به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آن روز در تحریریه حرف این کتاب بود؛ کتابی که خیلی دوستش داشتم و نتوانسته بودم بخرم. یک دفعه یکی از بچهها گفت من کتاب را دارم و برایتان میآورم. اول فکر کردم شوخی است، برای همین تشکری کردم. اما همکارمان گفت جدی گفتم، من و همسرم به همه دوستانمان همین کتاب را هدیه دادیم. یکی دیگر داریم و چون خودمان استفاده نمیکنیم، برای شما میآورم. باورم نمیشد، دقیقا در نمایشگاه کتاب سال98؛ بحث خریدن این کتاب بود که خیلی گران شده بود، اما حالا من هم «کتاب مستطاب آشپزی» را داشتم؛ کتابی که خیلی دوستش داشتم از نجف دریابندری نویسنده و مترجم قهار. پدرانه و سختکوشانه نوشت و نوشت. ترجمههایی دقیق که قابلمقایسه با ترجمههای این روزها نیست. او حتی بعد از پابهسن گذاشتن، روی ترجمه کتابهایش دقت میکرد تا همان چیزی باشد که نویسنده خارجی نوشته است.
نجف دریابندری در سال ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. او در سال سوم دبیرستان تحصیل را رها کرد و بهدنبال کار رفت. حضور انگلیسیها در تاسیسات نفتی آبادان و تردد آنها در سطح شهر و کاربرد آن زبان، وی را به یادگیری زبان انگلیسی علاقهمند ساخت و بهطور خودآموز به فراگیری این زبان پرداخت. در سال ۱۳۳۲ اولین اثر خود را که ترجمه کتاب معروف وداع با اسلحه، نوشته ارنست همینگوی بود، برای چاپ به تهران فرستاد. همزمان با چاپ این کتاب در سال۱۳۳۳، بهدلیل فعالیتهای سیاسی در آبادان به زندان افتاد و بعد از یک سال به زندان تهران منتقل شد و پس از تحمل چهار سال حبس، در سال ۱۳۳۷ از زندان آزاد شد. دریابندری در زندان به مسائل فلسفی علاقهمند شد و در مدت حبس، کتاب تاریخ فلسفه اثر برتراند راسل را که بعدها توسط انتشارت سخن به چاپ رسید و همچنین کتاب تاریخ فلسفه غرب اثر دیگر راسل را نیز ترجمه کرد که آن کتاب را هم انتشارت سخن بعدها منتشر ساخت. او درنهایت بهعنوان سردبیر در انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد. در آنجا به ترجمه آثار ادبی رماننویسان و نمایشنامهنویسان معروف آمریکایی پرداخت و کتابهایی همچون پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی و هاکلبری فین اثر مارک تواین را ترجمه کرد. دریابندری مدت ۱۷سال با موسسه فرانکلین همکاری داشت و در حدود سال ۱۳۵۴ همکاری خود را با این موسسه قطع کرد. پس از آن برای ترجمه متون فیلمهای خارجی با سازمان رادیووتلویزیون ملی ایران قرارداد بست و پس از انقلاب بهطور جدی به ترجمه و تالیف پرداخت.
ازجمله آثار وی میتوان به ترجمه کتابهای یک گل سرخ برای امیلی و گور به گور نوشته ویلیام فاکنر، پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیلجبران اشاره کرد. دریابندری از فارسی به انگلیسی هم ترجمههایی دارد؛ ازجمله برگردانِ نیمی از نسخهای از اشغال بهرام بیضایی و ترجمه بیشتر کتاب درد بیخویشتنی خودش که هیچکدام هنوز منتشر نشدهاند. شاید یک کار مهم او در سال 96 اتفاق افتاد و آن اینکه در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ کمیته ملی ثبت میراث ناملموس در سالن کانون فرهنگی فجر تشکیل جلسه داد و در این جلسه نجف دریابندری بهعنوان گنجینه زنده بشری در میراث خوراک در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) بهثبت رسید.
روز دوشنبه مصادف با 15 اردیبهشت 99 در خبرها آمد که نجف دریابندری از دنیای خاکی رخت بربسته است. نبود او در دنیای ادبیات و نویسندگی خسران بزرگی است. در این گزارش سعی کردیم خیلی کوتاه از زندگی و زمانه او و تاثیرش بر ترجمه معاصر ایران بگوییم؛ از کسی که بار ادبیات ایران را چندین سال بهدوش داشت و کارنامه درخشانی از خودش بهجا گذاشت. مطالبی که در این صفحه منتشر میشود، از کتابهای «سالهای جوانی و سیاست»، «خاطرات نجف دریابندی از آبادان» نوشته حسین میرزایی، «یادداشتهای روزانه» و «۳۰ روز با نجف دریابندری» نوشته مهدی مظفر ساووجی آمده است.
درباره آثار مرحوم نجف دریابندری،نگاه انتقادی اش به شاملو و گلستان و...
بدرود جناب مستطاب (لینک)
***************************************
مجید جلیسه، مدیرعامل سابق خانه کتاب
خموش و یک جهان سخن (لینک)
***************************************
شیوا مقانلو
رازهای ترجمه با زبان دریابندری (لینک)
گفتوگو با پیمان خاکسار درباره ویژگیهای فنی ترجمه در آثار مرحوم نجف دریابندری
وفادار به متن مبدا و مقصد (لینک)
***************************************
محسن فرجی، داستاننویس و روزنامهنگار
بازیگوشیهای پیرمرد (لینک)
***************************************
گفتوگو با کاوه میرعباسی درباره سبک ترجمه مرحوم نجف دریابندری
دریابندری هنرمندانه ترجمه میکرد (لینک)
* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامهنگار