به گزارش «فرهیختگان آنلاین» شوک کرونا تمام جهان را وارد وضعیتی غیرعادی کرده و بهنظر میرسد با همان پدیدهای مواجهیم که جورجو آگامبن از آن تحتعنوان «وضعیت استثنایی» یاد کرده؛ وضعیتی که دست دولتها را برای نوعی سوءاستفاده سیستماتیک از بحران و دهشت عمومی ناشی از آن باز میگذارد. از سوی دیگر، نائومی کلاین هم بروز شوکهای اینچنینی را در حکم موقعیتی برای پیشبرد طرحهای ضدمردمی نخبگان و یا سودجوییهایی میداند که در خدمت تداوم «سرمایهداری فاجعه» هستند. این دو متفکر در مطالب اخیرشان نیز کرونا را بهمثابه مصداقی برای نظریهشان معرفی کردهاند. اما این رویکردها به دو دلیل نمیتوانند وضعیت را بهدرستی فهم کنند؛ اول اینکه آنها بهدلیل تحمیل قاب تئوریکشان به واقعیت، پدیدههای گوناگون-از کرونا گرفته تا توفان کاترینا و یازده سپتامبر- را به جنبهای یکسان تقلیل میدهند و ازهمینرو خاصبودگی پدیده کرونا را از دست میدهند. دوم اینکه در این نظرگاه گویی با تعدادی از حکومتها و یا عدهای از نخبگان نئولیبرال طرف هستیم که تصمیمهای بدی میگیرند. حال آنکه فراتر از حوادث یا جزئیات اینچنینی، بحث بر سر روندهای تاریخیای است که بهنحوی ضروری و ورای تصمیمات افراد و نهادها عمل میکنند و ازهمینرو برای تحلیل نقش یک پدیده در جهان باید آن را درون زمینههای عام تاریخی قرار داد.
ویروس کرونا پیش از هرچیز خود را بهعنوان یک «آلودگی» برای ما آشکار میسازد؛ یک آلودگی در زیستجهان واقعی، آنهم در اوج پیشرفتهای بشر در زمینههای بهداشتی و درمانی. در این وضعیت، انواع و اقسام محیطهای فیزیکی از مکانهای عمومی گرفته تا درون خانهها و در یک کلام، واقعیت، جهنم است و این همان لحظهای است که واقعیت مجازی وارد عرصه میشود و یکی از بزرگترین برگ برندههای تاریخ را رو میکند. آلودگی از واقعیت پاک [و رفع] نمیشود، پس این خود واقعیت است که باید پاک [و رفع] شود. واقعیت مجازی بهعنوان جهانی امن و عاری از ویروس و درواقع عاری از بحرانهای واقعی، بنا به ادعای خودش، بهترین راهحل در بهترین دقیقه ممکن را پیشروی بشر گذاشته؛ وقتی واقعیت به بنبست رسیده است. اکنون همان لحظهای است که کرونا در مقام کاتالیزوری قدرتمند عمل میکند و یکی از عظیمترین تحولات تاریخ بشر را سرعت میبخشد.
تکنولوژی همواره درحال گسترش قلمرو خود به تمامی عرصههای زندگی ماست، بهنحوی که امروزه منطق جهان آنلاین و مجازیسازی واقعیت روزبهروز بیشتر ابعاد هستی بشر را دربرمیگیرد و مساله اینجاست که بهمرور هر شکل از تن ندادن به این منطق، خارج از قاب قرار گرفتن و یا آفلاین بودن (بودن به شیوه آفلاین)، محکوم به نابودی خواهد بود. تا پیش از این، تکنولوژی علیرغم رشد چشمگیر نتوانسته بود این حد از قلمروهای حیات اجتماعی را دربر بگیرد و در حکم مکملی برای زندگی انسان بود که امکان «کنارهگیری» از آن تا حدی وجود داشت. اما برخلاف ابزارهای تکنولوژیکی پیشین که تابع فرمان خاموش/روشن از سوی انسان بودند، تکنولوژیهای نوین طوری در تار و پود زندگی گره میخورند که اساسا این انتخاب محلی از اعراب ندارد. در جهان واقعیت مجازی، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و... همهچیز همواره روشن و حاضر است. زیربنای فلسفی این وضعیت را میتوان با استفاده از مفهوم متافیزیک حضور در اندیشه ژاک دریدا توضیح داد.
امروز غایت تکنولوژی نهفقط طلب راحتی بشر-آنطور که تکنسینها و دانشمندان بهشکلی ملایم و بیخطر ادعا میکنند- بلکه رادیکالسازی این خواسته است و این یعنی تلاش برای نابودسازی خشونتبار هر شکل از مانع و رنج در زندگی بشر؛ حتی اگر این رنجها دربردارنده معنای هستی انسان باشند. این خصیصه بنیادین تکنولوژی شبیه همان چیزی است که دریدا در متافیزیک غرب تشخیص داده بود. از نظر او متافیزیک غرب متاثر از افلاطون همواره حضور حقایقی ثابت، قطعی و خودبسنده در جهان را پیشفرض میگیرد و هر شکل از تفاوت، غیریت یا غیاب را سرکوب میکند. ازهمینرو است که بهعنوان مثال، دریدا تاریخ متافیزیک را تاریخ طرد شدن نوشتار توسط گفتار میداند، چراکه در گفتار همواره گوینده حضور دارد، اما نوشتار، حاکی از غیاب مولف است. محکومیت غیاب در متافیزیک اما امروز در متن زندگی روزمره قابلردگیری است و در طرد شدن زندگی آفلاین (غایب) جلوهگر میشود.
دریدا در مقام نقد و «واسازی» متافیزیک، با سخن گفتن از مفهومی تحتعنوان «دیفرانس» و این جمله معروفش که «چیزی بیرون از متن وجود ندارد» بهدنبال آن بود که نشان دهد پدیدههای جهان طبیعی نیز از منطق زبان و متن پیروی میکنند و برخلاف مدعای متافیزیک غرب، پدیدهها دارای معنایی مستقل و حقیقی نیستند و فقط در نسبت با یکدیگر معنایی شناور مییابند؛ معنایی که در زنجیره دالها همواره به تعویق میافتد. دریدا بحث خود را برمبنای زبان و شکافهای درونی آن بنا میکند؛ حال آنکه تکنولوژی حتی از زبان هم عبور میکند. در آینده ما با پدیدهای مواجه خواهیم بود که جارن لانیر؛ پدر واقعیت مجازی، آن را ارتباطات «پسانمادین» مینامد. در اینجا پیامها دیگر در قالب الفبا مبادله نمیشوند بلکه خود معنا بهشکلی بیواسطه میان افراد به اشتراک گذاشته میشود و این یعنی نوعی گذار از شکاف سوژه و ابژه. اوجگیری متافیزیک حضور در جهانی رخ میدهد که در آن، «هیچچیز بیرون از تکنولوژی وجود ندارد.»
امروز کار، مدرسه، خرید، تفریح، مطالعه، کار خیر، جرم، رابطه جنسی و هرچه فکرش را بکنیم، بهشکلی آنلاین و درون «ناواقعیت» رخ میدهد. خانههای ما در حکم جهانی مجازی است که نهتنها تمام جهان واقعی را درون خود بلعیده بلکه محدودیتهای فیزیکی آن را هم رفع کرده و ناممکنها را ممکن میکند. قرنطینه ناشی از کرونا، درواقع تمرینی است برای قرنطینه بشر در واقعیت مجازی. با این میزان از پیشرفت تکنولوژیکی، ما کماکان کمبودهایی را در قرنطینه حس میکنیم، اما افق آینده بشر چیزی نیست جز تلاش او برای سرشار کردن همین قرنطینه از وجوه مختلف جهان، بهطوریکه دیگر اصلا نیازی برای شکستن قرنطینه وجود نداشته باشد. واقعیت مجازی جهانی بیتعین و بیمعناست که از قضا توسط انواع و اقسام مکانیسمهای سرمایهدارانه نیز-مانند آنچه «علوم داده» به آن میپردازد- پایش، تحلیل و کنترل میشود. این جهانی است که حتی جزئیترین و درونیترین حالات و تمایلات انسان، نهفقط رصد یا جمعآوری، که حتی پیشبینی میشود؛ دقیقا مانند آنچه ما همین امروز هم تجربهاش میکنیم، اما در قالب چیزی شبیه پیشنمایش. ما در گذشته با موجودیت تکنولوژی مواجه بودیم، اکنون دوران تکنولوژیکی شدن موجودیت است.
کرونا را میتوان دفاع سفت و سخت طبیعت دربرابر هجمه انسان و درعینحال، پاس گل دقیق طبیعت به انسان و تکنولوژیهای ساخته او دانست. این ویروس مانند اکثر آشوبها، ابتدا خود را در قامت یک رخداد، یک عنصر مخرب یا وقفهانداز در نظام اجتماعی جلوه میدهد، اما درواقع چیزی نیست جز تثبیتکننده همان وضعیتی که پیشتر آن را به مبارزه طلبیده بود. عنصر آشوبگری مثل کرونا در حکم استثنایی است که از قضا زمینه را برای استحکام قاعده مهیا میسازد. برخلاف آنچه میان تحلیلگران پرشمار امروز باب شده، چیزی تحتعنوان جهان «پساکرونا» با مختصاتی دیگرگون در کار نیست. سرمایهداری بازمیگردد؛ قدرتمندتر از همیشه.
اکنون در وضعیتی بهسر میبریم که عملا راه فراری از آن نیست، بهغیر از تسریع فرآیندی که فارغ از موافقت یا مخالفت با آن، در حکم ضرورت درونماندگار جهان ماست: گذار از واقعیت به واقعیت مجازی. بشر جهان واقعی را به ساختمان فرسوده، آلوده و بمبگذاریشدهای تبدیل کرده که هرچه سریعتر باید آن را تخلیه کرد و کرونا، کاتالیزور این شیفت تاریخی-تمدنی است.
* نویسنده : محمد رضوانیپور، دانشجوی کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه تهران