کد خبر: 40057

با آغاز ماه مبارک رمضان نگاهی به برنامه‌های معارفی صداوسیما داشته‌ایم

منهای خلاقیت

شاید توجه به صدا‌های مختلف که زیر چتر اسلام و حاکمیت دینی شنیده می‌شوند و بازشدن فضای تلویزیون با حفظ اصول و اعتقادات به دیده و شنیده شدن برنامه‌‌های معارفی کمک کند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یک صندلی برای مجری، یک صندلی برای کارشناس. یک دکور که پنجره دارد یا احیانا نردبان و بعد سه، دو و یک. تبریک می‌گویم. شما یک برنامه معارفی ساخته‌اید که می‌توانید تا صد‌ها قسمت ادامه‌اش بدهید. این ساختار مشترک اکثر برنامه‌‌های معارفی در دهه‌‌های اخیر بوده است. برنامه‌‌های دینی اگر زمانی مختص مناسبات تقویمی بود، اما از دهه 70 به‌بعد توانست به‌صورت روزانه جای خود را بین برنامه‌‌های رادیو و تلویزیون باز کند. درس‌هایی از قرآن آقای قرائتی هرچند قدیمی‌ترین برنامه دینی تلویزیون است، اما در فرمش تغییر چندانی نکرده. نهایتا محل برگزاری این برنامه جابه‌جا می‌شد. کم‌کم مجری‌هایی از اواسط دهه 70 به‌صورت تخصصی وارد این حوزه شدند. مجری‌هایی که احساس می‌کردند اگر در یک برنامه مذهبی بخندند یا صمیمی باشند، ممکن است به ساحت برنامه صدمه بخورد؛ خشک و جدی از ابتدا تا انتهای برنامه را اجرا می‌کردند و موضوع برنامه هم نهایتا یا احکام بود و یا بررسی زندگی ائمه و پیامبران. مردم مسائل روزمره خود را در این برنامه‌‌ها نمی‌دیدند و مطالبی را می‌شنیدند که یا قبلا می‌دانستند و یا خیلی مهم نبود.

با پیشرفت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در برنامه‌سازی، این حوزه هم تکانکی خورد و به مجری‌ها اجازه دادند راحت‌تر باشند و مخاطبان هم دیدند و شنیدند که مطالب کاربردی گفته می‌شود و قرار است سواد دینی موثر برای زندگی فردی و اجتماعی‌شان بالا برود و هدف از ساختن برنامه‌‌های معارفی صرفا پرکردن آنتن یا به‌دست‌آوردن پاداش اخروی نبود. حالا که آخرین سال قرن 14 را سپری و برنامه‌‌های تلویزیونی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که برنامه‌‌های دینی و معارفی از نظر تنوع و خلاقیت در رده‌‌های آخر این فهرست هستند.

حساسیت‌های بجا یا نابجا، وجود مراکز و اشخاص متعدد تصمیم‌گیر، اعمال سلیقه‌‌های شخصی و کمبود امکانات و بودجه را می‌توان به‌عنوان عوامل نبود رنگ‌ها و صدا‌های مختلف و همچنین تنوع در برنامه‌‌های دینی و معارفی دانست. همین خلأ‌ها باعث شده است افرادی که اتفاقا لباس روحانیت هم برتن دارند، از فضای مجازی استفاده کرده و سعی در گسترش و ترویج افکار و آرایی بکنند که باب میل جوانان است و البته که در تلویزیون نمایند‌ه‌ای ندارند. شاید توجه به صدا‌های مختلف که زیر چتر اسلام و حاکمیت دینی شنیده می‌شوند و بازشدن فضای تلویزیون با حفظ اصول و اعتقادات به دیده و شنیده شدن برنامه‌‌های معارفی کمک کند.

 

نجم‌الدین شریعتی مجری «سمت خدا» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

نگاه ما به تمام اقشار مخاطبان است

اگر دهه 60 را درنظر بگیریم، برنامه‌‌های معارفی شکل خاصی داشتند و تنها برنامه ثابت، برنامه آقای قرائتی بود که تقریبا 40 سال است روی آنتن می‌رود. در دهه‌‌های اخیر شکل جالب‌تری به خود گرفته، به‌روزتر شده و داستان دارد. تحلیل شما چیست؟ برنامه‌‌های معارفی در دهه 60 با 90 چه تفاوت‌‌هایی دارد؟

حتما چندعامل وجود دارد که سبب شده برنامه‌‌های معارفی با این سبک و سیاق روی آنتن برود و مخاطب آنها را ببیند. عمده‌ترین مطلب از دیدگاه من بلوغ فکری مخاطبان ما است. یعنی همان‌طور که تلویزیون رشد کرد و مردم درواقع با تلویزیون بزرگ شدند، سهم و درک آنها از تلویزیون بیشتر و عمیق‌تر شده و نحوه تعامل هم این‌گونه است. این خیلی نکته مهمی است. یعنی توقعی که مخاطبان از برنامه‌سازان تلویزیون دارند مخصوصا در حوزه معارف، به رشد قابل‌توجهی رسیده است؛ یعنی ذائقه مخاطب ما عوض شده. شاید مخاطب ما چندین سال قبل به‌طور مثال درس‌‌هایی از قرآن آقای قرائتی که همچنان هم می‌درخشد، برای او کافی بود ولی امروز علاوه‌بر درس‌‌هایی از قرآن می‌خواهد درس‌‌هایی از زندگی حضرت امیرالمومنین(ع) نیز بگیرد، با سیره پیشینیان دین هم آشنا شود، می‌خواهد که معارف عمیق‌تر به او برسد. الحمدلله این اتفاق می‌افتد. در برنامه سمت خدا هر سال که پیش رفتیم، مخاطب را با خود بالا کشیدیم، لذا جنس مباحث امروز ما نه با دفعه‌‌های قبل که با سال‌‌های قبل متفاوت است. این به نوع نگرش و نگاه مخاطب برنامه و توقعی که او از ما دارد، برمی‌گردد، یعنی ‌بخشی از حرکت ما مرهون انتظار و توقع مخاطب ماست و این اتفاق بسیار مبارکی از نگاه من است.

برنامه‌‌های معارفی بسته به نوع رویکرد و هدف‌‌هایی که ترسیم کرده‌اند، همه رشد می‌کنند. من درباره برنامه خودمان می‌توانم بگویم که در سمت خدا ارتباط و تعامل با مخاطب یکی از نقاط قوت است و آن روایت نورانی حضرت رضا(ع) که «اگر مردم زیبایی‌‌های کلام ما را می‌دانستند، بی‌شک تبعیت می‌کردند.» امروز از زیبایی‌‌های دین برای مردم می‌گوییم، زیبایی‌‌های دین محسوس و ملموس است و همه احساس می‌کنند اگر وارد متن زندگی آنها شود، زندگی‌شان شیرین می‌شود و مدینه فاضله‌ای را رقم خواهد زد. در سمت خدا نوعا براساس درخواست و نیاز مخاطب روز‌ها را تعریف کردیم. شنبه‌‌ها از قرآن که سیره تربیتی انبیاست، روز‌های یکشنبه از آثار تربیتی عبادت در زندگی می‌گوییم که عبادات چه نقش سازند‌ه‌ای در زندگی افراد و اشخاص دارد. دوشنبه از نهج‌البلاغه امیرالمومنین(ع) می‌گوییم که درس زندگی امروز ماست، روز سه‌شنبه از فضائل امیرالمومنین(ع) می‌گوییم. روز‌های چهارشنبه احادیث اخلاقی را بیان می‌کنیم. روز‌های پنجشنبه از عرفان و معرفت بیشتر صحبت می‌کنیم. این نگاه من مخاطب را یک سیر هوشمندانه‌ای خواهد داد و او را به یک سمت‌وسویی هدفمند و جهت‌دار سوق می‌دهد. الحمدلله از منابع دینی مستغنی هستیم و هرچه نهج‌البلاغه را تورق و آیات و تفاسیر را نگاه می‌کنید، هرچه روایات حضرات معصومان و سیره علما را نگاه می‌کنید، می‌بینید چقدر حرف نگفته و چقدر راه نرفته وجود دارد. باید کسی که برنامه دینی می‌سازد مخاطب خود را بشناسد و هم به رسانه اشراف کامل داشته باشد و هم دین‌شناس و رسانه‌شناس باشد. این تعامل برنامه‌سازان با مخاطبان و حتی کارشناسان با مخاطبان از طریق فضای مجازی یا سایت و پیامک در رشد برنامه‌‌ها و ارتقای آنها تاثیر دارد، یعنی اگر تلویزیون روزی برنامه‌ای می‌ساخت و یکسویه برنامه‌‌ها را طراحی می‌کرد، امروز در تعامل با مخاطب می‌تواند خیلی بهتر برنامه‌‌ها را طراحی کند و روی آنتن ببرد.

نقش مجری یا کارشناس در این برنامه‌‌ها چقدر پررنگ است؟

در کنار همه اینها جاذبه‌‌های تصویری و خود مجری یا کارشناسی که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، نکته مهمی است که نباید از آن غافل شد، یعنی کارشناسان ما هم امروز باید نیاز جامعه را بشناسند و به تناسب نیاز جامعه و ذائقه مخاطب مطالب خود را به‌روزرسانی و عرضه کنند. شاید مطالبی که ده‌‌ها سال قبل در دهه‌‌های قبل در تلویزیون و رادیو می‌شنیدیم، پایه آن همین مطالبی است که امروز بیان می‌کنیم ولی امروز بیان دیگری از مطالب را برای مخاطب عرضه می‌کنیم که به جان و دل او می‌نشیند، یعنی زبان و ادبیاتی که انتخاب می‌کنیم سبک بیان خود را متناسب با ذائقه امروز مخاطب طراحی می‌کنیم و اینها چندعاملی است که می‌تواند در پیشرفت برنامه‌‌های معارفی و هم در رضایت مخاطب موثر باشد. سمت خدا الان یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌‌های تلویزیون است. در شبکه سه جزء پرمخاطب‌ترین‌‌ها در همه فصل‌‌ها بوده و جالب است این برنامه بیش از 97-96 درصد رضایتمندی مخاطب را دارد. این رضایتمندی نکته‌ای است که نمی‌توان از آن غافل شد، یعنی یک نفر باید بنشیند تحلیل و الگوسازی کند و بگوید اگر برنامه‌ای همانند برنامه سمت خدا یا برنامه‌‌های دیگر تلویزیون که از درصد بالای رضایتمندی برخوردار هستند، چه کاری کرده‌اند و چه اتفاقی افتاده که به این جایگاه رسیده‌اند و همین را تعمیم دهند تا تلویزیون را همیشه با این برنامه‌‌های فاخر و پرمخاطب رصد کنیم. آن زمان است که آن دانشگاه عمومی و ملی که امام به تلویزیون لقب دادند، محقق می‌شود و همه خانواده‌‌ها استفاده می‌کنند.

یکی از نقد‌هایی که به برنامه‌‌های معارفی صداوسیما در دهه‌‌های مختلف شده و هنوز هم می‌شود این است که مخاطبان سفید هستند یعنی یک قشر مشخص طبقه مذهبی. انگار نگاهی به قشر خاکستری نمی‌شود و با قشر سیاه هم ظاهرا رابطه دوطرفه وجود ندارد. یکی از ویژگی‌‌های سمت خدا این است که دقت به مخاطبان قشر خاکستری دارد. فکر می‌کنید این برای برنامه‌‌های معارفی صداوسیما چقدر مهم بوده است؟

خیلی زیاد، تلویزیون یک ویژگی و خاصیتی دارد که مثلا قشر سفید معارف خود را از هیات‌ها و مساجد و حسینیه‌‌ها می‌گیرند. چه سمت خدا باشد و چه نباشد، گرچه باشد دریافت معارف آنها ساده‌تر خواهد بود و راه برایشان هموارتر است ولی تمام هم و نگاه ما این است که از چارچوب‌‌های دینی که دین برای ما تعریف کرده، فاصله نگیریم، لذا وقتی بحث حجاب می‌شود مخاطب خود را فقط چادری ببینیم، یعنی غیرچادری مخاطب ما نباشد. حجاب حدود و ضوابط شرعی مشخصی دارد، اعم از چادری و غیرچادری است، درمورد آقایان هم همین‌طور. لذا سیاستی در برنامه سمت خدا وجود دارد، از رهبری تا فضلا و مراجع تقلید و اندیشمندان و حتی خانه‌دار‌ها و حتی پیرزن بی‌سوادی که در روستایی برنامه‌ ما را نگاه می‌کند، به همه توجه و نگاه داریم. بنابراین حرفی می‌زنیم که خواص جامعه بپسندند و عوام بفهمند. نه سطح خود را به‌حدی بالا ببریم که برای مراجع برنامه پخش شود و نه برای سطح پایین جامعه باشد. لذا می‌بینیم برخی نوجوانان پیام می‌دهند که یکی از دلخوشی‌‌های ما بعد از درس، این برنامه است. شاید به زور و اجبار مادرمان سر سفره ناهار سمت خدا را می‌دیدیم ولی کم‌کم وابسته و مانوس شدیم. این خیلی نکته مهمی است و نباید ساده از کنار آن عبور کرد و این سرمایه‌ای برای ماست. صحبت شخص و برنامه خاصی نیست. اینکه برنامه‌ای چون سمت خدا را بتوان مرجع رسانه‌ای دانست و اگر صحبتی در این برنامه می‌شود به‌عنوان رفرنس از آن یاد کنند و بگویند این مطلب را سمت خدا گفته، نکته مهمی از نگاه من است. در طول برنامه‌سازی نگاه ما به تمام اقشار مخاطبان است و حتی اقشار سیاه که شاید اتفاقی برنامه را نگاه می‌کنند. یک‌بار کسی مطلبی را در اینستاگرام نوشته بود که باتری کنترل تمام شده بود و مجبور شدم تمام این برنامه را از ابتدا تا آخر ببینم و کلی شوخی درست و حسابی یاد گرفتم. یعنی اتفاقی مخاطب برنامه و جذب آن شده. الحمدلله بازخوردی نسبت به اینکه شما وقت ما را می‌گیرید، نداشتیم و در پیشگاه مردم و خداوند مسئولیم، اگر دقایقی که مخاطب برای تماشای برنامه اختصاص می‌دهد، نخواهد مطلب و نکته مهمی دستگیر او شود، ثانیه‌به‌ثانیه و دقیقه‌به‌دقیقه برنامه ماراتن نفس‌گیر است تا مطلب به کمال برسد و ناقص نماند. در تلاقی با اخبار مطلبی ناتمام بماند، مخاطبان دنبال اخبار شبکه یک می‌روند که مخصوصا الان اخبار جایگاه مهمی در خانواده‌‌ها دارد، نکند حرف خود را نیمه بیان کرده باشیم. توجه به مخاطب یکی از نکاتی است که باید در تمام برنامه‌‌ها بدان اهمیت داده شود و امروز برنامه‌های تلویزیون به برکت فضای مجازی و تعامل با مخاطب به این سمت‌وسو می‌روند و ما هم در این مسیر حرکت می‌کنیم و ان‌شاءالله دعای خیر مردم و مخاطبان بدرقه راه ما باشد و سخت محتاج دعای شما هستیم.

 

سیدعبدالمجید رکنی، تهیه‌کننده برنامه‌های معارفی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

خلأ اصلی برنامه‌های معارفی تلویزیون، کمبود فکرهای خوب است

یکی از برنامه‌های معارفی که در دهه گذشته روی آنتن رفت و سعی کرد نگاه تازه‌ای به مسائل دینی داشته باشد و از ابزارهای خلاقانه برای ارائه مفاهیم دینی استفاده کند، برنامه «سمت خدا» بود. این برنامه که درسال 88 اولین قسمتش پخش شد تا به‌حال ادامه داشته و با وجود برخی حاشیه‌ها و مشکلات اما همچنان مخاطبان خود را دارد. با سیدعبدالمجید رکنی، تهیه‌کننده این برنامه همکلام شدیم.

در دهه 60 یکی، دو برنامه بیشتر در حوزه معارف تلویزیون وجود نداشت؛ یکی قرائتی و دیگری حسینی «اخلاق در خانواده» بودند ولی این برنامه‌ها کم‌کم تغییر کرد و روال‌شان عوض شد. چه اتفاقاتی افتاد؟ آیا تغییر برنامه‌های معارفی ما هم‌اندازه با تغییراتی بود که در سایر بخش‌های کشور رخ داد؟

یک نکته در بحث ارتقای سواد دینی مردم در جامعه وجود دارد و بحث دیگر رشد این بخش درمقایسه با سایر بخش‌های دیگر است. مثلا صنعت خودروسازی نسبت به 30 سال قبل که فقط پیکان تولید می‌کرده رشد داشته و این رشد خود این صنعت است، اما ممکن است این رشد درمقایسه با اوضاع جهانی یا برخی صنایع دیگر در داخل کشور مثل صنایع نظامی، رشد مناسبی نباشد. در بحث دین و برنامه‌سازی هم چنین اتفاقی متصور است. یک موقع خود مناسک دینی را در نظر می‌گیریم که باید بگوییم سواد دینی مردم و اتفاقات مناسکی در این سال‌ها رشد خوبی داشته است. به‌عنوان مثال در سال‌های گذشته خبری از اعتکاف عمومی نبود اما الان همه اعتکاف را می‌شناسند و در سال‌هایی بسیار باشکوه هم برگزار شده است. مراسم شهادت اهل‌بیت(ع) و هیات‌ها در سال‌های گذشته سنتی و محدود بوده و الان گسترش داشته است. جامعه ما از نظر مناسکی در حوزه دین رشدی قابل‌توجه داشته است. حالا دو سوال اینجا مطرح است؛ اول آنکه آیا تلویزیون متناسب با رشد جامعه در حوزه مناسک دینی رشد داشته و دیگر اینکه آیا تلویزیون نسبت به سایر بخش‌های برنامه‌سازی این رشد را در برنامه‌های دینی هم به صورت متناسب داشته یا خیر؟ درمورد رشد برنامه‌های تلویزیون همزمان با رشد مناسکی جامعه به نظر می‌رسد این اتفاق افتاده، یعنی تلویزیون از مناسک جامعه متاثر شده است. تلویزیون در شب‌های قدر سال‌های اخیر پررنگ‌تر ظاهر شده است؛ چراکه جامعه در این زمینه پررنگ‌تر عمل کرده است. محرم همیشه در جامعه ما پررنگ بوده و این سال‌ها پررنگ‌تر شده، محرم تلویزیون هم در سال‌های گذشته کم‌فروغ بوده و در این سال‌های اخیر مداح‌ها و سخنرانان زیادی آمدند، درمجموع از جو مناسکی که در جامعه گسترش یافته تلویزیون بهره برده و تاثیر پذیرفته است.  اما این رشد در مقایسه با سایر ابعاد رسانه هم باید بررسی شود. بهتر است یک مثال بزنیم. به‌عنوان مثال اگر بازی‌های فوتبال 25 سال پیش را که از تلویزیون پخش شده و مورد استقبال هم بوده است، الان دوباره نگاه کنید، متوجه می‌شوید دو اتفاق برای آنها رخ داده است؛ یکی از حیث مدل بازی کردن کسانی که داخل زمین هستند، یعنی شیوه بازی بازیکن‌های فوتبال امروز نسبت به 25سال پیش تفاوت‌های چشمگیری دارد و دیگری از حیث کارگردانی و نماهای تلویزیونی تفاوت جدی با 25 سال پیش داریم. این تفاوت در خیلی از ابعاد دیگر برنامه‌سازی تلویزیون هم به وجود آمده است. ممکن است یک برنامه‌ معارفی تلویزیون در 25سال پیش قوی‌تر از برنامه‌های درحال حاضر باشد. بنابراین شما یک خط سیر را در آن مشاهده نمی‌کنید که همیشه رو به صعود باشد. این خط سیر چه از حیث آدم‌های داخل صحنه و چه از حیث نوع کار تلویزیونی افت‌وخیز داشته و این برای برنامه‌های دینی اتفاق خوبی نبوده است. به نظر می‌آید ما باید روند روبه رشدی می‌داشتیم. کندی یا تندی رشد در سال‌های مختلف ایرادی ندارد اما به‌نظر می‌رسد حرکت ما در این سال‌ها سینوسی بوده است. یک‌بار اوج گرفتیم و یک‌بار سقوط کردیم. ممکن است الان برنامه‌ای در اوج باشد و در برنامه تلویزیونی دیگری با همان امکانات و بودجه در افول باشد. درحالی‌که به نظر من فوتبال اروپا یک روندی دارد، بحث برنامه‌سازی گروه اجتماعی روندی دارد که می‌توان این رشد را مشاهده کرد.

درباره برنامه‌سازی معارفی بخواهیم حرف بزنیم ذاتا خود برنامه اجازه خلاقیت و تنوع می‌دهد؟

در بحث برنامه‌سازی که ممکن است برنامه‌سازی شکلی داشته باشیم و مثلا اخبار از آن زمانی که به یاد داریم، همین‌گونه است. جذابیت اخبار ممکن است تابع محتوا باشد، نه تابع فرم! چیزی که ممکن است اخبار ساعت 21 را از 20:30 مجزا کند این نیست که گوینده آنجا نشسته و گوینده اینجا ایستاده و اگر گوینده اخبار 21 بایستد، متفاوت می‌شود. چنین نیست. گوینده خبر 21 هم می‌تواند بایستد و هم بنشیند. آنچه 20:30 را از 21 متفاوت می‌کند، محتوایی است که ارائه می‌دهد.

فرم خبرهای خارجی متفاوت است. ایرانی‌ها را با خودشان مقایسه کردید ولی اگر اخبار خارجی ببینیم استفاده از تکنولوژی در آن زیاد است، استفاده از دوربین و زاویه‌های دوربین زیاد است. چنین موضوعاتی وجود دارد و همانند گذشته خودشان نیستند.

در نگاه من تکنولوژی نتوانسته خبر را ارتقا بدهد. آنچه توانسته خبر را ارتقا دهد، خبررسانی و پیچیدگی کار رسانه‌ای پشت خبر است. یک زمان خبر ما از تکنیکی استفاده کرد که همزمان با اعلام خبر فرود اضطراری یک هواپیما، آن هواپیما به‌صورت مجازی در استودیو می‌نشست. به نظر من اگر اصل آن خبر فرود اضطراری هواپیما خبر مهمی نباشد، آن انیمیشن و آن تکنولوژی نمی‌تواند این خبر را مهم کند.

به نظر من، امروز شبکه‌های خبری، صاحب نحوه خبررسانی پیچیده‌تر و فکرشده‌تری هستند و این به آنها قدرت داده و آنها را متمایز کرده است. ممکن است آنها شما را با چینش خبری که بیان می‌کنند، شگفت‌زده کنند و مثلا سرعت در اطلاع‌رسانی دارند. اتفاقی در کشوری رخ می‌دهد، قبل از اینکه خبرگزاری‌های رسمی آن کشور، خبر را مخابره کنند ممکن است یکی از این غول‌های خبری، این خبر را مخابره کند، دیگر فرق نمی‌کند که گوینده نشسته باشد یا ایستاده! این نگاه من است. در بحث برنامه‌سازی دینی الزاما استفاده از تکنولوژی اتفاق جدیدی را رقم نمی‌زند. ممکن است برای بار اول جذاب باشد ولی دفعات بعد تکراری است و امر مهمی برای آن به نظر نمی‌رسد.

سوال دیگر اینکه به نظر می‌رسد برنامه‌های دینی، یک نقص‌شان این است که فضا را برای شنیدن حرف‌های مختلفی که در حوزه دین وجود دارد، فراهم نمی‌کنند و مدام به بیان یک قرائت از دین می‌پردازند؟

از حیث اینکه باید فضا باز باشد و صحبت‌های دیگری شنیده شود، هر برنامه‌ای یک اقتضایی دارد به‌علاوه اینکه وقتی انقلاب کردیم از اسلام قرائت‌های مختلفی وجود داشت. قرائت عربستان، داعش، ترکیه، مالزی، حجتیه، مجاهدین خلق، گروه‌های توحیدی و... . امام‌خمینی قرائتی را از انقلاب اسلامی به‌عنوان قرائت حاکم بر جمهوری اسلامی نشر داد، یعنی اسلامی که امام‌خمینی بیان می‌کند با اسلامی که عربستان می‌گوید حتما فرق دارد. هردو می‌گویند ما مسلمان هستیم، هردو می‌گویند خدا یکی است یا پیغمبر ما حضرت‌محمد(ص) است ولی تفاوت‌هایی بین قرائت امام از اسلام با قرائت عربستان از اسلام وجود دارد. اینکه تلویزیون ما در یک برنامه رسمی و آموزشی که مخاطبان نمی‌دانند یک برنامه جنجالی یا چالشی است، همان اندازه قرائت امام‌خمینی از دین را ارائه دهد که از قرائت مفتی عربستان ارائه می‌دهد بعید می‌دانم عاقلانه باشد، یعنی عربستان هم این کار را نمی‌کند و به نظر می‌رسد هیچ آدم عاقلی این کار را نکند ولی ممکن است در تلویزیونی که اصالتا قرائت انقلاب اسلامی بر آن حاکم است، برنامه‌ای هم باشد که در آن چالشی بین نظریه‌ای که در اسلام عربستانی و اسلام امام‌خمینی(ره) بیان می‌شود، برگزار شود اما مخاطب می‌داند این برنامه آموزشی نیست و می‌خواهد فرصتی ایجاد کند که اگر ما حرفی داریم که می‌توانیم جواب قرائت اسلام عربستانی را بدهیم به گوش مخاطبان برسانیم و آنها هم اگر حرفی دارند که مستدل است بیان کنند.

منظور من این است که داخل قرائت اسلامی که امام‌خمینی بیان کرد ممکن است نوع قرائت مطهری با قرائت بهشتی متفاوت باشد و جایی برای ابراز این سلیقه‌ها باید وجود داشته باشد.

قاعدتا تلویزیون باید زیرچتر قرائت انقلاب اسلامی از دین فضا را برای صداهای مختلف که از این موضوع برداشت متفاوتی دارند، فراهم کند و به دنبال ارائه نگاه فرمایشی نباشد اما قرائت‌های مختلف الزاما به معنای همه افرادی که در محدوده جغرافیایی ایران زندگی می‌کنند، نیست. هرکسی که نام می‌بریم، چون در ایران زندگی می‌کند و شناسنامه او ایرانی است ملزم به قرائت امام‌خمینی(ره) از اسلام نیست. این را باید توجه داشت که ذیل قرائت امام‌خمینی از اسلام مطرح می‌شود. ممکن است اصولگراهای سنتی برداشتی از اسلام و قرائت امام خمینی از اسلام داشته باشند و اعضای جبهه پایداری که معتقدند امام مقتدای آنهاست و دوستان اصلاح‌طلبی که معتقد به آرمان‌های انقلاب هستند یک قرائت دیگر داشته باشند. تلویزیون قاعدتا باید فضا را برای مناظره اینها آماده کند ولی اینکه هرکدام از اینها کرسی آموزش داشته باشند این حرف می‌تواند در خلأ و تئوری  بیان شود. ولی هرکسی تهیه‌کننده، مدیرگروه یا مدیر شبکه است خود مقید به یکی از این قرائت‌ها از دینداری است و قاعدتا اگر امکانی در برنامه‌سازی دست او باشد آن قرائت را ترویج می‌کند. نکته در این است وقتی می‌خواهند کاری را به تهیه‌کننده‌ای بسپارند، مدیرگروه یا مدیر شبکه‌ای را منصوب کنند، در یک جایی باید بررسی شود که اعتقادات ایشان چطور است. نمی‌شود همه را بر مبنای اینکه در ایران زندگی می‌کنند ذیل این قرائت بدانیم و مخاطب فکر کند رهبری و مقامات عالی دینی و فرهنگی کشور زیر همه این قرائت‌ها از اسلام را امضا کرده‌اند، این‌طور نیست.

بحثی که درباره برنامه‌های معارفی مطرح می‌شود بحث بودجه است. معمولا کمترین بودجه‌ها به برنامه‌های معارفی تعلق می‌گیرد. این درست است؟ بحث مالی این برنامه‌ها به شکلی است؟ خیلی‌ها می‌گویند که چون برنامه‌های معارفی نمی‌توانند حامی مالی بگیرند یا آگهی جذب کنند نمی‌توانند برنامه‌های خوب گران بسازند؟

تلویزیون ما دولتی است و کسی که اخبار را می‌گوید طوری اخبار را تنظیم می‌کند که به سیاست‌های جمهوری اسلامی خدمت کند، نمی‌خواهد اخبار به سیاست‌های جمهوری اسلامی خیانت کند. قطعا انتظار هم ندارند وسط اخبار آگهی پخش شود یا اسپانسر وجود داشته باشد تا خبر خوب بگویند. در بحث‌های دینی هم همین‌طور است، یعنی توقع اسپانسر آوردن و اسپانسر داشتن اساسا در برنامه‌های دینی اشتباه است. این نگاه اساسی است، ولی آیا به برنامه‌های دینی پول خوبی می‌دهند؟ نگاه من این است که مشکل برنامه‌های دینی در ابتدا پول نیست. مشکل اساسی برنامه‌های معارفی این است که نگاه بخشی از مدیران و سیاست‌های سازمانی ما معطوف به این نیست که مردم نیاز به معارف الهی دارند، اگر این نگاه عوض شود همان‌طور که برای برنامه‌های خبری دنبال حامی مالی نیستند و بیان خبر به بهترین شکل را وظیفه اصلی رسانه جمهوری اسلامی می‌دانند، برای برنامه‌های معارفی هم این‌گونه عمل می‌کنند و در آن وقت دیگر یک برنامه ضروری معارفی معطل بودجه یا کنداکتور نمی‌ماند، چنان‌که یک بخش خبری معطل این چیزها نیست. مساله مهم و خلأ اصلی برنامه‌های معارفی درحال حاضر نبود این فکر حمایتی و از سوی دیگر کمبود فکرهای خوب در حوزه برنامه‌سازی دینی است.

 

نگاهی به فراز و فرودهای برنامه‌سازی معارفی در تلویزیون ایران

دلخوشیم به تکرار 

رادیو همیشه کنار گوش آقاجون بود، همیشه. مخصوصا در ماه رمضان که قرآن پخش می‌کرد. آقاجون هم دائم چسبیده به رادیویش بود و از کنار آن تکان نمی‌خورد. آن زمان مثل الان نبود که کلی شبکه تلویزیونی وجود داشته باشد و کمبود همین شبکه‌ها باعث می‌شد برنامه‌ها هم به‌نسبت کم باشد؛ چه برسد به اینکه در ماه رمضان برنامه خاصی را برای مردم تدارک ببینند. آن زمان رادیو عضو جدایی‌ناپذیر برای خانواده‌ها بود؛ یعنی ماه رمضان را با رادیو سرمی‌کردند. از دعای سحر تا خواندن قرآن که برایشان بسیار مهم بود. البته از این موضوع هم نباید گذشت که در نبود رسانه، مهم‌ترین مساله دورهم بودن‌ها بود. مثلا در ماه رمضان در خانه یکی از اهالی محل برای خواندن قرآن جمع می‌شدند و دورهم ختم قرآن می‌کردند. در این گزارش برخی از برنامه‌های معارفی مهم تلویزیون را که در 40سال گذشته پخش شدند، مرور می‌کنیم.

درس‌هایی از قرآن

شاید اولین برنامه تلویزیونی که با یک موضوع قرآنی روی آنتن تلویزیون رفت، همین برنامه درس‌هایی از قرآن حجت‌الاسلام قرائتی است که در دهه 60 و 70 اوج این برنامه بود و همه دوستش داشتند و برای ماه رمضان، برنامه ویژه تدارک می‌دیدند؛ برنامه‌ای که به‌گفته سازندگانش، کلیدش را شهید مطهری زد و امام‌خمینی(ره) اجازه ساخت آن را داد. دوماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین قسمت از این برنامه پخش شد، اما به‌همین راحتی هم نبود که بگویند می‌خواهیم برنامه پخش کنیم و تلویزیون هم اجازه بدهد. حاج‌آقا قرائتی که کارش را از کاشان و مساجدش شروع کرده و روش آموزش دینی‌اش محبوب شده بود، حالا توسط شهیدمطهری که کارش را دیده بود، برای ساخت برنامه قرآنی به تلویزیون معرفی شد. اولین برنامه قرائتی در سال 58 باعث شد به تلویزیون معرفی شود. گفته می‌شود رئیس وقت صداوسیما گفته بود: «تلویزیون جای هنرمند است نه آخوند.» حاج‌آقا هم با همان حاضرجوابی‌ای که هیچ‌وقت کم‌نمی‌آورد، گفت: «من هم هنرمندم، هم آخوند.» کل‌کل‌ بالا گرفت و قرار شد اگر توانست، برنامه‌ای اجرا کند که هنرمندان سازمان خوش‌شان بیاید و ماندنی شود. او گفته بود: «من معلم دین هستم. از این لحظه، دو ساعت وقت بگیرید، قول می‌دهم آنچنان با حرف حق شما را بخندانم که نتوانید لب‌های خود را جمع کنید.» از آن جلسه بود که پایش به تلویزیون باز شد.

البته جای پایش آن اوایل خیلی هم محکم نبود. شاید برای تشکیلاتی که آن موقع برخی کارکنانش حتی نمی‌دانستند قبله کدام طرفی است، به این راحتی‌ها قابل‌قبول نبود که یک آخوند برنامه اجرا کند و گل هم بکند؛ حالا پذیرش قرائتی بی‌عمامه یک حرفی، ولی با عمامه‌اش اصلا! بهترین توجیه هم این بود؛ «ببین حاجی! ما جز دو تا روحانی (امام و آیت‌الله طالقانی) در تلویزیون آخوند دیگری نداریم!» او هم در جواب می‌گفت: «من این برخورد و حرف شما را به شخص امام خبر می‌دهم.» به این ترتیب اولین روحانی تلویزیونی با سبک و سیاق خودش مشغول شد، آن هم در یک برنامه تلویزیونی که هنوز متزلزل بود و خیلی‌ها به‌دنبال حذفش بودند. حتی رئیس آن موقع سازمان، دستور تعطیلی برنامه‌اش را داد، اما خبر به امام رسید و ایشان هم آب پاکی را ریختند روی دست آنها و کار را محکم‌تر کرد؛ «این برنامه‌ها مفید است و باید باشد.» این برنامه تا همین الان هم ادامه دارد؛ برنامه‌ای که همه با نام حجت‌الاسلام قرائتی آن را می‌شناسند. البته این را هم باید بگوییم که تلویزیون آن زمان شورای معارفی نداشت و برای همین این برنامه‌ها الان در ردیف برنامه‌های معارفی قرار می‌گیرد. شاید باوجود شبکه‌های مختلف تلویزیونی و برنامه‌های مختلف، درس‌هایی از قرآن کمی به حاشیه رفته باشد، اما زمانی که نمایشگاه قرآن برپا بود و هرشب حجت‌الاسلام قرائتی برای جلسه‌ای یک‌ساعته به این نمایشگاه می‌آمد و مردم استقبال زیادی از این برنامه داشتند، نشان از توجه ویژه و نوع آموزشی بود که در این برنامه به مردم داده می‌شد. درس‌هایی از قرآن هنوز هم ادامه دارد و از تلویزیون پخش می‌شود.

اخلاق در خانواده

دهه70، با زیاد شدن شبکه‌های تلویزیونی، برنامه‌سازان به این فکر افتادند که برنامه‌های جدید بسازند. یکی از این برنامه‌ها، «اخلاق در خانواده» بود که از شبکه2 سیما پخش شد؛ برنامه‌ای که در زمان پخش جزء پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون شد و خیلی از خانواده‌ها مشکلات‌شان را با همین برنامه حل کردند. این برنامه سال‌ها از تلویزیون پخش شد و در ماه رمضان هم باتوجه به اقتضایی که این ماه داشت، موضوع برنامه را تغییر می‌داد. این برنامه توانست مخاطبان زیادی داشته باشد و البته با حاشیه‌هایی که برای مجری پیش آمد، برنامه نیمه‌تمام ماند، اما ایده این برنامه توانست کمک کند تا برنامه‌های معارفی و خانوادگی زیادی از تلویزیون پخش شود.

برنامه‌های ویژه افطار و سحر و شروع از دهه 70

شاید در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که شبکه‌های خاصی هم وجود نداشت و برنامه‌ها فقط از دو شبکه پخش می‌شد، ساختن برنامه مناسبتی هم سخت بود، برای همین در ماه‌رمضان همان برنامه‌های روتین شبکه‌ها پخش می‌شد و فقط جزءخوانی قرآن و دعای سحر و افطار برنامه ویژه تلویزیون بود و البته نباید از این نکته بگذریم که مهم‌ترین اتفاق آن زمان در رادیو می‌افتاد و مردم با گوش دادن به رادیو و قصه‌هایی که پخش می‌شد، ماه رمضان را پشت‌سر می‌گذاشتند. از اوایل دهه70 کم‌کم برنامه‌های مناسبتی پا به شبکه‌های تلویزیونی گذاشت؛ اینکه ماه رمضان که می‌آید، باید برنامه ویژه داشت. البته این موضوع ابتدا به ساختن سریال برای این ماه منجر شد. نوروز 69 همزمان با ماه رمضان بود و اولین سریال مناسبتی این‌ماه در آن سال رقم خورد. با تعدد شبکه‌های تلویزیونی، برنامه‌های مناسبتی هم شکل گرفت؛ برنامه‌هایی که ویژه آن را می‌توانیم با برنامه سحرگاهی شبکه اول سیما نام ببریم. آن زمان ساختن برنامه برای سحر از اولویت‌های اصلی تلویزیون بود و بعدها هم ادامه پیدا کرد.

فرزاد جمشیدی که با برنامه یاد خدا در تلویزیون معروف بود، برای ماه رمضان با برنامه «ماه خدا» که از شبکه اول سیما پخش می‌شد، مهمان خانه‌ها برای سحرهای ماه رمضان شد و با آن لحن و کلام ویژه سعی می‌کرد مردم را برای ماه رمضان و مهم‌تر از آن برای خوبی کردن در این ماه آماده کند. سازندگان این برنامه، در زمان پخش آن معتقد بودند برنامه‌شان مخاطبان زیادی دارد و این مساله از نامه‌ها و تلفن‌های مردم به این برنامه کاملا مشخص است. ماه خدا هنوز هم ادامه دارد و همین امسال قرار است از شبکه‌یک سیما با اجرای حسن سلطانی که در دهه 70 و 80 مجری خبر تلویزیون بود، روی آنتن برود.

مخاطب‌های خاص برای برنامه خاص

در دهه80، دیگر تلویزیون برنامه‌های معارفی زیادی را برای بیننده‌هایش تدارک دیده بود؛ از آفتاب شرقی که از شبکه یک پخش می‌شد تا برنامه‌هایی مثل سمت خدا که دیگر با اجرای نجم‌الدین شریعتی به یک برنامه مهم در این شبکه تبدیل شده است و خیلی‌ها سوال‌ها و دغدغه‌هایشان را در قالب همین برنامه و گفت‌وگوی مجری با مهمان می‌پرسند. اما در این سال‌ها برنامه دیگری هم با همین روال پخش می‌شود که به‌قول خودشان و اسم برنامه، مخاطبان خاصی دارد. مخاطب خاص که از حرم امام‌رضا(ع) روی آنتن می‌رود و اجرای آن را رسالت بوذری به عهده دارد؛ برنامه‌ای که مخاطبانش به‌خاطر نوع اجرا و حضور در حرم، مخاطب آن شده‌اند، اما شاید نقطه‌قوت این برنامه را باید گفت‌وگوهای خوب و سوژه‌های ناب بدانیم که مخاطب را در شب‌های جمعه پای تلویزیون نگه می‌دارد. اما یکی دیگر از این برنامه‌ها که در این سال‌ها مخاطب خاص خود را دارد، «از لاک جیغ تا خدا» باشد که نمونه دیگری از برنامه‌های معارفی تلویزیون بود و توانست مخاطبان زیادی داشته باشد و یکی از دلایل داشتن مخاطب زیاد، ایده جدید این برنامه بود. خودشان در تعریف برنامه‌شان می‌گویند الگوسازی برای جامعه جوان کشور یکی از اهداف این برنامه است. می‌توان گفت انعکاس و تصویر تحولات درونی انسان در این برنامه که تاکنون بیش از ۲۰۰ قسمت از آن پخش شده و همچنان درحال تولید و پخش است، موردتوجه قرار گرفته است. یکی از تغییرات این برنامه پرداختن به احوالات بانوان و آقایانی است که به‌تازگی با تحولی شگرف، مسیر حرکت به‌سمت کمال را طی می‌کنند. همچنین در بخشی از برنامه، بحث و گفت‌وگو پیرامون موضوع برنامه با حضور کسانی که سیر تحول‌شان در برنامه‌های قبلیِ از لاک جیغ تا خدا تصویر شده و موردتوجه بیشتر مخاطبان قرار گرفته است، صورت می‌گیرد. البته به این برنامه انتقادات زیادی هم وارد بود؛ یکی از آنها اینکه نباید این آدم‌ها را به‌عنوان الگو معرفی کرد، چون ممکن است دوباره مسیر زندگی‌شان تغییر کند و همین تغییر وقتی به‌عنوان یک الگو معرفی می‌شود، می‌تواند برای مخاطب دلزدگی ایجاد کند، اما این برنامه با ایده‌های جدید سازندگانش همچنان جزء برنامه‌های پرمخاطب تلویزیون است.

خلاقیت رمز برنامه‌های معارفی

همین چند روز پیش بود که تلویزیون برنامه‌های ویژه ماه رمضان در هر شبکه تلویزیونی را اعلام کرد؛ برنامه‌هایی که هرکدام رنگ‌ولعابی دارند و احتمالا می‌توانند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارند. ولی مهم‌ترین مساله‌ای که باید به آن توجه شود، برنامه‌های معارفی ویژه این ماه است؛ برنامه‌هایی که قرار است مخاطبی را به فکر وادار کند نه اینکه فقط در حد شعار باقی بماند. اگر این دلیل نبودن رسانه‌های مختلف را از پربیننده‌شدن برخی برنامه‌های دهه‌های قبل برداریم، باید این مساله را بگوییم که مثلا حجت‌الاسلام قرائتی با یک خلاقیت جدید برای ساخت یک برنامه قرآنی به تلویزیون آمد؛ برنامه‌ای که توانست هم مخاطب را سرگرم کند و هم به او آموزش بدهد و او را به فکر وادارد. برنامه‌سازان تلویزیون از ظرفیت مهمی که برنامه‌های دینی و معارفی دارند، غفلت می‌کنند و عمده این برنامه‌ها به‌شکل یک گفت‌وگوی ساده و یک‌طرفه بین مجری و یک کارشناس حوزه دین است، درحالی‌که خلاقیت در شیوه ارائه آموزش‌های دینی می‌تواند باعث جذب مخاطبان رسانه ملی شود.

برنامه‌های دینی همچنان جزء پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون هستند، اما مهم‌ترین مساله‌ای که این برنامه‌ها گرفتارش می‌شود، اصرار بر حفظ یک شکل از اجرای برنامه است. عمده برنامه‌هایی که در تلویزیون ساخته می‌شوند، دکورهای تکراری دارند. اوج تنوع آنها برای اجرای یک برنامه تلویزیونی این است که یک مجری و یک کارشناس دینی در پشت‌بام یکی از حرم‌های اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بنشینند و یک‌طرفه با مردم صحبت کنند. باوجود اینکه این شکل اجرای برنامه‌های دینی و مناسبتی در تلویزیون، تکراری شده، ولی همچنان جزء برنامه‌های پربیننده تلویزیون است. باوجود این در سال‌های اخیر ما شاهد شهرت افرادی در حوزه دین و تبلیغات دینی هستیم که در بستر فضای مجازی یا شبکه‌های ماهواره‌ای رشد کردند. لزوما این افراد واجد اعتبار علمی در حوزه دین و تبلیغات نیستند، ولی به‌دلیل طراحی نو در ارائه محتواهای دینی توانستند مخاطبان زیادی را با خود همراه کنند. در چنین وضعیتی که یک روحانی می‌تواند با ساخت یک پادکست ساده، تبدیل به مرجع دینی در فضای مجازی شود، باید از رسانه ملی سوال کرد که از ظرفیت و شیوه‌های نوین ارائه محتوا در حوزه دین چقدر بهره برده است؟

 

مرتبط ها