به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ماه نوامبر نقطه عطفی در مشخص شدن تغییر مسیر اروپا در قبال ایران بود. قدرتهای اصلی این قاره که تا پیش از این برای نگه داشتن ایران در برجام تا حدی تهدیدات خود علیه این کشور را بهظاهر کاهش داده بودند ماه گذشته بار دیگر مواضع اصلی خود درباره این کشور را علنی و عملی کردند. اولین مورد در 21نوامبر (30آبان) اتفاق افتاد و سه کشور اروپایی حاضر در برجام طی نامهای مشترک خطاب به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل اعلام کردند تلاشهای ایران برای ساخت موشکهای بالستیک مغایر با قطعنامه شماره ٢٢٣١ شورای امنیت است. بریتانیا، فرانسه و آلمان در ادعایی بدون سند این موشکها را با قابلیت حمله کلاهک هستهای معرفی کردهاند. این نامه البته در ماه نوامبر به سازمان ملل متحد ارسال شد اما در ماه بعد و در پنجم دسامبر بهطور عمومی در دسترس قرار گرفت. گام دوم در این باره مربوط به «ژان ایو لودریان»، وزیر خارجه فرانسه بود، او اولین مقامی بود که در 27 نوامبر (6 آذر) ایران را به آغاز سازوکار موسوم به مکانیسم ماشه تهدید کرد.
لودریان بهصراحت گفت که کشورش بهطور «جدی» کلید زدن «مکانیسم ماشه» را که باعث از سرگیری تحریمهای سازمان ملل علیه ایران خواهد شد در دست بررسی دارد. گام سوم اما در آخرین روز ماه نوامبر برداشته شد؛ در 30 نوامبر سه کشور اروپایی اعلام کردند در صورت ادامه کاهش تعهدات از سوی ایران این کشورها آمادهاند از تمام سازوکارهای موجود در برجام از جمله سازوکار حل اختلاف (مکانیسم ماشه) استفاده کنند.
برای بررسی مواضع اخیر اروپا بهخصوص نامه سه کشور اروپایی به سازمان ملل و اتهامزنی پیرامون برنامه موشکی ایران با «شیرین هانتر»، استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا و عضو شورای روابط خارجی آمریکا گفتوگو کردهایم. شیرین هانتر معتقد است نامه سه کشور اروپایی درباره برنامه موشکی ایران در راستای سیاست فشار بیشتر به ایران است. این استاد برجسته میگوید: «سیاست ایران درباره کاهش تعهدات در ذیل برجام غرب را نترسانده است. برعکس موجب شده اروپا هم کمکم سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اتخاذ کند.»
سه کشور اروپایی عضو برجام با ارسال نامهای به آنتونیو گوترش مدعی شدهاند که برخی مدلهای موشکهای بالستیک ایران با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که توافق هستهای با ایران را تایید کرده، «ناهمخوان» است. هدف از این نامه چیست؟
نامه سه کشور اروپایی در همان راستای سیاست فشار بیشتر به ایران است. همانطور که بارها گفتهام اروپا با ایران صادق نبوده است. این در حالی است که آمریکا حداقل در سیاست مقابله با ایران روشنتر از اروپا عمل کرده است، البته به استثنای مقطع کوتاهی در زمان اوباما و در سال 2015.هدف این نامه ترساندن ایران است تا گامهای اخیر خود درخصوص کاهش تعهدات برجامیاش را لغو کند. ادعای اینکه ایران موشک با قابلیت حمل کلاهک هستهای دارد نیز زیاد قانعکننده نیست. حتی اگر ایران چنین موشکهایی داشته باشد به این دلیل که دارای سلاح اتمی نیست و همچنین قول داده است چنین سلاحهایی را تولید نکند، حالا اینکه موشکهای ایران چنین قابلیتی داشته باشند یا نه، بیاثر است.اما به این دلیل که تصمیمات در شورای امنیت نه بر اساس منطق، انصاف و حقوق بلکه بر اساس محاسبات سیاسی گرفته میشوند، نمیتوان خطر صدور قطعنامهای علیه ایران را نادیده گرفت. اگر چنین وضعی پیش آید گمان میکنم چین یا روسیه از حق وتو به نفع ایران استفاده کنند.
چرا همزمان با مطرح کردن مکانیسم ماشه، بحث موشکی هم علیه ایران توسط اروپاییها مطرح شده است؟
حالا که مساله هستهای حل شده، اروپا برای فشار به ایران به موضوع موشکی متوسل شده است. مانند شورای امنیت، اروپاییها نیز به دنبال بهانههای دیگر برای فشار به ایران هستند، بنابراین اقدامات جدید خود را روی موشکها متمرکز کردهاند.کشورهای بزرگ و قدرتمند در برابر دولتهای ضعیفتر از خود، به تهدیدات اهمیتی نمیدهند. چون ایران در حال حاضر در وضعیت حساسی است اروپاییها هم فشارهای خود را افزایش دادهاند.
آیا درخصوص بحث موشکی، توافقی بینالمللی مبنیبر راستیآزمایی آن وجود دارد؟
در مورد موشکها تا جایی که میدانم قراردادی شبیه NPT وجود ندارد. قراردادهای دوجانبهای بین آمریکا و شوروی بود که بعضی از آنها در زمان ترامپ لغو شده است. مساله موشکی ایران به خاطر اتفاقات سیاسی و ایدئولوژیک بین ایران و غرب و رویارویی ایران با غرب و متحدانش در خاورمیانه اهمیت پیدا کرده است.
با توجه به تهدیدات موشکی از سوی رژیم صهیونیستی و کشورهایی چون عربستان، آیا منطقی است که ایران در این شرایط برنامه موشکی خود را محدود کند؟
سیستم سیاسی بینالمللی هنوز با منطق قدرت اداره میشود. بنابراین قوانین بینالمللی نیز به صورت عادلانه در مورد کشورها اجرا نمیشود و کشورهای مختلف با معیارهای متفاوت قضاوت میشوند و رفتار با آنها فرق میکند. اسرائیل و عربستان سعودی همپیمانان غرب هستند، بنابراین با آنها بر اساس معیارهای دیگری رفتار میشود. از این گذشته ایران کشوری بزرگ است با پتانسیل فراوان. قدرتهای بزرگ و نهفقط غرب هیچوقت نخواستهاند و نمیخواهند ایران از این پتانسیل استفاده کند. با تضعیف توان بازدارندگی ایران آنها میخواهند در صورت لزوم عملیات نظامی علیه آن کشور را آسانتر کنند.بهطور خلاصه ایران در وضع حساسی قرار دارد و گزینههای زیادی در پیش رو دارد. سیاست ایران درباره کاهش تعهدات در ذیل برجام غرب را نترسانده است. برعکس موجب شده اروپا هم کمکم سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اتخاذ کند. تا وقتی ایران و غرب به نوعی سازش و تعامل نرسند مسائل هستهای و موشکی و چه بسا سیاستهای دفاعی دیگر باعث اختلاف میشوند.