به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، چه چیزی فضا را عوض کرد؟ آیا فقط هدف قرار گرفتن عینالاسد باعث شد ترامپ عقب بنشیند یا مساله دیگری هم بود؟ باید گفت اگر پاسخ دقیق به این سوالات داده شود، دست آمریکا در ماجرای اخیر کاملا رو شده و آنگاه مواجهه با آن بسیار سادهتر خواهد بود. با برخی شواهد و قرائن بهصورت اختصار درخصوص پاسخ این دو سوال چند نکته را ذکر میکنم.بعد از خروج ترامپ از برجام که نزدیکان کاخ سفید آن را سختترین ضربه به تهران عنوان میکردند، ذیل برنامهای به نام فشار حداکثری مجموعه از فشارهای اقتصادی، سیاسی، رسانهای و حتی نظامی با هدف سرنگونی حکومت ایران و در یک ضرورت حداقلی تغییر جمهوری اسلامی ایران (از دید آمریکا) به ایران وارد شد. در این جریان همه نوع اتفاقی رخ داد، از تلاش برای بهصفر رساندن فروش نفت، توقیف نفتکش ایرانی، اخلال اطلاعاتی و اقتصادی در مبادی ارزی ایران، مانور نظامی، تروریستخواندن سپاه، عملیات رسانهای و... .
در این میان ایران با مشکلات زیادی از جانب مدیریت اقتصاد و تجارت خارجی خود روبهرو شد، اما توانست طی مدتی با راهکارهای مختلف بخشی از این فشارها را دفع کند و بهتدریج رو به ثبات حرکت کند، اما در آبانماه گذشته یک اقدام نسنجیده و ناگهانی از سوی دولت حسن روحانی باعث شد اعتراضات در برخی نقاط بروز کند و در بستر آن اعتراضات، اغتشاشات گستردهتری کشور را با چالش روبهرو کند. خلاصه امر اینکه، وضعیت نهچندان مناسب اقتصادی و بهویژه اعتراضات آبانماه گذشته باعث شد آمریکاییها که میرفت کمکم از اقدامات خود ناامید شوند، ناگهان به تاثیر فشار حداکثری امیدوار شده و انتظار سقوط نظام را بکشند.
در این میان هدف قرار دادن سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای سپاه قدس ایران هم در این چارچوب قابل تحلیل است، چراکه بهنظر میرسد آمریکاییها گمان میکردند با این اقدام ضربه نهایی را به تهران وارد کردهاند و ایران بهدلیل ضعف داخلی نهتنها قادر به پاسخگویی نیست که زمینگیر هم خواهد شد.علاوهبر این آمریکاییها مشابه همین تحلیلی را هم نسبت به عراق داشتند و با راه انداختن سلسله اغتشاشات و ناآرامیها حتی توانستند دولت مرکزی را هم به استعفا بکشانند و بغداد را با یک بحران جدی روبهرو سازند.این وضعیت ایران و عراق و برداشتی که آمریکاییها از آن داشتند درواقع اصلیترین دلیل جرات یافتن ترامپ برای صدور دستور عملیات 13 دیماه بود، اقدامی که البته نتیجهای کاملا معکوس برای کاخ سفید بهدنبال داشت و بههیچعنوان نتوانست ذرهای از انتظارات آنها را برآورده کند.
حضور بیسابقه مردم چه در جریان تشییع پیکر پاک شهدای مقاومت در کاظمین، بغداد، نجف و کربلا و چه حضور بینظیر و تاریخی مردم در اهواز، مشهد، تهران، قم و بعد کرمان از ریشه تحلیل آمریکاییها نسبت به ایران و عراق را دچار خدشه کرد و طبق همه شواهد و قرائن آنها در یک بهت حداکثری فرو رفتند.برای مثال بری مککافری، ژنرال چهارستاره ارتش آمریکا در گفتوگو با اماسانبیسی گفت ترامپ از مراسم تشییع ژنرال سلیمانی تا حد مرگ ترسید و توضیح داد چگونه حضور مردم توانسته محاسبات ذهنی ترامپ و مشاورانش در کاخ سفید را درهم شکند. از سویی آمریکاییها علاوهبر اینکه تصور نمیکردند یک اقدام آنها چنین اتحادی را برای مردم ایران و عراق بهدنبال داشته باشد، گمان هم نمیکردند ایران مهمترین پایگاه آنها را با تعداد زیادی موشک هدف قرار دهد، اقدامی که 19 ساعت کاخ سفید را در کما فرو برد و نتیجتا باعث شد آمریکاییها یک عقبنشینی فاحش انجام دهند.
با این توصیف باید اینگونه توضیح داد که آمریکا صرفنظر از اینکه چه میزان تلفات و خسارت ناشی از حمله ایران به پایگاه عینالاسد متحمل شده، بابت دو نکته دچار سردرگمی است؛ اول حجم اتحاد شکلگرفته میان مردم در مقابل آمریکا بهدلیل شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و دوم هدف قرار گرفتن رسمی و تاریخی یک پایگاه آمریکایی توسط یک دولت آنهم با این شدت و حدت؛ از اینرو همین دو عامل باعث شده که آنها برخلاف تهدیدهای سنگینی مانند هدف قرار دادن 52 نقطه ایران، یک عقبنشینی سنگین داشته باشند و جواب عملیات موشکی سپاه پاسداران را با چند تحریم تکراری و بیاثر بدهند، اقدامی که البته حتی از سوی رسانهها و کارشناسان درون آمریکا نیز با واکنشهای طنزگونهای مواجه شده است.
تلاش عبدالمهدی برای اخراج سریعتر آمریکاییها
روز گذشته عادل عبدالمهدی نخستوزیر دولت پیشبرد امور عراق در تماسی تلفنی با مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا از واشنگتن خواست هرچه سریعتر نمایندگانی را برای بررسی سازوکار اجرایی مصوبه پارلمان درباره اخراج نظامیان آمریکایی به بغداد اعزام کند. عبدالمهدی در این تماس همچنین به ورود و خروج نظامیان آمریکایی به عراق بدون اجازه دولت این کشور و نیز پرواز بدون مجوز هواپیماهای آمریکایی در آسمان عراق اشاره کرد. بنابر گزارش شبکه الجزیره، نخستوزیر عراق انجام عملیات توسط آمریکا در خاک این کشور را نقض حاکمیت عراق دانسته است. هفته گذشته به دنبال اقدام تروریستی ارتش آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، نمایندگان پارلمان عراق طی مصوبهای عادل عبدالمهدی را ملزم به اخراج نظامیان خارجی از این کشور کردند.
آنچه در قضیه مصوبه اخراج نیروهای خارجی از عراق و تاکید عادل عبدلمهدی حائز اهمیت است شکست پروژه مرعوبسازی رهبران عراق و کشورهای منطقه است. آمریکا قصد داشت با ترور دو تن از برجستهترین رهبران مقاومت در منطقه به دیگران این پیام را برساند که آنها نیز در صورت مخالفت با آمریکا از ترور و کشته شدن در امان نیستند. آنطور که گفته میشود آمریکا حتی در پیامی که توسط سفارت سوئیس در تهران به دست دولتمردان ایرانی رسانده شد، ایران را به ترور مقامات عالیرتبه در صورت پاسخ دادن به ترور شهید سلیمانی تهدید کرده بود. تهدیدهای افسارگسیخته آمریکا علیه رهبران منطقه اما در نخستین مرتبه در جایی از هم گسست که عملیات واشنگتن در آن نقطه انجام شده بود.
بغداد تنها سه روز پس از ترور صورت گرفته در فرودگاه این شهر، شاهد برگزاری جلسه فوقالعاده پارلمان بود؛ جلسهای که اخراج نیروهای خارجی را از عراق به تصویب رساند. امروز دولت، پارلمان، مردم، مراجع و نیروهای مسلح عراق به شمول سازمان حشدالشعبی موضعی یکپارچه در مقابل اخراج نیروهای آمریکایی از عراق اتخاذ کردهاند. حتی بخش بزرگی از حوزه علمیه نجف که بنابر سنت خود نسبت به کشته شدن یا فوت افرادی خارج از مجموعه خود واکنش نشان نمیداد، در جریانات اخیر با شرکت گسترده در مراسم تشییع شهدا ورود عملی خود به عرصه سیاسی و مبارزه با اشغالگران را اعلام کرد. با این وصف پروژه مرعوبسازی آمریکا برای ترساندن رهبران و گروههای منطقه بهخصوص عراق نهتنها به موفقیتی دست نیافته، بلکه گروههای پراکنده مردمی را متحدتر کرده و افراد و جریانات جدیدی را برای مقابله با خود به میدان کشانده است.با وجود مصوبه پارلمان و تاکید عراق برای اخراج آمریکاییها از این کشور، دولت آمریکا روز گذشته سعی کرد بار دیگر فضا را به قبل از جنایتش در عراق بازگرداند.
وزارت خارجه این کشور جمعه اعلام کرد که واشنگتن خواستار بازگشت به روابط راهبردی با عراق به جای خروج نیروهای این کشور است. وزارت خارجه آمریکا با نادیده گرفتن درخواست نخستوزیر عراق برای ارسال کارشناسان آمریکایی برای ایجاد سازوکار خروج نیروهای خارجی از عراق اعلام کرده است هر هیات جدید آمریکایی که به عراق اعزام شود تنها موضوع بازگشت به یک رابطه راهبردی به جای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور را مورد بحث قرار خواهد داد. وزارت خارجه آمریکا در بیانیه خود آورده است: «ضرورت مذاکره میان دولت آمریکا و عراق نهتنها درباره موضوعات امنیتی بلکه درباره روابط اقتصادی، مالی و دیپلماتیک نیز وجود دارد.» آمریکا در این بیانیه مدعی شده است که واشنگتن به دنبال عراقی با ثبات، موفق و با حق حاکمیت بوده و حضورش در عراق در راستای مبارزه با داعش و حمایت از آمریکاییها، عراقیها و شرکای ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکاست.
برخلاف اعلامیه صادرشده توسط وزارت خارجه آمریکا اوضاع میدانی عراق اما به هیچوجه برای باقی ماندن بیشتر نیروهای آمریکایی نیز مساعد نیست، چه رسد به بازگشت روابط راهبردی میان بغداد و واشنگتن. ارتش آمریکا و رژیمصهیونیستی حتی پس از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، دست از اقدامات نظامی علیه نیروهای امنیتی عراق برنداشتهاند. گفته میشود نیروهای آمریکا و رژیم صهیونیستی پنجشنبهشب و بامداد جمعه نیروهای حشدالشعبی را در مرز سوریه و عراق بار دیگر مورد حمله قرار دادهاند.
برخی منابع نزدیک به جبهه مقاومت گفتهاند این تهاجم باعث تسریع در پاسخ نیروهای این جبهه علیه آمریکا به دلیل شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس خواهد شد. این گروهها پیشتر گفته بودند که پاسخ آنها به آمریکا پس از پاسخ ایران به واشنگتن آغاز خواهد شد. ایران بامداد چهارشنبه دوپایگاه آمریکا در عین الاسد و اربیل را با موشک بالستیک هدف قرار داد. گروههای عراقی پس از انجام این حمله از هماهنگی گسترده میان گروههای جبهه مقاومت برای اخراج نظامی آمریکا خبر دادهاند و آن را حتی بزرگتر از پاسخ ایران توصیف کردهاند. منابع خبری از احتمال حمله موشکی قریبالوقوع به مواضع آمریکا در منطقه توسط گروههای مقاومت خبر دادهاند.
پیامهایی که در منطقه دریافت شد
واکنش اولیه جمهوری اسلامی ایران به ترور سردار سلیمانی در همان نخستین ساعات بعد از حادثه قاطع بود و تعیینکننده.«انتقام میگیریم». این وجهمشترک همه موضعگیریهایی بود که مقامات عالیرتبه سیاسی و نظامی تا بامداد روز شنبه داشتند. موضوعی که نشان میداد عزم تهران در پاسخ به عملیات تروریستی آمریکا و به شهادت رساندن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جدی است.ایران پیشتر بارها اعلام کرده بود دوره بزن و در رو تمام شده. زمینه بروز عینی این تهدید البته تاکنون به این شکل فراهم نیامده بود. تجواز پهپاد گلوبالهاوک به حریم هوایی ایران، پاسخ به حمله جنگندههای اسرائیلی به T4 در بلندیهای جولان، توقیف کشتی استیناامپرو و مواردی از این دست در ماههای قبل نشان از آن داشت که تحقق وعدههای ایران در اینباره شوخیبردار نیست. اینبار اما حکایت از قراری دیگر بود و زمان آن رسیده بود که عیار واقعی این خطونشانها برای خیلی از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای روشن شود. انتظار انتقام سخت و مطالبه اجتماعی افکارعمومی در ایران برای تسریع در آن طی روزهای اولیه، از یکسو مقامات آمریکایی را در نوعی شوک فرو برد و از دیگرسو باعث شد حکام منطقه و بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس بیش از همیشه ماستهایشان را کیسه کنند.
48 ساعت بعد از عملیات تروریستی ارتش آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی و همراهانش، رسانههای رژیم صهیونیستی خبری را به نقل از تعدادی از وزیران این رژیم مخابره کردند که پیامهای زیادی را در دل خود داشت. نتانیاهو در نشست روز یکشنبه کابینهاش رسما اعلام کرد این رژیم در ترور قاسم سلیمانی نقشی نداشته است. نخستوزیر رژیم صهیونیستی با تاکید بر آنکه ترور سردار سلیمانی «یک اتفاق آمریکایی بوده» تصریح کرد نباید خود را در نزاع کنونی آمریکا و ایران درگیر کند.مشابه همین پیام را عربستان نیز با ادبیاتی متفاوت از ریاض صادر کرد. خالد بنسلمان، معاون وزیر دفاع عربستان به دستور محمد بنسلمان، ولیعهد این کشور راهی واشنگتن شد تا برای کاهش تنشهای آتی در منطقه با مقامهای کاخ سفید و پنتاگون گفتوگو کند.
یک روز بعد فرحان فیصل، وزیر امور خارجه سعودی نیز با بیان آنکه در وضعیت بسیاری خطرناکی بهسر میبریم که طرفها باید از خطرات آن برحذر باشند تلاش کرد پای کشورش را از معرکه بیرون بکشد و گفت عربستان دوست ندارد شاهد تشدید تنش در منطقه در این شرایط بسیار خطرناک باشد. فیصل ابراز امیدواری کرد تمام طرفها در مسیر برداشتن گامها و اقدامات لازم برای جلوگیری از تنش بیشتر حرکت کنند. باقی سران منطقه نیز ترجیح دادند ضمن ابراز نگرانی از افزایش تنشها، سکوت کرده و این روزهای نفسگیر را با چراغخاموش سپری کنند و منتظر تحولات آتی بمانند.این وضعیت اما دوام چندانی نداشت و پیش از آنکه پیکر سردار سلیمانی در خاک آرام بگیرد مشت آهنین انتقام بر سر نظامیان آمریکایی در امنترین پایگاه سنتکام در عراق فرود آمد؛ اتفاقی که اگرچه آمریکاییها خود را تا حد زیادی برای مواجهشدن با آن آماده کرده بودند اما اصابت تقریبا همه موشکها به هدف، نشان از آن داشت که سامانههای دفاعی مدرن ارتش آمریکا امکان مواجهه با این موشکها و احتمالا حملات مشابه را ندارد؛ اتفاقی که باعث شد خیلیها به فکر تجدیدنظر در مناسبات خود با تهران بیفتند.
عربستان در واکنشی محتاطانه حملات ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد را «نقضکننده حاکمیت ملی عراق» توصیف کرد و از طرفین خواست بهخاطر ثبات عراق و منطقه از افزایش تنشها خودداری کنند. وزارت امور خارجه امارات نیز با صدور بیانیهای از ضرورت کاهش تنشها گفت و خواستار فعالیتهای سیاسی برای تحقق ثبات در منطقه شد. سهیل المزروعی، وزیر انرژی امارات هم ساعاتی بعد از هدف قرار دادن پایتخت آمریکا در عراق، ابراز امیدواری کرد آرامش برقرار شود و گفت امیدوار است دیگر تنشی در راه نباشد، چراکه آرامش و ثبات در بازار نفت نیاز است.این درحقیقت رادیکالترین مواضع عربستان و امارات بهعنوان دو متحد اصلی آمریکا در منطقه بهشمار میآمد. با این وصف طبیعی بود که الباقی روزه سکوت پیشه کرده و از افتادن در آغوش یانکیها خودداری کنند.
پاسخ قاطع ایران سران منطقه را بیش از هرچیز به این جمعبندی رساند که اراده تهران در صیانت از منافع خود جدیتر از حد تصور آنهاست.از نگاه آنها، ایرانی که در این مسیر حاضر است پایگاههای آمریکایی را در چندصد کیلومتری مرزهای خود موشکباران کند و مسئولیت آن را نیز رسما برعهده بگیرد حتما جسارت برخورد با هریک از این کشورها درصورت ضرورت را نیز خواهد داشت؛ اتفاقی که نقش مهی در ایجاد تغییر در دستگاه محاسباتی آنها داشت و سکوت معنادار روزهای اخیر را نیز از همین زاویه میتوان تحلیل کرد.این موضوع در شرایطی که برخی حکام منطقه روی دفاع آمریکا از منافع و امنیت ملیشان حساب ویژهای باز کرده بودند اهمیتی دوچندان دارد. رقابت تسلیحاتی در منطقه از سالها پیش شروع شده و در این رقابت هر کشور تلاش میکند انبارهای تسلیحات خود را از رقبا پرتر کند. پیشتاز بلامنازع این رقابت را نیز باید عربستان دانست، کشوری که دوسال پیش با انعقاد قرارداد 110 میلیارد دلاری عنوان گرانترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ را بهنام خود ثبت کرده و بیش از همه تلاش کرد امنیت را برای خود خریداری کند. نتیجه اما آن چیزی نبود که ریاض انتظارش را داشت. بیفایده بودن این خریدها البته یکبار در جریان حمله موشکی و پهپادی به آرامکو به اثبات رسیده بود و همانموقع ضعف دفاعی این کشور بهرغم بهرهمندی از مدرینترین تجهیزات آمریکایی، شهره خاص و عام شده بود.برخی دیگر نیز بخشی از سرزمین خود را در اختیار نیروهای نظامی آمریکا قرار دادهاند و میزبان پایگاههای آنها شدهاند تا برای روز مبادا پشتوانهای جهت تامین امنیت خود فراهم آورده باشند.
با حمله به عینالاسد و پایگاه اربیل و ناتوانی آمریکا از دفع این حمله یا حتی کاستن از شدت آن، نقشآفرینی پایگاههای نظامی آمریکایی در خاک کشورهای همسایه را نیز از اساس بلاموضوع کرد.آمریکایی که در مقابل ایران توان دفاع از خود و پایگاههای نظامیاش را ندارد بهطور حتم برای دفاع از دیگران نیز عاجز خواهد بود. این پیامی بود که میزبانان پایگاههای سنتکام در اقصینقاط منطقه بیش از هر زمان دیگری آن را با تمام وجود دریافت کردند.در چنین شرایطی نیاز به توضیح نیست که از این پس کل منطقه با رویکردی متمایز از قبل به ایران نگاه خواهند کرد.
بر این اساس، بهنظر میرسد کشورهایی چون امارات و بحرین که نه خود، توانی برای عرضاندام مستقل در مقابل ایران دارند و نه از این به بعد انگیزهای برای حساب باز کردن روی آمریکا در جهت مقابله با تهران برای آنها باقیمانده، احتمالا بیشترین گردش را نسبت به مواضع پیشین خود خواهند داشت و بهطور جدی به فکر مدیریت روابط با جمهوری اسلامی ایران خواهد رفت. ایران با این حمله این هشدار را به همه کشورهای حاشیه خلیجفارس و قدری آنسوتر داد که از اتکا به توان نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا در پاسخگویی به هرگونه اقدام تهران خودداری کرده و سیاست بهبود روابط با جمهوری اسلامی را پیشه کنند.
آمریکا چطور آمار دروغ میدهد؟
از آغاز قرن 13میلادی یعنی زمانی که دزدی دریایی برای اولینبار انجام شد، دولتها اجازه استفاده از نیروهای امنیتی خصوصی را دادند. ارتشهای بزرگ خصوصی در قرون 14 و 15میلادی در همهجا یافت میشدند و در قرن 18، ارتشهای مزدور اموری معمولی شدند. شرکتهای امنیتـی خصوصـی بـرای تقویـت و سـودرسانی صـنعت مـورد ادعـا، نیازمند بیثباتی و ناامنی در مناطق مختلـف جهان هستند؛ بر همین اساس ماهیـت تشـکیل ایـن شرکتها بـا شعارها و برنامههای صلحطلبانه آنها به هیچوجه سازگار نیست، چراکه تقویت صلح و آرامش به معنی پایان کار این شرکتهاست.شرکتهای امنیتی خصوصی -چون بلکواتر آمریکا- در جذب نیرو، ویژگیهای متفاوتی را مدنظر قرار میدهند؛ یکی از اولویتهای آنها، استفاده از جانیان و اشرار آمریکایی بازداشت شده است.
این شرکتها این افراد شرور سابقهدار را از زندان آزاد و به مناطق مختلف دنیا اعزام میکنند که نیاز به خدمات امنیتی دارند. در سایه سیاستهای خصوصـیسازی کاخ سفید در دوره حکومت بوش، ابرشرکتهای خصوصی قدرتمند امنیتی و بانفوذی نظیر بلک واتر و هالیبرتون در عراق فعالیتهای خود را آغاز کردند. زمانی که ایالات متحده، ارتش عراق را در سال 2003 شکست داد از هر 10نفـری کـه از ارتش آمریکا در عرصه میدانی نبرد حضور داشتند، یک نفر توسط شرکتهای ارائه خدمات امنیتی و نظامی به استخدام درآمده بود. در پی تضعیف نیروی رزمی آمریکا بعد از سقوط صدام که در پی وضعیت آشوبزده آن دوره تشکیل شده بود، ارتشی از کارکنان نیروهای خصوصی امنیتی بـه عـراق اعزام شـدند تا نیروی پلیس عراق، ارتش و نیروهای خصوصی امنیتی عراق را بهمنظور حفاظـت از تاسیسات و امکانات نفتی عراق و پشتیبانی از خارجیهایی که در کشور کار میکردند آموزش دهند و نیروهای مستقر در زندانهای نظامی را تقویت کنند. آمریکاییها نیروهای پلـیس بازنشسته از کشورهای گوناگونی چون فیجی، فلسطین اشغالی، نپال، آفریقای جنوبی، السالوادور، انگلیس و آمریکا توسـط چندین شرکت ارائه خدمات امنیتی و نظامی بـه کـار گرفتـه شـدند.
گـزارش اداره بودجـه کنگره در سال 2008 نشــان داد تعــداد پیمانکارانی کـه برای ایالات متحده در سال 2007 در عراق کار میکردهاند حداقل 190 هزار نفر بوده است. این تعداد نظامی، بیش از سربازان آمریکایی در عـراق بود. همچنین این گزارش آورده است که تعداد پیمانکاران امنیتی خصوصی بـه نسبت سـربازان حـداقل 5/2برابر و به نسبت بیشتر از هر جنگ دیگری بـوده اسـت. تعداد پیمانکاران امنیتی در عـراق بهتدریج کاهش یافت و تقریبا بـه 120 هزار نفـر در ژوئـن 2009 رسـید. یکی از مزایای اصلی به کارگیری این نیروها در ماموریتهای ارتش آمریکا، در ارائه آمار کشتهشدگان نیروهای آمریکایی است. آمریکا در اعلام آمار تلفات نیروهای خود، تنها آمار کسانی را به رسمیت میشناسد و اعلام میکند که رسما عضو نیروهای ارتش این کشور باشند. در گزارشهای پنتاگون، اشارهای به کشتههای وابسته به شرکتهای امنیتی یا پیمانکاران امنیتی بهعنوان بخشی از نیروهای نظامی آمریکا نمیشود. بهعنوان نمونه در گزارشی که هشتسال پیش واشنگتن درباره هزینههای آمریکا در جنگ عراق تهیه کرده است، میگوید که در هشتسال ابتدایی حضور در عراق، چهار هزار و 482 نظامی آمریکایی کشته و 32هزار و 219 نفر زخمی شدهاند. ارتش آمریکا در این گزارش به کشتههای شرکتهای خصوصی و دیگر کشتههای آمریکا اشارهای نکرده است، اما اگر آمار کشتههای مزدوران، دیپلماتها و شهروندان آمریکایی شاغل در کنار نیروهای نظامی را نیز حساب کنیم، آمارها به بیش از 10 هزار کشته و 130 هزار زخمی میرسد. جداسازی کشتههای نیروهای امنیتی که درواقع در خدمت ارتش آمریکا هستند، بخشی از پروسه مخفیسازی کشتههای ارتش آمریکا به حساب میآید. آمریکا علاوهبر این روش، گاهی تعداد کشتههایش را نیز باتاخیر اعلام میکند و گاهی ابتدا آن را به کلی تکذیب و سالها بعد اعلام میکند.
در این زمینه شبکه المیادین با اشاره به ادعاهای آمریکاییها مبنیبر عدم کشته شدن هیچیک از نظامیان این کشور در حملات موشکی ایران به پایگاه نظامی عینالاسد در استان الانبار تاکید کرد که پیش از این نیز آمریکاییها کشته شدن نظامیان خود را تکذیب کرده بودند، اما گذشت زمان فاش کرد آنها دست به دروغپردازی زدهاند. المیادین در ادامه تاکید کرد که در حمله موشکی عراق ضد نظامیان آمریکایی در جریان جنگ اول خلیج فارس این اتفاق افتاده و در آن زمان واشنگتن کشته شدن 37 نفر از نظامیان خود در حملات موشکی مستقیم عراقیها در منطقه «عنابر النوم» را تکذیب کرده بود، اما گذشت زمان دروغ بودن ادعاهای آمریکاییها را فاش کرد. آمریکا اینبار در حالی مدعی شده هیچ نظامیاش کشته نشده است که منابع عراقی از چند ده کشته در عملیات ایران خبر میدهند. نکته قابلتوجه این است که پس از عملیات ایران، آمریکاییها از کشته شدن شماری از نیروهای امنیتی عراق در این حمله خبر داده بودند.
منبع: مقاله «شیوههای نفوذ نظامی-امنیتی آمریکا در عراق»؛ امیررضا جعفریهرندی و جلال درخشه