به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سجاد سامانی از شاعران کشورمان طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: هر آمدنی را رفتنی است؛ اما چه نیک اگر آمدگان میراثدار گذشتگان باشند و چیزی بر آن بیفزایند. خبر اتمام مسئولیت جنابآقای محسن مومنی شریف برای کسانی که در سالهای گذشته پیگیر فعالیتهای حوزه هنری بودند، شیرین نبود. اما آمدن یک رئیس جوان که حتما فکرهای تروتازهای هم دارد امیدوارکننده است. چرا حوزه هنری حداقل در بخش ادبیات ریلگذاری نسبتا صحیحی در این سالها داشت؟ درحالی که میتوانست به سرنوشت دهها نهاد فرهنگی متأخر دچار شود. ریلگذاری صحیح تا حدود زیادی، بهعقیده من، به این برمیگردد که نگاه متولیان آن به هنر و هنرمند چه بوده و هویت حوزه هنری را در مواجهه با این موضوعات چگونه ارزیابی میکردهاند.
مهمترین نکته از دید من این است که حوزه، نه ارگان فرهنگی یک سلیقه سیاسی خاص؛ بلکه چتر بزرگی برای همه هنرمندانی بوده که در «چارچوب هنر متعهد و متعالی «زیسته و قلم زدهاند. اراده در حوزه هنری اراده آشتیجویانه با قشر هنرمند در توفانهای سیاسیاجتماعی دهههای اخیر بوده است. حال اینکه این اراده تا چه میزان محقق شده قابل بررسی است.
آنطور که از افراد بیرون از حوزه میشنوم در سالهای اخیر بسیاری از اساتید و هنرمندان به حوزه «بازگشتهاند» و این بازگشت سرمایه، غنیمت ارزندهای برای کارنامه متولیان آن است. مفاخر هنری، اگرچه هم با یکدیگر و هم با جریانات مختلف، تفاوت دیدگاه داشتهاند، اما حوزه هنری به گمانم نمیخواسته برای آنان یک همسایه رقیب باشد، بلکه اراده داشته یک پدر مهربان باشد. پدر بودن اگرچه سختیهایی دارد، اما برکاتش بیشتر است. برگزاری جلسات شعر «دیدار ماه» با حضور اغلب بزرگان ادبی که باعث ایجاد پیوند میان نسل جدید و قدیم بود، راهاندازی برنامه شب آواز و حمایت از موسیقی «اصیل» ایرانی، آغوش باز داشتن برای همه نحلههای هنری معتقد به اصول انقلاب اسلامی و... گواه این مدعاست. انتشار کتب ادبی در انتشارات سوره مهر در حوزه شعر و داستان نه بر مبنای هنر مصرفی و روزنامهای بلکه بر مبنای هنر والا صورت میگرفته و اغلب (به جز بنده) نویسندگانی بودهاند که هم در صورت و هم در معنا آثار فاخری را آفریدهاند. نه اینکه صرفا بنابر دغدغههای محتوایی دست به خلق آثار کمکیفیت یا بیکیفیتی بزنند که نتیجه آن نقض غرض است.
هنر با کسی شوخی ندارد و سازنده خود را افشا میکند. تفاوت آواز یک هنرمند اصیل در باب وطن، عشق، آیین و... با موسیقی سفارشی در باب همین موضوعات روشن است. 10 سال بعد کمتر کسی نام هنرمندانی را به یاد خواهد آورد که یکشبه با خلق آثاری مشهور شدهاند که بر پیشانیشان فریب شعارزدگی سطحی نقش بسته است. جایی مثل حوزه در کنار لزوم واکنش سریع هنری، جای شناختن سره از ناسره در تولیدات هنری است، آنهم با تجربیاتی که جبهه انقلاب در دهه اخیر داشته. حوزه هنری، موتور تولید محصولات ادبی نبوده، بلکه اصالت و فخامت و درستی یک امر هنری را در چارچوب ارزشهای انقلاب مدنظر داشته یا باید داشته باشد. این دستفرمان بهجایی میرسد که عمده مفاخر هنری آینده نیز از باغ حوزه هنری خواهند رویید. از طرفی واکنش سریع هنری به موضوعات روز نیز مدنظر بوده و هست. واکنش سریع یا آثار فاخر مشخصا سیاسیاجتماعی، شعارزدگی نیست.
بهعقیده من، این دو بال اگر هر یک از حوزه جدا شوند موجب اختلال خواهند بود. یکی آثار هنری که در واکنش سریع به وقایع اجتماعی خلق میشوند، دیگری آثار عمدتا کلاسیک که خلق و انتشار آنها شاید سالها از هنرمند عمر و وقت ببرد. بدون اولی، حوزه در بزنگاهها منفعل خواهد بود و بدون دومی هم آینده آن قابل تصور و قابل تشبیه است. همینطور استعدادهای جوان اگر تنها به یکی از دو بال اجبار شوند، یا تباه خواهند شد یا راهی جدا را برمیگزینند و این چتر بزرگ کوچک و کوچکتر میشود. آنطور که شناخت نسبی از برادر عزیزم، جناب آقای دادمان دارم حداقل در حوزه ادبیات و قطعا در حوزههای دیگر به امید خدا شاهد شکوفایی سریعتر و بیشتری خواهیم بود. نخبگی ادبی و سابقه روشن در ادبیات بهصورت مستقیم، نشان میدهد که امیدواری، راه روبهروی ماست. البته کار حوزه هنری پرورش بیقید محصولات هنری نیست و این بدیهی است، چراکه اساسا هنر برای چیزی است. اما اینکه انقلاب اسلامی نهفقط یک جنبش سیاسی، بلکه حرکتی همهجانبه بهسمت اسلام بوده، مورد توجه است. اسلام دینی است که انسان را با تمام وجوه آن معنا کرده، بنابراین هنر انقلابی نیز محصور در موضوعاتی خاص نیست. چهبسا اگر دیوان سعدی و حافظ امروز قرار بود منتشر شود، وظیفه حوزه هنری بود. امید اینکه روحیه جوانی و جهادی، دید نو و وسیع در کنار سعهصدر و بلندنظری، حوزه را در دوره جدید گامها به جلو ببرد.