کد خبر: 42012

نگاه به کرونا از زاویه ای دیگر

نقش معنویت و مولفه‌های آن در بحران‌های فردی و اجتماعی

کاملا روشن است برای هر مساله‌ای باید به علم موردنظر آن مراجعه شود و طبعا برای درمان بیماری‌های جسمی باید به متخصصان علوم پزشکی و پزشکان ذی‌ربط مراجعه شود و این امر نه‌تنها هیچ تناقضی با دین و معنویت ندارد بلکه معنویت و آموزه‌های دینی ضمن تایید علوم پزشکی در کنار آن و البته با رویکرد خود در راستای سلامت انسان‌ها تلاش می‌کند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در عصر حاضر علی‌رغم پیشرفت علم و افزایش سطح رفاه و آسایش، مشکلات فردی و بین‌فردی به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است. درواقع یکی از معضلات قرن حاضر آشفتگی‌های عاطفی و هیجانی در روابط انسانی است. پژوهش‌های زیادی نشان داده‌اند ایمان و باورهای معنوی نقش موثری در جلوگیری از ابتلا به مشکلات روانی افراد و درمان آن داشته و باعث ارتقای سطح سلامتی و بهزیستی افراد می‌شوند.

 معنویت به شکل‌های مختلفی تعریف شده است که عموما شامل اعتقاد به قدرتی ماورایی در طبیعت و احساس یگانگی با تمام موجودات زنده و نوعی آگاهی نسبت به هدف و معنای زندگی است. در معنویت امید، آرامش، شادی و صلح درونی ظهور می‌کند. برخی صاحب‌نظران، معنویت را «گوهر اصلی و مرکزی غیرقابل چشم‌پوشی و اجتناب‌ناپذیر دین» دانسته‌اند، براین اساس، معنویت پایدارترین عنصر دین است که مشخص‌کننده ارتباط خصوصی بین فرد با خداوند محسوب می‌شود. برخی روانشناسان معنویت را به‌عنوان تلاش دائمی بشر برای پاسخ‌دادن به چراهای زندگی تعریف کرده‌اند. عده‌ای معنویت را به‌عنوان امری که به فرد اجازه تجربه معنای متعالی زندگی را می‌دهد تعریف کرده‌ و برخی دیگر به‌عنوان سازه‌ای که شامل مفاهیم ایمان و معنا و دمیدن روح در زندگی فرد، جست‌وجوی «امر مقدس» یا قابلیت و گرایشی می‌دانند که برای هر فرد، فطری و منحصربه‌فرد است. این گرایش معنوی افراد را به سمت معنویت، عشق، معنا، آرامش، امیدواری، تعالی، پیوند، شفقت، خوبی و یکپارچگی سوق می‌دهد. اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به‌صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. معنویت اغلب با مفهومی از وجود برتر مرتبط است اما این امکان وجود دارد که فرد بتواند در بسیاری از جنبه‌های دیگر زندگی نیز به این تقدس دست پیدا کند. خانواده، طبیعت، هنر، ارتباط، کار و ارزش‌ها همگی می‌توانند معانی خاصی از تقدس را با خود داشته باشند. کسانی که می‌توانند تقدس را در بیشتر ابعاد زندگی خود ببینند هم از بهره روانی و هم از مزایای جسمانی آن سود می‌برند.

کسانی که در طول تاریخ دم از معنویت زده‌اند، اعم از عارفان، فرزانگان، فیلسوفان، الهی‌دانان و متفکران که نگرش معنوی به جهان داشته‌اند یک وجه‌مشترک دارند که به شیوه‌های مختلف بیان شده است. مفهوم سخن ایشان این است که در معنویت، هدف فرد باید اصلاح شخص خودش باشد و اصلاح جامعه نتیجه کار اوست، نه هدف او. به این معنا همه معنویان جهان فردگرا هستند، یعنی مخاطب‌شان فرد است و نه جامعه. معنویان جهان هدف را در زندگی اصلاح فرد می‌خوانند. یعنی اگر فرد اصلاح شد که درنتیجه جامعه نیز کمابیش اصلاح خواهد شد. برخی مطالعات حاکی از آن است که بدون بعد معنوی، دیگر ابعاد -زیستی، روانشناختی و اجتماعی- نمی‌توانند عملکرد درست داشته یا به حداکثر ظرفیت خود برسند، بنابراین بدون‌معنویت بالاترین سطح کیفیت زندگی قابل‌دستیابی نخواهد بود. همچنین در مطالعات نشان داده شد عوامل روانشناختی سلامت مثبت بر کارکرد جسمی تاثیر می‌گذارند و کسانی که بهزیستی روانی بالاتری دارند، از سلامت جسمی بهتری برخوردارند. براین اساس تحقیق حاضر، با توجه به اهمیت موضوع، به بررسی نقش معنویت و مولفه‌های آن در بحران‌های فردی و اجتماعی می‌پردازد.

  دین و معنویت

علاوه‌بر تعاریف ذکرشده از معنویت می‌توان گفت که معنویت به معنای نفس زندگی یا «روشی برای بودن» و «تجربه کردن» است که با آگاهی یافتن از یک بعد مادی به وجود می‌آید و ارزش‌های آن را معین می‌سازد. این ارزش‌ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوط‌ هستند و به هر چیزی که فرد به‌عنوان غایت قلمداد می‌کند، اطلاق می‌شوند.

 تلاش‌های نظری برای تعریف معنویت، عموما این کلمه را در نسبت با دین و درمقایسه با دین در نظر می‌گیرند. گویی «معنویت» و «دین»، دست‌کم همسایه معنایی یکدیگرند. بنابراین هرگاه از معنویت سخنی به میان می‌آید لاجرم پای دین هم به این میدان باز می‌شود. جدال بر سر دینداری و معنویت، نه جدید است و نه از جنبه نظری دور از انتظار.

 از آنجا که مفهوم دین و معنویت قرین هم هستند، نمی‌توان مفهوم معنویت را بدون توجه به مفهوم دین روشن کرد. از این‌رو بسیاری در تلاشند معنویت را آن‌گونه تعریف کنند که یا آن را از دین‌ورزی شخصی جدا کنند یا نشان دهند که چه رابطه‌ای میان این دو مفهوم وجود دارد. کشمکش مفهومی میان دو اصطلاح دین و معنویت به عرصه علوم اجتماعی نیز کشیده شده است. از نظر برخی، دین به‌صورت اصطلاحی درآمده که بر جنبه‌های نهادین سنت ایمانی دلالت می‌کند. سنت ایمانی شامل عقاید و آدابی است که عده‌ای آنها را قبول دارند و به‌جا می‌آورند، اما برخی دیگر، آنها را فاقد بعد تجربی و درونی می‌بینند. از نظر چنین کسانی اصطلاح معنویت ترجیح دارد.

  پیش‌فرض‌های معنویت

برای رسیدن به معنویت باید اصولی را رعایت کرد ولی از طرفی برای رعایت این اصول باید به یک‌سری پیش‌فرض قائل بود. انسان امروز درعین‌حال که سخت محتاج معنویت است ولی با این حال دیر به معنویت می‌رسد. بحران معنویت وقتی زوال می‌یابد که ما بتوانیم از این پیش‌فرض‌های نظری دفاع عقلانی کنیم.

1- نظام جهان، نظامی اخلاقی است. تقریبا همه ادیان و مذاهب جهان اعتقاد دارند نظام جهان یک نظام اخلاقی است.

قرآن می‌فرماید ذره‌ای نیکی و بدی پاسخ دارد. اگر نظام جهان یک نظام اخلاقی باشد ما باید دو پیش‌فرض داشته باشیم که این نظام اخلاقی را جمعا برای‌مان تصویر کند: الف. اینکه جهان چنان است یا چنان ساخته شده است که نیک و بد اعمال ما را فهم می‌کند. ب. جهان چنان است یا چنان ساخته شده است که متناسب با این فهم، عکس‌العمل نشان می‌دهد.

2- توانایی‌های انسان بسیار بیشتر از آن است که به نظر می‌رسد. از اپیکتتوس فیلسوف رواقی یونانی نقل شده است: «شما مخلوقاتی باارزش هستید. شما سهمی از جوهره الهی دارید و بخشی از او را در درون خود دارید.

چرا از تولد شگرف خود بی‌خبرید؟ شما خداوندی را در درون خود حمل می‌کنید ولی از آن بی‌خبرید.» مزلو هم معتقد است چیزی که برای تغییر یک فرد ضرورت دارد تغییر آگاهی او از خودش است.

3- پذیرش قوانین و امور تغییرناپذیر. 4- توجه به درونی بودن لذت و درد. 5- تلاش برای نزدیک شدن به «من» واقعی. 6- ریاضت و قربانی کردن شرط یک زندگی معنوی است. 7- حقیقت نجات‌بخش است. 8- کمال انسان در گرو بودن‌هاست و نه داشتن‌ها.

  مولفه‌های معنویت

از نیمه دوم قرن نوزدهم در محافل آکادمیک بحثی تحت‌عنوان معنویت طرح شده است که طی آن همه انسان‌هایی که دارای رضایت باطن با سه مشخصه امید، شادی درونی و صلح درونی یا آرامش هستند، در شاخصی به نام معنویت اشتراک دارند. درادامه، مداخله معنوی به‌عنوان یک روش درمانی موثر خصوصا در سال‌های اخیر موردتوجه قرار گرفت، به‌صورتی‌که در آن مجموعه‌ای ارائه می‌شود که از راه آنها انسان می‌تواند مفاهیمی نظیر عدالت، احسان و محبت را در خود درونی کرده و معنا و مفهوم زندگی خود را درک کند.

  امید

نظریه امید و درمان مبتنی‌بر آن، امید را به‌عنوان سازه‌ای شامل دو مفهوم توانایی طراحی به سوی اهداف مطلوب به‌رغم موانع موجود و عامل یا ‌انگیزش لازم برای استفاده از این گذرگاه‌ها تعریف می‌کند. امید «تمایل به تکمیل چیز با ارزشی با احتمال واقعی تحقق، همراه با تداوم انتظار وقوع آن» یا «انتظار مثبت فعال و مداوم برای تعقیب در جهت یک شایستگی مطلوب معقول» تعریف می‌شود. در طول دهه 1950 تا 1960 روانپزشکان و روانشناسان، امید را تحت‌عنوان کلی «انتظار مثبت برای دست یافتن به هدف» مطالعه می‌کردند.

 باورهای مذهبی و داشتن ایمان به خدا و اعتقاد به یک مبدأ حقیقت و یک قدرت مافوق و مطلق، قدرت تحمل ناکامی‌ها را بالا می‌برد و به این ترتیب به حفظ سلامت جسم و روان کمک کرده و از پیدایش بیماری‌های جسمی و روانی پیشگیری می‌کند و نهایتا به هدف عمده امید انسان نسبت به آینده می‌افزاید. بسیاری از تحقیقات نشان داده‌اند حالات و عناصر خاص معنویت ممکن است اثرات مثبتی بر مکانیسم‌های گوناگون فیزیولوژیکی درگیر در سلامت داشته باشند.

در دو دهه گذشته، محققان از رشته‌های مختلف به بررسی اثر معنویت بر سلامت روان پرداخته و به اثرات مثبت آن اذعان کرده‌اند.  درواقع، امید بازتاب میزان رسیدن به نتایجی است که غیرقطعی ولی درعین‌حال، ممکن ارزیابی شده است. همچنین مطالعات گزارش می‌کنند امید، موجب بهبود خودکارآمدی، عزت‌نفس، افزایش معنویت، حمایت اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی می‌شود. امید به‌عنوان یک متغیر روانشناختی با ایجاد انتظارات ذهنی مثبت نسبت به حال و آینده، موجب رضایت از زنـدگی در افـراد می‌شود. بزرگسالانی که امیدوارترند، به دیگران به‌عنوان منابع حمایتی و پایگاه‌هایی که می‌توانند به آنها تکیه کنند، می‌نگرند؛ با چالش‌هایی که ممکن است در زندگی‌شـان بـا آنها روبـه‌رو شـوند، سـازگار می‌شوند؛ شادی بالاتری تجربه می‌کنند و از زندگی‌شان رضایت بیشـتری دارنـد. امیدواری می‌توانـد بـا احساسـات و شـناخت‌های مثبـت نسبت به خود و آینده همراه باشد و از این طریق، رضایت از زندگی را افزایش دهد.

بدون امید که یک گرایش مثبت در مقابله با سختی‌هاست، خیلی از مردم دچار افسردگی و تسلیم بیماری خود می‌شوند. در یک مطالعه طولی که 25 سال به طول انجامید و روی فارغ‌التحصیلان دانشگاه هاروارد انجام شد، محققان دریافتند فارغ‌التحصیلان امیدوارتر و خوش‌بین‌تر، زندگی طولانی‌تری را با میزان کمتری بیماری در طول زمان زندگی‌شان تجربه کرده‌اند.

 داشتن هدف و معنا در زندگی، احساس تعلق داشتن، امیدواری به یاری خداوند در موقعیت‌های مشکل‌زای زندگی و بهره‌مندی از حمایت‌های اجتماعی و معنوی همگی ازجمله روش‌هایی هستند که افراد با دارا بودن آنها می‌توانند در رویارویی با حوادث تنش‌زای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند.  فرد دارای امید کسی است که انرژی و‌ انگیزه لازم را برای رسیدن به هدف‌های منطقی دارد و می‌داند که چه چیزی می‌خواهد و همچنین می‌داند که چگونه و از چه راهی می‌تواند به هدف‌های خود برسد. چنین شخصی اگر در یک مسیر به مانع برخورد کرد از مسیرهای دیگری اهداف خود را دنبال می‌کند. بدون امید که یک گرایش مثبت در مقابله با سختی‌هاست، خیلی از افراد دچار افسردگی شده یا تسلیم بیماری خود می‌شوند. بررسی‌ها نشان داده است نشانه‌های مربوط به آشفتگی‌های روانشناختی و نگرانی‌های وجودی بیش از درد و نشانه‌های بدنی در بیماری‌های شدید مثل سرطان خودنمایی می‌کند. بنابراین درحال حاضر در درمان‌های حمایتی این بیماران به جای تمرکز صرف بر کنترل نشانه‌های بدنی و درد بیشتر بر مسائل معنوی و وجودی مثل معنا و امید تاکید می‌شود.  معنویت پیش‌بینی‌کننده‌ای قوی برای امید و سلامت روان محسوب می‌شود. امیدواری به یاری خداوند در موقعیت‌های مشکل‌زای زندگی ازجمله روش‌هایی است که افراد با دارا بودن آنها می‌توانند در رویارویی با حوادث تنش‌زای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند. روانشناسان در پژوهشی که به تاثیر معنویت بر مشکلات پرداختند در نتایج خود اعلام کردند معنویت با سـازگاری روانشناختی، احساس پذیرش، بهزیستی هیجانی، امید، شادی و کیفیت زندگی ارتباط قوی دارد.

 امیدواری و گرایش‌های معنوی رشدیافته، همچنان موجب رضایت از زندگی است. در زمینه تاثیر معنویت بر بهبود کیفیت زندگی و سـلامت جسـمانی و روانی، نشان داده شده است رضـایت از زنـدگی، از میـزان خودآگـاهی، خـوش‌بینی و معنویت‌گرایی فرد متـاثر اسـت؛ هرچـه افـراد خودآگـاه‌تر و خـوشبین‌تر و از معنویـت‌گرایی بـالاتری برخوردار باشند، به همان میزان از رضایت بالاتری برخوردارند. به‌طور کلی، معنویت تاثیر مثبتی در پیشگیری و بهبود بیماری‌های جسـمی و روانی و افزایش کیفیت و رضایتمندی از زندگی دارد.

  رضایتمندی

ادیان آمده‌اند انسان‌هایی را با چنین مولفه‌هایی پرورش دهند. قرآن می‌فرماید «الا بذکرالله تطمئن القلوب» و همچنین در گفت‌وگوی حضرت ابراهیم‌(ع) با خداوند می‌ا‌فزاید: «رب ارنی کیف تحیی الموتی قال اولم تومن قال بلی و لکن لیطمئن قلبی» و حتی زمانی که خداوند می‌خواهد اوج یک انسان را نشان دهد، می‌فرماید: «یا ایتها النفس‌المطمئنّه» این آرامش و رهابودن از اضطراب و تشویش علامت یک انسان معنوی است و «ان اولیاء لا خوف علیهم و لایحزنون»، حزن ندارند، شاد هستند و رجا به خداوند دارند و هیچ‌وقت دستخوش یأس نمی‌شوند. انسان‌های معنوی این‌گونه پرورش می‌یابند و به تعبیر علی ا‌بن‌ابیطالب(ع) «لا یرجون احد منکم الا ربه» و این بهداشت روانی انسان معنوی است.

 همه ما انسان‌ها در تمامی فرازونشیب‌ها و در همه حرکات و سکنات و سکوت و سخن‌های خود و در همه آنچه می‌پذیریم یا نمی‌پذیریم، در پی به دست‌آوردن رضایت باطنی هستیم. بزرگ‌ترین هدف همه ما انسان‌ها در زندگی این است که به رضایت باطن برسیم. این رضایت باطن سه مولفه مهم دارد: آرامش، شادی و امید. این سه مولفه درمجموع سازنده چیزی هستند که در روانشناسی تجربی و روانشناسی عرفانی آن را رضایت باطن می‌نامند. معمولا انسان‌ها از زندگی خود درنهایت آرامش، شادی و امید می‌خواهند. حتی وقتی چیزهای دیگری را مطالبه می‌کنند درنهایت معلوم می‌شود که باز آرامش و شادی و امید را می‌خواسته‌اند ولی مصداقش را در آن چیز دیگر یافته‌اند. به نظر می‌رسد امید، شادی و آرامش از سه عامل و واقعیت تاریخی کاملا نامتاثرند. این سه عبارتند از: اول دینداری، معنای این نکته این است که در دینداری می‌توان به این سه رسید و باز معنایش این هم هست که با دینداری ممکن است به این سه نرسید (بستگی یه فهم افراد از دین دارد). عامل دومی که تاریخ به ما نشان می‌دهد این است که علوم و معارف بشری روی رضایت باطنی افراد، تاثیر زیادی ندارد. زیرا بوده‌اند کسانی که در زندگی شادی، آرامش و امید داشته‌اند و در درون یک نظام سیاسی، اقتصادی، آموزشی، خانوادگی و حقوقی خاص به سر نمی‌برده‌اند. یعنی نظام‌های سیاسی، اقتصادی، آموزشی و پرورشی، خانوادگی و به بیان کلی، نظامات اجتماعی تاثیر زیادی در این خصوص ندارند.  رضایت از زندگی مفهومی کلی و ناشی از چگونگی درک شخص از کل زندگی است. به همین دلیل افرادی با رضایت زندگی بالا، هیجان‌های مثبت بیشتری را تجربه کرده، از گذشته و آینده خود و دیگران، رویدادهای مثبت بیشتری را به یاد آورده و از پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند و آنها را خوشایند توصیف می‌کنند. درکل می‌توان گفت که داشتن امید در زندگی باعث کاهش افسردگی، بالا رفتن خلق مثبت و درنتیجه رضایت درونی و رضایت از زندگی می‌شود. بررسی رضایت از زندگی در سیستم‌های مراقبت بهداشتی از این جنبه مهم است که براساس تحقیقات انجام‌شده، این مفهوم در تعامل کامل با سلامت است و ارتباط تنگاتنگی بین سلامت جسم و روان و رضایت از زندگی وجود دارد.

  شادی درونی

معنویت یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش شادکامی و سلامت عمومی گزارش شده است. یکی از نیازهای روانی بشر شادی و نشاط است که به دلیل تاثیر عمده‌ای که بر زندگی افراد دارد، ضرورت و نیاز دنیای امروز است و نیروی محرکه‌ای است که باعث‌ انگیزه و فعالیت و توانمندی و امیدواری در فرد می‌شود و عنصر مرکزی زندگی مطلوب است. نشاط و شادی از نیازهای اولیه فطری و ضروری انسان به شمار می‌رود و می‌توان آن را از مهم‌ترین عوامل سلامت خانواده و جامعه انگاشت.

 روح امید و تلاش و پیشرفت در پرتو یک زندگی شاد و با نشاط است. یافته‌های پژوهش‌های گوناگون نشان دادند بین شادکامی و سلامت روان رابطه وجود دارد و این رابطه به صورت دو‌وجهی است. افزایش شادکامی در افراد می‌تواند باعث فعال شدن سیستم ایمنی شود و تحت‌تاثیر فرآیندهای شناختی ابعاد مختلف سلامت را به شیوه‌ای مثبت تحت‌تاثیر قرار دهد.  

 شادکامی نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگی‌اش به عمل می‌آورد و مواردی ازقبیل رضایت از زندگی، فراوانی و شدت هیجان مثبت، فقدان احساس منفی مثل افسردگی و اضطراب را شامل می‌شود و جنبه‌های مختلف آن به شکل شناخت‌ها و عواطف است. نتایج پژوهش‌های روانشناختی نشان داده‌اند که بین بهزیستی معنوی، بهزیستی وجودی و بهزیستی مذهبی با شادکامی، رابطه مثبتی وجود دارد.

  صلح درونی

معنویت ناظر به درون است. خیلی از ارزش‌هاى اخلاقی جهان‌شمول براى حل تعارضات میان انسان‌ها لازم بوده است ولى الزاما منجر به صلح درونی نمی‌شود. خیلی اوقات فرد با دیگران تعارض زیادى ندارد، ولی در درون خودش آرامش و شادی درونی ندارد. براى آنکه آرامش، شادى، امید، رضایت باطن و معنایابى زندگى براى وى به وجود بیاید، کافى نیست که در جامعه‌اى زندگى کند که نه به کسى ظلم و نه کسى به او ظلم کند. شرط دومی هم لازم است به این صورت که فرد با درون خودش هم کشمکش نداشته باشد.

  چالش‌ها

دین و دینداری مانع علم و پیشرفت‌های علمی است.
دین و دینداری نقش موثری در بحران‌های اجتماعی ندارد.

  پیامدها

معنویت و مولفه‌های آن تاثیر مهمی در سازگاری با شرایط بیماری‌های مزمن و ناتوان‌کننده مانند کرونا  و استرس ناشی از آن دارد. مهم‌ترین تاثیر ویژه معنویت درمانی را می‌توان در تغییر نگرش و تفسیر فرد نسبت به بیماری و زندگی دانست. این تغییر در باورها بر ارزیابی‌های شناختی فرد تاثیر گذاشته و وقایع منفی و استرس ناشی از آن را به شکلی منطقی مدیریت می‌کند.

انسان در سایه اتصال به خدا و منابع معنوی به حس قوی‌تری از امنیت دست می‌یابد و توان سازگاری او با مشکلات روانی و جسمی ناشی از بیماری به شکل کارآمدتر بالا می‌رود. معنویت به‌عنوان پناهگاهی امن به زندگی بیمار معنا می‌بخشد و این همان چیزی است که هدف درمانگران جسمی و روحانی است.

افزایش تاب‌آوری و امیدواری و درنتیجه استحکام روانی و جسمی از نتایج معنابخشی به زندگی در سایه معنویت است. ممکن است عده‌ای بر این باور باشند که وصول به معنویت طرق مختلفی دارد اما پوشیده نیست که بهترین راه برای دستیابی به معنویت دین است و با درک صحیح از دین و معنویت و فهم دقیق از مفهوم و ماهیت آن همه ابنای بشر با هر ملیت و مذهبی لزوم دین و دینداری و معنویت‌گرایی را درک خواهند کرد.  به راستی برخورداری از معنویت و مولفه‌های آن، انسان را در شرایط سخت و در بحران‌های مختلف روانی حاکی از شرایط نامناسب اجتماعی مثل بیماری جهانشمول کرونا حمایت و هدایت کرده و کمک می‌کند تا انسان‌ها بتوانند با تحلیل صحیح، شرایط نامناسی را مدیریت کرده و از آن به سلامت گذر کنند.  بنابراین ضمن تاکید بر اینکه ماهیت و غایت‌مندی علم و دین متفاوت بوده و لذا تقابل و تخالفی در آنها وجود ندارد، بلکه آموزه‌های دینی علاوه‌بر تامین سلامت روانی و تعالی روحانی با رشد اخلاق فردی و اجتماعی مانند مهرورزی، شفقت، خیرخواهی و غیرخواهی، همدلی و همدردی و مودت، به کرات بر علم‌آموزی تاکید کرده و آن را فضیلت و عبادت معرفی می‌کند.  کافی است به احادیث فراوان پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) مراجعه شود.
می‌توان گفت چالش‌هایی نظیر کرونا و رویکردهای اینچنینی (که موارد مشابه آن در تاریخ فراوان است) نه‌تنها انسان‌ها را از دین و دینداری دور نخواهد کرد، بلکه مطابق نظرسنجی‌های متعدد امروزی، اهتمام انسان‌ها را به دین بیش از پیش می‌نماید.

  راهکارها

پردازش دقیق و بیش از پیش به معنویت و مولفه‌های آن و آموزه‌های اخلاقی مبتنی‌بر دین که رویکرد مناسبی از سلامت روان فردی و اجتماعی و به تبع آن سلامت جسمی افراد دارد راهکار مناسب این امر مهم است.

ضمن اینکه کاملا روشن است برای هر مساله‌ای باید به علم موردنظر آن مراجعه شود و طبعا برای درمان بیماری‌های جسمی باید به متخصصان علوم پزشکی و پزشکان ذی‌ربط مراجعه شود و این امر نه‌تنها هیچ تناقضی با دین و معنویت ندارد بلکه معنویت و آموزه‌های دینی ضمن تایید علوم پزشکی در کنار آن و البته با رویکرد خود در راستای سلامت انسان‌ها تلاش می‌کند.

 * نویسنده: مرتضی اخلاقی‌فرد، عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

مرتبط ها