به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران نوشت: «کسب اطلاعات فراگیر درباره تصمیمگیری در سیاست خارجی و نقش تبارشناسانه دیپلماتها در نظام کاملا محرمانه و رازآلود ایران، امری بیهوده و تلاشی بینتیجه است. هرگونه ابتکاری برای به دست آوردن این اطلاعات، تلاش برای شناختن افرادی محسوب میشود که بهخاطر اعمال و نقش سازمانی در قدرت سیاسی و جهتگیری منحصربهفرد به شهرت رسیدهاند.»/ ماروین زونیس
اگرچه در نگرش «ماروین زونیس» به دلیل شرایط رمزآلود ساختار اجتماعی و سیاسی ایران، امکان شناخت دقیقی از ویژگیهای رفتاری و الگوی کنش دیپلماتها، نظریهپردازان و کارگزاران راهبردی وجود ندارد؛ اما تمامی کسانی که در سالهای گذشته امکان آشنایی با حسین شیخالاسلام را داشتهاند، درک نسبتا یکسان و همگونی از ویژگیهای شخصیتی، ادراک سیاسی، الگوی کنش دیپلماتیک و انگیزشهای درونی او در رفتار و کنش سازمانی دارند. ویژگیهای شخصیتی و قالبهای ادراکی شیخالاسلام بهگونهای شفاف و روان بود که تمامی دوستان و همکارانش در فقدان وی در فضای بهت، ماتم و غمزدگی قرار دارند.
1- ویژگیهای شخصیتی و ادراکی شیخالاسلام
قالبهای تحلیلی و ادراکی حسین شیخالاسلام کاملا آشکار بوده و با ادبیات ساده و روان بیان میشد. آرمانها با اندیشههایش پیوند داشت. اندیشهها به راحتی بر زبان آورده میشد. هیچگاه از مفاهیمی همانند «توریه» در بیان اندیشه و تحلیل دیپلماتیک و سازمانی استفاده نمیکرد. ادبیات او بهگونهای نرم و از سر فروتنی بود که حتی مخالفان قالبهای ادراکی و اندیشهای وی برایش احترام قائل بودند. تفاوت ادراکیاش برای تحقیر و سرزنش دیگران به کار گرفته نمیشد. احساس میکرد دیپلماسی و کنش انقلابی نیازمند شناخت راهبردی است. شناخت نیز از طریق سعهصدر و همبستگی احساسی حاصل میشود.
شناخت حسین شیخالاسلام کار سادهای بود. بخشی از ویژگیهای شخصیتی و کنش سازمانی او را «آرمانهای بنیادین و اعتقادات دینی» تشکیل میدهد. او به این گونه آرمانها و قالبهای اعتقادی خود باور داشت. در درون وجودش نهادینه شده بود و بر همین اساس با افرادی پیوند و کشش پیدا میکرد که دارای چنین قالبهای اعتقادی باشند. حتی نوع انگاره وی در تحلیل سوژههای دیپلماتیک حوزه ماموریت خود براساس سنجش میزان باورهای دینی و اعتقادات بنیادین شکل گرفته بود.
هرگاه به شیخالاسلام ماموریت سازمانی داده میشد، وظایف و ماموریت خود را فراتر از قالبهای اندیشهای خود ارج مینهاد. تمامی تلاشش در تحقق اهداف سازمانی تنظیم شده بود. شیخالاسلام به این موضوع واقف بود که وزارت امورخارجه ارباب سیاست خارجی نیست، بلکه خود و سازمان متبوعهاش را کارگزار نظام سیاسی میدانست. به همین دلیل است که قالبهای اندیشهای خود را در روند انجام ماموریت سازمانی کنار میگذاشت و درصدد بود سنتز جدیدی در باورهای فردی و ضرورتهای کنش سازمانی ایجاد کند.
در انجام وظایف سازمانی برای کارگزاران و همکارانش حرمت ویژهای قائل بود. این بعد از ویژگی شخصیتی حسین شیخالاسلام را میتوان در شاخصهای «رهبری سازمانی» جستوجو کرد. رهبری در سازمان هیچگاه خود را فراتر از نیروهای سازمانی نمیداند. برای خود امتیازات ویژه قائل نیست. تلاش میکند کارگزاران را براساس قدرت سازمانی خود حمایت کند. این بخش از ویژگی فردی شیخالاسلام شباهت بسیاری با سردار سلیمانی داشت. آنها در حوزههای متفاوتی ایفای نقش میکردند، اما الگوهای مشابهی در مدیریت کنش سازمانی را در دستور کار قرار داده بودند.
شیخالاسلام همانند سلیمانی از ویژگیهای رهبری سازمانی در مدیریت نیروهای تحت مسئولیت خود برخوردار بود. الگوی رفتاری او فراتر از شکلبندیهای مدیریتی بود. هیچگونه توجهی به قالبهای سلسلهمراتبی و سازمانی وزارت امور خارجه نشان نمیداد. تلاش داشت تا هدفهای سازمانی را براساس الگوهای کنش برادرانه و پدرانه با افراد و همکارانش به نتیجه برساند. هیچگاه در بند پروتکلهای سست و بدون بنیاد قرار نداشت. پروتکل را در وزارت امور خارجه میشناخت اما خود را مقید به پروتکلهای دست و پاگیر نمیکرد.
مدیریت و رهبری سازمانی شیخالاسلام بهگونهای بود که پروتکلها را مانع تحقق اهداف و ایجاد پیوندهای درهمتنیده با همکاران و حوزههای ارتباطی در فضای دیپلماتیک میدانست. به همین دلیل است که پیوند وی با بسیاری از دیپلماتها و کارگزاران جبهه مقاومت ماهیت معنایی و هنجاری داشت. تمایلی به تشریفات دست و پاگیر نشان نمیداد. تشریفات را صرفا به میزانی مطلوب میدانست که میتوانست زمینه ایجاد حرمت برای میهمان یا همکاران دیپلماتیک را فراهم سازد.
نقش سازمانی شیخالاسلام در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، با انگارههای آرمانی او پیوند یافت. وی درصدد بود حوزه خاورمیانه وزارت امور خارجه را تقویت کند. او به این موضوع اعتقاد داشت که خاورمیانه بهعنوان «مرکز ژئوپلیتیکی کنش راهبردی ایران» محسوب میشود. به همین دلیل است که زیرساختهای فعالیت دیپلماتیک راهبردی جدیدی بنا نهاده شد که بسیاری از کارگزاران آن هنوز در وزارت امور خارجه به ایفای نقش دیپلماتیک مبادرت میکنند.
2. ویژگیهای کنش سازمانی شیخالاسلام
«هارولد لاسول» در مقایسه تطبیقی خود از نخبگان، کارگزاران و مدیران سیاست خارجی، آنها را به نخبگان و کارگزاران انقلابی، نخبگان بروکراتیک و کارگزاران تشریفاتی تقسیمبندی میکند. اگرچه بسیاری از مقامات اجرایی، بروکراتیک و دیپلماتیک ایران دوست دارند تا در فضای کارگزاران تشریفاتی قرار گیرند و نقطه محوری دیپلماسی را مصاحبه مطبوعاتی و ژستهای گذرا قرار دهند، اما افرادی همانند حسین شیخالاسلام نیز وجود دارند تا الگوی رفتاری خود را براساس دیپلماتهای انقلابی تعریف کنند.
دیپلمات انقلابی با ساختار انقلابی پیوند مییابد. اگر ساختار سیاسی در وضعیت ترمیدور قرار گیرد، دیپلماتهای انقلابی در فضای حاشیهای واقع میشوند. نظامهای سیاسی در شرایطی از اراده کنش راهبردی برخوردارند که از قابلیت لازم برای نقشآفرینی در محیط پیرامونی برخوردار باشند. چنین نظامهایی تا زمانی از اراده کنشگری بهرهمند میشوند که دارای «دیپلماتهای انقلابی» و «راهبردشناسان هوشمند» باشند. حسین شیخالاسلام را میتوان در زمره نمادهای دیپلمات انقلابی برای نظام سیاسی و ساختار دیپلماتیک ایران دانست که در چهار دهه گذشته نقش موثری برای ارتقای قابلیتهای جبهه مقاومت بهویژه در محور لبنان، سوریه و عراق ایفا کرده است. کشورهایی که دارای سیاست خارجی تحولگرا هستند یا اینکه درصدد گسترش حوزه قدرت سیاسیاند، عموما تلاش میکنند راهبردهایی را مورد استفاده قرار دهند که براساس آن، زمینههای لازم برای تحقق اهداف انقلابی حاصل شود. پایگاه طبقاتی در انتظارات نهفته میتواند در زمره عواملی محسوب شود که دیپلماتها و کارگزاران راهبردی را از حوزه کنش انقلابی به دور میسازد. اگرچه حسین شیخالاسلام در زمره دانشجویان ایرانی دانشگاههای فنی آمریکا بود، اما در دوران بعد از انقلاب تلاش کرد نقش موثری در پیوند حوزه دیپلماتیک با اهداف راهبردی را ایفا کند.
اندیشه کنش انقلابی شیخالاسلام در دوران دانشجویی شکل گرفت. در این دوران تاریخی، شیخالاسلام تلاش داشت زمینه انسجام دانشجویان انجمن اسلامی ایرانی در آمریکا را فراهم سازد. شاید برخی کارگزاران فعلی وزارت امور خارجه در زمره افرادی بودند که توسط شیخالاسلام برای نقشیابی دیپلماتیک کاندیدا شده بودند. محور اصلی گزینش افراد در انگاره ذهنی شیخالاسلام را تدین و توجه افراد به آموزههای دینی تشکیل میداد. چنین آرمانها و انگارههایی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منجر به نقشیابی و تحرک نیروهای جدیدی در وزارت امور خارجه شد که باید براساس درک آموزههای آرمانی و شناخت موضوعات بینالملل، نقشی را ایفا کنند که منجر به کاهش تهدیدات جهانی علیه انقلاب ایران شود.
دیپلمات انقلابی به فردی اطلاق میشود که از انگیزه و آرمانهای بنیادین برای تحقق اهداف بنیادین نظام سیاسی برخوردارند. دیپلماتهای انقلابی به آموزههای آرمانی توجه دارند. حوزه کنش دیپلماتیک و ساختار بروکراتیک را برای تحقق اهدافی مطلوب میدانند که با شکلبندیهای هویتی یک کشور و نظام سیاسی پیوند یافته است. دوستان شیخالاسلام به این موضوع واقف هستند که از زمان ظهور ترمیدور در حوزه سیاست خارجی، ایشان تمایلی به جدال سازمانی و اعلام مواضع انتقادی نداشته است.
شیخالاسلام به مثابه دیپلمات انقلابی همواره تلاش داشت کلیت نظام سیاسی را در فضای کنش انقلابی قرار دهد. روندهای گریز از مرکز را براساس ضرورتهای اجتنابناپذیر تحلیل میکرد. آموزههای کنش دیپلماتیک وی براساس شاخصهای انقلاب اسلامی معنا پیدا میکرد. شیخالاسلام به این موضوع اعتقاد داشت که وزارت امور خارجه باید خطمقدم حمایت از نیروهای انقلابی در محیط منطقهای را عهدهدار باشد. حمایت از گروههای انقلابی و پیروان کنش آرمانی را بهعنوان وظیفه سازمانی خود تلقی میکرد.
براساس چنین انگارههایی بود که هرگاه وزارت امور خارجه درصدد ایفای نقش آرمانی و حمایت از حوزههای مقاومت بود، برای ایفای نقش سازمانی آمادگی داشت. با محیط پیرامون بهگونهای پیوند یافته بود که بسیاری از دیپلماتهای عربی و کارگزاران جبهه مقاومت نسبت به وی شناخت همهجانبهای از قالبهای شخصیتی، رفتاری و ادراکی پیدا کردهاند. ویژگی دیپلمات انقلابی در ادبیات تند و پرخاشگری معنا پیدا نمیکند. دیپلمات انقلابی باید همان ویژگیهای آرمانی و اعتقادی کارگزار را انعکاس دهد. در شرایطی که امکان خدمت در حوزه دیپلماتیک وجود نداشت، فعالیتهای شیخالاسلام مربوط به حوزههای آموزشی جبهه مقاومت بوده است.
3. فراز و فرود سازمانی شیخالاسلام
اندیشه و شخصیت انقلابی باید با ضرورتهای کنش سازمانی هماهنگی داشته باشد. به همانگونهای که هر سازمان باید خود را با ضرورتهای ساختار سیاسی پیوند دهد. ساختار سیاسی ایران براساس ضرورتهای انقلاب دائمی شکل گرفت. نشانههای انقلاب دائمی مبتنیبر بهکارگیری سازوکارهایی است که یک کشور میتواند آرمانها و قالبهای اعتقادی خود را با حوزههای سازمانی و دیپلماتیک پیوند دهد. نخبگان انقلابی به گروهی از دیپلماتهای سیاست خارجی ایران اطلاق میشود که در دهه 1360 نقش موثری در روند تصمیمگیری سیاست خارجی ایفا کردند.
در دوران بعد از انقلاب، کشورها نیازمند دیپلماتهای تخصصی هستند که از قابلیت تخصصی خود برای تحقق اهداف ملی کشور استفاده کنند. در دوران بعد از انقلاب اکتبر روسیه، لئون تروتسکی بهعنوان کمیساریای روابط خارجی انتخاب شد. نامبرده مسئول مذاکرات «برست لیتوسک» بوده و درصدد بود زمینههای پایان جنگ شوروی و آلمان را فراهم سازد. روندی که در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته بود، نیازمند دیپلماتهای حرفهای بود که بتوانند زمینههای لازم برای تامین منافع و مصالح نظام سیاسی را بهوجود آورند.
اولین گروه از نخبگان انقلابی در سیاست خارجی ایران مربوط به دورانی است که حسین شیخالاسلام در فضای بروکراتیک وزارت امور خارجه براساس آموزههای انقلابی و رهیافتهای کنش رادیکال ایفای نقش میکرد. در این دوران، زمینههای سازمانی برای ورود گروهی از کارگزاران انقلابی به وزارت امور خارجه فراهم آمد. بخشی از «دیپلماتهای حرفهای» در حوزه سیاست خارجی ایران مربوط به تکامل فرآیند تاریخی است که براساس انتقال گروهی از نیروهای انقلابی و دانشجویان ایرانی خارج کشور به وزارت امور خارجه آغاز شده و زمینه تغییر در بافت اجرایی و کارگزاران دیپلماتیک وزارت امور خارجه را امکانپذیر ساخت.
چنین نیروهایی روندهای کنترل سیاست خارجی ایران را از ماههای آغازین سال 1360 در کنترل خود قرار دادند. در این دوران، حسین شیخالاسلام بهعنوان معاون سیاسی وزارت امور خارجه نقش محوری در کنترل ادارات دوجانبه و چندجانبه را عهدهدار بود. شکلگیری جنگ تحمیلی را باید در زمره عواملی دانست که دیپلماتهای انقلابی توانستند بهگونهای تدریجی موقعیت خود را در وزارت امور خارجه تثبیت کنند. روند جذب نیروهای جدید در بافت اجرایی وزارت امور خارجه از سال 1362 به بعد آغاز شد. در این دوران تاریخی، بخش قابلتوجهی از نیروهای جدید فاقد قابلیت دیپلمات حرفهای بوده و با شاخصهای دیپلمات انقلابی همخوانی و همگونی بیشتری داشتند. دیپلماتهای انقلابی به طبقه متوسط شهری تعلق داشتند. بخشی از آنها دانشجویان ایرانی خارج از کشور بهویژه آمریکا بودند. دو گروه از دانشجویان ایرانی خارج از کشور توانستند موقعیت خود را در وزارت امور خارجه تثبیت کنند. در این فرآیند، حسین شیخالاسلام توانست بهعنوان نیروی انقلابی که دوران دانشجویی خود را در آمریکا نیز سپری کرده، نقش موثری برای تحول سیاستهای خاورمیانهای وزارت خارجه ایفا کند. در این دوران، اگرچه بخش قابلتوجهی از کارگزاران وزارت امور خارجه دارای رویکرد انقلابی بودند اما زمینه برای شکلگیری جلوههایی از لایهبندی و تمایز در قابلیت تخصصی و حرفهای بین دیپلماتهای انقلابی به وجود آمد. حسین شیخالاسلام در حوزه ماموریت خود که عمدتا مربوط به فضای ژئوپلیتیکی و راهبردی خاورمیانه بود، در زمره دیپلماتهای حرفهای محسوب میشد. دیپلماتهای حرفهای عموما از قابلیت تخصصی بیشتری برخوردار بوده و توانایی انجام مذاکره به زبان انگلیسی را دارا بودند. چنین فرآیندی نشان داد دیپلمات حرفهای میتواند نقش و رویکرد انقلابی نیز ایفا کند.
اگرچه موقعیت سازمانی حسین شیخالاسلام از اواسط دهه 1370 کاهش یافت، اما او توانست اهداف و آرمانهای خود را در حوزههای مختلف ساختاری پیگیری کند. به همین دلیل است که یک دیپلمات انقلابی و حرفهای صرفا به وزارت امور خارجه تعلق ندارد. افرادی همانند حسین شیخالاسلام توانستند روابط صمیمانه خود با همکاران قدیمی را حفظ کرده، از آنها در حوزههای مختلف اجتماعی و سازمانی حمایت و در عین حال آرمانهای خود را در حوزههای دیگری پیگیری کنند.
در چنین شرایطی بود که حوزههای فعالیت سازمانی و بروکراتیک حسین شیخالاسلام در قالب معاون بینالملل ریاست مجلس شورای اسلامی و معاون امور بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی تداوم یافت. چنین فرآیندی بیانگر این واقعیت است که نیروهای انقلابی را باید بخشی از مجموعههایی دانست که از انگیزه لازم برای ایفای نقش فرادیپلماتیک در محیط بینالملل برخوردارند. چنین نیروهایی تلاش دارند بین حوزههای امنیت راهبردی و کنش دیپلماتیک رابطهای متقابل ایجاد کنند.
طبعا چنین افرادی براساس قالبهای آرمانی خود به انجام وظایف سازمانی مبادرت میکنند. آخرینباری که حسین شیخالاسلام را دیدم و با او بحث مشترکی درباره سردار سلیمانی بهعنوان اسطوره راهبردی ایران داشتیم، مربوط به کنفرانسی بود که به ابتکار کیهان برزگر در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات برگزار شد. در این جلسه، شیخالاسلام تمامی ویژگیهای فردی و شخصیتی خود را به نمایش گذاشت. از یکسو نشان داد به قالبهای آرمانی پایبند است. از سوی دیگر، بهعنوان میزبان پژوهشگران موضوعات راهبردی ایران از ادبیات دوستانه و صمیمانه بهره گرفت. شیخالاسلام در این جلسه، آرمانها و الگوی کنش سلیمانی را نماد کنش انقلابی و ضرورت اجتنابناپذیر انقلاب اسلامی دانست.