به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آنچـه در پــی مـیآیــد، ادامه مجمــوعه مباحــث مطــرحشـــده از ســوی دکتر علیاکبر ولایتی در مجموعه برنامـــههـــای «ایران» در سیمای جمهوری اسلامی ایران با موضوع تبیین تاریخ علم در اسلام و ایران است:سروان ملکم مأموریت داشت که به هر نحو شده، هندوستان را از تهدید هرساله حمله زمانشاه رهایی بخشد، زیرا انگلستان یقین داشت که دولت فرانسه، دیر یا زود، از نفوذ خود روی زمانشاه برای حمله به هندوستان بهره خواهد برد. افزون بر این، تسلط دوباره ایران بر افغانستان سبب میشد بهعلت روابط حسنه دولت انگلستان با دربار قاجار، تجارت کمپانی هند شرقی رونق از دسترفته را بازیابد. هیات انگلیسی در هفتم رمضان 1214ق (اول فوریه 1800م) در بندر بوشهر از کشتی پیاده و راهی طهران (تهران) شد.
پس از انعقاد چندین معاهده استعماری با دولت قاجار، سروان ملکم، نماینده انگلستان و هیات همراه به اتفاق اولین سفیر فتحعلیشاه در حکومت انگلیسی هند، حاجی خلیلخان قزوینی، به مرکز فرمانفرمایی انگلستان در هندوستان عزیمت کردند و ملکم به محض ورود، به پاس خدمات گرانبهایش به دولت انگلستان به سمت منشی اول فرمانفرمای هندوستان منصوب شد.ازجمله مأموران سیاسی و نظامی هیات ملکم، دو افسر انگلیسی مأمور در هندوستان، به نامهای سروان کریستی و ستوان پاتینجر (1856-1789م) بودند که مأموریت داشتند از راه خشکی قدرت طبیعی، اقتصادی، نظامی و راههای سوقالجیشی مناطق بلوچستان و ایران جنوبشرقی را بررسی و ارزش اردوکشی در این نواحی را تعیین کنند.آنچه نظر خواننده سفرنامه پاتینجر را جلب میکند این است که وی و همکارش، بدون داشتن حداقل دانش پزشکی، به طبابت در میان مردم ایران اقدام کرده و از این راه، جمعی را بیمار ساخته بودند.
وی خود ادعا میکند که ناچار از این کار بوده و نیز اینکه تجویز دارو را برای فراهمآوردن دوستانی در میان مردم عادی انجام داده است. طبابتهای تجربی و ناپخته پاتینجر و کریستی به این موارد محدود نمیشود و پاتینجر در ادامه، شرح مفصلی از طبابت شیادانهای که به همدستی یکی، دو نفر از مردم محلی انجام شده بود، میآورد. او میگوید چون پدر دختر بیمار، ثروتی بیحساب داشت، تا خوب چانه نزده و معاملهای مناسب نکردیم، بههیچوجه دوایی به آنها اعطا نکردیم. برای هربار معاینه با رضا و رغبت، 200 تا 300 روپیه پرداخت میکردند. ضمنا این دو افسر شیاد انگلیسی در خاطرات خود، وقیحانهترین اظهارات را در توصیف بانوان بیمار ایرانی به قلم راندهاند که بازنشر آنها از حدود اخلاق خارج است.
به فاصله کوتاهی پس از سفر این هیات انگلیسی به تهران، در 1223ق / 1807م، یک هیات فرانسوی به ریاست ژنرال کلاود ماتئو دو گاردان(1) از سوی ناپلئون به ایران آمد. در این هیات، یک پزشک فرانسوی نیز حضور داشت. پیش از حرکت گاردان در دستوری که متن آن تاریخ 10 می/ 1807م را دارد، به گاردان تاکید شده بود مأموریت وی عبارت از این است که دشمنی ایرانیان را ضد روسیه و انگلستان تشدید کند و آتش کینه ایرانیان را ضد روسیه تندتر بسازد. گاردان باید سعی کند یک پیمان اتحاد مثلث میان دولتهای فرانسه و عثمانی و ایران منعقد کند تا اینکه باب عالی عثمانی و ایران بتوانند عملیات خود را میان دریای سیاه و دریای مازندران متمرکز کنند. گاردان موظف است سازمانهای نظامی ایران را منظم سازد و با مشاوره خود به سپاه ایران کمک کند.
او همچنین مأموریت داشت درباره نقشه اشغال هند با 40 یا 50 هزار سرباز فرانسوی و همان عده سرباز ایران مطالعه کند. گاردان زمانی که مأمور ایران شد، از لشکرگاه فینکِناشْتاین تنها دو آجودان و یک افسر پیاده و دو افسر جزء همراه داشت. وی پس از رسیدن به استانبول افسران دیگری را که لازم داشت، از میان فرانسویانی که در استانبول بودند، برگزید. گاردان در این سفر دور و دراز نیازمند معاونان دلیر و فرمانبردار و کاردان و باهوش بود و از حسن انتخاب او درباره همراهانش همین بس که بسیاری از ایشان بعدها مردان نامی فرانسه شدند و نامشان در تاریخ فرانسه ضبط شد. نهایتا اعضای اصلی هیات اعزامی فرانسه که به ریاست ژنرال گاردان راهی ایران شده بودند، شامل 12نفر غیرنظامی و 15نفر نظامی شدند.
متاسفانه نام پزشک فرانسوی همراه ژنرال گاردان در تاریخ ثبت نشده است، اما گویا وی در ایران، درمانگاهی تاسیس کرده که مورد استقبال و توجه مردم قرار گرفته و در توسعه طب جدید در ایران تاثیر بسیاری داشته است. چهار کشیش فرانسوی نیز مدرسهای در تهران تاسیس کردند که نه از سرنوشت درمانگاه پس از شکست مأموریت ژنرال گاردان آگاهی داریم و نه از سرنوشت مدرسه کشیشان فرانسوی.
ادامه دارد...
پینوشت:
1-General Claude Mathieu de Gardane