به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، برای اولین بار، قرار نبود هیچکس بهتزده شود. خبر را پیشتر ستاد انتخاباتی اعلام کرده بود اما هواداران جوان نمیدانستند خبر ستاد را قبول کنند یا توئیت «بگذارید با هم پیش برویم. این مبارزه ادامه دارد» پیرمرد انقلابیشان را. چهارشنبه 20فروردین، همه با ناامیدی، سر در گوشی موبایل یا پای کامپیوتر، آماده شنیدن خبر از زبان کاندیدای 79 سالهشان بودند. آیا برای دومینبار رویاهای شگفت جوانانی که به او دل بسته بودند، بر باد خواهد رفت؟ خبر را خود پیرمرد سوسیالدموکرات یهودی بهصورت اینترنتی و زنده به هواداران مغمومش داد: «دوست داشتم میتوانستم حامل خبر بهتری باشم، اما فکر کنم خودتان از واقعیت خبر دارید. پیروزی عملا ناممکن شده بود.» همین جمله برای تمام جوانانی که به او و «انقلاب ما»یش دل بسته بودند، کافی بود تا بدانند چه بر سرشان آمده است. 4 سال پیش انقلاب آنها با یک کودتای درونحزبی سرنگون شد و با یک تقلب آشکار هیلاری کلینتون بهجای برنی سندرز کاندیدای دموکراتها در انتخابات 2016 شد. این بار اما چه؟ چرا سناتور ایالت ورمونت زودتر پا پس کشید و جا زد؟ برای هواداران سندرز، پاسخ این سوالات و دهها سوال دیگر را تنها در یکجا میتوان یافت و آن، هسته سخت رهبری حزب دموکرات آمریکاست.
همهچیز سهشنبه 7 آوریل (19 فروردین) در انتخابات مقدماتی ایالت ویسکانسین برای همیشه به پایان رسید. نظرسنجیهای روز رایگیری حکایت از وضعیت نامطلوب سندرز داشت. با وجود اینکه نتایج انتخابات دوشنبه 13 آوریل (25 فروردین) مشخص میشود اما مشورت دستیاران سندرز، او را به این نتیجه رساند که تقریبا پیروزیاش در انتخابات درونحزبی ناممکن شده است، چراکه او در برابر هزار و ۲۱۷ رای نمایندگان ایالات مختلف به جو بایدن، تنها ۹۱۴ رای کسب کرده است. جبران این اختلاف 303رایی با توجه به سیر رشد آرای بایدن امری تقریبا محال به حساب میآید.
زنگ خطر علیه مرد سوسیالیست
روند رو بهرشد اقبال به جو بایدن در حالی است که در آغاز رقابتهای درونحزبی، برنی سندرز شانس بسیار بیشتری برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی داشت. او در ایالت نیوهمپشایر و نوادا اول شد و در آیووا با اختلاف خیلیکم بعد از پیت بوتجج ایستاد. پیروزی سندرز بر سایر کاندیداهای حزب دموکرات با وجود اینکه پیش از این باراک اوباما در یک محفل خصوصی و هیلاری کلینتون در یک مستند علیه او حرف بزنند، زنگ خطر را در حزب به صدا درآورد. سران حزب و دستاندرکاران اصلی (سرمایهداران والاستریت) که از تکرار وقایع سال 2016 ترس داشتند، به این جمعبندی رسیدند که نباید اجازه دهند سندرز سوسیالیست، نماینده دموکراتها شود. رایزنیها با کاندیداهای دموکرات آغاز شد و دستورکار حمله به سندرز به آنها ابلاغ شد. چند روز بعد در نخستین مناظره پس از پیروزیهای سندرز، کاندیداهای دموکرات در یک دستور کار واحد، درباره ریسک انتخاب سندرز برای رقابت با دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ مخالفان سندرز در تاختن به او و هشدار درباره ریسک انتخاب وی برای رقابت با ترامپ در انتخابات سوم نوامبر ۲۰۲۰ موضع واحدی داشتند. نیویورکتایمز این مناظره را اینگونه جمعبندی کرد که «در یک مناظره داغ و بینظم، رقبای دموکرات سندرز هشدار دادند که نامزدی نهایی او برای حزب فاجعهبار خواهد بود.»
سهشنبههای لعنتی
سازماندهی حمله یکدست کاندیداهای دموکرات به سندرز در راس حزب دموکرات طراحی شده بود، چراکه چند روز بعد، در نخستین انتخابات درونحزبی «سهشنبه بزرگ» که 3 مارس (13 اسفند) در 14 ایالت برگزار شد، «پیتر بوتجج» و «امی کلبوچار» بهنفع جو بایدن از ادامه رقابتهای انتخاباتی انصراف دادند، زیرا سرنوشت این انتخابات میتوانست تعیینکننده نامزد نهایی حزب باشد. در سهشنبه بزرگ، کاندیداها فرصت داشتند برای کسب هزار و 357 امتیاز انتخاباتی که تقریبا دوسوم امتیاز لازم برای کسب نامزدی حزب است، با هم رقابت کنند. این کنارهگیری وضعیت را بهنفع بایدن تغییر داد و او توانست در برابر 4 ایالت سندرز، در 10 ایالت پیروز شود و موقعیت سندرز بهعنوان نامزد پیشتاز رقابتها را کسب کند. بایدن در ایالتهای ویرجینیا، کارولینای شمالی، آلاباما، مینهسوتا، ماساچوست، آرکانزاس، اوکلاهاما، تنسی، مین و تگزاس بیشترین آرا را کسب کرد و با تصاحب 610 دلیگیت (آرای انتخاباتی) توانست تعداد دلیگیتهای خودش را به 670 برساند. سندرز هم علاوهبر ایالت ورمونت، در کلرادو، یوتا و کالیفرنیا پیروز شد و با کسب 513 دلیگیت، آرای خود را به 574 دلیگیت برساند. بهدنبال این پیروزی بایدن، مایکل بلومبرگ کاندیدای دیگر حزب- که در 3 ماه 500 میلیون دلار برای کارزار انتخاباتیاش هزینه کرده بود و تنها در یک منطقه خودگردان پیروز شده بود- بهنفع او از رقابتها کنار رفت.
برخلاف سال 2016، حزب دموکرات اینبار بهموقع وارد عرصه شد و توانست صحنه انتخاباتی را مدیریت کند. یک هفته بعد سهشنبه 10 مارس (20 اسفند) جو بایدن در انتخاباتی که در 6 ایالت برگزار میشد، توانست در 4 ایالت میزوری، واشنگتن، میسیسیپی و میشیگان در برابر سندرز پیروز شود. پیروزی در ایالت میشیگان برای بایدن اهمیت داشت؛ این ایالت در بین سایر ایالتهایی که روز سهشنبه در آنها انتخابات برگزار میشد، با ۱۲۵ نماینده اعزامی به مجمع ملی حزب دموکرات بیشترین نماینده انتخاباتی را داشت. هر کاندیدا با پیروزی در ایالتها، آرای نمایندگان آن ایالت را بهدست میآورند و نمایندگان در مجمع ملی حزب، براساس سرنوشت انتخابات مقدماتی کاندیدای نهایی را انتخاب میکنند. در سومین سهشنبه، انتخابات درونحزبی قرار بود در 17 مارس (27 اسفند) در چهار ایالت اوهایو، آریزونا، ایلینوی و فلوریدا برگزار شود، ولی بهدلیل اقدامات پیشگیرانه درمقابل شیوع ویروس کرونا، ایالت اوهایو رایگیری را به زمانی دیگر موکول کرد. در 3ایالتی که انتخابات در آن برگزار شد، جو بایدن پیروز و شمار آرای انتخاباتیاش به هزار و ۱۴۷ رای در برابر ۸۶۱ رای سندرز رسید. شکست در سومین سهشنبه متوالی، برای سندرز و دستیارانش به معنی پایان حضور در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا بود. یک روز بعد از انتخابات، یک مشاور ارشد سندرز اعلام کرد که بهدنبال شکستهای اخیر او از جو بایدن در انتخابات مقدماتی، سندرز در حال بررسی ادامه فعالیت انتخاباتی خود است.
شکستهای سندرز در سهشنبههای متوالی بسیار معنادار بود. سندرز در انتخابات 2016، در ایالات میشیگان و واشنگتن بر هیلاری کلینتون پیروز شده بود، اما این بار به سختی شکست خورد. او در ایالتی چون ایلینوی که در سال 2016 با 2 درصد اختلاف باخته بود، حالا با فاصله ٢٤ درصدی شکست خورده است. مجموع این شرایط نشان میداد که سندرز شانس چندانی برای پیروزی در انتخابات درونحزبی ندارد. نظرسنجی درباره سرنوشت انتخابات مقدماتی ایالت ویسکانسین و فشار همراهانش برای کنارهگیری، سندرز را به این جمعبندی رساند که دیگر شانسی برای رقابت وجود ندارد.
ترامپ؛ شکار بزرگ دموکراتها
دموکراتها در سال 2016 به دونالد ترامپ بهعنوان چهرهای ناشناخته باختند. حالا آنها در حالی وارد رقابتهای انتخاباتی 2020 میشوند که ترامپ چهار سال در راس قدرت بوده و شکست دادن او تقریبا امری محال به شمار میرود. کنار گذاشتن دونالد ترامپ، در حال حاضر بزرگترین آرزوی تمام دموکراتها است. حتی برنی سندرز که با بیمهری و مهندسی انتخاباتی دموکراتها مواجه شده، چنان مشتاق کنار گذاشته شدن ترامپ است که با وجود توانایی برای ادامه حضور در انتخابات، کنار کشید تا هوادارانش رفتهرفته به سمت بایدن گرایش پیدا کنند. سندرز در سخنرانی انصرافش از ادامه رقابتهای انتخاباتی با تبریک پیروزی به بایدن وعده داد که با او برای پیشبرد اهداف ترقیخواهانه و در مبارزه با دونالد ترامپ همکاری خواهد کرد. او با اشاره به تعلیق کمپین انتخاباتیاش، از هوادارانش خواست در انتخابات مقدماتی ایالتهای باقیمانده همچنان نام او را در تعرفه وارد کنند تا از این طریق و با کسب بیشترین دلیگیت بتواند در کنوانسیون حزب روی محتوای پلتفرم حزب و سایر کارکردها تاثیر بگذارد. سندرز این اقدام را کمک به متحد کردن حزب برای شکست دادن ترامپ خوانده است. سندرز گفته اگرچه جنبش در نامزدی حزب پیروز نشده اما در مبارزه ایدئولوژیک برنده شده است، زیرا بسیاری از مواضع وی همچون حداقل دستمزد ۱۵ دلار در ساعت که افراطی تلقی میشد، اکنون به موضع جریان اصلی تبدیل شده است. بهدنبال اعلام انصراف سندرز، جو بایدن از اقدام رقیب سابق خود تمجید کرد و سندرز را نهتنها رهبر یک ستاد انتخاباتی، بلکه رهبر یک جنبش بزرگ اجتماعی خواند که میلیونها هوادار جوان با انگیزههای ترقیخواهانه دارد. بایدن همچنین به هواداران پرشور سندرز وعده شنیدن نظراتشان را داده و از آنها خواسته است دربرابر ترامپ و برای شکست دادن ترامپ، در یک جبهه واحد به او یاری رسانند.
سندرز چه میگوید؟
برنی سندرز و دستیارانش دلیل شکست او در انتخابات درونحزبی را بهخوبی میدانند. حزب دموکرات بهصورت یکپارچه پشت جو بایدن ایستاده و تقریبا تمام حامیان مالی حزب هم طرفدار او هستند. سندرز از این وضعیت گلایهای ندارد. او در فضای سیاسی دوحزبی آمریکا، مستقل زیست کرده است و بهخوبی میداند که یک میهمان ناخوانده بین دموکراتها است و طبیعتا از فرصتهای چهرههای وابسته به حزب همچون بایدن و دیگران بهرهای نخواهد برد. او علاوهبر مستقل بودن، به زعم دموکراتها یک جرم بزرگ هم در پیشانیاش نقش بسته است.
سندرز یک سوسیالیست است و افکار چپی دارد و این برای لیبرالدموکراسی آمریکایی یک سم مهلک و کشنده به حساب میآید. سندرز چه میگوید که به او اجازه حضور در عرصه انتخابات ریاستجمهوری داده نمیشود؟ او با ایدههای سوسیالیستی، بهدنبال از بین بردن شکاف معنادار طبقاتی در آمریکا است. عمده مسائل مورد توجه سندرز هم حول همین مسائل شکل گرفته است. او معتقد است میلیونرها نمیتوانند صاحب همهچیز باشند. آنها نمیتوانند از معافیتهای مالیاتی برخوردار باشند درحالیکه کودکان در آمریکا گرسنهاند. آنها نمیتوانند مشاغل را به چین بفرستند درحالیکه میلیونها نفر در آمریکا دنبال کار هستند. او تیغ را علیه والاستریت، نبض اقتصاد آمریکا و محلی که به آن «مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا» میگویند، کشیده است. در خیابان والاستریت ساختمان بازار بورس نیویورک و مرکز بزرگترین مراکز اقتصادی ایالات متحده آمریکا و چند بورس مهم اقتصادی این کشور قرار دارند. حامیان اقتصادی دو حزب آمریکا، همگی در این خیابان حضور دارند. سندرز با این حال اصلاحات در والاستریت را واجب میداند و میگوید زمان آن رسیده است که بزرگترین موسسات مالی کشور را تجزیه کنیم. او معتقد است والاستریت نمیتواند همچنان جزیره مستقلی برای خود باشد و به قمار کردن با تریلیونها دلار و دیگر ابزارهای مالی بپردازد و از جامعه توقع داشته باشد هنگام سقوط آن را نجات دهند. او میگوید به هزینههای انتخاباتی و لابیهای کارتلهای اقتصادی در آمریکا هم انتقاد دارد و این ریختوپاشهای چندصد میلیون دلاری را موجب سوءاستفاده شرکتها و کارتلها از رئیسجمهور میداند. سندرز خواستار برقراری بیمه درمانی برای همه نیز شده است. او میگوید نزدیک به 40 میلیون آمریکایی بیمه درمانی مناسبی ندارند و بسیاری هیچ بیمهای ندارند. هرچند این ایدههای سوسیالیستی در آمریکا طرفداران فراوانی بهخصوص در قشر جوان دارد اما اجازه طرح آن در بالاترین سطح بهعنوان نماینده حزب در انتخابات ریاستجمهوری، هیچگاه داده نشده است، چراکه درصورت طرح این مسائل، حامیان والاستریتی دست از حمایت از کاندیدای مطرحکننده چنین دیدگاههایی برمیدارند و این در انتخاباتی که هزینه آن تا شش میلیارد دلار هم میرسد، بهمعنای پذیرش شکست است.
ترامپ یا بایدن، مساله این نیست
هفته اول اردیبهشتماه سال گذشته که جو بایدن معاون اول باراک اوباما از طریق یک پیام ویدئویی در توئیتر اعلام کاندیداتوری کرد، بسیاری او را کاندیدای اصلی حزب دموکرات میدانستند چراکه هم در حزب و هم بین حامیان مالی آن، طرفداران محکمی داشت. بایدن در شعار انتخاباتیاش و همچنین سیاستهایش دست روی گسلهایی گذاشت که در دولت ترامپ بیش از پیش دهان باز کرده است. حالا او بهعنوان یک دموکرات پایبند به ارزشهای لیبرالدموکراسی قرار است با ترامپ پوپولیست که دارای گرایشهای راست افراطی است، رقابت کند. احتمال پیروزی بایدن در این رقابت کمی دشوار است چراکه در تعیین رئیسجمهور آتی که قرار است در سوم نوامبر انتخاب شود، تنها رای مردم نقش ندارد و این آرای الکترال است که سرنوشت رئیسجمهور آینده را مشخص میکند. اما مهمتر از اینکه ترامپ یا بایدن در انتخابات 2020 پیروز میشود، بررسی سرنوشت جنبشی است که سندرز آن را ایجاد کرد. سندرز امسال و در رقابتهای درونحزبی حتی در ایالات فلوریدا، آریزونا و ایلینویز که نتیجه را به بایدن واگذار کرد، برتری خود را در رایدهندگان زیر ٤٥ سال حفظ کرد. اصلیترین پایگاه رای او در آمریکا، همین جوانان هستند.
سندرز در انتخابات درونحزبی 2016 و امسال، توانست بالاترین رای در میان جوانان زیر ۳۵سال را از آن خود کند. این وضعیت نشان میدهد که برخلاف ادعای بسیاری از لیبرالهای آمریکایی، بخشهایی از جامعه آمریکا از پیامدهای سرمایهداری پرشدت فعلی دچار آسیب شدهاند و این موضوع، سبب گرایش آنها به سندرز و تفکرات امثال او شده است. فوریه سال 2017 مقالهای در «الجزیره» منتشر شد که نشان میداد درحالیکه اتحادیههای کارگری به دلیل پشتیبانی از ترامپ عضو از دست میدهند، داوطلبان پیوستن به تشکلهای سوسیالیستی بهطور مستمر رو به افزایش هستند. برای مثال سازمان «سوسیالیستهای دموکراتیک آمریکا» گزارش کرد که از ماه می2016 تا میانه 2018 اعضایش از هشت هزار به 16 هزار نفر رسیده است. با وجود حمایت این طبقه از سندرز و ایدههای برابری خواهانهاش، او با مهندسی دستهجمعی دموکراتها کنار گذاشته شد اما ایدههای او درباره مهار سرمایهداری و نیز ضرورت تغییرات اجتماعی، روزبهروز طرفدار بیشتری در آمریکا پیدا خواهد کرد. نسل جوان طرفدار ایدههای سندرز، در آینده قدرت را در دست خواهند گرفت. اگر سیستم حاکم بر آمریکا همچنان به ایدههای چپگرایانه به عنوان دشمنی خونآشام و سمی مهلک نگاه کند و اجازه ظهور و بروز به آن را ندهد، در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر در آمریکا، احزاب حاکم، اجازه به قدرت رسیدن یک رئیسجمهور با ایدههای سوسیالیستی را ندهند، جنبشی که سندرز آن را رهبری و هدایت کرده است به دلیل احساس عدم وابستگی به ساختار موجود، به سمت کاندیدایی گرایش پیدا خواهد کرد که در شعارهایش از بر هم زدن ساختارهای موجود سخن میگوید. این اتفاق سال 2016 در آمریکا افتاد. سفیدپوستان بیسواد و کشاورز که ساختار آمریکا برای آنها احترامی قائل نبود، به کسی رای دادند که از اساس سیاستهای داخلی و بینالمللی آمریکا را به چالش میکشید. جنبش سندرز هم درصورت پیدا نکردن کاندیدایی با افکار همسو، به این سمت حرکت خواهد کرد. در شرایطی که چپها اجازه حضور در قدرت را ندارند، این جریانات راستگرا و افراطی هستند که رشد میکنند. تداوم این وضعیت میتواند به آنارشیسم یعنی نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا بهطور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی منتهی شود. این آنارشیسم درنهایت میتواند منجر به ظهور فاشیسم شود. آمریکا دیر یا زود ناچار است بهسمت ایدههای سوسیالیستی حرکت کند؛ این نیازی است که حتی فوکویاما صاحب نظریه پایان تاریخ که مدعی بود همه باید در برابر لیبرالدموکراسی تسلیم شوند هم به آن اشاره کرده است.
* نویسنده: صادق امامی، دبیرگروه بینالملل