کد خبر: 42520

عضو هیات‌علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهیدبهشتی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

در سیاستگذاری، ارزشی برای پایان‌نامه‌های دانشجویی قائل نیستند

ما معتقدیم اگر ساختار یک زمین بازی درست باشد و بازیکنان آن درست عمل کنند، داور نیز مراقب بازی بوده و به‌وقت سوت بزند، تحلیل درستی نیز از بازی می‌توان ارائه داد. اکنون با این نگاه می‌خواهیم نظام اقتصادی ایران را تحلیل کنیم و مقاله و پایان‌نامه بنویسیم. نتیجه کار مقالات و پایان‌نامه‌هایی می‌شود که معتقدم هیچ ارزشی برای اقتصاد ایران و سیاستگذاری در این حوزه ندارد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پژوهش‌های علمی در فرآیند رونق اقتصادی نقش کلیدی دارند تا جایی که در کشورهای توسعه‌یافته، دولت‌ها به دانشگاه به‌عنوان مرکز پژوهش و تحقیق توجه می‌کنند و دستاوردهای علمی دانشگاه‌ها را الگویی برای حرکت در مسیر رشد اقتصادی قرار می‌دهند. اگرچه امروزه در کشورهای درحال توسعه نیز تلاش شده است دانشگاه ها به‌عنوان موثرترین عامل توسعه و رشد اقتصادی محسوب شوند و خط‌مشی اقتصاد را با تحقیق و پژوهش و درقالب پایان‌نامه‌ها و مقالات دانشجویی دراختیار دولت‌ها بگذارند، اما این مهم در بسیاری از کشورها محقق نشده و به‌رغم تولید الگوهای اقتصادی متعدد، این الگو‌ها آن‌طور که باید و شاید، کارساز نبوده است. اینکه چه عواملی بر کارایی تحقیقات و پژوهش‌های دانشگاهی تاثیر‌گذار است یا چه عواملی موجب‌شده دولت‌‌ها تمایلی به الگوبرداری از تحقیقات دانشگاهی نداشته باشند، مقوله‌ای است که نیاز به آسیب‌شناسی دقیق و مبتنی‌بر چارچوب‌های علمی دارد.

اما آنچه تاکنون اثبات‌شده، این است که در کشورهای درحال توسعه، بهترین مسیر برای دستیابی به رشد و شکوفایی اقتصادی، دانش و فناوری است. به‌عبارت دیگر، توسعه اقتصادی محقق نمی‌شود مگر اینکه تولیدات علمی کشور مبنای حرکت اقتصادی قرار گیرد. اما ناگفته نماند زمانی نقش علم و فناوری در توسعه اقتصادی یک کشور پررنگ‌تر می‌شود که مراکز دانشگاهی، تحقیقات علمی و نوآوری‌های آموزشی جایگاه اصلی خود را پیدا کنند.

هفته گذشته در گزارشی که در همین صفحه چاپ و منتشر شد، وضعیت و تعداد پایان‌نامه‌های اقتصادی که طی یکی‌دو سال اخیر در سه دانشگاه تهران، شهیدبهشتی و دانشگاه صنعتی‌شریف ارائه شده است، بررسی و تحلیل شد. نتیجه بررسی‌ها چند آسیب جدی را در این زمینه نشان داد. نخست آنکه در سال‌های اخیر و با وجود بحران‌های اقتصادی ایران، تعداد پایان‌نامه‌هایی که به چالش‌ها و مشکلات اقتصادی ایران بپردازد، بسیار کم است. درواقع به‌نظر می‌رسد تمایلی ازسوی دانشجویان برای نگارش پایان‌نامه‌‌های راهبردی که بتواند الگوی اقتصادی دولت باشد، وجود نداشته است. دوم،‌ موضوعات اقتصادی که مدنظر دانشجویان برای نگارش پایان‌نامه قرار داشته است، بسیار پراکنده و غیرمنسجم بوده؛ گویی ازسر رفع تکلیف، پایان‌نامه‌ای نوشته و ارائه شده است. نکته سوم اینکه آن تعداد اندک از پایان‌نامه‌‌هایی نیز که به موضوعات و چالش‌های مهم اقتصادی پرداخته و راهکارهایی را برای رفع آنها ارائه داده‌اند، هیچ‌گاه مورد توجه و استفاده دولتمردان قرار نگرفته است.

با این اوصاف باید دید خلأ اصلی و حلقه مفقوده‌ای که موجب گسستن پیوند میان دانشگاه و اقتصاد شده، چیست. حسین صمصامی، اقتصاددان و عضو هیات‌علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهیدبهشتی تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان» این موضوع را آسیب‌شناسی کرده که در ادامه می‌خوانید.

چرا در چندسال اخیر، چالش‌‌ها و بحران‌‌های اقتصادی چندان مورد توجه دانشجویان برای نگارش پایان‌نامه و مقاله نبوده است؟

بررسی این موضوع و دلایل آن باید با عقبگردی به وضعیت اقتصادی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد. پیش از آنکه به دلایل کمبود پایان‌نامه‌‌ها و مقالات دانشجویی با موضوعات اقتصادی بپردازیم باید با ذکر مثالی، وضعیت اقتصادی کشور را شبیه‌سازی کنیم. درواقع برای درک بهتر موضوع باید با زبانی این چالش را تحلیل کرد که آسیب‌‌های آن به‌خوبی نمایان شود. همه ما کم‌وبیش با بازی فوتبال آشنا هستیم. بازی فوتبال به چند بخش تقسیم می‌شود. یک بخش قواعد کلی فوتبال است که تعیین‌کننده قوانین و مقررات بازی است. برای مثال طبق قوانین فوتبال، ابعاد زمین، خط و اندازه دروازه، اندازه توپ، زمان بازی، شیوه و تاکتیک‌های بازی و... مشخص می‌شود. در این راستا ممنوعیت‌هایی نیز وجود دارد که درصورت انجام آن ازسوی بازیکنان، خطا محسوب شده و برحسب خطاها، جریمه‌هایی اعمال می‌شود. برای مثال حمل توپ با دست برای بازیکنان به‌جز دروازه‌بان ممنوع است و اگر یکی از بازیکنان با دست توپ را حمل کند خطا کرده است. به همه این قوانین که درواقع یک‌سری بایدها و نباید‌ها را برای بازی فوتبال مشخص می‌کند، مکتب یا مبانی گفته می‌شود.

بخش دوم، اجرای این بایدها و نباید‌هاست که برای اجرای آن باید نظام‌سازی شود. درواقع بازیکنان به‌صورت نظام‌مند در چارچوب قوانین معین‌شده بازی می‌کنند. برای مثال باید قوانین تعیین‌شده در یک زمین مناسب که همان زمین فوتبال است، پیاده شود. برای مشخص‌شدن منطقه 18قدم باید زمین خط‌کشی شود. تور مناسب و در ابعاد مشخص‌شده در زمین نصب و نقطه پنالتی و کرنر علامت‌گذاری شود. این اقدامات یعنی نظام‌سازی یا نظام‌مندشدن فوتبال. ازسوی دیگر این قواعد و قوانین باید به بازیکنان دو تیم آموزش داده شود و مربی تیم با تمرین و آموزش قوانین بازی، بازیکنان را برای بازی در زمین فوتبال آماده ‌کند.

بخش سوم با سوت داور مسابقه آغاز می‌شود. وقتی داور در زمین سوت می‌زند بازیکنان براساس قوانین و نظام‌بندی‌های معینی شروع به بازی می‌کنند. حین بازی، مفسران و تحلیلگران با علم و دانشی که نسبت به فوتبال دارند، با تماشای بازی، عملکرد بازیکنان را تحلیل و تفسیر می‌کنند. مربی هر تیم نیز بازیکنان خود و بازیکنان رقیب را زیرنظر می‌گیرد و هرکجا که بازیکنی خطا کرده یا بد بازی کند، گوشزد کرده یا درنهایت او را تعویض می‌کند. داور نیز در همه قسمت‌های زمین پابه‌پای بازیکنان حضور دارد و مواظب عملکرد آنهاست. بنابراین تحلیل بازی بسیار مهم است چراکه اگر تحلیل درستی از بازی ارائه نشود و نقاط ضعف و قوت بازیکنان مشخص نباشد، باعث باخت تیم می‌شود. درواقع زمین بازی و بازیکنان باید دائم رصد شوند.

ارتباط این سه بخش فوتبال با اقتصاد و پایان‌نامه‌‌های دانشجویی چیست؟

اقتصاد هم به همین سه بخش مهم تقسیم می‌شود. آنچه به‌عنوان علم اقتصاد در دانشگاه‌های کشور تدریس می‌شود و برمبنای آن مقاله و پایان‌نامه دانشجویی نوشته می‌شود، مبانی اقتصاد یا همان مکتبی است که در فوتبال وجود دارد و باید‌ها و نبایدهای بازی را مشخص می‌کند. اقتصاد مانند بازی فوتبال است؛ همان‌طور که زمین بازی فوتبال قواعد و بایدها و نبایدهای فراوانی دارد باید در هر نظامی الزامات مشخصی وجود داشته باشد. مثلا نظام اسلام، نظام سرمایه‌داری و سایر نظام‌ها، هرکدام بایدها و نبایدهایی دارند که هرکدام برمبنای مکتب فکری مجریان آن نظام تعیین ‌شده است. در نظام سرمایه‌داری گفته می‌شود افراد باید به‌دنبال منافع شخصی خودشان باشند،‌ مالکیت، خصوصی است، نفع شخصی و فردگرایی مبنا قرار دارد. همه این موارد مبانی فکری نظام سرمایه‌داری است. درنتیجه مجریان چنین نظامی براساس مبانی نظام سرمایه‌داری، نظام‌سازی می‌کنند تا در چارچوب آن نظام افراد بتواند بازی و به منافع شخصی خود دست پیدا کنند. درواقع همان‌طور که در زمین بازی فوتبال خط‌کشی‌ها و داور و اندازه زمین و توپ و همه این موارد مشخص می‌شود،‌ در اقتصاد نیز خط‌کشی‌ها مشخص می‌شود؛ به این معنا که قواعد مالکیت، ضمانت‌های اجرایی مالکیت، بانک، بیمه، بورس، مالیات و همه ارکان و مبنای اقتصاد تعیین می‌شود. همچنین پیامدهای عدم تعهد بازیگران به نظام‌بندی‌های تعیین‌شده نیز مشخص می‌شود. سیستم‌های نظارتی نیز که نقش داور مسابقه را به‌عهده دارند موظفند در چارچوب همان نظام‌سازی‌ها عمل کنند.

پس از نظام‌سازی و قرار گرفتن همه بازیکنان سرجای خود، داور سوت بازی را می‌زند و بازی در زمین اقتصاد شروع می‌شود و چرخه اقتصاد با توجه به مبانی تعیین‌شده شروع به حرکت می‌کند. بازی اقتصادی که شروع شد، مفسران و تحلیلگران نیز کار خود را آغاز می‌کنند. نتیجه تحلیل تحلیلگران در این زمین، علم اقتصاد را پدید می‌آورد.

 با توجه به مباحثی که مطرح شد، عدم توجه دانشجویان به بررسی مسائل و چالش‌های اقتصادی، به کدام‌یک از بخش‌های زمین ‌بازی اقتصادی بازمی‌گردد؟

فرض کنید زمین اقتصادی یک کشور براساس بایدها و نبایدهای نظام سرمایه‌داری نظام‌بندی شده است و مفسران براساس این مبانی تحلیل‌های خود را ارائه می‌دهند. تحلیلگران با رصد عملکرد بازیگران اقتصادی، می‌توانند خوب یا بدبودن عملکرد آنها را مشخص کنند. برای مثال مفسران عملکرد بانک را به‌عنوان یک بازیکن در زمین اقتصادی زیرنظر می‌گیرند و تحلیل می‌کنند. درصورتی‌که عملکرد بانک درست و بر پایه مبانی تعریف‌شده باشد، اقتصاد روزبه‌روز به تکامل می‌رسد، اما درصورتی‌که عملکرد بانک دچار اختلال و اشکال باشد، تحلیلگران و داوران مسابقه با تذکر و گوشزد اعلام می‌کنند که مثلا در برهه‌ای، دولت باید در امور بانک‌‌ها دخالت کند یا سیاستگذاری جدیدی اعمال شود. حال، با این تفاسیر، به‌سراغ اقتصاد ایران می‌رویم؛ مبانی فکری اقتصاد ایران بر پایه مبانی فکری اسلام بنا شده است. یعنی بایدها و نبایدهای آن را اسلام تعیین می‌کند. برای مثال در اسلام تاکید شده که ربا حرام است، مالکیت به‌صورت خصوصی، دولتی و تعاونی است و امثالهم. حال که بایدها و نبایدهای اقتصاد مشخص شد، باید نظام‌سازی صورت گیرد، همان‌طور که در نظام‌های دیگر مانند سرمایه‌داری براساس مبانی فکری، نظام‌سازی می‌شود. اولین نقطه مشکل‌ساز در اقتصاد، در بخش نظام‌سازی است. درواقع در اقتصاد ایران، مبانی، بایدها و نبایدها و اجزا و نهادهای نظام سرمایه‌داری وجود دارد که قرار است به‌گونه‌ای از آن استفاده شود که قواعد و باید و نبایدهای نظام اسلام پیاده شود. اینجا اولین مشکل پدیدار می شود.در نظام اسلام ربا حرام است، اما در اقتصاد ایران بانک ربوی سرمایه‌داری ایجاد می‌شود و از بانک خواسته می‌شود عملیات بانکی را بدون ربا انجام دهد. بورس در اقتصاد ایران از نظام سرمایه‌داری گرفته شده و قرار است طبق بایدها و نبایدهای نظام اسلامی فعالیت کند. مالکیت خصوصی غرب، با همان نظامات را در ایران اجرا می‌کنیم بدون اینکه الزامات ضروری آن را به کشور وارد و اجرا کنیم. در چنین شرایطی، سوت آغاز بازی زده و بازی شروع می‌شود.

در نظام سرمایه‌داری داور و ناظری هست که پابه‌پای بازیگران حرکت می‌کند و بازیکنان نیز برای اینکه کارت زرد یا قرمز دریافت نکنند، قوانین بازی را رعایت می‌کنند. به این ترتیب است که بازی در ریل و مسیر درست خود قرار می‌گیرد و کسی از دایره فعالیت خود پا را فراتر نمی‌گذارد. درحالی‌که در ایران بانک‌ها به‌جای بانکداری اسلامی، خلق پول می‌کنند و نقدینگی را بدون آنکه رشد اقتصادی اتفاق افتاده باشد، افزایش می‌دهند. این، یعنی ماهیت چنین بانکی نه ربوی به مفهوم واقعی غربی آن است و نه بانک اسلامی.  

در غرب، زمانی که رشد واقعی اقتصادی کاهش پیدا می‌کند، بورس وارد رکود می‌شود درحالی‌که در ایران وقتی رشد اقتصادی کاهش می‌یابد شاخص بورس به‌شدت افزایش می‌یابد. در نظام‌های سرمایه‌داری درصورت بروز چنین اتفاقاتی، داوران و ناظران سوت‌ زده و با مشاهده خطا،‌ به بازیکنان اخطار می‌دهند درحالی‌که در ایران میلیارد‌ها تومان اختلاس می‌شود و پس از مدتی اعلام می‌شود اختلاس شده است. در اصل سیستم نظارتی یا داوری در این زمین وجود ندارد که پابه‌پای بازیکنان حرکت کند. در غرب اگر فردی فرار مالیاتی داشته باشد بلافاصله شناسایی و به محاکم قانونی سپرده می‌شود درحالی‌که در اقتصاد ایران، اشخاص میلیاردها تومان فرار مالیاتی دارند اما کسی برای خطای آنها سوت نمی‌زند. گویی که در این زمین بازی هیچ قاعده و اصولی برای بازی وجود ندارد و هرکس بسته به توان و قواعد خود هر نوع بازی‌ای که تمایل داشته باشد، انجام می‌دهد. این زمین بازی، دیگر زمین بازی نظام‌مند نیست بلکه یک بازی بلبشو و پرهرج‌ومرجی است که اکنون نمونه آن در اقتصاد ایران مشاهده می‌شود.

با این حساب، تفسیر چنین بازی پرهرج‌ومرجی، امکان‌پذیر نیست؟

بله. ما معتقدیم اگر ساختار یک زمین بازی درست باشد و بازیکنان آن درست عمل کنند، داور نیز مراقب بازی بوده و به‌وقت سوت بزند، تحلیل درستی نیز از بازی می‌توان ارائه داد. اکنون با این نگاه می‌خواهیم نظام اقتصادی ایران را تحلیل کنیم و مقاله و پایان‌نامه بنویسیم. نتیجه کار مقالات و پایان‌نامه‌هایی می‌شود که معتقدم هیچ ارزشی برای اقتصاد ایران و سیاستگذاری در این حوزه ندارد.  حتی در مواردی که سیاستگذاری‌ها برمبنای تحلیل‌های اقتصادی دانشگاهی نوشته شده، نتیجه‌ای جز رشد نقدینگی و تورم و کاهش تولید نداشته است. نمونه بارز این امر اوراق قرضه‌ای است که دولت با هدف جبران کسری بودجه منتشر کرده است. نتیجه انتشار این اوراق به‌جای کنترل نقدینگی، موجب رشد روزافزون آن می‌شود.

مخلص کلام اینکه تحلیل‌های علم اقتصادی ما برمبنای یک نظام سرمایه‌داری با نهادهای تقریبا درست است که می‌خواهیم براساس مبانی اقتصاد کشور خودمان پیاده‌سازی کنیم درصورتی‌که نه بسترهای آن فراهم است و نه نهادهای درستی در کشور وجود دارد.

آیا تحلیل‌‌هایی که در این شرایط از اقتصاد ایران درقالب پایان‌نامه‌‌ها نوشته می‌شود، قابلیت اجرا در هیچ نظام اقتصادی را ندارد؟ آیا همین پایان‌نامه‌‌ها اگر در اقتصاد کشور دیگری ارائه شود، قابلیت اجرایی دارد؟

تحلیل‌های اقتصادی برمبنای یک زمین بازی شکل گرفته که همه ارکان زمین درجای درست خود قرار دارند و نمی‌توان این تحلیل را روی یک اقتصاد بیمار که هیچ رکن آن درجای خودش قرار ندارد پیاده کرد. اگر قرار است تحلیل‌ها کارساز و مثمرثمر باشند باید زمین بازی متعادل شود. یعنی باید در مبانی اقتصاد کشور تغییر ایجاد شود. برخی موارد حذف و برخی موارد اضافه شود. برای مثال دیگر نباید بگوییم بانکداری بدون ربا. درواقع یا باید مبانی ارزشی از نظام اقتصادی برداشته شود که در این صورت اصل انقلاب زیر سوال می‌رود و اگر قرار بود از مبانی ارزشی دست برداریم، چرا انقلاب کردیم؟ یا باید نظام‌بندی اقتصادی براساس مبانی اسلام به‌طور کامل و جامع اجرا شود که در این صورت منافع عده‌ای به خطر می‌افتد. به این پدیده التقاط گفته می‌شود؛ به این معنا که مباحث اسلامی و سرمایه‌داری با یکدیگر مخلوط‌شده و حال می‌خواهیم از اختلاط این دو مبحث یک عملکرد اسلامی داشته باشیم.

* نویسنده: زهرا فریدزادگان، روزنامه نگار

مرتبط ها