینی توسط آمریکا به‌خاطر تهیه تکنولوژی شهاب۳، تحریم شدند. برد ۹۳۰ کیلومتری شهاب۳، رژیم صهیونیستی و پایگاه‌های آمریکا در ترکیه را در برد موشکی ایران قرار داد. سیا با مرور نیمه دوم سال ۲۰۰۳ در گزارشی اعلام کرد نهادهای چینی با کمک به «حرکت ایران به‌سوی هدف خود برای خودکفاشدن در تولید موشک‌های بالستیک» درکنار تهیه قطعات مربوط به موشک دوکاره، مواد خام و همکاری ادامه دادند.

  همسویی منافع در برابر آمریکا

همکاری پکن با ایران دربرابر جبهه آمریکا، تامین‌کننده منافع ملی چین بود. مقامات چینی به‌خوبی می‌دانستند اگر ایران و عراق وادار به اطاعت از خواست آمریکا شوند، ذخایر انرژی کل خلیج‌فارس تحت کنترل کامل آمریکا درمی‌آمد و رویای آمریکا برای سلطه جهانی به واقعیت نزدیک‌تر می‌شد. این سلطه، برخلاف منافع چین بود و هرچه آمریکا به هدف خود نزدیک‌تر می‌شد، فشار آن بر چین افزایش می‌یافت. همچنین پکن بر این باور بود که واشنگتن در رویای خود برای دستیابی به سلطه جهانی شکست خواهد خورد. طبق تحلیل‌های پکن، نخستین دلیل این شکست آرزوی مردم جهان برای آزادی از سلطه خارجی آمریکایی بود. موفقیت این مقاومت‌ها به‌نفع چین بود. در این چارچوب، چین هر اقدامی که از دستش برمی‌آمد برای حمایت از ایران انجام می‌داد. درحقیقت به‌نظر می‌رسد که این سیاست تا حد قابل‌قبولی موفق بوده است.

نوسازی نظامی ایران گسترده، چشمگیر و بادوام بود درحالی‌که آن حمایت رنجش‌های اساسی در روابط چین با آمریکا به وجود آورد، موجب فروپاشی آن رابطه حیاتی نشد. چین به همکاری با ایران ادامه خواهد داد حتی اگر برخلاف میل واشنگتن باشد. اگر کشورهای جهان سوم با قدرت متوسط نظیر ایران نتوانند از خود دربرابر زورگویی، مداخله و فشار آمریکا دفاع کنند واشنگتن بیشتر به سلطه جهانی نزدیک می‌شود. در چنین موقعیتی چین بیش از پیش در مقاومتش علیه فشار و دشمنی آمریکا منزوی خواهد شد.

کمک چین به نوسازی نظامی جمهوری اسلامی ایران براساس این باور که یک ایران از لحاظ نظامی قوی می‌تواند با مهار آمریکا به‌نفع چین باشد نیز همراه بوده است و این باور همچنان در سیاست خارجی چینی‌ها به‌صورت بالقوه وجود دارد و بر همین اساس تهران و پکن می‌توانند به‌عنوان دو متحد در کنار یکدیگر فعالیت کنند. اگر همکاری ایران و چین در حوزه نظامی توانسته تهران را در حوزه دفاعی تا این حد خودکفا کند، برنامه همکاری جامع ایران و چین که در چندین حوزه طراحی‌شده، منجر به چه پیشرفت‌هایی خواهد شد؟

 

 

 
 
 

مرتبط ها