کد خبر: 37847

طراحی آمریکا برای سوء استفاده از کرونا چیست؟

نسخه آمریکایی کاسبان ترس

در رابطه با کرونا در حال حاضر یک تهدید بزرگ برای اقتصاد ایران ساخته شده است؛ تهدیدی که با دو عامل مهم قابلیت عملیاتی جدی یافته است؛ اول اقدامات سیاسی و رسانه‌ای آمریکایی‌ها در مسیر فشار حداکثری و دوم بی‌تحرکی و کم‌توانی دستگاه دیپلماسی در مواجهه با چنین شرایطی.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «کرونا تبدیل به سلاح دشمن نشود»؛ عبارتی که شاید مهم‌ترین حرف حسن روحانی در جریان سخنرانی روز چهارشنبه بود، اظهارنظری از نگاه یک رئیس‌جمهور که به نظر می‌رسد مبتنی‌بر واقعیات میدانی زیادی باشد. حسن روحانی صبح چهارشنبه در جلسه هیات دولت گفت: «کرونا نباید به سلاح دشمنان ما برای به تعطیلی کشاندن کار و تولید در کشور تبدیل شود.»

درباره اینکه چرا حسن روحانی این‌گونه سخن می‌گوید و بعد از آن هم تاکید می‌کند فضای کشور طبیعی است و از روز شنبه شرایط به حالت عادی برمی‌گردد، باید به‌دنبال یک دلیل منطقی از نگاه او گشت. برای رسیدن به این نگاه منطقی اول باید شرایط سیاسی و اقتصادی کشور را بررسی کرد و توضیح داد که چرا باید جو رسانه‌ای حاصل از شیوع این ویروس زودتر از هر چیز دیگری درمان شود.
 
   اقتصاد ایران و تلاطم‌های اخیر

حالا همه می‌دانند که ایران فاصله چندانی با پشت سر گذاشتن فشار تحریمی آمریکا و آغاز دوران حرکت به سمت ثبات اقتصادی نداشت؛ دورانی که از چندی پیش نشانه‌های آن هم پدیدار شده بود و می‌توانست تداوم داشته باشد اگر وقایع اخیر رخ نداده بود! نگاهی به بازار و روند فراز و فرود نرخ‌های ارز و سکه و... گویای این است که در فاصله یک سال و نیم بعد از تحریم‌های حداکثری ایالات متحده، وضعیت روبه بهبود و ثبات نسبی در پایان تابستان و پاییز بر کشور حاکم شده بود، آنچنانکه حتی یک اقدام بی‌ثبات‌کننده از سوی دولت یعنی ماجرای افزایش ناگهانی نرخ بنزین هم نتوانست تاثیر عمیقی بر آن داشته باشد، اما از همان روزهای پاییز به‌علت دیگری نرخ دلار که پایه ثبات یا تلاطم در بازارهای دیگر است، با تغییراتی همراه شد که البته در «فرهیختگان» بارها به علل اصلی آن اشاره کردیم و گفتیم که ناآرامی‌ها در عراق و بعد از آن تاثیرات سیاسی اغتشاشات آبان، تاثیر منفی بر تامین ارز و کشف قیمت آن گذاشت و قدری نرخ آن را در تهران بالا برد. بعد از آن وقایع، تعطیلات سال نوی میلادی و چینی فرارسید که بر بازار ارز کم‌تاثیر نبود و مانند سال‌های پیش قدری نرخ‌ها را بالا برد، اما خب همه گمان می‌کردند با عبور از بهمن‌ماه دوباره شرایط عادی خواهد شد.

پایان بهمن و روزهای ابتدایی اسفندماه در شرایطی فرارسید که به‌جای ثبات نرخ ارز، تلاطم شدت گرفت و طی فرآیندی دلار وارد کانال 15هزار تومان شد. علت چه بود؟ کارشناسان دو مساله مهم را نتیجه تحولات روزهای اخیر می‌دانند؛ دلیل اصلی و مهم آن رکود بی‌سابقه اقتصاد در چین است. اصلی‌ترین همکار اقتصادی ایران که نه‌تنها در مسیر تامین بسیاری از کالاها شریک تجاری ما به حساب می‌آید، که ارز آن نیز به‌عنوان یکی از ارزهای واسط، در مسیر تعیین قیمت دلار در تهران تاثیر بسزایی دارد، این روزها حال خوشی ندارد و تحت تاثیر بیماری کرونا با عدم گردش اقتصاد، انتقال پول و... مواجه است. بالطبع ایران هم از این وضعیت متضرر شده و قیمت دلار در تهران افزایش یافته است. دلیل دوم هم چیزی نیست جز تاثیر روانی قرارگرفتن ایران در لیست سیاه FATF؛ اتفاقی که کارشناسان نزدیک به بانک مرکزی آن را کاملا موقتی توصیف می‌کنند و می‌گویند مانند بسیاری دیگر از وقایعی که صرفا موجب یک تلاطم در افکار عمومی و جو ذهنی میان فعالان اقتصادی می‌شود، باید صبر کرد تا شرایط خودبه‌خود آرام شود. عبدالناصر همتی در این‌بار با اشاره به اینکه ایران بخش عمده تجارت خارجی خود را از مسیرهای غیربانکی و مرسوم انجام می‌دهد، قرار گرفتن در لیست سیاه گروه اقدام که صرفا بر مراودات بانکی تمرکز دارد، نخواهد توانست اقتصاد ایران را تحت تاثیر جدی قرار دهد.
 
   کرونا در ایران

با ورود بیماری کرونا به ایران، حالا شرایط درونی کشور ما نیز دست‌کمی از شرایط چینی‌ها ندارد. برخی از کسب‌وکارها تعطیل شده، توصیه پزشکان به مردم این است که فعلا از خانه بیرون نیایید، رسانه‌‌ها هم که شده‌اند آتش‌بیار معرکه، یکی از قرنطینه قم می‌گوید و دیگری از قرنطینه کل کشور! به این وضعیت اگر با عینک اقتصاد نگاه کنیم، خواهیم دید که ماجرا متفاوت از همین چند حرف و حدیث رسانه‌ای است، چراکه اخبار خوشی از بازار به گوش نمی‌رسد. افزایش قیمت دلار در تهران، یا به عبارت دقیق‌تر بگوییم، اتفاقی مانند جهش آن، به‌هیچ عنوان مساله ساده‌ای نیست که بتوان به‌سادگی از کنار آن گذشت، به‌خصوص وقتی دیگر اخبارهای رسانه‌ها را هم در کنار آن قرار می‌دهیم؛ «مرزهای ترکیه، ارمنستان و پاکستان به‌روی ایران بسته شد!»، «پروازهای ترکیش ایر و امارات به مقصد ایران متوقف شد» و... .

براساس همان منطق اقتصادی قبلی، اگر وضعیت امروز کشور مورد بررسی قرار گیرد، کلیت چالش روشن خواهد شد؛ رکود در گردش اقتصادی، تعدد موانع برای دسترسی به درهم امارات، دینار عراق و یوان چین و نهایتا فضای سیاسی و رسانه‌ای درخصوص وضعیت بد اقتصادی و مهم‌تر از همه اینها در پیش بودن تعطیلات نوروز همگی می‌تواند به سادگی اقتصاد کشور را تحت تاثیرات نسبتا قابل‌توجهی قرار دهد و بازارها را متلاطم سازد، هرچند اگر جمع همه این عوامل قابل کنترل بوده و از دید مسئولان و کارشناسان به‌عنوان یک بحران یا آسیب جدی تلقی نشوند.

    آمریکا و ماهیگیری از آب گل‌آلود

حتی اگر به نظراتی که می‌گوید کرونا ساخته و پرداخته آزمایشگاه‌های آمریکاست و چین مورد یک حمله بیولوژیک قرار گرفته، بی‌توجهی کنیم و به‌دلیل فقدان اطلاعات قطعی این فرض را ردشده بدانیم، نمی‌شود از عملیات سنگین سیاسی و رسانه‌ای این روزهای آمریکایی‌ها درقبال چین و ایران گذشت؛ عملیاتی که به‌صورت واضح و مشخص با همکاری برخی کشورهای متحد آمریکا در حال اجراست و تلاش می‌کند کرونا را تبدیل به تکه جدیدی از پازل فشار حداکثری علیه ایران کند.

به این چند خبر توجه کنید تا مساله روشن شود:

مایک پمپئو: «آمریکا به‌شدت نگران اطلاعاتی است که نشان‌دهنده احتمال پنهان کردن جزئیات حیاتی پیرامون شیوع ویروس «کرونا» در ایران توسط حاکمیت است که از دیروز بعدازظهر، آن را در رتبه دوم مرگ‌ومیر کرونا بعد از چین قرار داد. همه ملت‌ها ازجمله «ایران» باید حقیقت را راجع به ویروس کرونا بیان و با سازمان‌های کمک‌های بین‌المللی همکاری کنند.»
مارک دوبوویتز، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (یک اندیشکده صهیونیستی در آمریکا) در صفحه توئیتر خود نوشت: «کروناویروس کاری با ایران کرده که تحریم‌های آمریکا نکرده است؛ متوقف کردن صادرات غیرنفتی (ایران).»
دویچه وله: «کشورهای عربی منطقه به‌شدت نگران انتقال ویروس کرونا از ایران هستند.»
 الشرق الاوسط: «کرونا از ایران به کویت و بحرین رسید.»

اینها تنها چند تیتر هستند و مراجعه به فضای مجازی نشان می‌دهد صدها و هزاران خبر دیگر در مورد کرونا با محوریت رسانه‌های ضدایرانی در حال انتشار است. در این مورد باید گفت همین جو رسانه‌ای می‌تواند تاثیرات عمیقی نیز بر اقتصاد ایران بگذارد. یک قلم آن بسته شدن تعدادی از مرزهای کشورهای همسایه به روی ایران است؛ اتفاقی که به‌واقع تحریم‌های آمریکا به هیچ عنوان نتوانسته بود آن را رقم بزند، اما حالا با ایجاد یک جو عمیق علیه ایران و البته مع‌الاسف رسانه‌های داخلی (نه حتما همه رسانه‌های رسمی که بخش عمده آن بر دوش رسانه‌‌های خرد و شبکه‌های اجتماعی است) هم با تمام قوا به آن دامن زده‌اند.

در یک توضیح مختصر باید گفته شود که کرونا به‌عنوان ویروسی که اولا تنها شیوع پرسرعتی دارد و تلفات آن به نسبت به دیگر بیماری‌ها بسیار کمتر است، ثانیا نه ایران که بسیاری از کشورهای جهان پیش‌تر از ایران دچار آن شده‌اند و برای مثال در ایتالیا آنچنان ریشه دوانده که 10 شهر آن در قرنطینه به‌سر می‌برند، ثالثا تبادلات و رفت‌وآمدهای چینی‌ها به این کشورها بسیار بسیار بیشتر از ایران است، در حال حاضر یک تهدید بزرگ برای اقتصاد ایران ساخته شده است؛ تهدیدی که با دو عامل مهم قابلیت عملیاتی جدی یافته است؛ اول اقدامات سیاسی و رسانه‌ای آمریکایی‌ها در مسیر فشار حداکثری و دوم بی‌تحرکی و کم‌توانی دستگاه دیپلماسی در مواجهه با چنین شرایطی.

در مورد این علت دوم، باید اشاره کرد که در سایه فعالیت‌های دیپلماتیک و اطمینان‌بخشی‌های استاندارد، بسیاری از کشورهای درگیر کرونا به هیچ عنوان مانند ایران در حال محدود شدن نیستند و توانسته‌اند شرایط صادراتی خود را در حالت عادی حفظ کنند. این مساله علاوه‌بر این نکته است که کشورهایی امروز دست به بستن مرزهای خود با ایران زده‌اند که به‌صورت جدی نیازمند ما هستند و معلوم است که یا تحت تاثیر بزرگنمایی رسانه‌ها یا یک توطئه آمریکایی نسبت به این مساله اقدام کرده‌اند که می‌طلبد هرچه زودتر با افزایش تحرکات دولت به‌ویژه مسئولان اقتصاد و سیاست خارجی نسبت به رفع این مساله اقدام شود تا در شرایطی که ضربه به اقتصاد ایران به صورت طبیعی وجود دارد، عوامل ثانوی تشدید‌کننده آن نباشند.

 

مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری:

بسته شدن مرزهای همسایگان به روی ایران بخشی از پازل آمریکاست

در روزهای گذشته مقامات رسمی و غیررسمی آمریکایی ضمن ابراز ذوق‌زدگی از شرایط پدیدآمده در ایران به‌واسطه شیوع ویروس کرونا در تلاشند تا از این فرصت در چارچوب تشدید فشارها بر ایران بهره ببرند. وزیر خارجه آمریکا ایران را به پنهان‌کاری درباره حقایقی پیرامون شیوع کرونا متهم کرد و مارک دوبوویتز، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها که یک اندیشکده صهیونیستی در آمریکا به‌شمار می‌آید، در صفحه توئیتر خود نوشت: «کروناویروس کاری با ایران کرده که تحریم‌های آمریکا نکرده است؛ متوقف کردن صادرات غیرنفتی (ایران).»

این قبیل موضع‌گیری‌ها در کنار بسته شدن تامل‌برانگیز مرزهای کشورهای همسایه با ایران به بهانه کرونا ما را بر آن داشت تا درخصوص ابعاد این تحولات با دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری به گفت‌وگو بنشینیم. متن این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

 ارزیابی شما درباره صحبت‌های پمپئو چیست و طرح چنین اظهاراتی در شرایط کنونی را چگونه می‌بینید؟

به نظر من آمریکایی‌ها به یک جنگ روانی دست می‌زنند و از فضایی که در افکار عمومی ایجاد شده و شاید خود ما هم در آن بی‌تقصیر نبودیم، استفاده می‌کنند. بعد از حوادث آبان‌ماه  یک فضای منفی در جامعه تولید و بخش عمده‌ای از آن توسط رسانه‌های فارسی‌زبان یا فعالان فارسی‌زبان ایرانی در خارج از کشور دامن‌زده شد و در آن مقطع نوعی بی‌اعتمادی به وجود آورد. در حادثه‌های بعدی ازجمله در حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی نیز همین تلقی ایجاد و بازتولید شد و درمجموع این فضا باقی ماند و متاسفانه ما هم تلاش زیادی نکردیم که آن را اصلاح کنیم.

در نتیجه در شرایط شکل‌گیری این فضا، پمپئو به سفارش مشاوران ایرانی‌الاصل یا فارسی‌زبان خود به‌سمت سوار شدن بر این موج بی‌اعتمادی و ایجاد یک جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده، بنابراین فکر می‌کنم چنین مباحثی نباید ما را غافلگیر کند، در حالی‌که ما خود، نواقص مهمی را در شیوه اطلاع‌رسانی و شفافیت داشتیم که می‌توانستیم تا حد زیادی از آنها پرهیز کنیم.

 موضوعی که پمپئو مطرح کرد، علاوه‌بر ایران ناظر بر چین هم بود. در واقع پمپئو چین را نیز متهم به مخفی‌کاری احتمالی در این‌باره کرد. آیا اشکال شما درخصوص ضعف اطلاع‌رسانی و عدم شفافیت درباره چین هم وارد است یا موضوع را باید در جای دیگر ریشه‌یابی کرد؟

در نگاه آمریکایی‌ها معمولا فارغ از احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه، این نگاه غالب است که برخی کشورهایی که از نگاه آنها در زمره کشورهای غیردموکراتیک یا شبه‌دموکراتیک قرار می‌گیرند - از نگاه آمریکا، در راس این کشورها ایران و چین قرار دارند- اساسا این کشورها فاقد شفافیت نسبت به اداره امور شهروندان خود هستند. قدمت انتقادات آمریکا نسبت به چین به مراتب قدیمی‌تر است و این تلقی به‌طور قالبی در آمریکا وجود دارد که چین و حکومت‌های اقتدارگرا غیرقابل اعتماد بوده یا فاقد مکانیسم‌های شفاف در اداره امور کشورهای خود هستند. در دولت ترامپ هم می‌دانیم چین و ایران و تا اندازه‌ای روسیه و حتی کره شمالی در این دسته‌بندی‌های حکومتی در یک رده قرار داده شده‌اند، بنابراین در شرایطی که رقابت آمریکا و چین امروز در مقایسه با دولت اوباما ایجاد شده، بحران کرونا کمک کرده که پمپئو از این فرصت‌ برای متهم کردن همزمان ایران و چین استفاده کند. منتها ما امروز کم و بیش این خوش‌شانسی را داریم که پمپئو فاقد هرگونه آبرو و اعتباری در امور بین‌المللی است و او توسط دیگر کشورهای نزدیک به آمریکا به سختی به‌عنوان یک دیپلمات حرفه‌ای به رسمیت شناخته می‌شود و به بیان دقیق‌تر این کشور‌ها تنها آن را تحمل می‌کنند. بنابراین تبلیغات پمپئو نتیجه گسترده و تاثیرگذاری نخواهد داشت، ولی به هرحال باید توجه داشته باشیم اشتباهاتی که ما خود در گذشته داشتیم، در موج‌سواری‌های کنونی بی‌تاثیر نیست.

 این گزاره را چقدر قرین واقعیت می‌دانید که با توجه به اینکه خود آمریکایی‌ها هم در دو مرحله متهم به انتقال آنفلوآنزای آمریکایی به جهان هستند، پمپئو تلاش دارد در چارچوب رقابت‌های موجود میان چین و آمریکا، کرونا را نیز به نام چین ثبت کند؟

این تحلیل نادرست نیست، برای اینکه ما در پس این نوع اتفاقات و رویدادها همیشه رقابت‌های ژئوپلیتیکی را شاهد هستیم و دولت‌ها تلاش می‌کنند رنگ و بوی سیاسی به این اتفاقات بدهند و از دل این جریان‌ها بهره‌برداری‌های خود را داشته باشند، بنابراین ما از ابتدا هم این را شاهد بودیم، حتی قبل از اینکه ویروس کرونا به ایران برسد، آنها از اصطلاح ویروس چینی یا کرونای چینی استفاده می‌کردند و این واژه را تا اندازه‌ای هم جا انداختند. علاوه‌بر آن فکر می‌کنم آمریکایی‌ها همواره درصدد آنند که دریابند ابعاد و مقیاس این بحران‌ها به چه صورتی در کشورهای مبتلا پیش خواهد رفت تا بتوانند براساس آن بهره‌برداری لازم را انجام دهند.

مثلا در رابطه با چین و ضربه‌ای که این ویروس به اقتصاد و تجارت این کشور وارد کرد، از این اهرم برای معامله و توافق موردنظر ترامپ با چینی‌ها استفاده کنند و این کشور را در موضع ضعف قرار دهند و راه را برای یک توافق به سود آمریکا هموار کنند. درباره ایران هم فکر می‌کنم آمریکایی‌ها این امیدواری را دارند که بتوانند از طریق مشاهده ابعاد گسترش این ویروس یا همان‌طور که بحث می‌کردیم، دامن زدن به جنگ روانی در این‌باره، تاثیرگذاری تحریم‌ها را بیشتر کنند و همسایگان ایران را تشویق کنند تا مرزهای خود را ببندند و با ایران تجارت کمتری داشته باشند و درنهایت حلقه تحریم‌ها را تنگ‌تر کنند.

ضمن اینکه این اتفاق با قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF مصادف شده و بسته شدن مرزها می‌تواند به شکلی سرآغازی برای دائمی کردن محدودیت بر تجارت با ایران به‌ویژه با کشورهای همسایه باشد که برای ما اهمیت بسیار زیادی دارند، بنابراین این نوع سوءاستفاده‌ها حتما صورت خواهد گرفت و فکر می‌کنم بخشی از برنامه‌ریزی آنها برپایه بهره‌برداری از این اوضاع قرار گرفته است.

 یعنی شما بسته شدن مرزهای کشورهای همسایه به روی ایران را اقدامی در پازل آمریکا می‌بینید؟

بله، کشورهای همسایه با ایران دارای ارتباطاتی هستند و به اصطلاح عامیانه رودربایستی‌هایی هم با ایران دارند و به‌سختی می‌توانستند حاضر شوند به‌خاطر ماجرایی که در FATF پیش آمد، تجارت خود با ایران را کم کنند. ولی امروز وجود این بیماری اپیدمی حداقل بهانه‌های اولیه و لازم را برای این کار فراهم می‌کند و نکته اساسی اینجاست که ممکن است این محدودیت‌های تجاری در آینده حتی بعد از اینکه خطر ویروس کم و بیش رفع شد هم ادامه یابد و همسایگان، همان توصیه‌های FATF را از این طریق و با این شیوه اجرا کنند.

 پیشنهاد شما برای برون‌رفت کشور از شرایطی که آن را به تصویر کشیدید، چیست؟

نظر من این است که باید هر موضوعی که زمینه و بهانه را برای سوءاستفاده‌های شرورانه فراهم می‌کند، از بین ببریم. ازجمله در بخش جنگ روانی که بحث می‌کردیم، باید شفافیت‌های لازم را داشته باشیم و از شفافیت نترسیم. اتفاقا این شفافیت به بازسازی اعتماد مخدوش‌شده در جامعه ما کمک خواهد کرد و در نتیجه این جنگ روانی و تبلیغاتی، خریدار کمتری خواهد داشت. نکته دیگر اینکه فکر می‌کنم باید درباره FATF و لوایح مربوط به آن بازنگری کنیم. امروز شاهد بودیم چگونه آمریکا می‌تواند به‌واسطه پیوند دادن رویدادهای به‌ظاهر نامرتبط با هم، به اقتصاد کشور آسیب بزرگ‌تری بزند، تا جایی‌که مارک دوبوویتز، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی - که یک اندیشکده صهیونیستی در آمریکا به‌شمار می‌آید- بابت اشاعه ویروس کرونا در ایران جشن بگیرد؛ به‌خاطر اینکه تحریم‌ها را موثرتر می‌کند، بنابراین پیشنهاد ما می‌تواند این باشد که دید خود را بالاتر برده و نقشه بزرگی را که علیه ایران ترسیم می‌شود، ببینیم. ضمن اینکه گفت‌وگو با کشورهای منطقه بسیار اهمیت دارد. ظریف سه روز پیش توئیتی منتشر کرد با این محتوا که کشورهای منطقه عملا در برابر ویروس همانند تروریسم باید از یک جبهه به‌صورت مشترک اقدام کنند و این چالشی نیست که بتوان با بستن مرزها آن را مهار کرد یا هر کشوری درون مرزهای خود بتواند با آن مقابله کند. باید دیپلماسی منطقه‌ای خود را تقویت کنیم و از طریق این گفت‌وگوها تا جایی که امکان دارد، بهانه‌های بسته شدن مرزها به بهانه ویروس را از بین ببریم.

* نویسنده: علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی

مرتبط ها