کد خبر: 36227

گفت‌وگو با میرجواد میرگلوی بیات درباره سیاست‌های منطقه‌ای پادشاه جدید عمان:

روابط عمان با ایران تغییری نمی‌کند

مکتب سلطان قابوس، 50 سال در عمان قدمت دارد. با توجه به هژمونی که سلطان قابوس داشت، اولین جانشین او به این راحتی نمی‌تواند از آن مکتب خارج شود.

  به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  هیثم بن طارق، سلطان جدید عمان در ناممکن‌ترین حالت به پادشاهی این کشور کوچک عربی رسید. او با وجود سال‌ها سابقه حضور در دولت، اما چندان شناخته شده نبود. درباره آینده عمان با میرجواد میرگلوی بیات، کارشناس مسائل عمان گفت‌و‌گو کرده‌ایم. او معتقد است با توجه به محدودیت‌های عمان، احتمال تغییر سیاست‌های منطقه‌ای این کشور در دوره جدید، دور از ذهن است. متن گفت‌وگو با این کارشناس مسائل عمان را در ادامه می‌خوانید.

ایران و عمان در دوران حکومت سلطان قابوس بر عمان روابط خوبی داشتند. این روابط تا چه اندازه به شخصیت سلطان قابوس و تا چه حد به ساختارهای ایجادشده توسط وی ربط داشت؟

سلطان قابوس از زمان پهلوی تاکنون روابط خوبی با ایران داشت. این روابط را می‌توان از بُعد کارکردگرایی و ساختارگرایی بررسی کرد. یکی از عوامل ارتباط خوب دو کشور، به شخصیت خود سلطان قابوس ربط داشت. او شخصیتی باکیاست و باهوش بود و می‌دانست نبض هر کسی را چطور بگیرد تا بتواند با او رابطه برقرار کند. مساله بعدی مساله ساختارها و کارکردهایی است که در ساختارها اتفاق می‌افتد. عمان در شبه جزیره عرب خود را از نظر تمدنی صاحب ادعا می‌داند. در طول تاریخ هم سعی کرده مسیر خودش را طی کند. با وجود پذیرش اسلام، از آنجا که همیشه دنبال ادعای تمدنی خودشان بودند، تلاش کردند در شرقی‌ترین نقطه جهان عرب، کمترین تاثیر را از جهان اسلام به‌خصوص شبه جزیره بپذیرند. عمانی‌ها مذهب «اباضیه» اختیار کردند که همراه اهل سنت و شیعیان، از قدیمی‌ترین فرق جهان اسلام است. این نشان می‌دهد که آنها برای خودشان ادعا داشتند و نمی‌خواستند زیر چتر حجاز یا هر نقطه‌ای در جهان عرب بروند.با وجود این عمان انزوای جغرافیایی، انزوای مذهبی، قلت منابع در کنار ادعای تمدنی دارد. همه کشورهای جنوب خلیج فارس منابع زیادی دارند ولی عمان منابع چندانی ندارد. اینها باعث شده عمان محدودیت‌های ساختاری داشته باشد. این محدودیت‌ها باعث شده در 400 سال گذشته هر سیاستمدار خبره‌ای در این منطقه، به دنبال متحدان فرامنطقه‌ای باشد. هر سلطان خردمند در عمان، یک مسیر عقلانی را طی و تلاش کرده متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود را حفظ کند. دلیل این تصمیم هم محدودیت‌های جغرافیایی عمان است. درمجموع باید بگویم شخصیت سلطان قابوس در رابطه با ایران، تا حد زیادی تاثیرگذار بوده ولی نمی‌شود ساختارها و کارکردها را در این باره فراموش کنیم.

شما معتقدید که روابط دوجانبه مستحکم عمان با ایران ادامه پیدا خواهد کرد؟

مکتب سلطان قابوس، 50 سال در عمان قدمت دارد. با توجه به هژمونی که سلطان قابوس داشت، اولین جانشین او به این راحتی نمی‌تواند از آن مکتب خارج شود. اگر این مکتب سلطان قابوس را در کنار محدودیت‌های عمان بگذارید، متوجه می‌شوید که سلطان جدید عمان از لحاظ ساختاری این اجازه را به خودش نمی‌دهد که سیاست‌های متفاوت‌تری داشته باشد.متحدان اصلی عمان، غرب و سایر کشورهای عربی هستند. چطور آنان اجازه دادند که سلطان قابوس بتواند رابطه خوبی با ایران داشته باشد؟ به هر حال آنها با انگلیس رابطه مستحکمی دارند و انگلیس تمایل چندانی ندارد عمان با ایران رابطه داشته باشد.این موضوع ابعاد مختلفی دارد. عمان از دیرباز تحت نفوذ انگلستان است و بریتانیا به صورت علنی در سیاست‌های عمان دخالت دارد. برای فهم بهتر کنشگری عمان، انزواهای گفته شده را لحاظ کنید و بعد از آن، سیاست‌ورزی انگلیسی را هم اضافه کنید. انگلستان در مستعمره‌هایش همیشه یک گریزگاه برای کشورها می‌گذاشت و از آن به‌عنوان سوپاپ اطمینان استفاده می‌کرد تا مردم قیام نکنند و انگلیسی‌ها بتواند سیاست‌هایشان را پیش ببرند. سیاست‌ورزی انگلیسی، عمان را آنچنان در گوشه رینگ قرار نمی‌دهد که رابطه‌اش با ایران را قطع کند. از طرف دیگر انگلیس و آمریکا در منطقه با هم مشکل دارند و کشورهای دارای نظم انگلیسی با کشورهای دارای نظم آمریکایی عملا در تضادند؛ به‌عنوان مثال امارات و عربستان با عمان و قطر روابط خشونت‌آمیزی دارند. علاوه‌بر این، عمان چاره‌ای جز رابطه با ایران ندارد. مرزهای این کشور محصور به امارات، عربستان و یمن است. زمانی از سمت یمن مشکل امنیتی داشت و الان با امارات و عربستان مشکلات مرزی زیادی دارد. عمان در رقابتی که با جهان عرب دارد و با توجه به ویژگی‌های مذهبی و  اینکه وهابیت، اباضیه را تکفیر می‌کند، عملا دنبال متحد دیگری در منطقه از زمان نادرشاه بوده است. انگلستان و قدرت‌های غربی مشکلی با روابط مسقط و تهران ندارند.

یکی از نقاط مناقشه‌برانگیز در حکومتداری سلطان قابوس، دیدار سال گذشته او با نتانیاهو بود. چرا عمان دنبال این مسیر رفت؟ هدفش از این اقدام چه بود؟

دفعه اولی نبود که سلطان قابوس با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کرد. بعد از توافق کمپ دیوید، سلطان قابوس تنها کشور جهان عرب بود که روابطش با مصر را قطع نکرد. در دهه 90 شیمون پرز، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به عمان سفر کرد. پس باید گفت این رابطه جدید نیست و نباید از آن تعجب کرد. عمان کشوری اهل تساهل و مداراست که هر بحرانی در منطقه را به‌ضرر خودش می‌داند. آنها نفت کمی دارند و بر همین اساس روی توریسم سرمایه‌گذاری کرده‌اند و نیاز به منطقه امن دارند. یکی از میانجی‌گری‌های آنها در مساله فلسطین نمود پیدا کرده است. آنها می‌گویند نباید از ارتباط مستقیم با رژیم صهیونیستی بترسیم و باید منافع فلسطینی‌ها را در نظر بگیریم. چنانچه در فلسطین، مدرسه و بیمارستان ساختند و در پروژه فرودگاهی حاضر به کمک هستند. روابط با تل‌آویو را باید در این فضا مورد بررسی قرار داد. عمان گریزگاه جهان اسلام و جهان عرب با رژیم صهیونیستی بوده و شاید از این به بعد هم باشد. این رابطه را باید جدا از دید ما به تل‌آویو بررسی کرد. هرچند مردم عمان هم از این رابطه استقبال نکرده‌اند.

درباره سلطان جدید خیلی اطلاعات وجود ندارد. او با وجود مسئولیت در دولت چهره‌ای شناخته‌شده نیست.

سلطان جدید نامحتمل‌ترین جانشین ممکن برای سلطان قابوس بود. طبق قانون، سلطان جدید باید از خاندان آل‌بوسعیدیه با این ویژگی باشد که مادرش عمانی باشد و از شاخه خاص خاندان آل‌بوسعیدیه باشند. رجال سیاسی این شاخه به هشت نفر هم نمی‌رسد. سلطان جدید در سابقه خود چندین بار با سلطان بحث کرده؛ کاری که در عمان کم بوده است. ایشان سابقه سیاست خارجی داشته و در وزارت خارجه فعالیت هم داشته است. او چندین سال نماینده سلطان در سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی بوده است. من شخصیتش را در حال حاضر گنگ می‌دانم هر چند موضع گرفته و اعلام کرده سیاست‌های سلطان را ادامه می‌دهم. تاکنون زیرسایه برادرانش بوده و تقریبا در اجلاس مهمی شرکت نکرده است. با توجه به پیش‌بینی‌ها درباره وی، احساس می‌کنم که کیاست و باهوشی سلطان را ندارد، ولی ممکن است رفتار سابقش را تغییر دهد. فعلا مشخص نیست او به سمت عربستان یا هر کشور دیگری برود. اما فکر نمی‌کنم در رقابت‌های خانئان آل‌بوسعیدیه که نتوانستند با اجماع حداقلی به توافق بر سر سلطان برسند و درنهایت به وصیت سلطان قابوس مراجعه کردند، سلطان هیثم بن طارق جای مانور داشته باشد. او به نظر در چهارسال اول قدرتش را تحکیم کند و پس از آن سیاست‌های مستقلش را ادامه بدهد. در پایان باید بگویم معادلات عمان از دید عمانی‌ها با دید ما متفاوت است. برای آنها استعمار و مطیع بودن و وابستگی نظامی مهم نیست. برای آنها مهم این است که غرور قبیله‌ای‌شان حفظ شود و این غرور هم در رقابت‌های شبه‌جزیره معنا دارد. آنها از قدیم با آل‌نهیان در امارات مشکل داشتند. هر عاملی که موجب تقویت عمان در منطقه شود و ایران بتواند روی آن مانور دهد، موجب نزدیکی خاندان بوسعیدیه به ایران می‌شود.

مرتبط ها