کد خبر: 34701

جریان اصلاح‌طلب چگونه در دهه ۷۰ دانشگاه رادیکال کرد ؟

بازی تاج و تاخت با دانشگاه

از دوران پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس جریان غالب دانشجویی در مسیر انقلاب حرکت می‌کرد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، با اتمام دولت 20 ساله کودتا و سرکار آمدن پهلوی دوم، مقداری از خفقان دوره رضاخانی کاسته شد و جریان‌های سیاسی-اجتماعی منتقد مهلت یافتند در فضای عمومی کشور فعالیت کنند. بر این اساس، آغاز دهه 20 هجری شمسی تا کودتای 28 مرداد 1332 را باید اوج فعالیت جنبش‌های متعدد سیاسی-اجتماعی در دوره پهلوی دانست که هسته اصلی بسیاری از آنها متشکل از دانشگاهیان و دانشجویان بود. با این حال، جنبش‌های مستقل دانشجویی در آن برهه آنچنان‌که باید رونق و اسم و رسم نیافتند و می‌توان گفت بدنه دانشگاهیان بیشتر در جریان‌های عمومی بود. اما جایگاه جنبش دانشجویی در یک بزنگاه سیاسی ارتقا یافت و بعد از آن دانشجو جای خود را در فضای انتقادی جامعه ایران پیدا کرد. 24 آبان 1332 خبر رسید نیکسون، ‌معاون رئیس‌جمهور آمریکا به ایران خواهد آمد تا «نتایج پیروزی سیاسی امیدبخشی [یعنی همان کودتای 28 مرداد] که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (بخشی از نطق رئیس‌جمهور وقت آمریکا) را از نزدیک ببیند. دو روز قبل از ورود نیکسون، برخی حرکت‌های اعتراضی در تهران آغاز شد که در نتیجه آن تعدادی از دانشجویان دستگیر شدند. روز بعد هم به همین ترتیب گذشت و در گوشه و کنار تهران صدای اعتراض دانشجویان که داغ کودتای آمریکایی-انگلیسی را بر دل داشتند منجر به درگیری میان عمال سلطنت و دانشجویان شد. 16 آذر اما، در تهران رسما حکومت نظامی بود و محور اعتراضات هم دانشگاه تهران. دانشگاه در محاصره دانشجویان بود و اگر کسی دست از پا خطا می‌کرد حسابش با کرام‌الکاتبین بود. 16 آذر 1332 دانشگاه تهران انبار باروت بود، ‌با حمله ارتش سلطنتی ناگهان آتش در دانشکده فنی گر گرفت و سه قطره خون بر زمین چکید. مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی و مهدی شریعت‌رضوی در راه‌پله دانشکده فنی دانشگاه تهران هدف گلوله ارتش شاهنشاهی قرار گرفتند و در راه مبارزه جان باختند. آن روز و آن حادثه برای دانشگاه آبرو شد و به‌عنوان یک نقطه‌عطف سیاسی-اجتماعی، جایگاه جنبش دانشجویی را ارتقا بخشید. و اما از نظر زمانی تاریخ جنبش دانشجویی به دو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تقسیم می‌شود. پیش از پیروزی انقلاب سه جریان کلی چپ‌ها، ملی‌گرایان و اسلام‌گرایان در جنبش دانشجویی فعال بودند. با صرف‌نظر از دو جریان اول، در جریان اسلامی، انجمن اسلامی دانشجویان در سال 1321 در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران با‌ انگیزه مقابله با فعالیت‌های گسترده حزب توده و بهاییان اعلام موجودیت کرد و پس از انقلاب خاستگاه جنبش‌های دانشجویی مسلمان با نام دفتر تحکیم وحدت شد. این تشکیلات در برهه‌های حساس پس از انقلاب دستخوش تحولات اساسی شد و تا امروز آثار متعدد و متفاوتی در تاریخ جنبش‌های دانشجویی بر جای گذاشت. اوج فعل و انفعالات در دفتر تحکیم وحدت دوره حکمرانی دولت اصلاحات بود که به استحاله این جریان دانشجویی نیز انجامید. بر این اساس و به بهانه روز دانشجو، ما در روزنامه «فرهیختگان» برشی از تاریخ این تشکیلات دانشجویی را بررسی کردیم که متن آن در ادامه آمده است.

دفتر تحکیم وحدت؛ از دشمنی با امپریالیسم  تا دفاع از لیبرالیسم

مهم‌ترین حادثه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بود که امام(ره) از آن به‌عنوان انقلاب دوم یاد کردند. در این حادثه بیشتر بنیانگذاران «اتحادیه انجمن‌های اسلامی و سازمان‌های دانشجویی سراسر کشور» حضور داشتند و تحت‌عنوان دانشجویان پیرو خط امام دست به این اقدام زدند و بعدها همین افراد پس از توصیه امام(ره) دفتر تحکیم وحدت را تاسیس کردند. از دوران پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس جریان غالب دانشجویی در مسیر انقلاب حرکت می‌کرد. دفتر تحکیم وحدت نیز با اینکه طیف چپ و راست را درون خود داشت، ‌مدافع نظام و انقلاب اسلامی بود و ابدا حاضر نبود با مقوله‌هایی چون ولایت فقیه، ‌حکومت دینی و استکبارستیزی دست به خط‌کشی بزند. اما در اواخر دهه 60 و ابتدای دهه 70 درحالی که جناح چپ [غیر دانشجویی] بسیار مخفیانه درصدد تدارک تغییر رویکردها بود و در اندیشه تغییر گفتمان و پارادایم‌های انقلابی بود، دفتر تحکیم همچنان بی‌اطلاع از این استراتژی‌ها بر طبل انقلابی‌گری می‌کوفت و در زمانی که حلقه کیان ماموریت داشت روشنفکری دینی را جایگزین فکر انقلابی کند، دفتر تحکیم وحدت هنوز از آزادی مکتبی سخن می‌گفت. اما رفته‌رفته مسیر استحاله را طی کرد. این تشکیلات از آغاز شکل‌گیری تا روی کار آمدن دولت هاشمی‌رفسنجانی نقش دفاع مطلق از نظام و انقلاب را برعهده داشت و در حقیقت نماینده نظام اسلامی در دانشگاه‌ها بود. اما با روی کار آمدن دولت هاشمی‌رفسنجانی دفتر تحکیم وحدت که از مدافعان جدی نظام در دانشگاه‌ها بود به تبع جریان‌های سیاسی چپ که منتقد سیاست‌های هاشمی‌رفسنجانی بودند رفته‌رفته از حاکمیت فاصله گرفته و خود را در وضع اپوزیسیون قرار داد.

اعضای این دفتر که منتقد سیاست‌های «تعدیل» در دوران هاشمی‌رفسنجانی بودند و خود را نماینده عدالتخواهی می‌دانستند، ‌پس از پیروزی هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1372 با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند که «مسلما عدالت اجتماعی در خلال هضم در نظام اقتصادی جهانی و ترویج اقتصاد بازار و سرمایه‌داری لجام‌گسیخته غرب تنها به کار نطق‌های تبلیغاتی می‌آید و بس.» اما با افزایش شکاف میان دانشجویان پیرو خط امام و حاکمیت، برخی دانشجویان که هنوز به مواضع پیشین تحکیمی‌ها یعنی دفاع مطلق از نظام وفادار بودند دست به انشعاب زده و با رهبری «حشمت‌الله طبرزدی» انجمن اسلامی دانشجویی را پدید آوردند. شکاف میان چپ‌ها و حاکمیت از یک طرف و تمنای آنها برای ماندن در مرکز قدرت از طرف دیگر سبب شد در اواسط دهه هفتاد، با نفوذ برخی افکار مدرن از طریق روشنفکران دینی به درون دفتر تحکیم وحدت یک استحاله گفتمانی و چرخش به سوی نقطه مخالف یعنی گفتمان‌های لیبرالیستی در این تشکل دانشجویی پیدا شود که این وضع جدید با روی کار آمدن دولت دوم خرداد به ظهور تام و تمام رسید. این جریان دانشجویی اگر در دهه 60 تا ابتدای دهه 70 متاثر از گفتمان‌های چپ بود، در اواسط دهه 70 به دلیل فقر تئوریک و دوری از قدرت به ورطه لیبرالیسم افتاد، به‌طوری که «شعارهای آزادیخواهانه تحکیم در دهه 1370 خارج از حوزه گفتمانی آنها بود و گذشته‌شان را مذمت و نکوهش می‌کرد. [حتی] چرخش آشکار دهه 1370 تا مرز تعارض دموکراسی با ولایت فقیه [هم] پیش رفت.»

جنبش دانشجویی یا ستاد انتخاباتی؟

در ماه‌های منتهی به انتخابات هفتمین دوره ریاست‌جمهوری، دفتر تحکیم وحدت از یک تشکل عدالتخواه و آرمان‌خواه در دهه 60، ‌به یک حزب سیاسی تنزل کرد. این جریان دانشجویی که منتقد سرسخت دوره هشت ساله هاشمی‌رفسنجانی بود و در سال‌های پایانی دولت او نیز دچار یک دگردیسی فکری شده بود، با آغاز رقابت‌های انتخاباتی، ‌تحت‌نفوذ برخی چهره‌های سیاسی کارکرد ستادی پیدا کرد. در نشست آبان‌ماه 1375 دفتر تحکیم وحدت، برای انتخاب کاندیدای منتخب رای‌گیری شد و 28 نفر از 35 نفر شورای مرکزی به نامزدی سیدمحمد خاتمی رای دادند. تحکیمی‌ها که در ابتدا از رای‌آوری خاتمی ناامید بودند، تصمیم گرفتند برای او میتینگ‌های انتخاباتی برگزار کنند. همین اقدامات سبب شد پس از پیروزی خاتمی این فکر میان آنها پیدا شود که موج حمایت از خاتمی را دفتر تحکیم وحدت برپا کرده و دولت دوم خرداد به آنها مدیون است.

آشوب در دانشگاه به بهانه استیضاح

با شروع دولت هفتم، ‌دفتر تحکیم وحدت به سپر بلای احزاب چپ- که بعد به اصلاح‌طلبان معروف شدند- تبدیل شد. یک سال پس از آغاز به‌کار خاتمی و در جریان استیضاح عبدالله نوری، ‌وزیر کشور دولت هفتم سران دفتر تحکیم وحدت تهدید به تحریم امتحانات کردند. سعیدی، عضو شورای مرکزی تحکیم وحدت در توجیه این اقدام گفت که «حادثه دوم خرداد با هزینه کمی به دست نیامد که قرار باشد با اندک هزینه‌ای از دست برود. یک‌عده از نمایندگان مجلس بیایند استیضاح آقای عبدالله نوری را به‌عنوان مقدم‌الوزرا مطرح کنند و جنبش دانشجویی که یکی از حامیان اصلی آقای خاتمی بوده، به‌راحتی از کنار این مساله بگذرد؟» (سعیدی در گفت‌وگو با روزنامه فردا، 15/4/1377)

درواقع تلقی رهبران تحکیم وحدت این بود که جنبش دانشجویی باید مدافع دولت باشد و در این راه حتی مقابل اقدام قانونی مجلس شورای اسلامی هم بایستد، درحالی که این اقدامات و اساسا این رویکرد مخالف ماهیت جنبش دانشجویی است. در اعتراض به این رویکرد رهبران دفتر تحکیم وحدت تحت‌تاثیر جناح چپ سیاسی، ‌برخی دفاتر این مجموعه از آنها جدا شدند. 13 آبان 1378 اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور با عضویت 18  انجمن اسلامی مسیر خود را از دفتر تحکیم جدا و اعلام موجودیت کرد. البته این سومین انشعاب در دفتر تحکیم وحدت بود، اما این انشعاب برخلاف دو دفعه پیش اعلام برائت از رویکرد تازه تحکیمی‌ها بود که با ماهیت جنبش دانشجویی در تضاد بود.

از تسخیر سفارت تا اعلام حسن‌نیت به آمریکا

با روی کار آمدن دولت اصلاحات، دفتر تحکیم وحدت به‌عنوان مهم‌ترین و قدیمی‌ترین تشکل دانشجویی که باید پرچم‌دار جنبش دانشجویی تراز انقلاب اسلامی باشد، ‌به شتاب بیشتری از گفتمان انقلاب فاصله گرفت و به سوی مدرنیسم فکری و سیاسی حرکت کرد. چنانکه رفتارها و شعارهای سوپر انقلابی آنها در تمام دهه 60 و اوایل دهه 70 بر باد رفت و حرکت به سوی لیبرالیسم در دستور کار آنها قرار گرفت. پشت‌پرده این دگردیسی حضور نواندیشان دینی همچون عبدالکریم سروش و هاشم آغاجری میان دانشجویان بود که دانشگاه را به ابزاری در دست دگراندیشان تبدیل کرد.پس از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام که غالبا اعضای دفتر تحکیم وحدت بودند، ‌سالگرد این حادثه هر ساله و تحت هر شرایطی توسط اعضای این تشکل گرامی داشته می‌شد. اما در دوره دوم خرداد تسخیر‌کنندگان سابق که پیش از این آمریکا را دشمن بشریت می‌خواندند، در یک چرخش فکری و سیاسی تا آنجا پیش رفتند که گرامیداشت این روز را از برنامه‌های سالانه خود حذف کردند. رهبران دفتر تحکیم وحدت که از حالا دیگر از دوم خردادی‌ها خط می‌گرفتند، ‌در 13 آبان 1377 آتش زدن پرچم آمریکا در مراسم این روز را ممنوع اعلام کردند.

محتشمی‌پور عضو شاخص مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به این عقب‌نشینی آشکار دفتر تحکیم وحدت گفت: «جای تاسف است که عده‌ای از دانشجویان دفتر تحکیم وحدت جهت نشان دادن حسن‌نیت به آمریکایی‌ها اعلام کردند امسال پرچم آمریکا را آتش نمی‌زنیم.» 13 آبان 1378 نیز تحکیمی‌ها مراسم 13 آبان را جدای از مردم برگزار و از سر دادن شعار مرگ بر آمریکا هم خودداری کردند. 13 آبان 1379 نیز علی افشاری عضو ارشد این تشکیلات کار را تمام و اعلام کرد که «حرکت دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر سفارت آمریکا به حاکم شدن خشونت در جامعه کمک کرد.» البته در سال‌های بعد و با مهاجرت رهبران این جریان به آمریکا معلوم شد که پشت صحنه این راهبرد چه بوده است.

کوی دانشگاه و اتحاد حزب مشارکت و دفتر تحکیم وحدت

در جریان حادثه کوی دانشگاه در تیرماه 1378، یکی از طیف‌هایی که دائما در تنور فتنه می‌دمید و دانشجویان را علیه حاکمیت و نظام می‌شوراند، ‌دفتر تحکیم وحدت بود؛ تشکیلاتی که یک زمان در خط مقدم دفاع از نظام اسلامی بود و هرگونه تلاش علیه حکومت اسلامی را محکوم می‌دانست و در بزنگاهی که جمهوری اسلامی در تنگنای اغتشاشات قرار داشت، تلاش کرد در آشوب علیه آن نقش‌آفرینی کند. در تمام ساعات این بحران شدید، دفتر تحکیم وحدت نسبت به حاکمیت موضع تند و خصمانه داشت و همانند یک اپوزیسیون قوی به تسویه‌حساب با نظام اسلامی می‌اندیشید.

علی افشاری، رهبر طیف مدرن دفتر تحکیم وحدت 20 تیرماه 1378 اعلام کرد: «حادثه جمعه 18تیرماه سیاه‌ترین نقطه در تاریخ حملات سال‌های اخیر به دانشگاه بود که در جریان آن دانشجویان با باتوم استبداد خونین مجروح شدند.» زمانی که دانشجویان به رهبری این تشکل جلوی دانشگاه به تحصن نشسته بودند، علیرضا جلالی، عضو شورای مرکزی تحکیم در گفت‌وگو با رادیو بی‌بی‌سی با لحنی تهدیدآمیز درباره عملکرد نظام هشدار داد: «درصورت بی‌توجهی به این خواسته‌ها یا عملی نشدن وعده‌ها احتمالا این تحصن‌ها ادامه خواهد داشت و دانشجویان درباره مراحل بعدی تصمیم‌های جدی خواهند گرفت.»

برخی قرائن نشان می‌دهد دفتر تحکیم وحدت همچون ابزاری در دست جناح چپ و رادیکال‌های جبهه اصلاحات، ‌در واقع مجری خواسته‌های آنها بود. چنانکه قبل از تحصن دانشجویان، روزنامه نشاط متعلق به حمیدرضا جلایی‌پور، چهره برجسته حزب مشارکت پیش‌بینی کرده بود طی روزهای آینده دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند. همچنین جبهه مشارکت ایران اسلامی طی بیانیه‌ای ضمن ابراز همدردی با دفتر تحکیم وحدت آنها را «نمایندگان اصلاح‌طلبی» خواندند که در حال حراست از علم و دانش هستند. پیداست که جریان چپ، ‌دفتر تحکیم وحدت را پیش انداخته بود تا شور جوانی دانشجویان را در راه نیل به مقاصد خود به‌کار گیرد.

علی افشاری و کنفرانس برلین

علی افشاری، یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به‌همراه جمعی از اصلاح‌طلبان 21 فروردین 1379 در کنفرانسی در بنیاد هاینریش بل آلمان حاضر شد که بعدها با نام کنفرانس برلین سر زبان‌ها افتاد. حضور یک فعال دانشجویی در میان اصلاح‌طلبان رادیکال آن هم در کنفرانسی که ماهیتش به گفته رهبری «محاکمه انقلاب» بود، خود گویای وضعیت قدیمی‌ترین تشکل دانشجویی کشور است. اگرچه علی افشاری موفق به سخنرانی در این کنفرانس نشد و با تغییر فضای کنفرانس به مجلس رقص صحبت‌های او نیمه‌کاره ماند، اما اصل حضور او و جو حاکم بر کنفرانس حاکی از آن است که احتمالا صحبت‌های او از جنس صحبت دیگر سخنرانان بود که اعتقاد داشتند «تاریخ بشریت نشان داده که به شیوه‌های انقلابی نمی‌توان دموکراسی ایجاد کرد و... .» چنانکه اظهارات ابراهیم شیخ، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت پس از بازداشت افشاری مبنی‌بر اینکه «دفتر تحکیم وحدت در ادامه مسیرش همین راه را طی خواهد کرد» نیز موید پیام کنفرانس برلین است.

هنجار‌شکنی در اردوی خرم‌آباد

شهریورماه 1379 و چند ماه پس از کنفرانس برلین، دفتر تحکیم وحدت تصمیم گرفت هفتمین اجلاس خود را در شهر خرم‌آباد برگزار کند. این اجلاس با هدایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت که در آن روزها دفتر تحکیم وحدت را مدیریت می‌کردند برگزار شد، اما منجر به هنجارشکنی علیه حاکمیت شد. هرچند تحکیمی‌ها نفوذ گروه‌های سیاسی بر تشکیلات خود را هیچ‌گاه نپذیرفتند و دفتر تحکیم را حائز هویتی مستقل می‌دانستند، اما شواهد نشان می‌دهد آنها تنها مجری سیاست‌های گروه‌های رادیکال اصلاح‌طلب بودند. حضور عبدالکریم سروش و محسن کدیور آغاز جنجال‌ها در خرم‌آباد بود که در تاریخ دوم شهریور 1379 برگزار شد؛ زمانی که سروش و کدیور به سمت ترمینال فرودگاه حرکت کردند، با جمعی از معترضان مواجه شدند که شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه می‌دادند.»

شاهرخی، نماینده مردم پلدختر در جمع معترضان حاضر شد تا آنها را آرام کند، اما خود او نیز مورد اعتراض مردم قرار گرفت. رفته‌رفته تعداد معترضان افزایش یافت و دست آخر نیز شورای تامین استان رای به بازگشت سروش و کدیور به تهران داد. در پی این اتفاق، دانشجویان شرکت‌کننده در اردو نیز جلوی دانشگاه لرستان متحصن شدند و علیه مسئولان استان و دانشگاه شعار دادند. در آغاز روز دوم دانشجویان متحصن تصمیم گرفتند به استقبال میهمانان روز دوم یعنی هادی خانیکی، عباس عبدی و چند تن دیگر بروند. پس از حضور در فرودگاه، دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی از میهمانان استقبال کردند و میهمانان نیز با صحبت‌های رادیکال خود جواب محبت تحکیمی‌ها را دادند. در فرازی از روز دوم اردوی دفتر تحکیم، عباس عبدی سخنان رادیکالی طرح کرد.

 این موضوع با واکنش امام‌جمعه خرم‌آباد مواجه شد و «میانجی» اعلام کرد از قبل با برگزاری این اردو مخالف بوده است. اعتراض به سروش و واکنش امام‌جمعه خرم‌آباد سبب شد حزب مشارکت خرم‌آباد طی بیانیه‌ای از هواداران خود بخواهد که در حمایت از دولت راهپیمایی کنند. 6 بعد ازظهر پنجم شهریور 1379 هواداران حزب مشارکت و اصلاح‌طلبان رادیکال مقابل استانداری حاضر شدند. سخنان تند سیدمهدی موسوی، عضو حزب مشارکت این استان احساسات مردم خرم‌آباد را جریحه‌دار کرد. فردای آن روز مردم در مقابل دفتر امام‌جمعه تجمع کردند و این تجمع همزمان شد با حضور موافقان دولت و استاندار که در نتیجه آن درگیری سختی میان این دو درگرفت. دانشجویان میهمان اردوی دفتر تحکیم از شهر خارج شدند، اما همفکران آنها با نیروی انتظامی درگیر شده و چهار تن از آنها را به شهادت رساندند. به هرحال با برگزاری یک اردوی سازماندهی‌شده از سوی مصطفی تاج زاده  معاون سیاسی وقت وزارت کشور با حضور فعال حزب مشارکت معلوم شد اتاق فکر دفتر تحکیم وحدت خارج از این تشکیلات است و آنها فقط مجری اصلاح‌طلبان رادیکال هستند.

عبور از خاتمی؛ استراتژی طیف علامه برای عبور از حاکمیت

در آستانه هشتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، طرح «عبور از خاتمی» از سوی طیف مدرن دفتر تحکیم وحدت مطرح شد و علی افشاری به پشتوانه محسن سازگارا پرچمدار عبور از خاتمی شد. به اعتقاد این دسته، خاتمی کف اصلاحات بود که برای ساختار‌شکنی کفایت نمی‌کرد و اصلاح‌طلبان باید طرح جدیدی برای عبور از وضع فعلی دراندازند. افراد شاخص این جریان در دفتر تحکیم وحدت می‌خواستند ابراهیم اصغرزاده را کاندیدای جنبش دانشجویی معرفی کنند و خاتمی را از قدرت کنار بگذارند. طیف مخالف نیز با همکاری شورای مرکزی حزب مشارکت مترصد آن بودند تا به‌شدت از خاتمی حمایت کنند. در واقع دفتر تحکیم وحدت در این برهه بازیچه جریان‌های سیاسی خارج از دانشگاه بود و طیف‌های سیاسی به‌دنبال استفاده از آنها برای نیل به قدرت بودند.

در نشست خردادماه 1380 در دانشگاه تربیت‌مدرس، بین مخالفان و حامیان خاتمی درگیری پیدا شد و فحاشی مخالفان خاتمی که از طیف علامه دفتر تحکیم وحدت بودند سبب شد رای مجمع به نفع خاتمی تغییر کند. در پایان نشست نیز خاتمی به‌عنوان نماینده دفتر تحکیم وحدت در انتخابات سال 1380 انتخاب شد. فردای آن روز 15 دانشگاه اطلاعیه دادند که خاتمی کاندیدای دفتر تحکیم وحدت نیست و مصوبه حمایت از خاتمی تشکیلاتی نبود، اما برخی چهره‌ها به این اطلاعیه اعتراض کردند و در پی آن صادر‌کنندگان اطلاعیه مجبور به تکذیب آن شدند. اختلافات دو طیف دفتر تحکیم وحدت باعث شد یک هفته مانده به انتخابات، مجددا نشست دیگری برگزار شود و این‌بار شخص خاتمی به‌عنوان سخنران نشست دعوت شد. این نشست هم منجر به درگیری فیزیکی میان دو طیف این تشکیلات شد و اجماع نهایی بر سر کاندیدای دفتر تحکیم وحدت را به همراه نداشت، اما به نظر می‌رسد پایه‌گذاران عبور از خاتمی در این برهه از زمان به موفقیت چشمگیری دست نیافتند. چه، یک هفته بعد، سیدمحمد خاتمی با اخذ بیش از 70 درصد آرا مجددا رئیس‌جمهور شد و دست تجدیدنظر‌طلبان از قدرت کوتاه ماند.

بازی رادیکال‌ها با  جنبش دانشجویی

پس از سال‌های دفاع مقدس جنبش دانشجویی درصدد برآمد با ورود به یک عرصه نو پاسخگوی نیاز دانشجویان باشد، در حالی‌که این عرصه می‌توانست همسو با اهداف و آرمان‌های انقلاب و منطبق با تعالیم اسلامی باشد، ‌اما خیلی زود از مسیر خود منحرف شد و از منتهی‌الیه عدالتخواهی به دامان آزادیخواهی با قرائت لیبرالیستی افتاد. در حقیقت در میانه دهه70 یک تغییر گفتمانی بر دفتر تحکیم وحدت به‌عنوان مهم‌ترین جریان دانشجویی حاکم شد. این جریان دانشجویی بر اثر نفوذ نواندیشی دینی از راه پیشین خود که دفاع از انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی بود، منحرف شد و از تسخیر لانه جاسوسی به عبور از حاکمیت اسلامی رسید. اگرچه اندیشه جدید هیچ‌گاه بر تمام بدنه جنبش دانشجویی حاکم نشد و در درون تحکیم وحدت نیز با مقاومت برخی مواجه بود، اما به هرحال به اعتبار جنبش دانشجویی لطمات جدی وارد کرد و برای مدتی مهم‌ترین جریان دانشجویی را به ابزاری در دست احزاب سیاسی بدل ساخت.

* نویسنده: محمدحسین نظری، روزنامه‌نگار

 

مرتبط ها