کد خبر: 37010

«فرهیختگان» به بهانه اکران «روز بلوا»، سراغ 6 روحانی مشهور سینمای ایران رفته است

تصویر روحانیت در سینمای ایران

سینمای ایران در این سال‌ها، بارها سراغ قصه روحانیت رفته و شعیبی هم نسبت به قصه‌های مرتبط با روحانیون و طلبه بیگانه نیست، به‌خصوص که یک بار با ایفای نقش یک روحانی در «طلا و مس» در ذهن‌ها ماندگار شد و یک بار هم سریال مهم «پرده‌نشین» را برای تلویزیون ساخت.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  «روز بلوا» برای اولین بار در جشنواره سی‌وهشتم فیلم فجر رونمایی می‌شود. شخصیت محوری این فیلم، یک روحانی است و بهروز شعیبی، کارگردان فیلم، داستان این روحانی را در بستر مهم‌ترین مساله اقتصادی چند سال اخیر جامعه ایران رقم زده است. سینمای ایران در این سال‌ها، بارها سراغ قصه روحانیت رفته و شعیبی هم نسبت به قصه‌های مرتبط با روحانیون و طلبه بیگانه نیست، به‌خصوص که یک بار با ایفای نقش یک روحانی در «طلا و مس» در ذهن‌ها ماندگار شد و یک بار هم سریال مهم «پرده‌نشین» را برای تلویزیون ساخت.

زیرنور ماه

سال اکران: مهرماه 1380
میزان فروش: 172 میلیون و 316 هزار تومان
تعداد مخاطب: 359 هزار و 546 نفر

«زیرنور ماه» اولین فیلم سینمای ایران است که نقش روحانی، شخصیت فرعی قصه نیست و کارگردان سراغ دغدغه‌ها و چالش‌های ذهنی یک طلبه جوان رفته است. رضا میرکریمی پیش از این فیلم، برای تلویزیون چند سریال کارگردانی کرده و در اولین گام فیلمسازی هم فیلم موفق «کودک و سرباز» را ساخته بود، ولی او با کارگردانی این اثر سینمایی به شهرت رسید. قصه زیر نور ماه در مورد طلبه‌ای به نام سیدحسن است که در پوشیدن لباس روحانیت دچار تردید شده. او معتقد است چون مانند پدربزرگش میان مردم نیست و نفسش تاثیری ندارد، نمی‌تواند لباس روحانیت بپوشد. روزی که لباس روحانیت را می‌خرد، در مترو پسرکی لباس او را می‌دزدد. جست‌وجوی او برای لباس موجب آشنایی او با بی‌خانمان‌های زیر پل رسالت می‌شود. او سرانجام همه کتاب‌هایش را می‌فروشد تا بتواند به آنها کمک کند. خواهر آن کودک هم یک زن خیابانی است که اقدام به خودکشی می‌کند. سیدحسن او را به بیمارستان می‌رساند. روزی که طلاب به دست استادشان ملبس می‌شوند، سیدحسن لباس روحانیت را از زن خیابانی پس می‌گیرد.زیر نور ماه در کشورهایی همچون ژاپن، آمریکای جنوبی و هند به نمایش درآمد و با استقبال مخاطبان جهانی همراه بود، ولی به قول میرکریمی فقط اروپایی‌ها، پایان فیلم را نپسندیدند و بنا به همان تصور عمومی که از سینمای جشنواره‌ای ایران داشتند، آن را در حالتی از تعلیق و رهاشدگی می‌خواستند.زیر نور ماه نقطه آغازی برای نزدیک شدن فیلمسازان به زندگی و مسائل روحانیون است. نکته جالب این فیلم، تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی است. او پیش از این در کنار کمال تبریزی، فیلم جنجالی مارمولک را در فرمی دیگر با موضوع روحانیت ساخته بود و سال‌های بعد با پسرش حامد محمدی فیلم سینمایی «فرشته‌ها باهم می‌آیند» را ساخت.نظر کارگردان: میرکریمی به بهانه تصویری که از روحانی در این فیلم نشان می‌دهد، سراغ مساله ایمان رفته است. خودش در مورد هدف ساخت این فیلم گفته: «می‌خواستم نشان دهم که امر قدسی در یک طبقه و یک قشر خلاصه نشده و حتی نشانه‌های ایمان را می‌توان در وجود آدم‌هایی دید که شاید خیلی‌ها ازشان خبری ندارند؛ مثل همان آدم‌هایی که زیر پل زندگی می‌کنند. ایمان می‌تواند همه جا حضور داشته باشد و اتفاقا طلبه قصه من به تصادف با همین جنس آدم‌ها آشنا می‌شود که اگرچه مناسبتی با کسوت روحانیت ندارند، ولی به لحاظ ایمانی و نزدیکی به خدا از او هم جلوترند.» میرکریمی درباره طراحی شخصیت سیدحسن گفته است: «من در این فیلم سعی کردم تمام عواملی را که می‌تواند یک انسان را خوب نشان دهد، برای سیدحسن حذف کنم؛ مثلا او با اراده خود به حوزه نیامده، بلکه به اجبار پدر آمده است. حواسش در همه موارد جمع نیست و پیچیدگی‌های جامعه را نمی‌فهمد و حتی به نظر می‌رسد راحت فریب می‌خورد.»

مارمولک

سال اکران: اردیبهشت 1383 (به مدت دو هفته)
میزان فروش: یک میلیارد و 68 میلیون و 320 هزار تومان
تعداد تماشاچی: یک میلیون و 648 هزار نفر

طرح فیلمنامه «مارمولک» را منوچهر محمدی، تهیه‌کننده سینما به پیمان قاسم‌خانی می‌دهد. قاسم‌خانی در این‌باره گفته است: «در ابتدا سوژه فیلم برایم چندان جذاب نبود، چون از جمله فیلمنامه‌های پیام‌دار بود، اما از آنجاکه من همیشه می‌گردم و چیزی پیدا می‌کنم که به من نزدیکش کند، با این طرح هم همین کار را کردم. فکر کردم یک روحانی چه کارهایی می‌تواند انجام دهد که دیگران نمی‌توانند، مثلا یک روحانی که از دیوار بالا برود یا موتورسواری کند، می‌توانست جذاب باشد. به این شکل آن فیلم را پیدا کردم و مسیر شروع شد. زمانی که ایده کتک‌زنی به روحانی به ذهنم رسید، می‌دانستم می‌خواهم از این ایده استفاده کنم و به تکنیکی برای استفاده از آن نیاز داشتم.» قاسم‌خانی فیلمنامه را نوشت و منوچهر محمدی وقتی متن فیلم را می‌خواند، بی‌وقفه خنده‌اش گرفت. این تهیه‌کننده سینما در مرحله بعدی برای کارگردانی سراغ کمال تبریزی رفت که به‌تازگی «لیلی بامن است» را ساخته بود. برای اولین بار بود که کمال تبریزی در لیلی بامن است جسورانه سراغ فضای جبهه و رزمندگان رفته و یک فیلم کمدی ساخته بود. پرویز پرستویی در لیلی با من است از پس ایفای نقش برآمده بود و حالا کمال تبریزی برای نقش اصلی مارمولک، سراغ او رفت. تیم مارمولک جمع شده بود تا یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای بعد از انقلاب ساخته شود. سال ۱۳۸۲ زمانی که مارمولک در بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، علاوه‌بر آنکه توانست جایزه بهترین فیلم از نگاه مردمی را کسب کند، جایزه بین‌المذاهب را هم دریافت کرد تا با کسب این جایزه به نظر برسد برخلاف حساسیت‌های موضوع فیلم، مشکلی بر سر راه اکران آن نخواهد بود، اما همه‌چیز آنچنانکه تصور می‌شد پیش نرفت و صدای سازهای مخالف از اوایل اسفندماه ۱۳۸۲ بلند شد.دو هفته اکران پرحاشیه: کمال تبریزی به‌عنوان کارگردان و منوچهر محمدی در مقام تهیه‌کننده متوجه حساسیت‌ها روی فیلم بودند و از همین رو بعد از جشنواره و پیش از آنکه فیلم به اکران عید برسد، آن را برای برخی مسئولان عالیرتبه به نمایش گذاشتند. دوم اردیبهشت‌ 1383 انتظار مخاطبان مشتاق به پایان رسید و صف‌های طولانی مقابل سالن سینما برای تماشای رضا مارمولک شکل گرفت. فیلم در سانس‌های مختلف در تهران و شهرستان‌ها با استقبال رو‌به‌رو شد و در عین حال که از یک‌سو فیلم رکوردهای فروش را پشت سر می‌گذاشت، از سوی دیگر صدای مخالفان هم بلند و بلندتر می‌شد. تبریزی و محمدی فیلم را در حوزه علمیه اکران نکرده بودند. اگرچه به گفته تبریزی فیلم پیش از اکران برای نهادهای تصمیم‌گیر و تاثیرگذار به نمایش درآمده بود، اما فیلم در حوزه علمیه و برای مراجع پخش نشده بود. تبریزی این بخش از ماجرا را چنین روایت کرده است: «اظهارنظر مراجع پس از نمایش عمومی فیلم به‌گونه‌ای نبود که نشان دهد این افراد فیلم را تماشا کرده‌اند. آنها با اعتماد به گفته‌ها و تعریف‌های افراد معتمد خود، نظرات‌شان را درمورد مارمولک بیان می‌کردند. بدگویی‌ها و خبرچینی‌ها باعث عکس‌العمل این افراد شد. پس از نمایش اولیه فیلم برای افرادی که ذکر شد، هیچ‌کس احساس نکرد این فیلم در اکران با مشکل روبه‌رو شود. تنها برخی به‌دلیل رفع حساسیت‌ها سفارش می‌کردند یکی دو صحنه تعدیل یا دیالوگی کم شود، اما هیچ‌کس نگفت فیلم غیرقابل نمایش است.»

برخی می‌گویند عمده حساسیت‌ها در زمان اکران فیلم، به‌خاطر بدسلیقگی در انتخاب نام فیلم بود. کمال تبریزی در این مورد گفته است: «زمان اکران به وزارت ارشاد پیشنهاد کردیم اسم فیلم را تغییر دهیم، گفتند تغییر ندهید. حتی در گروه‌مان مسابقه گذاشتیم که هرکس اسم خوبی پیشنهاد کند، به او سکه می‌دهیم، که اسم «آدرس خدا» را انتخاب کردیم.» صف‌های سینمایی شلوغ شده بود و اتفاقاتی فراتر از متن فیلم به سرعت در حال رخ دادن بود. مطبوعات ازجمله روزنامه جمهوری اسلامی شروع به انعکاس نظرات برخی روحانیون مخالف فیلم کردند. اکران شهرستان‌ها متوقف شد. پایان دادن به اکران فیلم در رشت و واکنش‌هایی که نسبت به آن وجود داشت، خود در رسانه‌ها انعکاس گسترده‌ای یافت. وضعیت برای نمایش فیلم به‌حدی بغرنج شد که گفته می‌شود در آن دوره حتی برخی مراجع قضایی محلی، احکامی بسیار سنگین در حد اشد مجازات برای تهیه‌کننده بریده بودند. همزمان با این اتفاقات بود که نسخه قاچاق فیلم که با کیفیت بسیار پایینی از پرده سینما تهیه شده بود، به‌صورت وسیعی در داخل و خارج از کشور توزیع شد. در مختصات آن سال‌ها، اتفاقات درگیر سوءتفاهم‌های سیاسی می‌شد و تمام شرایط آن روزها و جدل‌های رسانه منجر به این تصمیم شد که مارمولک توقیف شود. مارمولک روز هفدهم اردیبهشت‌ماه 1383 از ادامه اکران بازماند.با وجود این، نسخه ویدئویی این فیلم منتشر شد و کمتر ایرانی‌ای است که این فیلم را ندیده باشد. مارمولک سال‌ها بعد فارغ از دعواهای سیاسی مورد قضاوت قرار گرفت و جالب اینکه این فیلم حدود 13سال بعد از توقیف در جشنواره سینما و روحانیت نامزد دریافت جایزه شد. کمال تبریزی سال 94 در مصاحبه‌ای با مجله نقد سینما، به نظر مثبت رهبر انقلاب نسبت به این فیلم اشاره کرد و گفت: «آقا فیلم را دیدند و خوش‌شان آمد. اتفاقا همزمان با اکران، از دفتر آقا تماس گرفتند که چه فیلم خوبی ساختی. من اعتقاد دارم کسی به گرد پای فهم هنری حضرت‌آقا نمی‌رسد. ایشان بسیار اهل مطالعه است و جدا از تسلط فقهی و علوم مربوطه، در حوزه فرهنگی و هنری، سواد بیش از اندازه دارد و هنر و مخاطب را خوب می‌شناسد. ایشان در دیدار دست‌اندرکاران سریال «شهریار» فرمودند که فیلم مارمولک فهمیده نشد، وگرنه به‌جای مخالفت، تایید می‌شد.»

طلا و مس

سال اکران: 1389
میزان فروش: 544 میلیون و 855 هزار تومان  
تعداد مخاطب: 231 هزار و 377 نفر

«طلا ومس» اولین فیلم سینمای ایران است که دوربین را به خانه یک طلبه برده است؛ طلبه‌ای به نام سید‌رضا که به‌تازگی با خانواده‌اش به تهران آمده و متوجه بیماری خاص همسرش می‌شود و برای تهیه هزینه درمان او به‌ناچار تغییراتی در شیوه زندگی‌اش می‌دهد. برخی طلاب حوزه علمیه در ابتدا مخالفتی با شیوه روایت همایون اسعدیان کارگردان این کار داشتند. اسعدیان در این‌باره گفته است: «طلاب مخاطب این فیلم بسیار ناراضی بودند و استقبال خوبی نکردند، زیرا تصور می‌کردند فیلم درخصوص یک طلبه است، اما این‌گونه نبود و مفاهیم عمیق‌تری را مطرح کردیم.»

نظر کارگردان: همایون اسعدیان در مورد «طلا و مس» گفته است: «اگر این فیلم را نمی‌ساختم و از دنیا می‌رفتم، احساس می‌کردم چیزی از من به یادگار نمی‌ماند. من فرزندی ندارم که از من بماند و امیدوارم نام من با امضایی که پای این فیلم‌ها می‌گذارم بماند و به نیکی هم بماند.» این کارگردان در مورد هدفی که از ساخت این فیلم داشت، گفته است: «اصلا قصد ما در «طلا و مس» نشان دادن سختی زندگی طلبگی نبود. ما می‌خواستیم طلبه‌ای را نشان دهیم که اتفاقا در عوالم بالا دنبال اخلاق می‌گردد، در حالی‌که می‌خواستم بگویم نه، اتفاقا همین کنار دست خودت بگردی پیدا می‌کنی. اول فیلم دنبال کتاب و درس اخلاق استاد می‌گردد، ولی انتهای فیلم، می‌بینیم که طلبه پشت کلاس درس نشسته و کفش‌های نامرتب طلبه‌ها را جلوی در کلاس جفت می‌کند.»

این فیلم سینمایی هم در ابتدای اکران با انتقاداتی مواجه شد. اما کارگردان این اثر در این‌باره گفته است: «سر فیلم طلا و مس، یکی از روحانی‌های بانفوذ، با سخنرانی‌هایش می‌خواست پنبه فیلم را بزند و مدام می‌گفت این فیلم ضد روحانیت است، اما روزی از دفتر رهبری به بنده زنگ زدند و گفتند رهبری فیلم را دیده‌اند و خواسته‌اند از شما تشکر کنند.»

استشهادی برای خدا

سال اکران: 1388
میزان فروش: 10میلیون و 358 هزار تومان
تعداد مخاطب: پنج هزار و 32 نفر

سوزن‌بان قدیمی قطار در روزهای پایانی زندگی‌اش، برای جبران اتفاقات گذشته به روستای زادگاه خود بازمی‌گردد و درصدد جبران اتفاقات گذشته‌اش است که در این مسیر یک روحانی به او کمک می‌کند. «استشهادی برای خدا» در سال ۱۳۸۶ با کارگردانی علیرضا امینی ساخته شد.معمولا فیلمسازان تلاش دارند تصویر کلیشه‌ای را که تلویزیون از روحانیت شکل داده، تغیر دهند. محسن تنابنده، ایفاگر نقش روحانی در این فیلم هم تلاش کرده به کمک کنش‌های متفاوت و البته یک لهجه مشهدی تصویری ملموس‌تر از روحانیت ارائه دهد؛ روحانی‌ای که از جنس مردم است. تنابنده علاوه‌بر بازی، فیلمنامه این کار را نوشته است و بر این نکته تاکید دارد که قصه نگاهی سمبلیک به مرگ دارد و برای همین لوکیشنی هم که برای آن انتخاب شده، از میان گردنه‌های سرد کوهستانی است. محسن تنابنده، بازیگر و نویسنده فیلمنامه «استشهادی برای خدا» در باره فضای سمبلیک این اثر سینمایی گفته است: «سمبلیک بودن قصه استشهادی برای خدا سبب شد انتخاب لوکیشن فیلم برای من و علی‌رضا امینی بسیار مهم باشد، به‌نحوی که نزدیک به یک ماه در جست‌وجوی محل موردنظر (گردنه گدوک) بودیم تا در دمای ۴۰درجه زیر صفر فیلمبرداری را انجام دهیم. البته برای بیان قصه و نشان دادن تنهایی قهرمان، لوکیشنی آنچنان سرد، در پیشبرد داستان کمک بسیاری به ما کرد.»

 هرچند این اثر مستقیما زندگی یک روحانی را بازگو نمی‌کند، اما نقش روحانی فیلم به‌دلیل تاثیرگذاری‌اش در قصه و همچنین بازی خوب محسن تنابنده، تبدیل به یکی از شخصیت‌های ماندگار روحانی در سینما شد. استشهادی برای خدا در جشنواره فیلم فجر جزء چهار فیلم پرتماشاگر بود، ولی بعد از دوسال و به‌دلیل شرایط بد اکران در سال 88، نتوانست فروش خوبی در گیشه داشته باشد.

رسوایی 1 و 2

سال اکران: نوروز 92 و اردیبهشت 95
میزان فروش: سه میلیارد و 706 میلیون و 337 هزار تومان
و دو میلیارد و 858 میلیون و 863 هزار تومان
تعداد مخاطب: 963 هزار و 739 نفر و 445 هزار و 912 نفر

مسعود ده‌نمکی پس از ساخت سومین قسمت از «اخراجی‌ها» و البته موفقیت این فیلم در قالب یک نظرخواهی، از مخاطبان وبلاگش خواست موافقت یا مخالفت خود را برای ساخت چهارمین قسمت اخراجی‌ها اعلام کنند. اما از همان اول مشخص بود ده‌نمکی تصمیمش را برای تغییر مسیر فیلمسازی‌اش گرفته است. همان‌طور که انتظار می‌رفت، نظرخواهی همراهان وبلاگی ده‌نمکی با رای منفی مواجه شد تا پرونده اخراجی‌ها برای همیشه بسته شود.
پوستری که پیش از اکران «رسوایی» در جشنواره سی‌ویکم فیلم فجر رونمایی شد و البته تصاویر گریم متفاوت اکبر عبدی و الناز شاکردوست؛ شروعی بود بر گمانه‌زنی‌ها در مورد فیلم جدید ده‌نمکی. برخی می‌گفتند «حکایت شیخ صنعان» را وصله داستان رسوایی کرده‌اند، اما ده‌نمکی سراغ قصه قدیمی عطار نیشابوری نرفته بود و قصه خودش را تعریف می‌کرد. او می‌گفت: «رسوایی، قصه‌ای اورجینال دارد؛ نه قصه برصیصای عابد است و نه قصه شیخ صنعان و نه حتی رابطه عشق و عاشقی و نه میوه ممنوعه؛ قصه‌ای کاملا مستقل است.»

رسوایی نتوانست رضایت داوران جشنواره سی‌ویکم فیلم فجر را جلب کند. داود میرباقری، از داوران جشنواره در مورد این فیلم گفت: «مضمون فیلم رسوایی متعالی است، اما صرف داشتن این مضمون که فیلم را شکل نمی‌دهد. رسوایی دارد از مولفه‌هایی استفاده می‌کند که دورانش سپری شده. هیچ خلاقیتی برای شکل دادن به یک فضای جدید در فیلم نمی‌بینید. همان مولفه‌های سینمای دهه 40 و 50 کمی به‌روز شده و در فیلم گنجانده شده. کهنگی و تکرار این مولفه‌ها باعث شد دوستان هیات داوری نتوانند به فیلم نزدیک شوند.» با وجود این، میرباقری در مورد بازی اکبر عبدی در نقش روحانیت گفت: «این وسط چیزهای خوبی در فیلم وجود دارد. من خودم معتقدم کاری که اکبر عبدی در رسوایی انجام داده، یک نوع تالیف است، یک نوع خلق است. با توجه به سابقه او انتتظار نداشتیم ببینیم او نقش یک روحانی را بازی کرده و در عین حال به ورطه مبالغه نیفتاده، کاریکاتور نشده و لحظات واقعا موثری را در نقش آورده. معتقد بودم فیلم را به‌خاطر این بازی باید مورد توجه قرار داد. بحث‌های مفصلی هم شد. اما آن کلیت ناموفق تاثیرش را روی قضاوت دوستان گذاشت. گفتند وقتی کلیت فیلم اینقدر خراب است، چیزهای خوبش ارزش مکث ندارد.» با وجود این، موفقیت رسوایی در اکران باعث شد ده‌نمکی، سه سال بعد سراغ سری دوم این فیلم برود.برای آثار ده‌نمکی خیلی عجیب نبود که اگرچه مخاطبان زیادی دارد، ولی منتقدان آن‌چنان‌که باید طرفدار فیلم‌هایش نبودند، اما عدم استقبال مخاطبان از رسوایی2 آغاز شکست ده‌نمکی در جذب مخاطب بود. هرچند او هیچ‌گاه این مساله را قبول نکرد و در یادداشت آخرین روز اکران این فیلم نوشت: «کف استقبال از رسوایی۲ سقف استقبال از دیگران است با همه عقبه‌هایشان. با این فیلم جمع فروش 6 فیلم اخراجی‌ها تا رسوایی به ۳۰ میلیارد تومان یعنی ۱۰ میلیون مخاطب رسید.»

فرشته‌ها با هم می‌آیند

سال اکران: 1393
میزان فروش: 730 میلیون و 270 هزار تومان
تعداد مخاطب: 162 هزار و 83 نفر

جواد عزتی در فرشته‌ها با هم می‌آیند نقش یک طلبه را بازی کرده است و به قول خودش برای شناخت بهتر طلبه‌ها مدتی را با بهروز شعیبی در قم زندگی کرده بود. او در سریال «دودکش» به کارگردانی محمدحسین لطیفی هم نقش یک روحانی را به شکلی متفاوت از چیزی که در سریال‌ها می‌دیدیم، ایفا کرد. این بازیگر حالا قرار بود بازیگر فیلم اول کارگردانی باشد که چند سال قبل فیلمنامه «طلا و مس» را نوشته بود. حامد محمدی، پسر منوچهر محمدی تهیه‌کننده سینما، در اولین گام فیلمسازی خود، فیلمنامه نه‌چندان پیچیده و البته همراه با شیرینی زندگی یک زوج جوان را برای ساخت آماده کرده بود. داستان «فرشته‌ها با هم می‌آیند» در مورد یک روحانی جوان به اسم احمد است. او و همسرش زندگی ساده‌ای دارند. احمد مثل روحانی طلا و مس در میانه داستان با چالشی مواجه می‌شود که البته مثل آن فیلم، ملتهب و همراه با مریضی همسرش نیست. خداوند به او دختران سه قلویی می‌دهد و او قرار است در کنار محدودیت‌هایی که یک روحانی برای امرار معاش دارد، از پس هزینه‌های این زندگی برآید. حامد محمدی، کارگردان فرشته‌ها با هم می‌آیند، در مورد شباهت این فیلم با طلا و مس گفته است: «شاید این سوال برای مخاطب پیش بیاید که این دو فیلم شباهت‌هایی به یکدیگر دارند، به عقیده من فقط لباس این دو شخصیت در هر دو فیلم یکی است، اما هرکدام از آنها دو دنیای متفاوت دارند.»

* نویسنده: معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگی

مرتبط ها