به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، متن مصاحبه حمیدرضا بیدقی، طراح، گرافیست و تصویرگر با «فرهیختگان» به این شرح است:
1- برخی از منتقدان هنرهای تجسمی پوسترهای جشنواره و فیلمها را به دورههای مختلف تقسیم میکنند. شما این دستهبندی را قبول دارید و خودتان به چند دوره تقسیمبندیاش میکنید؟
به تقسیمبندی دورههای مختلف اعتقاد دارم، زیرا این تقسیمبندی مختص کشور ما نیست و یک اتفاق جهانی است و بهشدت بستگی به مسائل فرهنگی و اجتماعی دارد. در هر دورهای متناسب با روح جامعه اتفاقی برای پوسترها و گرافیک آن جامعه میافتد. گرافیک یک جشنواره و پوستر فیلم به خاطر مردمی بودنش متاثر از وضعیت جامعه است، بنابراین وقتی در دورههای مختلف اتفاقات مختلف میافتد، این تقسیمبندی رخ میدهد. نمیتوانم دقیقا به چند دوره تقسیمبندیاش کنم، اما میتوانم بگویم گرافیک 30ساله اخیر ما دوران درخشانی داشته و دوران افولی. متناسب با فضای باز جامعه یا مدیران مناسبی که بودهاند، این تقسیمبندیها وجود داشته، اما نمیشود به دورههای خاص عددی تقسیمبندیاش کرد.
2- پوسترهای فیلمها و جشنواره ابتدا متاثر از یک ایدئولوژی بودند و کمکم دچار فرم و حتی گاهی تقلید شدند. نظر شما در اینباره چیست؟
بله، بهخاطر جو داغ و حادی که وجود دارد، ابتدا متاثر از آن ایدئولوژی میشوند و بعد به فرم رو میآورند و تقلید هم همیشه وجود داشته است. از ابتدای تاریخ گرافیک تقلید بوده و بعضا کپی هم میکردند. در کشور خودمان با وقوع انقلاب اسلامی، پوسترهای فیلمها و جشنوارهها بهشدت تحت تاثیر ایدئولوژی انقلابی بودند. بعد از مدتی که فضا دگرگون میشود، این تغییرات در گرافیک هم خودش را نشان میدهد و متاثر از جامعه این اتفاق میافتد.
3- پوستر یک فیلم در دنیای فعلی سینما چه جایگاهی دارد؟ فقط جنبه تبلیغاتی دارد یا بخشی از یک فیلم محسوب میشود؟
پوستر یک فیلم قطعا جنبه تبلیغاتی دارد، زیرا ذات پوستر یک فیلم تبلیغات است، اما دستخوش تغییرات هم میشود. بعضا پوسترها بخشی از فیلم هستند و کنار آن کمک میکنند. ممکن است از تصاویری استفاده شود که داخل آن فیلم نیستند، اما ممکن است به تبلیغات و فروش آن فیلم کمک کنند. در سینمای جهان جایگاه پوستر هنوز به قدرت خود باقیاست، اما در سینمای ایران افول کرده و کار خوب و شاخص در سالهای اخیر کم مشاهده شده است. بهدلیل اینکه در بیشتر مواقع کارگردان یا تهیهکننده اطلاعاتی از طراحی ندارند، اما روی سلیقه خودشان طراح را تحت تاثیر قرار میدهند. وقتی طراح جایگاه محکمی در حوزهاش نداشته باشد، تاثیرپذیر خواهد بود و طبق سلیقه آنها جلو میرود، بنابراین 99درصد پوسترهای سینمای ما نه وجه تبلیغاتی دارد و نه بخشی از فیلم محسوب میشوند. هر زمان که به گرافیست اعتماد شده و به هنرش احترام گذاشته شده، اتفاقهای بهتری برای آن فیلم افتاده است.
4- آیا گرافیک ما به اندازه سینمای ما رشد کرده یا خیر؟ رشد بیشتری داشته یا کمتر؟
مقایسه بین گرافیک و سینما مقایسه درستی نیست. گرافیک یک فن و هنر جداست و سینما یک رشته تخصصی و هنری جدا. فکر میکنم بهصورت کلی گرافیک ما از سینمای ما رشد بهتر و بیشتری داشته است. شاید در سینما تکستارهها و فیلمهای خوب معدودی داریم. منظور من پوستر فیلم نیست و مجموعه گرافیک بهطور کلی مدنظرم است. به دلیل اینکه سروصدای اطراف سینما بیشتر است و چهرهها بیشتر هستند، خبرهای گرافیک کمتر شنیده میشود. در گرافیک بهشدت رشد داشتیم، هرچند راضیکننده نیست و باید بیشتر از این باشد. رشد گرافیک به میزان کمی بوده، اما همان کم هم از سینما بیشتر بوده است. چون در دو حوزه سینما و گرافیک فعالیت میکنم، میدانم وضعیت این دو به چه صورت است.
5- چرا در سالهای اخیر پوسترهای کمی جلب توجه میکنند و جریانساز میشوند؟
این سوال کلی است. اما دلایل زیاد و مختلفی وجود دارد. دلایل شخصی گرافیستهاست، چون آنها به اندازه پولی که بهشان داده میشود، کار میکنند. بعضیها هم با هر مقدار پولی خوب کار میکنند که تعدادشان کم است. وقتی دستمزد واقعی گرافیست داده نمیشود، نمیتوان از او توقع داشت زحمت زیادی برای اثر بکشد. بهطور اخص میخواهیم درباره پوسترهای جشنوارهها صحبت کنیم. فرض کنید کارهای جشنوارهها رابطهای انجام میشود. وقتی هم فراخوانی داده میشود، طراحان گرافیکی خوب در آن شرکت نمیکنند، چون یا سرشان شلوغ است یا با ذات آن مخالف هستند و طراحان ضعیفتر شرکت میکنند. وقتی پای رابطه میآید وسط هم دو حالت رخ میدهد؛ ممکن است به صورت اتفاقی یک گرافیست قوی با رابطه بیاید و ممکن است گرافیست ضعیفی با رابطه، یک پوستر را طراحی کند؛ پوسترهایی که میخواهند جلب توجه کنند باید مولف، بکر و صاحب ایده باشند. البته این شرایط، با سبک زندگی فعلی تناقض دارد و سخت شده است. گرافیستهای ما فرصت فکر کردن ندارند و آن اندازهای که فکر میکنند به آنها بها داده نمیشود. در دانشگاهها و آموزشگاهها چنین نگاهی وجود ندارد و استادان خوب دعوت نمیشوند. مدیران خوبی در راس کار قرار نمیگیرند. درباره این دلایل میشود ساعتها صحبت کرد که چرا چنین افولی وجود داشته است؟ این شیب فرهنگی ناجور مختص گرافیک نیست و برای سایر رشتههای هنری نیز وجود دارد.